حضور صابر ابر در فیلم سینمایی بدون قرار قبلی
صابر ابر بازیگر و کارگردان ایرانی متولد ۱۸ خرداد ۱۳۶۳ در تهران است.
« چکیده ای از بیوگرافی صابر اَبَر »
-
زمینه فعالیت: سینما، تئاتر
-
تولد: ۱۸ خرداد ۱۳۶۳
-
محل زندگی: تهران
-
ملیت: ایرانی
-
پیشه: بازیگر، کارگردان تئاتر،عکاس گالری دار و موسس آکادمی«این/جا میان شهر»
-
مدرک تحصیلی: فارغالتحصیل از رشته مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی فیروزکوه و فوق لیسانس سینما
« بیوگرافی کامل »
صابر ابر بازیگر و کارگردان ایرانی متولد ۱۸ خرداد ۱۳۶۳ در تهران است که از سال ۱۳۸۴ با بازی در فیلم شاعر زباله ها وارد دنیای سینما شد.
وی سابقه فعالیت در آثاری همچون سیزده ۵۹، پذیرایی ساده، حکایت دریا، آسمان زرد کم عمق، برف روی کاج ها، من دیهگو مارادونا هستم، انتهای خیابان هشتم، رخ دیوانه، مسخره باز، تابستان داغ، اینجا بدون من و درباره الی را در کارنامه هنری خود دارد.
او مدیریت خوانده و مدیر بودن را دوست دارد. چندین پروژه طراحی داخلی کار کرده است؛ این کار را دوست دارد. بخشی از زندگی او است... نقاشی هم می کند. او یک کتاب تحقیقاتی را با یکی از دوستانش می نویسد که موضوعش کافه نشینی در تهران معاصر است.
صابر ابر قبل از بازیگری فعالیت هایی همچون طراحی داخلی و نقاشی علاقه زیادی داشته و در این زمینه به فعالیت می پرداخته است.
از جمله افتخارات صابر ابر می توان به دریافت جوایز تندیس بهترین بازیگر مرد برای نمایش ریچارد سوم از سیامین جشنواره تئاتر فجر، تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم درباره الی از سومین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم مینای شهر خاموش از بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر اشاره کرد.
صابر ابر با دو سریال قورباغه و مترجم تجربههای موفقی را نیز در شبکه نمایش خانگی رقم زده است.
از اینجا بخوانید: حضور نیکی کریمی با گریم متفاوت در یاغی
« ازدواج صابر ابر »
صابر ابر با انتشار عکس بالا نوشت : «هیچ آرزویی بهتر از این نیست و نبوده… خوشبختی و عاقبت بخیر شدن…خلاصه مرا آن ده که آن به… ما را و همه را… ظهر مرداد. پی نوشت: جناب آقای خاتمی فرمودند : در این مورد خاص تکرار جایز نیست. تا کنون خبر یا عکسی از همسر صابر ابر منتشر نشده است. و تایید و عدم تایید این خبر هم مشخص نیست.
« شروع بازیگری »
بازیگری را دوران کودکی شروع کرد اما نه روی صحنه تئاتر یا جلوی دوربین. او میگوید: در دوره دبیرستان و راهنمایی و حتی آمادگی لحظههای بود که داشتم نقش بازی میکردم و خودم آگاه بودم ولی اطرافیانم نه. مثل مردن اول صبح، ترک خانه و از دور پاییدن رفتار دیگران. اینجور شیطنتها آغاز بازیگری اوست. وی فعالیت در تئاتر را از مدرسه آغاز کرد، بعد از یکی از اجراهای مدرسهای در دوران راهنمایی، توسط خواهر مرضیه برومند که رابط درس ریاضی آنها بوده به خانم مرضیه برومند معرفی میشود.
با وجود همه این علایق متفاوت او به شدت به بازیگری علاقه دارد. ولی کار اجرا در تلویزیون را هم دوست دارد.او برای جشنواره کارنامه که تنها جشنواره خصوصی تئاتر کشور است، یک تئاتر کار کرد که موفق هم بود و جایزه کارگردانی، نمایشنامه، بازیگری زن و طراحی صحنه گرفت.
