ظریف در افتتاحیه مجمع گفتگوی تهران:
پایان آمریکا درغرب آسیا آغاز شده است
وزیر خارجه گفت:ایالات متحده آمریکا جواب قاطع و حتمی گستاخی خود را در زمان و مکانی که حداکثر درد را احساس کند خواهد گرفت.
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه در افتتاحیه نشست «مجمع گفتگوی تهران؛ بیست و سومین کنفرانس بین المللی خلیج فارس» که صبح امروز (سهشنبه) در مرکز مطالعات سیاسی وزارت امور خارجه برگزار شد سخنرانی کرد.
مشروح سخنرانی را در زیر میخوانید:
جناب آقای بن علوی؛ جناب آقای کرزای؛
عالیجنابان و سفرای مقیم؛
میهمانان محترم؛
خانمها و آقایان؛
ابتدا مایلم حضور شما را در تهران و در ساختمانی که از امروز به نام شهید سرافراز سردار سپهبد قاسم سلیمانی شناخته خواهد شد خوش آمد گویم. از برگزار کنندگان و شرکت کنندگان در «مجمع گفتگوی تهران» که در حساسترین شرایط منطقه ما و به منظور هم اندیشی برای خروج از پارادایم خطرناک تجاوز، افراط و خشونت، تشکیل شده است سپاسگزارم و مایلم چند نکته را با شما اندیشمندان و صلح طلبان در میان بگذارم.
امروز در حالی در میان شما هستم که به واسطه جنایت و تروریسم دولتی ایالات متحده آمریکا یکی از دوستان شجاع، با تدبیر، خردورز، و آرمان خواهم، سپهبد شهید قاسم سلیمانی عزیز را از دست دادهام. بزرگ مردی که عمری مجاهدت کرد تا همه ما در دنیایی بهتر و امنتر زندگی کنیم، امروز به دست شقیترین آحاد بشر به ملکوت اعلی پر کشیده است. مردم ایران و تمامی استقلالطلبان و استعمارستیزان منطقه، سوگوار این ضایعه سترگ هستند. آمریکا با ترور یکی از مقامات ارشد نظامی ایران، باب روشهایی را باز کرده است که دیر یا زود گریبان خودش را از شرق تا غرب عالم خواهد گرفت.
ایالات متحده آمریکا بار دیگر به همگان ثابت کرد که هیچ تعهد و احترامی به قواعد و قوانین آمره بینالمللی ندارد. این همان رویکرد روان پریشانه و ضد حقوق بین الملل است که وقیحانه تهدید به حمله به میراث فرهنگی ایران که میراث مشترک تمدن و فرهنگ بشری است مینماید.
سپهبد شهید، قاسم سلیمانی “ندای” استقلالطلبی منطقهای بود که دهههاست به واسطه شهوت بیپایان اربابان زر و زور بینالمللی و متحدین نادان و فرصتطلب شأن در منطقه به شرایط ناگواری از تجمیع مشکلات و گرفتاریهای چندلایه دچار شده است. آنچه که در آغازین ساعات روز جمعه ۱۳ دی ماه اتفاق افتاد، نه تنها حمله به حاکمیت ملی عراق و ترور وحشیانه و بزدلانه سردار سرافراز ایران بود، بلکه هدف قرار دادن یکی از ارکان “تأمینکننده امنیت” در داخل این جغرافیای دستخوش توطئههای گوناگون، از القاعده گرفته تا داعش و جبهه النصره بود. گروهکهایی که دست پرورده ایالات متحده آمریکا و مستخدمین منطقهای اش میباشند و بزرگترین دشمن خود را سردارانی چون قاسم سلیمانی میدانند.
جای تعجب نیست که رئیس جمهور بی ادب و گستاخ آمریکا با ارتکاب خطایی راهبردی برخاسته از حماقت و تکبر، بزرگترین فاتح نبرد بر علیه تروریسم و افراطگرایی و “صلحسازترین ژنرال” منطقه در چند دهه اخیر را ترور میکند، و البته این بار قمار بزرگی کرده است و بداند وعده الهی تخلف ناپذیر است که حق پیروز است “والله غالب علی امره”
خانمها و آقایان
یکی از مهمترین مشکلاتی که منطقه پیرامونی ما گرفتار آن است برداشتهای غلط و سو محاسباتی است که عمیقاً بر معادلات این منطقه تأثیر گذاشته و میگذارد. اینجانب بارها بر این نکته تأکید کردهام که این اختلال شناختی و سو محاسبات برخاسته از آن، یکی از مزمنترین ریشههای بحران فعلی منطقه است.
