دلایل شکست عروسک های «داراوسارا»
تولید داراوسارا در کشور شوخی است
بحثتولید این عروسک ها با حد نصاب کیفی با دانش فنی و امکانات موجود، شوخی و اعلام آن کاری ژورنالیستی است. تا رسیدن به فن آوری تولید عروسک صنعتی، راه طولانی پیش رو است.
در این راستا چند سالی است که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان متولی تولید عروسک های دارا و سارا در تلاش است که بر خلاف تولید این عروسک ها در دهه گذشته در کشور چین، آنها را به دست سازندگان داخلی در کشور تولید کند اما طی پیگیری های متعدد متوجه شدیم که هنوز این مهم تنها در مرحله مقدماتی بوده و هیج گونه کار اساسی برای آن صورت نگرفته است.
برخی از مسئولان ذی ربط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان معتقد هستند که نمونه هایی از عروسک های دارا و سارا توسط تولیدکنندگان ایرانی ساخته شده است اما تاکنون نمونه ای از این عروسک ها مشاهده نشده است و همچنان کودکان و نوجوانان ایرانی در فقدان عروسک های دارا و سارا به سر می برند.
بدین منظور به سراغ مجید قادری، طراح عروسک های دارا و سارا رفته و درباره تولید این عروسک ها در داخل کشور و مشکلات پیش روی آن و چگونگی تولید این عروسک ها در کشور چین به گفت وگو نشستیم که در ذیل از خاطرتان می گذرد:
* داستان عروسک های دارا و سارا به داستان اکوان دیو تبدیل شده است
آقای قادری به تازگی کانون پرورش فکری به تولید نمونه هایی از عروسک های دارا و سارا پرداخته است، آیا شما هم این نمونه ها را مشاهده کرده اید؟
عروسک هایی که به صورت نمونه ساخته شده است را اخیراً دیدم. اما، تا رسیدن به حد و نصاب کیفی که مورد نظر بنده است، خیلی فاصله دارد. خیلی تلاش کردم که مدیران جدیدی که در کانون حاکمیت به دست شان رسیده را آگاه شان کنم که مسیری که ما برای عروسک های دارا و سارا تجربه کردیم، چه بوده است که تا از نکات قوت آنها پند گرفته و از موارد ضعف آن پرهیز کنند ولی متأسفانه تلاش ام به نتیجه نرسید.
داستان بنده و عروسک ها همانند داستان «اکوان دیو» شده است. یعنی هر چه گفتیم بر عکس آن را انجام داده اند. تقریباً چند هفته گذشته یک نمونه عروسک دارا و سارا را در کانون دیدم به مسئول آن مدیریت عرض کردم این نمونه ای که اکنون نشان می دهید، بنده را به ۱۵ سال پیش می برد یعنی کاری که حدود ۱۵ سال پیش تجربه کردم و نتیجه نداد را دارید دوباره تجربه می کنید!! خود تولید کننده عروسک در جلسه حضور داشت و به صراحت گفت که تولیدکننده عروسک نبوده و الان با انجام این پروژه دارد کار یاد می گیرد؟!
* پروژه ملی جای آزمون و خطا ندارد
اگر قرار است که این کار، کار پژوهشی و تجربی باشد نمی توان آن را کار تولیدی دانست. ناگفته نماند که پروژه ملی جای آزمون و خطا ندارد. در این راستا مطلع هستم کانون دارد مرحله ای از کار را تجربه می کند که اگر به مراحل دوخت مو آن هم بر اساس مدل مو، آرایش چهره و نصب چشم، برسند حتماً با مشکلاتی مواجه خواهند شد و اگر بخواهند با آزمایش و خطا پیش بروند نمی توانند به این زودی ها به عروسکی برسند که قابل دفاع باشد. البته بنده زحمت تولیدکننده ایرانی را نادیده نمی گیرم ولی می خواهم بگویم که ما نیامده ایم که مردم را گول بزنیم و یا نیامده ایم وعده ای بدهیم که عمل نکنیم، آن هم به اسم نهاد معتبر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. بحثتولید عروسک های دارا و سارا با حد نصاب کیفی با دانش فنی و امکانات موجود، شوخی و اعلام آن کاری ژورنالیستی است. تا رسیدن به فن آوری تولید عروسک صنعتی، راه طولانی پیش رو است.
* روایت مجید قادری از دریافت سود های دلاری برای عروسک های دارا و سارا
پروژه دارا و سارا به نام بنده ثبت شده و طراحی عروسک به نام خانم بابایی است و اگر در این کار هر اتفاقی رخ دهد ما حق خود می دانیم معترض شویم. حاشیه های اطراف بنده بسیار زیاد است، برخی از مسئولان بی تقوا شایعه کردند، قادری در ازای هر عروسک دو دلار پورسانت گرفته است!! تا با این روش صدای اعتراض بنده را خاموش کنند البته من هم همان زمان به طور رسمی و مکتوب از مدیر حراست وقت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درخواست رسیدگی و اعاده حیثیت کردم.