صابر ابر در ۱۳ سالگی نقش کوتاهی در سریال بازگشت به خانه ایفا میکند. سپس در سال ۱۳۷۹ مرضیه برومند در بخشهای کوتاهی از سریال داستانهای نوروز از او استفاده میکند و ابر بعد از داستان نوروز تصمیم جدی میگیرد که همین حرفه را ادامه دهد. او بعد از مشاوره گرفتن از کسانی مثل مرضیه برومند و مصطفی احمدی به مؤسسه کارنامه معرفی میشود. این مؤسسه با مدیریت آموزشی پرویز پرستویی سومین دوره از فعالیتهایش را پشت سر میگذاشت.
« فعالیت در موسیقی »
صابر ابر در موسیقی نیز فعال است. وی همکاری با مهیار علیزاده در آلبوم در شعله با تو رقصان، به همراه پانته آ پناهی داشته است.
از اینجا بخوانید: تغییر جنسیت شهره لرستانی
« شروع اجرا »
صابر ابر در سال 1380 وقتی 17 ساله بود با اجرای برنامه رنگین کمان که مخصوص کودکان بود وارد قاب تلویزیون شد سپس اجرای مسابه 100 ثانیه را برعهده گرفت.و بخش اعظم کارش اجرای برنامه کودکان و نوجوانان در تلویزیون بود.
« شروع فعالیت سینمایی »
اولین کار سینماییاش را با نام شاعر زبالهها به کارگردانی محمد احمدی در یک نقش فرعی کنار لیلا حاتمی و محمد اسکندری بازی کرد.
از اینجا بخوانید: داوری لیلا حاتمی در جشنواره ونیز
شروع کرد، در سال ۸۶ بازی در فیلم دایره رنگی چهرهاش شناخته شد، اما حضورش در فیلم جهانی درباره الی اصغر فرهادی باعث محبوبیت و شهرت وی شد. اولین بار در فیلم دایره زنگی در اکران عمومی یک فیلم سینمایی دیده شد و خیلی زود هم به جایزه رسید.
او سپس در سال 1386 با فیلم دایره رنگی شناخته تر شد تا اینکه سال 1387 با فیلم درباره الی اصغر فرهادی با نقش علیرضا به شهرت زیادی دست یافت.
او با بازی در 3 فیلم یک پذیرایی ساده مانی حقیقی، برف روی کاجها پیمان معادی، انتهای خیابان هشتم علیرضا امینی در سال 1390 سال پرکاری را پشت سر گذاشت. اما خودش در این رابطه گفت که اگر پیمان معادی، همایون اسعدیان و مانی حقیقی امسال دوباره سه فیلم را در فاصله یک هفته از یکدیگر بسازند او باز هم در فیلم آنها حضور پیدا خواهد کرد.
اینها جز کسانی هستند که ابر دوست دارد با آنها کار کند. سلیقه او به این کارگردانان نزدیک است. او میگوید:فیلمی که این کارگردانان می سازند اثری است که من دوست دارم در آن حضور پیدا کنم. وقتی این پیشنهاد از طرف آنها به من شده، قبول کردم. البته این اتفاق افتاده است که دو سال هم کار نکرده ام.
صابر ابر برای بازی در فیلم سینمایی گس برنده جایزه بهترین بازیگر نوظهور از جشنواره فیلم رم را از آن خود کرد. گس فیلمی به کارگردانی و نویسندگی کیارش اسدی زاده ساختهٔ سال 1391 است.
« دکلمه خوانی »
صابر در سال 1394 به همراه پانته آ پناهی ها دکلمه آلبوم در شعله با تو رقصان با آهنگسازی مهیار علیزاده را انجام داد که در آن از اشعار مولانا و هوشنگ ابتهاج استفاده شده است.
