بحران مشارکت
نگاهی به چگونگی مردم سالاری دینی در نگاه امام خمینی(ره) و شهیدصدر(ره)
سیدرضا حسینی دانشجو علوم سیاسی، یکی از عناصرمهم درحکومت اسلامی ، مشارکت مردم و نقش آنان در حکومت است
شناخت صحیح نقش و جایگاه مردم در حاکمیت، درسرنوشت سیاسی جامعه نقش تعیینکننده دارد. نقش مردم در حکومت اسلامی در قالب مفهومی به نام «مردمسالاری دینی» بیان میشود؛ درنتیجه نیازاست ابتدا مفهوم مردم سالاری به خوبی شناخته شود و سپس دیدگاه اسلام و اندیشمندان اسلامی در خصوص مشارکت مردم و شرایط مطلوب مشارکت مردمی مطرح شود و در نهایت به مقایسه اوضاع کنونی حکومت جمهوری اسلامی ایران در زمینه بسترسازی برای مشارکت مردم با ساختار مطلوب مشارکتی پرداخته میشود.
مردم ســالاری دینی عبارت اســت از روش و شــیوه زندگی سیاسی مردم که نظام دینی را پذیرفته اند و آن نظام حداقل تضمین کننده آزادی، استقلال، رضایت مندی، مشارکت سیاسی و اجرای عدالت اجتماعی-سیاسی مردم و در نهایت احساس حاکمیت شریعت در زندگی سیاســی مردم اســت (محرمخانی، فریبرز، ومحمدرضامحمدنژاد، 1394، امام خمینی (س) و مردم سالاری دینی، ص121 ).
نکته ای که برای بازشناسی بهتر این مفهوم لازم است بیان شود این است که مردم سالاری دینی و مبانی نقش مردم در جکومت در اندیشه اسلامی با مفاهیم لیبرالیستی از حکومت متفاوت است و مردم سالاری دینی به مفهوم خود، معادل واژه «دموکراسی» در اندیشه های غربی نیست. مردم سالاری دینی یعنی توحید اجتماعی و قانون خدا را، قانون اداره اجتماع قراردادن و مردم در چارچوب شریعت، حق اعمال حاکمیت دارند و در مردمسالاری دینیِ مردم در عینیت بخشی و کارآمدی حکومت نقشی اساسی دارند نه در مشروعیت بخشی آن زیرا در اندیشهاسلامی غالب فقهای شیعه بر این باورند که مشروعیت حکومت، تنها ناشی از نصب الهی است. از این رو مادامی که حکومتِ حاکمان اسلامی مورد پذیرش از سوی مردم واقع نشود، استقرار نخواهد یافت و اداره امور جامعه ممکن نخواهد بود.اما مردمسالاری لیبرال یعنی نفی توحید اجتماعی و قانون برخاسته از هوا و هوس خود را قانون اداره اجتماع قرار دادن و مردم در این تعریف عامل مشروعیت بخش هستند که این بیان با تعریف اسلام از مردمسالاری مغایرت دارد.+
به لحاظ تاریخی، مسأله دخالت مردم در تعیین سرنوشت جامعۀ خود در قالب اعلام آرای عمومی از سابقۀ چندان طولانی برخوردار نیست؛ هر چند از گذشته های دور نیز همواره الگوهایی از حاکمیت مردم سالار و یا دموکراسی وجود داشته است، لکن این الگو تا اوایل قرن بیستم هرگز نتوانسته است نمونۀ کاملی از دخالت و نقش کل مردم یک جامعه را در تعیین سر نوشت خویش تبیین و ارائه نماید. در بین مسلمانان نیز این مسأله هرگز به یک برنامه ای ساختاری و نهادینه تبدیل نشد؛ و با ظهور انقلاب اسلامی به رهبری قائد بزرگ، حضرت امام خمینی(س) و ارائه اندیشه جمهوری اسلامی از سوی ایشان تجسم عینی تری به خود گرفت.