چندی پیش به یکی از دوستان کانونی و از مسئولان جدید گفتم که بنده از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رفته و بازنشسته شده ام، برای تولید عروسک های دارا و سارا در کشور مستلزم رعایت باید ها و پیش نیارهایی است که به اطلاع برسانم، اما دریغ از یک تماس تلفنی!! آنهایی که می گویند سفارش تولید عروسک های دارا و سارا به تولیدکنندگان ایرانی داده شده است، باید بگویم که تا رسیدن به تولید واقعی، با فاصله هایی زیادی مواجه هستیم، همچنین به دوستان گفته ام که بروید پروژه دیگری را درست کنید و عنوان پروژه تان را مثلاً «هادی» و «هدی» بگذارید؛ چون در مردم حافظه یک حد نصاب کیفی از عروسک های دارا و سارا وجود دارد و شما نمی توانید اکنون با هر کیفیتی این عروسک ها را تجدید تولید کنید و حداقل باید همان حد نصاب کیفیت را حفظ کنید.
* حداقل نیاز عروسکی از ۲ ماهگی تا ۱۱ سالگی حداقل ۵۰ شخصیت عروسکی است
حداقل نیاز عروسکی از ۲ ماهگی تا ۱۱ سالگی آن هم با مخاطب دختربچه ها، حداقل ۵۰ شخصیت عروسکی با مواد مختلف در اندازه های گوناگون است و عروسک های دارا و سارا یکی از آنها به شمار می رود به همین منظور دوستان علاقه مند به تولید عروسک در کشور می توانند نوع دیگری از این عروسک ها را تولید کنند یعنی عروسک های پارچه ایی که بار عاطفی و احساسی زیادی هم دارد بچه ها آن را بغل می کنند و با آن به رختخواب می روند و احساس امنیت می کنند یا به سراغ ساخت عروسک هایی بروند که به کودکان و نوجوانان آموزش علوم و یا سایر آموزش ها را می دهد. اینها در دنیا تقسیم بندی شده و در ابعاد کوچک و بزرگ عرضه می شوند اما در کشورمان با این رویکرد کار درخوری نشده است. لازم به یاد آوری است عروسک مبارک در کانون چندین بار تولید شد اما هیچ کسی این طرح را تشویق نکرد و حتی یک آفرین هم نگفت که چنین عروسکی در کشور خلق و ساخته شده است که هم شخصیت اش ایرانی است و هم کیفیت حد نصاب لازم را دارد و در ایران هم تولید شده است. معتقدم تا تولید عروسک و تأمین نیاز عروسکی در داخل کشور خیلی فاصله داریم. حال اینکه چه زمان می توانیم عروسک هایی را با حد نصاب کیفی تولید کنیم، بایدها و پیش نیازهایی را می طلبد که ما باید این بایدها را طی کنیم و مشکلات صرفاً تجهیزات دستگاه ها هم نیست بلکه مشکل اصلی آن، دانش فنی، کارگر ماهر، مواد اولیه و بازرگانی بسیار دقیق این صنعت است.
* کودکانی که دارای عروسک باربی هستند به مرور زمان سلیقه و طبع آنها باربی گونه می شود
آیا باید به فکر تولید عروسک باشیم، با چه رویکردی؟
قطعاً بایستی ما به سمت ساخت عروسک های متعدد برویم. به طور مثال، شرکت لگو که تولیدکننده اسباب بازی های سازه ایی است از دو سال گذشته ۵ شخصیت عروسکی تیپ عروسک باربی تولید کرده است. این عروسک ها در تهران و مراکز استان ها بدون مجوز به فروش می رسند.
این عروسک ها در کاراکترهای مختلف نظیر کارگر، نقشه کش، مهندس و دکتر تولید شده است و کاملاً نیمه رئال هستند یعنی عروسک هایی که سبک زندگی القاء می کنند، عروسک هایی بزرگسال برای مخاطب کودک و نوجوان این عروسک ها ایده آل هایی را برای کودک امروز فراهم می کنند به گونه ای که دختربچه ای که از ۳ سالگی تا ۵ سالگی با این گروه عروسک ها بازی می کند به مرور زمان سلیقه و طبع آن باربی می شود و وقتی به سن انتخاب با هر موضوعی می رسد، آن چیزی را می پسندد که باربی می پسندد و اول هم از خودش شروع می کند و دوست دارد که اندام و چهره اش، شبیه باربی شود.
* تأثیر عروسک های برتس بر پوشش عروسک های باربی!!