« آثار هنری »
-سینما
نام | نقش | کارگردان | سال |
---|---|---|---|
بی رویا |
بابک |
آرین وزیردفتری |
۱۴۰۰ |
بدون قرار قبلی |
|
بهروز شعیبی |
۱۴۰۰ |
زیر نور کم |
حامد |
محمد پرویزی |
۱۳۹۹ |
مسخرهباز |
دانش |
همایون غنیزاده |
۱۳۹۸ |
روسی |
ابراهیم |
امیرحسین ثقفی |
۱۳۹۷ |
خوک |
صابر ابر |
مانی حقیقی |
۱۳۹۶ |
حکایت دریا |
امیر دشتی |
بهمن فرمان آرا |
۱۳۹۵ |
میلیونر میامی |
رضا |
مصطفی احمدی |
۱۳۹۵ |
هتتریک |
کیوان |
رامتین لوافی |
۱۳۹۵ |
تابستان داغ |
فرهاد |
ابراهیم ایرجزاد |
۱۳۹۵ |
ویلاییها |
حمید |
منیر قیدی |
۱۳۹۵ |
قندون جهیزیه |
عطا |
علی ملاقلیپور |
۱۳۹۳ |
دو |
|
سهیلا گلستانی |
۱۳۹۳ |
نزدیکتر |
علی |
مصطفی احمدی |
۱۳۹۳ |
رخ دیوانه |
کاوه نجم |
ابوالحسن داوودی |
۱۳۹۳ |
من دیه گو مارادونا هستم |
نویسنده |
بهرام توکلی |
۱۳۹۳ |
دلم میخواد |
مریض |
بهمن فرمانآرا |
۱۳۹۲ |
خواب زدهها |
هومن |
فریدون جیرانی |
۱۳۹۲ |
ارسال یک آگهی تسلیت برای روزنامه |
طاها |
ابراهیم ابراهیمیان |
۱۳۹۲ |
همه چیز برای فروش |
اکبر |
امیر حسین ثقفی |
۱۳۹۱ |
هیچکجا هیچکس |
داوود |
ابراهیم شیبانی |
۱۳۹۱ |
گس |
خسرو |
کیارش اسدی زاده |
۱۳۹۱ |
آسمان زرد کم عمق |
مهران |
بهرام توکلی |
۱۳۹۱ |
آشغالهای دوستداشتنی |
امیر |
محسن امیریوسفی |
۱۳۹۱ |
قصهها |
همسر نرگس |
رخشان بنی اعتماد |
۱۳۹۰ |
بوسیدن روی ماه |
|
همایون اسعدیان |
۱۳۹۰ |
برف روی کاجها |
نریمان |
پیمان معادی |
۱۳۹۰ |
پذیرایی ساده |
مرد جوان |
مانی حقیقی |
۱۳۹۰ |
انتهای خیابان هشتم |
بهرام |
علیرضا امینی |
۱۳۸۹ |
اینجا بدون من |
احسان |
بهرام توکلی |
۱۳۸۹ |
سیزده ۵۹ |
بهرام |
سامان سالور |
۱۳۸۹ |
آقا یوسف |
سیروس |
علی رفیعی |
۱۳۸۹ |
آینههای روبه رو |
صادق |
نگار آذربایجانی |
۱۳۸۸ |
نخودی |
سینا بزرگی |
جلال فاطمی |
۱۳۸۸ |
متامورفوسیس |
پسر |
سینا آذین |
۱۳۸۸ |
هیچ |
نیما |
عبدالرضا کاهانی |
۱۳۸۸ |
تابستان عزیز |
دزد ماشین |
امیرشهاب رضویان |
۱۳۸۸ |
درباره الی |
علیرضا |
اصغر فرهادی |
۱۳۸۷ |
سه زن |
حامد |
منیژه حکمت |
۱۳۸۶ |
دایره زنگی |
محمد |
پریسا بختآور |
۱۳۸۶ |
مینای شهر خاموش |
بهرامی |
امیرشهاب رضویان |
۱۳۸۵ |
شاعر زبالهها |
|
محمد احمدی |
۱۳۸۴ |
از اینجا بخوانید: حمیدرضا آذرنگ بازیگر نقش لیث در سریال مستوران
-تئاتر
- تن شوری (رضا ثروتی/۱۳۹۷)
- آنتی گون (علی راضی/۱۳۹۷)
- زبان تمشکهای وحشی (شیوا مسعودی/ ۱۳۹۶)
- کنسرت نمایش سی (علی اصغر دشتی/۱۳۹۶)
- از زیر زمین تا پشت بام (افسانه ماهیان/ ۱۳۹۵)
- مالی سویینی (براین فری یل/۱۳۹۴)
- کالیگولا (همایون غنیزاده/ ۱۳۹۴)
- سه جلسه تراپی (افسانه ماهیان/ ۱۳۹۴)
- ننه دلاور، بیرون پشت در (سجاد افشاریان/ ۱۳۹۱)
- هملت (رضا گوران/ ۱۳۹۱)
- ریچارد سوم (آتیلا پسیانی/ ۱۳۹۰)
- وُرکشاپ (سینا آذین/ ۱۳۹۰)
- جیرهبندی پر خروس برای سوگواری (علی نرگس نژاد/ ۱۳۸۹)
- کالیگولا (همایون غنیزاده/ ۱۳۸۹)
