زنان در عاشورا
آنقدر که از گریه ،زاری و شیون زنان در عاشورا گفتیم از شجاعت و دلاوری شان کمتر گفته ایم.
آنقدر که از گریه ،زاری و شیون زنان در عاشورا گفتیم از شجاعت و دلاوری شان کمتر گفته ایم.
از حماسه شور و امید زنان عاشورا کمتر گفته ایم
از زنان و خواهران و مادران و همسرانی که مردهایشان را راهی میکردند ،کمتر گفته ایم .
از کسی مثل همسر وهب که تازه دامادش را راهی میدان کرد یا زنی مثل طوعه ،زنی بیوه در کوفه که،تنها فرستاده امام،مسلم (ع)، را پناه داد ،آن هم زمانی که مردان مدعی کوفه، مسلم را تنها گذاشتند.
زنان عاشورا علاوه بر گریه و شیون و زاری نقش دیگری هم داشتند؛زنان عاشورا منفعل نبودند چرا که حضرت زینب (س) که در راس همه بود ،منفعل نبود ،چرا که او درخانهی که علی (ع) و فاطمه(س) تربیت یافته است
دختری به نام زینب که تحت تاثیر چنین تربیتی است و به دلیل استتار امامت، وظیفهی مهمی بعد از عاشورا به عهدهی ایشان بود. تنها امکانات عملیات حضرت زینب هم کلمه است و با همین کلمات حماسه میآفریند.
او زنی رشد یافته و دانشمند است.
نه به این معنی که دانشگاهی رفته و شیمی و فیزیک آموخته، نه؛ او در معارف دین و قرآن دانشمند است. او در روند تربیتی قرار گرفته که منجر به صراحت لهجه و شجاعت میشده است و همین ویژگی ها را در دربار یزید به کار میگیرد.
اوهمه کمالات زنانه مادرش فاطمه(س) همین طور روح بزرگ و مردانه پدرش امام علی (ع) را به همراه داشت.
زینب (س)وقارش به مادر بزرگش حضرت خدیجه می ماند،حیایش به مادرش حضرت زهرا (س) ،حرف زدن و فصاحتش به پدرش علی (ع) ،صبرش به برادرش حسن (ع) و شجاعت و قوت قلبش به برادر دیگرش حسین (ع) می مانست .
انگار تمام خانواده را در او جمع کرده باشند.
زینب کبری (س) یک نمونه کامل از زن مسلمان است ؛
یعنی الگویی که اسلام برای تربیت زنان ،آن را در مقابل چشم مردم دنیا قرار داده است.
زینب کبری دارای شخصیت چند بعدی است ؛ داناو خبیر و دارای معرفت والا و یک انسان برجسته است که هرکس با آن بزرگوار مواجه میشود ،در مقابل عظمت دانایی و روحی و معرفت او احساس خضوع می کند .
شاید مهم ترین بعدی که شخصیت زن اسلامی می تواند آن را در مقابل چشم همه قرار دهد ،تاثیری است که اسلام پذیرفتهِ این بعد است .
شخصیت زن اسلامی به برکت ایمان و دل سپردن به رحمت و عظمت الاهی ،آن چنان سعه و عظمتی پیدا می کند که حوادث بزرگ در مقابل او حقیر و ناچیز می شود .
در زندگی زینب کبری ،این بعد از همه بارزتر و برجسته تر است .
حادثه ای مثل روز عاشورا نمی تواند او را خرد کند .
اینکه گفته میشود در عاشورا، در حادثه کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد ،که واقعاً پیروز شد ؛ عامل این پیروزى، حضرت زینب بود؛ چونکه خون در کربلا تمام شد.
حادثه نظامى با شکست ظاهرى نیروهاى حق در عرصه عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزى که موجب شد این شکست نظامىِ ظاهرى، تبدیل به یک پیروزى قطعىِ دائمى شود، عبارت بود از منش زینب کبرى؛ نقشى که حضرت زینب بر عهده گرفت؛ این خیلى چیز مهمى است.
حادثه عاشورا نشان داد که زن در حاشیه تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخى قرار دارد.
وقتی آدمی زینب کبرى را مشاهده میکند که با یک عظمت خیرهکننده و درخشندهاى در عرصه ظاهر میشود؛ کارى میکند که دشمنى که به حسب ظاهر در کارزار نظامى پیروز شده است و مخالفین خود را قلع و قمع کرده است و بر تخت پیروزى تکیه زده است، در مقر قدرت خود، در کاخ ریاست خود، تحقیر و ذلیل شود؛ داغ ننگ ابدى را به پیشانى او میزند و پیروزى او را تبدیل میکند به یک شکست؛ این کارِ زینب کبرى است.
زینب (س) نشان داد که میتوان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد
خطبه فراموش نشدنى زینب کبرى در بازار کوفه یک حرف زدن معمولى نیست، اظهارنظر معمولى یک شخصیت بزرگ نیست؛ یک تحلیل عظیم از وضع جامعه اسلامى در آن دوره است که با زیباترین کلمات و با عمیقترین و غنىترین مفاهیم در آن شرائط بیان شده است.
چقدر این شخصیت قوى است. دو روز قبل در یک بیابان، برادر او را، امام او را با این همه عزیزان و جوانان و فرزندان و اینها از بین بردهاند،
در یک چنین شرائط بحرانى، ناگهان این خورشید عظمت طلوع میکند.
همان لحنى را به کار میبرد که پدرش امیرالمؤمنین بر روى منبر خلافت در مقابل امت خود به کار میبرد؛ همان جور حرف میزند؛ با همان جور کلمات، با همان فصاحت و بلاغت، با همان بلندى مضمون و معنا «یا اهل الکوفه، یا اهل الغدر و الختل»؛ اى خدعهگرها، اى کسانى که تظاهر کردید! شاید خودتان باور هم کردید که دنبالهرو اسلام و اهلبیت هستید؛ اما در امتحان اینجور کم آوردید، در فتنه اینجور کورى نشان دادید.
با این بیان قوى، با این کلمات رسا، آن هم در آن شرائط دشوار، اینگونه صحبت میکرد. اینجور نبود که یک عده مستمع جلوى حضرت زینب نشسته باشند، گوش فرا داده باشند، او هم مثل یک خطیبى براى اینها خطبه بخواند؛ نه، یک عده دشمن، نیزهداران دشمن دور و برشان را گرفتهاند؛ یک عده هم مردم مختلفالحال حضور داشتند؛ همانهایى که مسلم را به دست ابنزیاد دادند، همانهایى که به امام حسین نامه نوشتند و تخلف کردند، همانهایى که آن روزى که باید با ابنزیاد در مىافتادند، توى خانههایشان مخفى شدند
اینها بودند توى بازار کوفه ،یک عده هم کسانى بودند که ضعف نفس نشان دادند، حالا هم نگاه میکنند، دختر امیرالمؤمنین را مىبینند، گریه میکنند.
حضرت زینب کبرى با این عده ناهمگون و غیر قابل اعتماد مواجه است، اما اینجور محکم حرف میزند. او زن تاریخ است؛ این زن، دیگر ضعیفه نیست. نمیشود زن را ضعیفه دانست. این جوهر زنانه مؤمن، اینجور خودش را در شرائط دشوار نشان میدهد.
این زن است که الگوست؛ الگو براى همه مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم. انقلاب نبوى و انقلاب علوى را آسیبشناسى میکند.
یادداشتی از خانم فاطمه کول
ارسال نظر