عروسک های دارا و سارا ۹۳ شمسی باید چه تفاوت هایی با نخستین تولید آن در سال ۸۰ باشد؟
عروسک های دارا و سارا در حال تغییر و تحول است. نسل دوم این عروسک ها کوچک تر و سبک تر شد، می دانید عروسک باربی تاکنون ۶۵۰ بار تغییر و اصلاح شده است. با توجه به تغییر و تحول در این عروسک، اما ما همچنان آنها را عروسک های باربی دانسته و می شناسیم. اخیراً عروسک های باربی تحت تأثیر عروسک هایی با نام برتس که تولیدکننده آن آقای اسحاق لاریان، یهودی ایرانی الاصل است و این عروسک ها را در کشور آمریکا تولید کرده اصلاحات زیادی داشته و دلیل آن هم نگرانی شرکت تولید کننده باربی، متل در رقابت فروش عروسک هایش بوده است. متل مجبور شد، باربی را شبیه برتس آرایش کند. آرایش برتس بسیار وقیهانه و خارج از عرف است به گونه ای که به آنها عروسک های جنسی هم گفته می شود و البته پر فروش.
* مطالعات اولیه ساخت عروسک های دارا و سارا از سال ۷۴ صورت گرفت
مطالعات برای تولید عروسک های دارا و سارا در کشور از چه زمانی شکل گرفت؟
برای این مهم، مطالعاتی سال ۷۴ انجام شد، حتی چندین رساله با این موضوع جمع آوری شده است و می شود به آنها رجوع کرد و در شورای نظارت بر اسباب بازی نیز بسیاری از آنها در قالب Pdf بر روی سایت درج شده است.
* اکنون عروسک های دارا و سارا به زمین گرم نشسته است
آیا پژوهش جامعه شناختی و روانشناختی ارتباطات برای این عروسک ها انجام شده است؟
در مدیریت پژوهش وبازرگانی کانون، دو پژوهش انجام شده است که می توانید به بخش پژوهش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مراجعه کنید.
چرا کسی خود را حامی عروسک های دارا و سارا نمی داند؟ و یا از این عروسک ها پشتیبانی نمی کند؟
به خاطر این است که اکنون عروسک های دارا و سارا به زمین گرم نشسته است بر خلاف آن روزهایی که همه کُرکُری آن را می خواندند، بنده و خانم بابایی پشت جمعیت بودیم و دیگران جلو بودند و هم از منافع مادی و هم معنوی آن بهره می بردند. چند سال پیش با عنوان مشاور شرکت رجاء به کارخانه زیمنس آلمان، رفتم. در آن جا به بنده گفتند که شنیده شده که در ایران، عروسک «دارا و سارا» ساخته شده است. من به آن شخص گفتم که شما فکر می کنید که الان طراح این عروسک در چه موقعیتی است؟ گفت: فکر کنم اگر الان طراح این عروسک در اتریش بود، مجسمه آن را طلا گرفته بودند، اما الان فکر می کنم که باید نان او در روغن باشد چراکه فسفر سوزانده است و گفتم که آن طراح من هستم و در یک فضای کارمندی کار کردم و نه تنها مجسمه ام را طلا نگرفتند بلکه هر کجا کار با مشکلی مواجه شد، تقصیر کار را بنده معرفی کردند!!
* برای تولید عروسک های دارا و سارا، همت سازمانی بین شخصیت های حقیقی کانون توزیع نشد
از نظر مدیریتی و سازمانی، پروژه دارا و سارا یکی از ضعف هایش این بود که بنده به عنوان طراح، مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را توجیه کردم اما این مقام مسئول، مجموعه و پیکره کانون را توجیه نکردند یعنی یک بار نشد که همه مدیران ستادی کانون درباره آسیب شناسی عروسک در ایران و ضرورت وجود عروسک های دارا و سارا، اطلاع جامعی داشته باشند تا در نتیجه همت سازمانی به وجود آید و جنبه های سلبی و ایجابی طرح مطرح شود.
وجه ایجابی این است که عروسکی به وجود بیاوریم که نیاز کودکان و نوجوانان را برآورده کند و وجه سلبی آن است که جلوی عروسک های مخرب را بگیریم. اما اصلاً این اتفاق در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رخ نداد یعنی حتی در سالیان سال که بنده به مراکز استان های کانون پرورشی می رفتم، برخی از مربیان کانون از چگونگی تولید و پخش عروسک های دارا و سارا، سوال می کردند، در حالی که ۴ سال از تولید این عروسک می گذشت، این مهم نشان دهنده آن است که آن همت سازمانی بین شخصیت های حقیقی کانون توزیع نشد.
عدم اطلاع و آشنایی دقیق مربیان از تولید عروسک های دارا و سارا به ندادن اطلاعات لازم به کارمندان و اعضای ستاد مرکزی کانون مربوط می شود که باید گفت، این ضعف در مدیریت کلان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان و سایر پروژه های آن وجود داشت.