نقش و جایگاه مردم در اندیشه امام خمینی(ره)
در میان اندیشمندان معاصر، حضرت امام خمینی(س) از این ویژگی منحصر به فرد برخوردار است که توانست علاوه بر ارائه طرح تفصیلی روشن و مستدلی از نظریه حکومتی اسلام، موفق به بر پایی و اجرای آن گردد.
حکومت اسلامیِ امام، بهترین راه تصمیم گیری برای حل مسائل جامعه در بعد داخلی و خارجی را در حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش جستجو می کند. بدیهی است این بُعد از حکومت اسلامی در کنار حاکمیت تشریعی خداوند جایگاه ویژه خود را همواره حفظ می کند؛ بر این اساس حکومت اسلامی باید مشارکت دائمی مردم را پذیرا و به همراه داشته باشد، تأکید امام بر نقش مردم در تحقق نظام سیاسی اسلام بر کسی پوشیده نیست.در اندیشه امام تحمیل امور به مردم بر خلاف میلشان جایگاهی ندارد، ایشان می فرمایند: خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم. بله ممکن است گاهی وقتها ما یک تقاضایی از آنها بکنیم؛ تقاضای متواضعانه، تقاضایی که خادم یک ملت از ملت میکند. در اندیشه سیاسی شیعه ، امر حکومت جدا از مردم نیست و نقش و مشارکت مردم در امور حکومتی، از مولفه های مهم در اندیشه سیاسی اسلام است و مردم از حکومت تفکیکپذیر نیستند.
نقش و جایگاه مردم در اندیشه شهید صدر(ره)
آیت الله صدر حاکمیت را ذاتاً از آن خدا می داند و این حاکمیتی مطلق و نامحدود، ازلی و ابدی است یعنی بالاترین اقتدار ممکن برای تعیین سرنوشت عالم وجود در ید قدرت او است:مقصود از حاکمیت مطلقه الهی اینست که: «انسان آزاد است» و هیچ کس و هیچ طبقه و هیچ گروهی بر وی سروری ندارد و همانا حاکمیت ویژه خداوند است.
اصل اراده، انتخاب، آزادی و اختیار
از دیدگاه شهید صدر انسان طبیعتاً و اصالتاً به دلیل اینکه موجودی دارای عقل و اراده است آزاد می باشد و این آزادی و اختیار برای تحقق اراده اش امری طبیعی و فطری است، بنابراین انسان به دلیل دارا بودن عقل و اراده و مسئولیت آزاد است. بنابراین طرح حاکمیت الهی برابر است با مسئولیت داشتن انسان.
برداشت شهید صدر این است که حاکمیت خدا یعنی آزادی انسان، و آزادی انسان تنها و تنها در گرو تحقق حاکمیت الهی است. از این دیدگاه نه تنها پذیرش حاکمیت الهی استثنایی بر آزادی انسان و اصل اولی نیست بلکه پذیرش حاکمیت الهی برابر است با تحقق آزادی انسان. یعنی رابطة بین آزادی انسان و حاکمیت خدا نه رابطة تباین که رابطة تساوی است و این دو، نه تنها با هم تعارضی ندارند بلکه مفهومی واحد هستند؛ زیرا با توجه به ویژگی های انسان، نمی توان انسان را جدای از حاکمیت الهی آزاد دانست.
بنابراین براساس اندیشه های شهید صدر، اصالت حاکمیت خداوند بدان معنا نیست که انسانها هیچگونه حقی در جهت تعیین سرنوشت خود نداشته باشند. انسان به مفهوم عام کلمه دارای حق ولایت و حاکمیت عامه و عمومی میباشد و تک تک افراد انسانی در دارا بون این حق مشترک هستند. شهید صدر این حق ولایت را گسترش داده و آنرا به مفهوم سیاسی و اجتماعی مطرح میکند. او با استناد به آیه 71 سوره توبه، قاعده قرآنی «حاکمیت امت» را استنباط مینماید و میگوید: این آیه از ولایت سخن به میان می آورد و اینکه هر انسان با ایمانی نسبت به انسان با ایمان دیگر دارای حق ولایت است. و منظورش از ولایت سرپرستی و حاکمیت امور اوست.
