سعدالله زارعی
" مرگ بر آمریکا " صرفاً شعار نیست
امروز ملت های دنیا با شعار مرگ بر آمریکا به ملت ایران پیوند استراتژیک پیدا می کنند و آثار منطقه ای و بین المللی آن به ایران و منافع و امنیت کشور ما «عمق استراتژیک» می بخشد.
سعدالله زارعی در یادداشتی به اهمیت شناسی راهبرد مرگ بر آمریکا پرداخته است که در زیر می خوانید:
«مرگ بر آمریکا» برخلاف ظاهرش یک شعار سلبی وانفعالی نیست. از جنس تاکتیک و موضع مقطعی هم نیست بلکه یک راهبرد بلند مدت و دارای ابعاد ایجابی فعال است.
چگونه؟ مرگ بر آمریکا در واقع از جنس «هجوم» وبا هدف برهم زدن یک «وضعیت بد» مطرح شده است. وضعیت بد، حاکمیت یک نظام بزرگ آمریکا محور است. نظامی که بر مبنای حاکمیت سلطه گرانه بر گشورها، قوانین، آداب و رسوم و ملت ها و دولت ها پایه گذاری شده و منافع جهانیان را قربانی مطامع آمریکا و چند کشور دیگر غرب می کند. مرگ بر آمریکا برای برهم زدن یک چنین نظام و سلطه ای است بنابراین نه تنها انفعالی نیست بلکه کاملا فعال نیز می باشد.
«مرگ بر آمریکا» رساترین واژگان ادبیات جبهه گسترده بین المللی ملت هایی است که سیطره غرب را نمی پذیرند و برای برانداختن آن به میدان آمده اند. ازاین رو آمریکایی ها و همگنان اروپایی و غیر اروپایی شان این شعار را یکی از بزرگترین مانع فرهنگی و سیاسی علیه سلطه و تداوم حاکمیت خود ارزیابی می نمایند، به این آمار توجه کنید: شعارهای چپ گرایانه و مارکسیستی دهه های ۱۹۲۰ تا ۱۹۷۰ علیه آمریکا که در واژگان «نفی امپریالیسم» یا «نفی کاپیتالیسم» بروز و ظهور می یافت، توانسته بود حدود ۲۵ درصد نفرت علیه آمریکا تولید کند.
موسسه آمریکایی «نظرسنجی پیو» ضمن بیان این آمار می گوید ایران و متحدان و هواداران آن از آغاز دهه ۱۹۸۰ تا دهه ۲۰۱۰ توانسته اند به طور میانگین ۸۰ درصد نفرت علیه آمریکا و هم پیمانان بین المللی و منطقه ای آن تولید کنند و میزان نفرت تولید شده توسط آنان علیه آمریکا در کشورهای اسلامی، به طور میانگین ۸۸ درصد است، این در حالی است که شعارهای چپ گرایانه ضد امپریالیستی جنبه صرف اقتصادی و سیاسی داشت، در حالی که شعار مرگ بر آمریکا علاوه بر جنبه های اقتصادی و سیاسی دارای جنبه های فرهنگی و امنیتی نیز می باشد و این به آن معناست که چپ گراها موجودیت نظام سلطه گرانه غرب را با مشکل مواجه نمی کردند و حداکثر به نتایج و ابعادی از آن توجه داشتند.
«پیو» و زوج آمریکایی نظرسنجی دیگر آن «زاگبی» می گویند شعار مرگ بر آمریکا، «موجودیت» و بقا تمدن و نظام غرب را زیر ضربات خود گرفته است.
امروز شعار «مرگ بر آمریکا» یک جبهه بزرگ بین المللی را به وجود آورده و ایران را در قلب آن قرار داده است.
امروز ملت های دنیا با این شعار به ملت ایران پیوند استراتژیک پیدا می کنند و آثار منطقه ای و بین المللی آن به ایران و منافع و امنیت کشور ما «عمق استراتژیک» می بخشد.
اگر مسافرتی به کشورهای مسلمان داشته باشید با تمام وجود و در میان همه فرقه ها و اقوام و مذاهب اسلامی در می یابید که ایران با همین شعار به محبوب ترین کشور تبدیل شده است و همین شعار، آمریکا، اسراییل، عربستان و… را که در دشمنی شان با ایران تردیدی نیست، به منفورترین کشورها تبدیل کرده است، با این وصف کاملا واضح است که این شعار برای ایران چه سرمایه بزرگ بین المللی را به وجود آورده و برای آمریکا و سایر دشمنان ایران چه هزینه و خطر و خسارت سنگینی را تحمیل کرده است.
غرب در مقابل این شعار به «ایران هراسی»، «شیعه هراسی» و «اسلام هراسی» روی آورده و از طریق رسانه ها، شبکه های دیپلماتیک و سیاسی و شبکه های اطلاعاتی و امنیتی هر روز به بهانه و نام هایی به این تنور می دمند، امروز غرب با کینه ای عمیق و با استفاده از همه امکانات، خون اسلام گراها، شیعیان و هواداران ایران را بر زمین می ریزد، حمله به بارگاه ائمه در عراق، تخریب قبورصحابی شیعه در کشورهای سوریه، اردن، مصر و… حمله به صفوف عزاداران حسینی در پاکستان و افغانستان و عراق، تخریب مساجد و حسینیه ها در بحرین و جمهوری آذربایجان، به شهادت رساندن روحانیون و… در این راستا صورت می گیرد و البته راه به جایی هم نمی برد.