مدیر بالا دستی بنده که مستقیماً باید با مجوز او پروژه دارا و سارا را پیش می بردم، خیلی صریح پروژه دارا و سارا را یک طرح صهیونیستی می دانست یعنی نه یک طرح بد و نه یک طرح فانتزی، بلکه می گفت که منشأ این طرح به علت نام های آن دربردارنده یک منشأ صهیونیستی است و بنده هم بی خبر از ماجرا مرتب به درهای بسته مواجه می شدم، در سال های بعد متوجه شدم که مافوق بنده چنین تصور و دیدگاهی دارد یعنی با صراحت به بنده گفت که چون دارا و سارا را قبول ندارم، این پروژه پیش نرفت اما چون فلان پروژه را قبول دارم، کارتان ۶ ماهه به سرانجام رسید. که این ضعف مدیریتی یک سازمان است.
* اسرائیل، عروسک های دارا و سارا را به ایران نسبت نداده و عروسک های مسلمین می داند
اگر قرار است ایده ای از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فراسازمانی و فراملی شود، این موضوع درست نیست چراکه عروسک های دارا و سارا، عروسک های کانونی تلقی نشد، بلکه در وهله نخست به عروسک های ملی، و سپس عروسک های مسلمین تلقی شد که همه اسناد آن، نزد بنده موجود است یعنی یهودی ها و اسرائیل درباره عروسک های دارا و سارا تلقی شان این بود که عروسک های مسلمین دارا و سارا چنین و چنان هستند که ما هم داریم عروسک هایی را در چین تولید می کنیم که وقتی دست آن را فشار می دهیم، آیات تورات را می خواند. در آن جا متوجه شدم که اسرائیل عروسک های دارا و سارا را به ایران نیز نسبت نمی دهد و در کل این عروسک ها را عروسک های مسلمین قلمداد می کند. این فشار و مقاومت از طرف معاونت تولید کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، در قفسه سینه ام بود که تا چند سال گذشت و آقای چینی فروشان گفتند ما خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم و گزارش کانون را دادیم که ایشان فرمودند: «اینکه من می گویم جریان سازی فرهنگی کنید یعنی دارا و سارا» یعنی اسم دارا و سارا را مقام معظم رهبری بیان کردند. این برای بنده خیلی گران تمام شد که در کار اجرایی وقتی کاری می خواهد صورت بگیرد بالا دستی کار مربوطه را قبول نداشته باشد و دائماً کار در زمین می ماند. حتی در آن زمان مدیر وقت مرکز تئاتر کانون که در جلسات مختلف شاهد پیگیری هایم برای پیوست فرهنگی دارا و سارا بود، به بنده گفت که دلم برایتان سوخت که مرتب مسائل مربوط به عروسک های دارا و سارا را پیگیری می کنید، باید به شما بگویم که این قدر در جلسات به دنبال کارهای این عروسک ها نباشید چراکه در جلسه به بنده گفته اند که در مرکز تئاتر کانون نباید هیچ تئاتری درباره این عروسک ها ساخته شود!! بنده وقتی دیدم که این بستر فراهم نیست، بار شخصیتی عروسک ها را بر روی دوش شخصیت های کتاب های اول دبستان دوران و نسل خودمان انداختم.
* این عروسک ها علی رغم داشتن سناریوی تولید، از عدم سناریوی توزیع رنج می برد
آیا عروسک های دارا و سارا سناریوی تولید و توزیع داشتند؟
عروسک های دارا و سارا سناریوی تولید داشتند اما سناریوی توزیع نداشتند، یکی از دلایل اختلاف بنده با آقای مدیر عامل وقت و مدیر فروش او، این بود که، برای عروسک های دارا و سارا بازاریابی خوبی وجود نداشت چون عرض بنده این بود که سازمان بازرگانی که حساب خارجی ندارد، چه طوری می تواند فروش خارجی داشته باشد؟ و پیشنهاد خود من آن زمان این بود که توزیع خارجی عروسک های دارا و سارا را ما به شرکت های بازرگانی واگذار کنیم چرا که در آن زمان تعداد افراد زیادی خواستار و طالب این عروسک ها در خارج از کشور بودند.