ایالات متحده برای چندمین بار نشان داد که چگونه میتواند با سو محاسبات و برداشتهای غلط از اوضاع داخلی ایران و منطقه، گامهای خطرناکی را در نا امن کردن جهان و البتهمألا کشور خود بردارد. عمق حزن و اندوه ملل منطقه و جهان اسلام و به ویژه تشییع مردمی و بیسابقهای که ملتهای ایران و عراق از پیکرهای مطهر سردار شهید سلیمانی و همرزمان جاودانهاش از جمله شهید ابومهدی المهندس انجام دادند، مهمترین نشانه خطای عمیق برداشتها و محاسبات واشنگتن نسبت به ایران و منطقه است. تنها به این آمار توجه کنید که هزینه سیاست خارجی ایالات متحده در منطقه غرب آسیا در دوران رئیس جمهور فعلی آمریکا با افزایش یک تریلیون دلاری به ۸ تریلیون دلار رسیده است. این جدا از خونها و جانهای معصوم بیشماری است که با این سو محاسبات ریخته و از دست رفتهاند.
بعید میدانم بر کسی پوشیده باشد که بسیاری از رؤسای جمهور ایالات متحده آمریکا و این بار ترامپ، برای اهداف کوتهبینانه سیاست داخلی خود، یک منطقه و حتی جهان را به آتش و خون کشیدهاند. متأسفانه امروز با بزرگترین دروغ تاریخی روبرو هستیم، که ایالات متحده آمریکا با این همه کشتار وخونریزی، به دنبال خیر و صلاح جمعی و صلح و امنیت در جهان و منطقه است.
منطقه ما به دلیل تجاوزهای بیپایان ایالات متحده آمریکا و درگیریهای چند سال اخیر دچار وضعیت جنگ بی پایان، افراطیگری و خشونت شده است. به دلیل نگرش و رفتار ایالات متحده آمریکا و دنباله روان آن، جنگ که به عنوان یک استثنا در روابط بین الملل شناخته شده، متأسفانه به یک هنجار و قاعده در منطقه تبدیل شده است. این حلقه معیوبی است که باید توسط کنشگران منطقه و تمامی آنهایی که متعهد به صلح و آرامش هستند شکسته شود.
متأسفانه این اختلال شناختی و سو محاسبات صرفاً به ایالات متحده منحصر نمیباشد و برخی متحدین و همفکران منطقهای آن نیز به دلیل وابستگی مطلق به بیگانگان و خرید مشروعیت و امنیت از خارج، همین مسیر غلط و فاجعه بار را در پیش گرفتهاند، مسیری که به شکافها و نبردهایی انجامیده است که امروز بیش از هر زمان دیگری قابل مشاهده است: از نبرد هنجارها گرفته تا برخورد راهبردها.
تأسف بارتر آنکه این شکاف و نبردهای در جریان منطقهای، فضای تنفس را برای نیروهای شر در داخل و خارج منطقه فراهم آورده است که با سوءاستفاده از این شرایط و از طریق برساختن تهدیدهای جعلی و ناامن سازیهای مصنوعی به گسترش حضور نامشروع و غیرقانونی نظامی خود در منطقه بپردازند، که مهمترین بروز آن در درد و رنج بی پایانی است که ملتهای مظلوم منطقه از افغانستان تا عراق و سوریه و یمن و لیبی تحمل میکنند. وجه دیگر این سیاستهای مخرب و آتش افروزانه، فروش صدها میلیارد دلار سلاحهای ویرانگر به منطقه است که معادل یک چهارم کل فروش سلاح در جهان است.
حضار محترم
اختلالات و کمبودهایی که امروزه در منطقه شاهد آن هستیم، از قحطی “گفتگوی میان منطقهای” گرفته تا فقدان تعاملات ساختاری و نهادینه شده، همه نشانههای بارزی از این واقعیت است که شرایط منطقه رو به بهبود نیست. این تجمیع و تعمیق بحرانها شاید برای برخی بدین معنی باشد که منطقه در یک بن بست مفهومی و عملی قرار گرفته است.