- داستان یک پلکان (رضا گوران/ ۱۳۸۸)
- کرگدن (فرهاد آئیش/ ۱۳۸۷)
-نمایش خانگی
نام | نقش | کارگردان | سالها |
---|---|---|---|
مترجم | بهرام توکلی | ۱۴۰۰ | |
قورباغه | رامین فیاضی | هومن سیدی | ۱۳۹۹ |
-موسیقی
- خواب زدهها ۱۳۹۲
- همکاری با مهیار علیزاده در آلبوم در شعله با تو رقصان، به همراه پانتهآ پناهیها
- در ستایش تئاتر، ایرانشهر_سالن استاد سمندریان، ۱۳۹۷
- پرتقالهای کال، ایرانشهر - سالن استاد ناظرزاده کرمانی، ۱۳۹۵اوها
-تلویزیون
- بازگشت به خانه 1376-1375
-کارگردان
- واوها و ویرگول ها، 1388
- 21 بار مردن در 31 روز، 1391
-اجرا
- مجری برنامه تلویزیونی پلک 1383
« جوایز و نامزدیها »
- برنده جایزه بهترین بازیگر نوظهور (گروهی مرد /زن) از جشنواره فیلم رم برای فیلم گس
- نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم برف روی کاجها درششمین جشن منتقدان ۱۳۹۱
- نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم بوسیدن روی ماه درششمین جشن منتقدان ۱۳۹۱
- برنده تندیس بهترین بازیگر مرد برای نمایش ریچارد سوم در سیامین جشنواره تئاتر فجر
- تندیس بهترین بازیگر مرد تئاتر سال ۱۳۹۰
- برنده تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم درباره الی در سومین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران
- برنده تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم درباره الی در چهاردهمین جشن خانه سینما
- نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم درباره الی در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر
- نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم دایره زنگی در بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر
- برنده تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم مینای شهر خاموش در یازدهمین جشن خانه سینما
- نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم مینای شهر خاموش در بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر
از اینجا بخوانید: فیلم سینمایی بدون قرار قبلی
« نگاهی به بازی صابر ابر در قورباغه »
صابر ابر از آنهاست که میگوید با بازی در سریال «قورباغه»، قورباغهاش را قورت داده است. موضوعی که نشان می دهد سریال سختی را پشت سر گذاشته است. بیش از یک سال دیدن هر روزه عوامل سریال و فرو رفتن در نقشی که بناست پیچیده باشد. چیزی شبیه بازی مایکل امرسون در نقش بنجامین لاینوس، بدمن جذاب سریال لاست. این یعنی تغییر و تحول شخصیتی در حد اعلی و چیزی که کمتر در سریالهای ایرانی تاکنون شاهد آن بودهایم.
باید بدانیم که بازیگر نقش رامین در سریال قورباغه به کارگردانی هومن سیدی و هم بازی نوید محمدزاده، پیش از این بارها در داخل و خارج مورد تحسین قرار گرفته است.
سریال قورباغه هومن سیدی، نخستین تجربه صابر ابر در شبکه نمایش خانگی است. او پیش از این در تلویزیون، در سریالهایی چون بچههای هور به کارگردانی عبدالله باکیده نیز بازی کرده بود.