* روایت قادری از استعفایش از کانون پرورشی و ساخت انیمیشن عروسک های ایرانی در تلویزیون
یکی از گرفتاری های جدی بنده این بود که برای پروژه دارا و سارا ۳ بار از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استعفاء دادم، چراکه به هیچ عنوان مدیران کانون درباره روش فروش عروسک های دارا و سارا و قیمت گذاری آن، توجیه نمی شدند. بنده در آن زمان اصرار بسیار داشتم که عروسک های دارا و سارا زیر ۱۰ هزار تومان قیمت گذاری شود. اما در کانون پافشاری می شد که در دنیا می گویند دارا و سارا و اگر این عروسک را هم به قیمت ۱۰۰ هزار تومان به مردم ارائه دهید، مردم می خرند اما ما معتقد بودیم که قدرت خرید همه مردم یکسان نبوده و امکان اینکه مخاطبان حداکثری این عروسک ها کاهش یابد، وجود دارد. آن زمان قیمت ۱۲۵۰۰ تومان برای عروسک دارا و سارا بالا بود و حتی اگر خودم به عنوان طراح عروسک، می خواستم این عروسک ها را به کسی هدیه دهم، خرید آنها برایم بسیار سنگین بود اما مدیریت فروش کانون اصرار بر این داشت که این گونه نیست. اشتباه بزرگ دیگر این بود که تولید محصولات جنبی عروسک های دارا و سارا را به بخش بازرگانی کانون سپرده شد، البته با این شرط که بنده ناظر کیفی باشم اما دریغ از اینکه یک بار این بخش با من مشورت کنند. در نتیجه تولیدات رفته رفته بی کیفیت شد و افراد فرصت طلب در حوزه لوازم التحریر و هم در حوزه پوشاک، لباس، تنقلات و غیره از این پروژه منتفع و فربه شدند.
* روی هر محصولی به هر قیمتی، امتیاز آرم و تصویر دارا و سارا را فروختند!
قبل از ورود محصولات جنبی عروسک های دارا و سارا به بازار، برای آنها اتاق فکر تشکیل شد که این اتاق فکر، شامل مدیرعامل کانون، مدیر روابط عمومی، مدیر انتشارات و مدیر فروش بود که بنده هم به عنوان مدیر سرگرمی ها و طراح پروژه در این اتاق فکر حضور داشتم. این اتاق فکر کمتر از یک سال آن هم به خاطر اختلافات رودرویی که بنده با مدیر بازرگانی داشتم دوام آورد. مدیر بازرگانی می گفت: «من مؤظف هستم برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درآمد کسب کنم اگر عکس دارا و سارا و لوگوی این عروسک ها را بر روی لگن بچه بگذارم که فروش داشته باشد، این کار را انجام می دهم!!».
که بنده در جواب او گفتم: اگر مشکل کانون کسب درآمد است، این فروشگاه ۲۵۰ متری خیابان وزراء، را به فست فود فروشی تبدیل کنید تا درآمد بهتری داشته باشید اگر این کار را انجام نمی دهید نباید عکس دارا و سارا هم بر روی لگن بچه استفاده و درج کنید. نتیجه آن شد روی هر محصولی به هر قیمتی، امتیاز آرم و تصویر دارا و سارا را فروختند و بازاری ها با تولیدات اولیه، کارشان را خوب شروع کردند و وقتی سوار تبلیغات رسانه ایی دارا و سارا شدند، به این نتیجه رسیدند که لزومی ندارد محصولات دارا و سارا با کیفیت عالی تولید شود، چراکه آن علاقه آتشین به محصولات دارا و سارا در مخاطب به وجود آمده و همه خواهان آن هستند در نتیجه سال سوم، پرشکایت ترین اخبار درباره لوازم التحریر دارا و سارا بود که خانواده ها به سراغ ما می آمدند و فکر می کردند که مرکز سرگرمی های کانون آن محصولات را تولید کرده است. چالش ها و حفره هایی از لحاظ گردش مالی درباره عروسک های دارا و سارا وجود دارد، یعنی هیچ کدام از تیزرهای این عروسک ها در اتاق فکر کانون نمایش داده نشد که بعد بنده به دوستان کانونی بیان کنم که این عروسک ها جزو عروسک های اکشن نیست به گونه ای که مفاصل، گردن و چشم این عروسک ها حرکت نمی کند، وقتی شما در تیزر نشان می دهید که عروسک در حالی ملق زدن است، خریدار یک عدد عروسک می خرد و انتظار دارد که ملق بزند. یک بار بنده در شورای شبکه دو به دعوت آقای نعیمی که مدیر شبکه بود برای توجیه تهیه کنندگان شبکه دو در ارتباط با دارا و سارا به سازمان صدا و سیما رفتم. در آن زمان قرار بر این شد که سریال گروه «الف» دارا و سارا را زیر نظر بنده به نمایندگی از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخته شود و شبکه دو هم بدون هماهنگی کار خودش را کرد وقتی هم که پیگیر موضوع شدم، دیدم سریال دارا و سارا به صورت وحشتناک در تلویزیون ساخته شده است. دارا و سارا سناریوی تولید داشت و آن زمان هم می دانستیم که برای تولیدش می خواهیم چه کاری انجام دهیم اما سناریوی توزیع نداشت و اگر هم وجود داشت ادعایی بیش نبود!!