به عنوان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران عمیقاً معتقدم که اگرچه راه حل بحرانهای کنونی به ظاهر دور به نظر میرسد اما در واقع “نزدیک و در دسترس” اند.
برای اینکه این “دور” را “نزدیک” کنیم علاوه بر اراده سیاسی و تجمیع تواناییهای منطقهای، نیازمند یک تغییر پارادایمی هستیم. تغییری که علاوه بر شجاعت، یک تلاش دسته جمعی را لازم دارد.
پارادایمی که امروز بر منطقه ما تحمیل شده و دانسته یا ندانسته، توسط برخی در منطقه باز تولید میشود، بر این اصل قرار گرفته است که سلاح آمریکایی و جنگ، امنیت میآورد. به باور من آنچه که در پهنه جغرافیایی غرب آسیا و خلیج فارس امنیت آورده و صلح پایدار تولید میکند، ارتقا همبستگی درون منطقهای، تفاهم مشترک و روابط مبتنی بر همکاری است.
سنگ بنای هر حرکت معناداری در این منطقه از فهم متقابل آغاز میشود و مفاهمه نیز نیازمند گفتگو است. آنچه که امروز منطقه بیش از هر زمان دیگری به آن نیازمند است، یک گفتگوی فراگیر و جامع درون منطقهای است. این بنای طرحی است که ایران سالها در چارچوب سازمان ملل متحد به دنبال آن بوده است. طرحی که امروز با ابتکار رئیس جمهوری محترم ایران به عنوان پویش صلح هرمز شناخته میشود.
این ابتکار با در نظر گرفتن واقعیتهای منطقه و با باور قطعی بر اینکه یک معماری جدید و فراگیر به دور از زبان تجاوز و تهدیدی که میراث استعماری برای این منطقه بوده است، نه تنها “ممکن”، بلکه “ضروریترین” امری است که همگان میبایست در این منطقه به دنبال آن باشیم. این همان منطق و زبانی است که اربابان زر و زور که منافع خود را در جنگ و شکاف میبینند از آن بیزارند و با تمام وجود حتی با ترور به دنبال جلوگیری از آن هستند.
خانمها و آقایان
مسیری که آمریکا برای خود و منطقه در پیش گرفته است مسیر ناامنی، جنگ و خونریزی است. اما ایران به عنوان صدای واحدی که از قلب تک تک فرزندان این مرز و بوم کهن و پرغرور بر میخیزد ندای صلح و آرامش برای منطقه است.
اخراج ایالات متحده آمریکا از منطقه غرب آسیا، سرنوشت محتوم استفاده افسارگسیخته واشنگتن از ابزارهای جنگ، تحریم و ترور است. ایالات متحده آمریکا جواب قاطع و حتمی گستاخی خود را در زمان و مکانی که حداکثر درد را احساس کند خواهد گرفت، اما در اینجا مایلم به عنوان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران این پیام را به منطقه ارسال کنم که تهران همچنان لنگر صلح و امنیت و محور توسعه منطقهای خواهد ماند. جمهوری اسلامی ایران راه حل گراست و کلیه کشورهای منطقه باید محور راه حل در پروندههای متعدد منطقهای باشند.
البته روشن است در این مسیر همراهی همه همسایگان و گامهای روشن از سوی همگان ضروری است. امنیت با سنگاندازی در حریم همسایه حاصل نمیشود. باور ما، امنیت برای همه است.
این نقطه مهمی در تاریخ منطقه و جهان است تا ما کشورهای پیرامون تنگه هرمز، با کنارگذاشتن پارادایم حذف و دشمن تراشی بر اساس توهم خرید امنیت و توسعه از خارج—که حاصلی جز جنگ و نابسامانی برای منطقه ما و جهان نداشته است—و با پذیرش پارادایم فراگیری و همافزایی منطقهای—که تنها روش واقع بینانه خروج از تسلسل بحرانی کنونی است—به سوی آیندهای سعادتمند و شکوفا با چشم اندازی روشن برای نسلهای آتی برویم و این تحقق بزرگترین آرزوی برادر شهیدم سردار قاسم سلیمانی است.
ارسال نظر