او از سال ۱۳۸۴ در فیلمهای سینمایی مختلفی با کارگردانهای نامدار، کار کرده است. آخرین کارش در سینما، فیلم «مسخره باز» ساخته همایون غنیزاده بود. در فیلمهای روسی، خوک، حکایت دریا، میلیونر میامی، درباره الی، هت تریک، تابستان داغ و برف روی کاجها نیز بازیهای در خور توجهی داشته است.
آنچه این روزها بر غنای بازیگری صابر ابر افزوده است، پذیرش نقش رامین در سریال قورباغه است. یک شخصیت پیچیده در یک خانواده آنرمال شهرکنشین.
او سعی میکند رفتاری از خود نشان دهد که نه نشانه شخصی مرفه است و نه فردی فرودست. حتی طبقه متوسط اجتماعی هم محسوب نمیشود.
در سریال لمپنیسمی عریان به نمایش گذاشته میشود که فارغ از هر اصولی، بیهدف اوقاتش را میگذراند اما با همه اینها خوب و بد را میشناسد، غلط و درست را میداند اما اینکه در قبال این دانش مسئولیتی داشته باشد یا پایبند مرام و اخلاقی باشد، شوخی است. گانگستر بازی خودش، آدابش را میچیند.
او به راحتی میتواند ساقی باشد، به راحتی اخاذی کند، به راحتی پولدار شود و نشان بدهد که هر کاری که میکند، نقشهای در پشت آن است، ولو اینکه نقشهای نکشیده باشد.
پذیرشهای خانواده، اجتماع یک شهرک مانند شهرک اکباتان، انتقامگیرهای متاثر از کودکی و گذشته و… همه و همه روند تبدیل یک لمپن خیابانگرد به یک لمپن قاتل را به درستی طراحی میکنند.
مهمترین قسمت نقش صابر ابر این است که باید نشان دهد که چیزی برای عرضه به مخاطب ندارد. او تمام هویتش در بیهویتی است و با اینهمه یک بیماری بدخیم و یک تومور بیمداوا برای نوری و اطرافیانش خواهد بود.
«تو سرم با خودم که حرف میزنم خوب حرف میزنم. دهنمو که باز میکنم حرف قشنگ بزنم… آدما ازم بدشون میاد.» این دیالوگی است که به صورت کلیدی میخواهد قفل سریال را در مواقع بن بست بشکند.
شمایی از آنچه در تصور کارگردان به انجام رسیده و درستترین نقل از رامین. او برای لیلا اعتراف میکند که وقتی حرفهای داخل سرش را برای کسی بیان میکند بقیه منزجر میشوند. دلیلی واضح برای اینکه تعلق به هیچ طبقهای نداشته باشد. معلق بودن چیزی است که صابر ابر دوست دارد. شخصیتی که معلق است حتما برای تعلیقش فلسفهای دارد و این بهترین روش برای بازی دادن مخاطب است. موضوعی که اگر واقعی هم نباشد، کشش دراماتیک ایجاد میکند. پیشبینی زندگی یک شخصیت بزدل، لات مسلک و تصمیمگیر برای همه. عقل کلی که «دوبار مرده و اومده میگه من قلب ندارم».اما آیا تاریخ و جبر اتفاقات است که او را روز به روز خشنتر و خشونتطلبتر میکند؟ او مسئول چیدمانی است که خود انجام داده یا قسمتی از چیدمانی است که بالاجبار به آن تن داده؟
بازی او در کنار نوید محمدزاده بسیار جذاب از آب در آمده، آرام آرام نقشش پر رنگتر و جدیتر شده و در مجموع شرایط را برای تقابل دو آدم باهوش مهیا میسازد. تقابلی که به آسانی به پیروزی یک طرف نخواهد انجامید.
سریال قورباغه منطق روایی خود را در تحولات شخصیتی صابر ابر به محک مینشیند و این موضوعی است که به سادگی نمیتوان از کنار آن عبور کرد. شاید زمزمههای درون جمجمه رامین را هومن سیدی درون آن نکاشته باشد، شاید این زمزمه درون سر خود هومن سیدی هم بوده است. حالا اما وقتی آنها را بیان میکند شاید عدهای خوششان نیاید اما به هر صورت ابزار بیانش را یافته. چه کسی بهتر از صابر ابر؟
ارسال نظر