* برند دارا و سارا تنها برای محصولات فرهنگی پیش بینی شده بود نه محصولات دیگر
تولیدات جنبی عروسک های دارا و سارا آیا با مطالعه بوده است؟
مطالعه آن در حد همان جلسات چند ماهه اتاق فکر بود که در حوزه لوازم التحریر و لوازم هنری صورت گرفت، نه چیزی بیشتری. به گونه ای که قرار نبود عکس دارا و سارا بر روی آدامس و یا شکلات و بستنی و یا دستمال کاغذی استفاده شود و یا بر روی دمپایی برود بلکه می خواستیم که دارا و سارا، تصویر و برند محصولات فرهنگی باشد.
* مزیت دارا و سارا برای کانون بیش از یک چاه نفت است
اتاق فکر دارا و سارا قبل از تولید این عروسک ها تشکیل شد؟
خیر، این اتاق فکر بعد از تولید عروسک های دارا و سارا شکل گرفت یعنی در وهله نخست این اتاق فکر تنها در حد بنده و مدیرعامل کانون بود اما وقتی این عروسک ها وارد کشور شد، این اتاق فکر را خود آقای چینی فروشان تشکیل داد و کمتر از یک سال هم دوام پیدا کرد و آن هم به خاطر بگو مگوهایی که در جلسه بود. در این راستا ناگفته نماند که دست های من را نه از مچ بلکه از کتف از پروژه دارا و سارا جدا کردند، به گونه ای که تنها دوستان در جاهایی که نمی توانستند درباره عروسک های دارا و سارا آن هم به دلیل عدم آشنایی با تولید عروسک و اسباب بازی در کشور و جهان مصاحبه کنند، در مصاحبه های مختلف، بنده را معرفی می کردند.
فرصت ها و تهدیدهای عروسک دارا و سارا چیست؟
زمانی که به دنبال تولیدکننده خارجی برای تولید عروسک های دارا و سارا بودیم، با یک ایرانی در نمایشگاه بین المللی اسباب بازی در دُبی به نام آقای احمدیان آشنا شدم. این فرد در آن زمان ۲۰ سال کارش خرید و فروش اسباب بازی بود و در آسیای میانه و حوزه خلیج فارس جزو تاجران موفق اسباب بازی به شمار می رفت به همین خاطر در آن جا با این فرد آشنا شدم اول فکر می کردم که عرب است اما سپس فهمیدم که ایرانی و بچه بندرعباس است. از او برای تولید عروسک های دارا و سارا کمک گرفتم، البته ناگفته نماند این موضوع در حالی صورت گرفت که آن شخص از فیلترهای سفارت امور خارجه و وزارت اطلاعات گذشت. همسر این شخص از بازنشستگان مدارس دولتی در دُبی بود یعنی آدم موجه و خانواده دار و اصیلی بود. این فرد به بنده گفت که آقای قادری به مدیران کانون بگو که دارا و سارا برای کانون بیش از یک چاه نفت است وقتی علت آن را پرسیدم گفت که نفت تمام می شود اما دارا و سارا تمام شدنی نیست.این فرصتی است که برای دارا و سارا به وجود آمد. ولی تهدید آن چی بود؟ اینکه ما نتوانستیم این اتفاق را تبدیل به جریان کنیم. در صورتی که اگر همه چیز به صورت ایده آل جلو می رفت اکنون دارا و سارا می توانست در میان مخاطبان ایرانی و خارجی، منشأ اثر باشد. چند سال پیش به کتابخانه گرگان رفتم. در آن زمان نزدیک به ۲۰ و اندی از دختربچه ها در صف انتظار تحویل عروسک های دارا و سارا بودند تا این عروسک ها را برای دو روز و دو شب به خانه شان ببرند. آن زمان فهمیدم که عروسک دارا و سارا در چه اثر عاطفی در مخاطب اش گذاشته است.
* روایت داستان کودکی که توانست یک ماه بیشتر از دوستانش عروسک سارا را به امانت ببرد
وقتی به کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در استان لرستان رفتم، یکی از مربیان کتابخانه شهرستان «سی سخت» تعریف می کرد که پدر یکی از بچه های عضو کانون در هلال احمر شاغل بود که برای نجات چندین کوهنورد، شهید می شود و این بچه به بیماری خودفرو رفتگی مبتلا می شود که بنده تنها توانستم با عروسک سارا او را از حالت مات بودن در بیاورم به همین منظور به این دختربچه اجازه دادم که این عروسک یک ماه برای او باشد. آن جا می فهمیم که این عروسک ها در مخاطبان خود چه تأثیر بسزایی دارند، و علی رغم مشکلاتی که عروسک های دارا و سارا هم از لحاظ قیمت و هم از لحاظ وزن دارد، باز هم مخاطب کودک و نوجوان ترجیح می دهد تا از عروسک دارا و سارا برای بازی استفاده کند.
