به بهانه ترک اردو و نامه نگاری های اخیر
آقای کشتی گیر، آقای هندبالیست، ملی پوش سرباز است نه سالار!
خبرگزاری تسنیم: آنکه رخت تیم ملی بر تن کرد، قصدش خدمت است و مرامش ایثار. زیر پرچم نه رئیس سالار است، نه سرمربی و نه ورزشکار.
به گزارشخبرگزاری تسنیم، خادمان زیر پرچم… خادمان زیر پرچم… خادمان زیر پرچم… در مورد خیلی از آدم ها نیاز به تکرار چندباره این سه کلمه نیست. بیشتر ما همان بار اولی که چنین ترکیبی از کلمات و واژه ها می نشیند در گوش مان، «شیرفهم» می شویم و با حسی آمیخته به احترام، خیل عظیمی از سربازان وطن را در نظر می آوریم که مشغول خدمت اند؛ از مرزداران این سرزمین گرفته تا آنان که آسمان بالای سرمان را امن نگه می دارند تا جماعتی که حکم شان ایجاد امنیت داخلی است تا سیاست مدارانی که تلاش می کنند برای حفظ و ارتقای منافع ملت و بسیاری دیگر، همه و همه سربازان این سرزمین اند… خادمان زیر پرچم.
هیچ گاه اندیشیده ایم چرا یک ورزشکار پس از قهرمانی، پرچم وطن بر دوش می گیرد یا ملی پوشان این سرزمین بعد از موفقیتی، کسب عنوانی و صعودی مهم پرچم وطن بر دست دور افتخار می زنند؟ چگونه است که پولادمردی مدت ها با کیلو، کیلو وزنه سخت دست و پنجه نرم می کند و خم بر ابرو نمی آورد اما همین که برفراز سکو می ایستد و بالا رفتن پرچم این دیار را می بیند، چشم به اشک می سپارد و مثل ابر بهار می گرید؟ چرا؟ بله، حالا دیگر همه می دانیم ورزشکاران هم در مقیاس نظامیان مان همگی سرباز وطن اند… خادمان زیر پرچم.
اختلاف نظر همیشه هست. در این مُلک تا دل مان بخواهد تنگ نظری هست. ما عادتی تاریخی داریم به حسادت! مرغ همسایه را همیشه غاز می بینیم و در عین حال چشم نداریم موفقیتش را ببینیم. این درد بی درمان را نشتر مهر لازم است و گاهی وقتی پای وطن در میان است؛ ایثار.
ورزش این سرزمین در عرصه رقابت های بین المللی مدت هاست برای ایرانی جماعت جبهه بوده، حیثیت بوده و هست. برای ورزشکاران این سرزمین دوبنده، پیراهن و هر رخت دیگری که نام ملی بر آن باشد در حکم همان لباس نظامی است، باید باشد چون برای مردم هست. اگر بازیکنی، مربی رنجیده خاطری، مدیر آزرده ای در عرصه باشگاهی دلی نازک کرد یا به «سالاری» گرایید قبحش جداست و قابل نقد اما در عرصه ملی سالاری کردن خواه مربی کشتی باشی یا بازیکن هندبال و فوتبال و هر رشته دیگر به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست. برای آنکه خادم زیر پرچم است و سرباز وطن، سالاری گری جمع نقیضین است و محال!
سال ها پیش معلمی به مهر در گوش شاگردانش چنین زمزمه کرد که همه ارزش و اعتبار نظامی جماعت به آن امضایی است که اول کار می اندازند پای برگه ای که بالایش نوشته شده برای صیانت از وطن از جان گرانمایه خواهند گذشت. برای ملی پوشان چطور؟ کسی حکم جانفشانی برای آنها نکرده که ورزش بر مدار نیکویی هاست اما ملی پوشی وقتی به اردو دعوت شد، حکم سربازی را دارد که در پادگان به خدمت گماشته شده است. اگر افتخار پوشیدن پیراهن تیم ملی را پذیرفتی، نامه نوشتن و تهدید به بازی نکردن توجیه پذیر نیست. اگر دوبنده ملی بر تن کردی، حق ترک اردو را نداری حتی اگر مربی به حق یا ناحق رنجیده باشد و دستیارانش هر یک به دلیلی جدا شده باشند.
آهای جوان جویای نام! یاد دار که ملی پوش بودن آدابی دارد همپای حتی پهلوانی. اگر ملی پوش شدی مدیر فنی که هیچ، چوب خشک هم تمرینت داد باید اطاعت کنی چرا؟ چون تو سرباز وطنی. زیر پرچم هیچ کس سالار نیست. سالار فقط پرچم این سرزمین است. سرلشگر و سرمربی و رئیس هم که باشی، زیر پرچم فقط سربازی. آنکه برای وطن و زیر پرچم عرق می ریزد، «منم، منم» نمی کند حتی اگر المپیک را فتح کرده باشد، حتی اگر رسیده باشد به قله قاف!
سوال؛ پس فردا که در جام جهانی یا هر رویداد سهل و سخت دیگر که پای ملیت این سرزمین وسط است، نتیجه نگرفتید و دل ملتی شکست، همه مسئولید از رئیس گرفته تا مدیر و مربی و ورزشکار. در ضمن؛ دوره سالاری ها در این خاک خیلی سال است که سر آمده است؛ این را همه باید بدانند از سرمربی تیم ملی گرفته تا کشتی گیر و هندبالیست و فوتبالیست.
انتهای پیام /
ارسال نظر