با مشاهده اندیشه های سیاسی امام خمینی(ره) و شهید صدر(ره) به این نتیجه میرسیم که در اندیشه سیاسی اسلام ، نقش و مشارکت مردم در امورات حکومتی، جایگاه ویژه ای دارد و اساسا طبق اندیشه های اسلامی، حکومت برای مردم است و این واگذاری نیز توسط خداوند متعال صورت گرفته است و مشارکت مطلوب در اندیشه سیاسی مشارکتی است که در چارچوب شریعت و احکام اسلام باشد و شخصی مرجع بر این مشارکت نظارت داشته باشد. و از سوی دیگر میتوان چنین گفت که در براساس اندیشه امام خمینی(ره) و شهید صدر(ره)، در نظام مردم سالاری دینی، مردم خود سرنوشت سیاسی خودشان را تعیین میکنند و نقش مردم در حکومت اسلامی در اندیشه سیاسی اسلام بسیار پررنگ است.
مشارکت سیاسی در شرایط کنونی با شرایط مطلوب چقدر فاصله دارد؟
با بیان مطالبی که در بالا بیان شد، نقش و اهمیت جایگاه مردم در نظام سیاسی اسلام به خوبی تبیین شد و چنین میتوان بیان داشت که مردم از اجزای جداییناپذیر حکومت هستند که حتی بدون مشارکت مردم، حکومت تحقق نمییابد.
در جمهوری اسلامی ایران نیز مشارکت مردم در حکومت و مردم سالاری دینی از ارکان جدایی ناپذیر حکومت است اما در بعد اجرایی و عملی ، اصل مشارکت سیاسی مردم با مشکلاتی هم در شیوه اجرا و هم در اهداف خود نظیر تحقق پذیری خواست عمومی داشته است.
یکی از مشکلات اساسی در نظام جمهوری اسلامی ایران ، ضعیف بودن سازوکارهای مشارکتی و موقتی بودن آنهاست بدینگونه که ساختارهای مشارکتی کارآمدی در نظام سیاسی ایران مشاهده نمیشود و این فرایند های مشارکتی غالبا در بستری به نام انتخابات به منصه ظهور میرسد که کافی نیست.
مستمر نبودن سازوکارهای مشارکتی، عدم کارآمدی این ساختارها، نبود فرایندهای قابل اطمینان بازخوردگیری از مردم از عمده مشکلاتی است که سیستم مشارکتی نظام جمهوری اسلامی درگیر آن است که عدم برطرفسازی این مشکلات میتواند پیامدهای ناگواری نظیر ایجاد شورش ها و اعتراضات خیابانی پی در پی و جداشدن مردم از بدنه حکومت و سپس بهتدریج از بین رفتن مشروعیت مردمی آن را داشته باشد.
ماجرای اغتشاشات اخیر و اعتراضات مردمی به سیاست گرانی بنزین، یکی از وقایعی است که بیش از پیش ضعف سازوکارهای مشارکتی و بازخوردگیری را نمایان ساخت زیرا یکی از عوامل بروز اعتراضات به شکل خیابانی و تبدیل شدن آن به آشوب های خیابانی این است که ساختارهایی قانونی وکارآمد برای دریافت بازخورد مردم و زمینه سازی برای مشارکت فعال و موثر مردم در حکومت وجود نداشته باشد و مردم فاقد شخصیت در نظام سیاسی خود باشند و مردم تنها راه حل کارآمد برای بیان نظرات خود و شناساندن نظر خود در امر حکومت را اعتراض های خیابانی ببینند.
بنابراین اگر ما در پی شکل دادن به مردم سالاری دینی به معنای واقعی کلمه هستیم، لازم است ساختارهای مشارکتی پیش بینی شده را بازبینی کرده و اصلاحات جدی در آن اعمال شود تا هرچه بیشتر مفهوم مردم سالاری دینی به مبانی مطلوب و شایسته خود نزدیک شود و کارآمد باشد.
ارسال نظر