* مخاطبان اصلی عروسک های دارا و سارا گروه سنی ۸ تا ۱۲ سال است
مخاطبان عروسک های دارا و سارا در روزهای نخستین کار چه کسانی بودند؟
برای ما گروه سنی ۸ تا ۱۲ سال حائز اهمیت بود اما در این راستا مشکل اساسی وجود دارد یعنی فرهنگ استفاده از اسباب بازی که عروسک هم شامل آن می شود، هنوز در کشور ما زیاد رشد نکرده است به طور مثال، خانواده تحصیل کرده ای که پدر دکتر و مادر مهندس بود به دفتر بنده مراجعه کردند و به اعتراض به بنده گفتند که آقای قادری این چه چیزی است که شما تولید کرده اید و به اسم کانون به بیرون داده اید؟ و وقتی مشکل را می پرسم، می گویند فرزندشان حتی به این عروسک ها هم نگاه نکرده است. وقتی جویای سن فرزندشان می شوم متوجه می شوم که او یک کودک ۳ ساله است. در صورتی که پشت جعبه عروسک نوشته شده بود، برای گروه سنی ۸ تا ۱۲ سال. پازل و جورچین های مختلفی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخته شده است اما حتی یک مادر و پدر تحصیل کرده هم به گروه سنی اسباب بازی ها توجه نمی کنند، آن هم به خاطر این است که فرهنگ این جور مطالب در کشور ما بسیار پایین است. در کشور ما سطح استفاده از عروسک بسیار پایین است به همین منظور به دلیل اینکه ساخت عروسک های ایرانی، کار اول کانون بود، گفتیم عروسک های ملی دارا و سارا، فکر کردند هر بچه ای با هر شرایط روحی می تواند از این عروسک ها استفاده کرده و با آن ارتباط عاطفی برقرار کند.
* پوشش عروسک های باربی باعثبلوغ زودرس می شود
چرا شما این گروه سنی را انتخاب کردید؟
دقیقاً به این خاطر بود که ما در آسیب شناسی از حوزه عروسک های باربی دیدیم که بالاترین آسیب را این گروه سنی می بینند یعنی بچه هایی که وارد دبستان شدند و اولین تجربه حضور اجتماعی شان در مدرسه است، اینها دارند بالاترین آسیب را از حوزه باربی می بینند به همین منظور این گروه را که در حال معرض و آسیب های بیشتری هستند، را مخاطب سنی استفاده از عروسک های دارا و سار قرار دادیم وگرنه قبل از آن عروسک مبارک تولید شده بود. یا می توانستیم عروسک قصه های «نُقلی» را کار کنیم اما به دلیل اینکه ما ریزش های فرهنگی، تربیتی و اخلاقی و حتی روانی داشتیم این گروه سنی را انتخاب کردیم.
وقتی با خبرنگار یو اس تو دی مصاحبه می کردم از من سئوال کرد که چرا شما عروسک باربی را برای دختربچه های ایرانی بد می دانید؟ گفتم که عروسک های باربی تنها برای دختربچه های ایرانی بد نیست بلکه برای دختربچه های آمریکایی هم بد است و تأثیرات مخربی دارد. تعجب کرد و گفت: برای چی؟ گفتم به خاطر اینکه خودتان در مقالات مختلف می گویید که «باربی» باعثبلوغ زودرس دختران می شود. بلوغ زودرس هم بیماری است حتی با نگاه فروید هم بلوغ زودرس یک بیماری است که باید درمان شود به همین دلیل پوشش عروسک های باربی باعثبلوغ زودرس می شود و برای بچه های آمریکایی هم به همین منوال است.
* به کارگیری نیروهای بی سواد در بخش مدیرت فرهنگی!!
شما در سخنان خود مرتبط به سوء مدیریت اشاره می کنید، علت این سوء مدیریت چه بوده است؟
علت سوء مدیریت یکسری عوامل درونی دارد که به تقوا و انصاف برمی گردد. روایتی از امام صادق(ع) داریم که ایشان فرموده اند: «فرقی ندارد که شما امورتان را به خائن بسپارید و یا به جاهل، نتیجه آن یکی است». وقتی یک آدم بی سواد نه یک فرد خائن را می گذاریم رأس یک کار و از او می خواهیم که یک کار تخصصی در دنیای پیچیده رسانه ای انجام دهد و نمی تواند و آن قدر تقوا ندارد که به حکم شرع، کاری که نمی توانی انجام دهد، مسئولیت آن را نپذیر و می پذیرد و از شانه ده ها نفر بالا می رود و می گوید «من»؛ این آدم در هر شرایطی باشد به آن مجموعه لطمه می زند می خواهد کانون باشد یا خانواده اش باشد. اگر این آدم مدیر شود، دچار سوء مدیریت می شود.