اسلام گرایی، تشیع و هواداران ایران اگرچه هزینه هایی را می پردازند ولی مظلومیت آنان و تاثیری که شهادت در میان ملت ها دارد، مانع به نتیجه رسیدن سیاست ایران هراسی(IRAN FOBEIA) و اسلام هراسی می شود و چه کسی است که نداند در پشت و پنهان این ترورها و هتک ها دست های سازمان اطلاعاتی و امنیتی غرب نهفته است.
جالب این است که در همین فضا که از یک سو راهبرد مرگ بر آمریکا کمر غرب را شکسته و توطئه ایران هراسی به خشن ترین وجه آن در کشورهای عرب و غیر عرب منطقه جریان دارد، از ملت ایران می خواهند که از شعار مرگ بر آمریکا دست بردارند و برای این موضوع به افسانه سرایی پیرامون نظر امام درباره این شعار استراتژیک دست می زنند.
خاطره نویسانی که گمان می کنند با کنار گذاشتن این شعار، آمریکا و عواملش دست از دشمنی با ملت ایران بر می دارند، تحلیل های غلط و بی مبنای خود را به امام نسبت می دهند و حال آن که امام در دمیدن روحیه ضد آمریکایی تا آنجا پیش رفت که از فتح لانه جاسوسی آمریکا به «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول» یاد کردند و فصل مبسوطی از وصیت نامه سیاسی الهی خود را به لزوم مقابله با آمریکا و عواملش اختصاص دادند و در آخرین سخنان و پیام های خود فرمودند: «محکم بایستید که آمریکا و عوامل آن در کمین شما هستند تا عزت و استقلال شما را که برای آن خون های هزاران انسان شریف نثار شده است لگدکوب نمایند»
امام در سال ۶۷ می فرمودند: «مبادا ۱۰ سال دیگر کسانی با ظاهر خیرخواهانه و مصلحت اندیشانه زبان باز کنند و مدعی فرزندان زجر کشیده انقلاب شوند که چرا شعار مرگ بر آمریکا دادید، چرا ۸ سال جنگیدید و چرا لانه فساد آمریکا را تصرف کردید!»
حضرت امام خمینی(ره) شعار مرگ بر آمریکا را کینه ورزانه سرندادند، اگرچه کینه ای عمیق از آمریکا داشتند. امام هیچ گاه انفعالی عمل نکردند و در دام دشمن گرفتار نشدند. امام در سخت ترین شرایط هم فرصت طلایی برای رسیدن به هدف می ساختند و کید دشمنان را به خودشان برمی گرداندند.
امام با مرگ بر آمریکا راه ادامه سلطه غرب بر ممالک اسلامی پر از مانع و تیغ و آتش کردند و زمین را در همه جا زیر پای آمریکا به لرزه درآوردند. شعار مرگ بر آمریکا، شعار ظالمانه ای نیست بلکه توجیه دقیق عدالت گرایانه دارد.
مرگ بر آمریکا، مرگ بر یک ملت و یا یک کشور نیست هر چند ملت آمریکا به دلیل تحمل حکام ستمگر در ظلم امثال بوش و اوباما و کمپانی ها و مراکز اطلاعاتی و امنیتی شریکند، اما در عین حال ملت ایران ریختن خون مردم آمریکا و یا ذلت آنان را طلب نکرده و برای آن برنامه ریزی نکرده اند و می بینید که هیچ آمریکایی به دست ملت یا دولت ایران کشته نشده اند. در حالی که ملت مظلوم ایران هزاران قربانی داده اند که در همه انها آمریکا مستقیما یا نیابتا دخالت دارد که یک قلم آن ۱۷۰۰۰ قربانی ترور و ریخته شدن خون مسافران هواپیمای مسافربری ایرباس و شهادت دانشمندان دانشگاهی و مجتهدان عالیقدر حوزه های علمی ایران می باشد.
اگر شعار مرگ بر آمریکا از زبان ملت ایران بیافتد، نفوذ منطقه ای و بین المللی خود را قربانی کرده و رمز اقتدار خود را از دست داده است آن روز باید در اطراف مرزها و درون جغرافیای خود هر لحظه در انتظار حادثه بنشیند. یک محک آن همین مذاکرات اخیر نیویورک و ژنو است.
دولت ایران به گمان آن که می تواند با پذیرش دعوت به مذاکره و گشودن فصل جدیدی در مسایل ایران و آمریکا، مشکلات اقتصادی کنونی را کاهش دهد به مقامات آمریکایی نزدیک شد اما نتیجه آن دریافت یک فهرست بلند بالا از مطالبات! آمریکا و اسراییل شد که از آن روز تا امروز هر روز به این فهرست افزوده شده و غرب ستمکار که دستش به خون مردم ایران آغشته است، ایران را غیرقابل اعتماد معرفی کرده و مدعی است که ایران باید گام های بلندی برای اعتماد سازی بردارد بدون آن که در ازای آن توقعی داشته باشد.
پس نباید تردید کرد که راه ما و منافع ما و امنیت ما در گرو هر چه بلندتر فریاد کردن «مرگ بر آمریکاست» آری این شعار سلبی و انفعالی و تاکتیکی نیست یک راهبرد بین المللی است و نتیجه آن افزایش اقتدار و نفوذ ما در سطح بین المللی است.
ارسال نظر