اکثر مدیران ظرفیت نقد ندارند. منشأ سوء مدیریتی، درونی و تربیت و تقوا است و منشأ دیگر سواد است. به طور مثال در دفعات مختلف در دوره های ضمن خدمت مدیریتی که برای مدیران برگزار می شود، شرکت کرده ام و می دانم که این جلسات تا چه اندازه بیهوده است چراکه مدیریت آموزش نمی بیند یعنی طرف اصلاً در کلاس ها حضور پیدا نمی کند و فقط می گویند فلانی، فلان ساعت در جلسه حضور یافته است تا گروه و حقوق آن فرد ارتقاء یابد. بنده یک بار هم شاهد این مهم نبودم که در هر یک از سیستم های مدیریتی، جلسات کاری، اداری و تخصصی توسط مدیر مربوطه صورت جلسه تهیه شود. البته ناگفته نماند که بنده هم شامل این موضوع می شوم و نمی توانم به گونه ای بیان کنم که سیاه نمایی شود چراکه بالاخره این خاکستر روی سر هر کدام از ما نشسته است.
* در نظام فرهنگی کمتر دیده ام که مدیران سرجای خودشان باشند!!
در نظام فرهنگی کمتر دیده ام که مدیران سرجای خودشان باشند. به گونه ای که یک اشتباه مدیریتی در صنعت صدایش زود شنیده می شود اما در فرهنگ این گونه نیست. در جلسه ای در کانون فردی با اشاره به بنده گفت: به مملکت خیانت کرده اید که دارا و سارا را در چین تولید کرده است. بنده گفتم: خیانت را آن کسانی کردند با دیدگاه چندین ساله خود، این عروسک ها را از دسترس بچه هایمان خارج کردند و آنها عروسک هایی مثل باربی را جایگزین این عروسک ها کرده اند.
* در حوزه فرهنگی بسیار منفعلانه عمل می کنیم
اگر بخواهید دوباره عروسک های دارا و سارا را تولید کنید چه کارهایی را می کردید و چه کارهایی را نمی کردید؟
صنعت، در دنیای امروز، راهکارها و ساز و کارهای خودش را می خواهد در حوزه و صنعت مورد توجه تان اگر شما به مسایل بین المللی و بازار اشراف نداشته باشید، نمی توانید یک تولید خوب عرضه کنید. در حوزه فرهنگی بسیار منفعلانه عمل می کنیم هر جایی که ما آمده ایم همانند دارا و سارا فعالانه عمل کنیم، نشده است. یکی از امتیازات دارا و سارا این است که در حوزه فرهنگی منفعل نبود بلکه فعال بود. اما مورد حمایت قرار نگرفت و از ریشه آن را زدند.
* در حوزه های دولتی، نمی توان کار فرهنگی و جریان سازی های فرهنگی انجام داد
الان باید چه کرد؟
ما باید با خودمان روراست باشیم. به دلیل کسب تجربه های متعدد، به این نتیجه رسیده ام که نمی توان در حوزه های دولتی کار فرهنگی و جریان سازی های فرهنگی انجام داد. چراکه مدیران دولتی وجود خودشان را در حوزه هایی که هستند، موقت و یک فرصت می دانند و حتی مدیری که بسیار خوب هم است، جسارت ندارد و مدیر بعدی هم که به این مسند می نشیند، جسارت کافی ندارد و همه مدیران قبلی را نیز خائن و وابسته می داند. بنده به آن چند جوانی که در قاصدک کار می کنند و صفر کیلومتر هم هستند، افتخار می کنم که یکی از آنها، اتاق خانه اش را به این مهم اختصاص داده است و خودروی خود را فروخته و خرجکار تولید فرهنگی کرده است، به همین دلیل این فرد تا آخرین نفس پای کارش می ایستد. در این جا این سوال مطرح است که آیا برخی از دوستان که به استفاده از بودجه های کلان می پردازند اگر این بودجه ها نیز پول خودشان بود، باز هم به همین منوال به خرج های بیهوده می پرداختند؟.
* برخی از مسئولان وقتی کم می آورند، از رهبری مایه می گذارند
برخی از مسئولان در لحظه هایی که کم می آورند از رهبری مایه می گذارند، می گویند آقا گفتند. ولی باید بگویم که واقعاً مقام معظم رهبری در جلسه ۵ نفری پاسخ سئوالی که من از ایشان کردم و حکم ولایی دادند نه نظر شخصی و سلیقه ای، ایشان فرمودند: «کانون مؤظف است عروسک های دارا و سارا را با نام دارا و سارا در ایران و اقصی نقاط دنیا توزیع کند». مقام معظم رهبری اطلاع داشتند که عروسک های دارا و سارا در چین تولید می شود و در این گونه چیزها هوشمندی دارند. حتی در آن جلسه از مقام معظم رهبری خواهش کردم، و گفتم کانون فقیر است. و ایشان هم فرمودند که مشکل کانون با حمایت های موردی حل نمی شود و به مسئول دفترشان گفتند که یادداشت کنید مشکل کانون از سازمان برنامه و بودجه حل شود. اما هیچ گاه این مهم حل نشد یعنی نه بودجه کانون حل شد و نه به حکم حکومتی ایشان در کانون عمل شد.
ارسال نظر