نسبت یابی شعار سال ۹۳ با نقشه راه انقلاب اسلامی
خبرگزاری تسنیم: هیچ طرحی بدون در نظر گرفتن یک پیوست فرهنگی مبتنی بر الگوهای بومی، ملی و دینی نمی تواند در مسیر موفقیت قرار بگیرد. این نکته ای است که غرب در تمامی محصولات و کالاها و حتی دانش وارداتی به دیگر کشورها لحاظ نموده است.

به گزارشخبرگزاری تسنیم، رهبر معظم و فرزانه انقلاب اسلامی، سال ۱۳۹۳ را با عنوان «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری کردند. بدون تردید این نامگذاری را نمی توان جدا و بی ارتباط با کلیدواژه ها و گفتمان سازی های راهبردی و استراتژیک رهبر معظم انقلاب طی سالهای اخیر دانست، بلکه باید خاطرنشان کرد که قاطبه این کلیدواژه های اساسی، مکمل یکدیگر بوده و در ذیل یک چارچوب نظری و گفتمانی مستحکم و خردمندانه جای می گیرند و در این میان اساس و هدف اصلی طرح چنین چارچوبی، تحقق «الگوی ایرانی - اسلامی پیشرفت» است. نامگذاری ها و ریل گذاری هایی مانند «اقتصاد مقاومتی»، «حماسه اقتصادی»، «حرکت به سمت اصلاح الگوی مصرف» و… نیز در همین راستا و به عنوان الزامات و بایسته های تحقق چنین الگوی بی نظیری در دنیا صورت می گیرد. با این حال، طرح و تأکید ویژه بر مسأله «فرهنگ» در بره های از زمان که کشور بنا به دلایلی از جمله برخی کاستی های مدیریتی و همچنین تا حدی «تحریمها» از مشکلات اقتصادی رنج می برد، علاوه بر اهمیت ذاتی فرهنگ و سرمایه گذاری ویژه دشمن علیه ملت ایران در این عرصه، ناظر به ظهور و بروز پدیدهای جدید در حوزه اقتصاد و توسعه است که بیم آن می رود برخی تئوریهای ناکارآمد و انحرافی، در عرصه مدیریتی و اجرایی کشور ساری و جاری شود که بدون تردید لطمات فرهنگی و هویتی آن بسیار بیشتر و عمیق تر از لطمات اقتصادی خواهد بود.
در باب اهمیت دو رکن «فرهنگ» و «اقتصاد» به عنوان تکیه گاههای پیشرفت کشور، خصوصاً در سال جاری که بدین عنوان نامگذاری شده است، سخن بسیار رفته است، اما می توان از منظری ژرف تر به بررسی نسبت این دو حوزه ی مهم و به طور کلی شعار سال با اهداف کلان و نقشه راه انقلاب اسلامی پرداخت.
«اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» عنوانی است که مقام معظم رهبری برای سال ۹۳ برگزیدند. استخدام مفاهیم فرهنگ و اقتصاد در کنار یکدیگر در شعار امسال بیانگر آن است که این دو مهم، لازم و ملزوم یکدیگرند و تحقق و تعالی یکی بی دیگری میسر نیست. فرهنگ بستر و زمینه ی تحقق و تعالی دیگر حوزه ها، از جمله حوزه ی اقتصادی به شمار می رود و بدون فراهم آمدن زیربنای فرهنگی مناسب با عزمی ملی و مدیریتی جهادی، نمی توان تحقق اقتصاد مقاومتی را چشم انتظار بود.
براساس فرمایشات حضرت آیت الله خامنه ای، فرهنگ به منزله هوایی است که تنفس می کنیم و این مسأله یکی از اساسیی ترین زیرساختهای تحقق سایر اهداف جامعه ی اسلامی، از جمله اقتصاد مقاومتی است. به عبارت دیگر، بنمایه های فرهنگی، روح و بال پرواز جامعه در پیمودن مسیر تعالی است؛ چراکه فرهنگ یعنی باورهای مردم، ایمان مردم، عادات مردم و آن چیزهایی که مردم در زندگی روزمره با آن سروکار دائمی دارند و الهام بخش آنان در حرکات و اعمالشان است.
رخنه های فرهنگی؛ مسیر ورود چالشهای اقتصادی
استقلال، عزتمداری و قرار نگرفتن تحت تأثیر قدرتها، موجب شده است تا طی سالهای اخیر، یک جنگ تمام عیار اقتصادی علیه کشور و مردم ایران شکل بگیرد؛ جنگی که پیش نیازش ایجاد تغییرات فرهنگی در جامعه ی ایرانی و تغییر الگوی مصرف به سمت وسوی اسراف و زیاده روی در مصرف و با هجمه های فرهنگی برای تغییر «سبک زندگی» مردم کشورمان بوده است.
تغییرات ناخوشایند سبک زندگی در جامعه ی اسلامی ایران، نکته ای است که تذکر رهبر انقلاب را در پی داشت چراکه موجب ضعیف شدن و آسیب پذیری جامعه ی اسلامی می شود و در پی آن، دشمنان از این نقطه ضعف برای ضربه زدن به جامعه ی ایران بهره می گیرند.
بر همین اساس، نگرشی اجمالی در نامگذاری سالهای اخیر از سوی رهبر معظم انقلاب، لزوم توجه به دو نکته ی اساسی اقتصاد و فرهنگ را متذکر می شود؛ نامگذاری هایی که مؤید اصلاح ساختارهای فرهنگی جامعه همچون اصلاح الگوی مصرف، همت و کار مضاعف، حمایت از تولید ملی و سرمایه ی ایرانی به عنوان زمینه ها و پیش نیاز خلق حماسه ی اقتصادی و دستیابی به رفاه اجتماعی شایسته ی جامعه ی ایران است.
با وجود این، به دلیل برخی نقاط ضعف و همچنین تهاجم فرهنگی گسترده ای که علیه جامعه ی ما وجود دارد، حماسه ی اقتصادی نیز که بخش اعظم آن مبتنی بر فرهنگ، سبک زندگی، باورها و عادات مردم است، آنگونه که باید، محقق نشده است. از همین رو، رهبر معظم انقلاب با تکیه بر عزم ملی و لزوم مدیریت جهادی، سال جاری را «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری فرمودند.
اما الزامات بحثفرهنگ در دستیابی به اقتصاد مقاومتی چیست؟ چه نقشه ی راهی ما را به این مهم می رساند؟ تقسیم وظایف در حوزه ی مسؤولان، مدیران، دستگاههای فرهنگی و مردم چگونه باید باشد؟ چه شاخصهایی در این مسیر وجود دارد که اندازه گیری آنها نمایش دهنده و تضمین کننده ی سلامت مسیر پیموده شده است؟ و در نهایت راهکارهای دستیابی به عزم ملی و مدیریت جهادی برای رسیدن به یک فرهنگ درست و پیاده سازی اقتصاد مقاومتی چیست؟ اینها سؤالاتی است که در مواجهه با عنوان سال جدید، با آنها برخورد خواهیم کرد.
پیوست فرهنگی، تضمین موفقیت هر طرح
فرهنگ بستر شکل گیری و خیزش هر نوع حرکت علمی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. به این ترتیب، هیچ طرحی بدون در نظر گرفتن یک پیوست فرهنگی مبتنی بر الگوهای بومی، ملی و دینی نمی تواند در مسیر موفقیت قرار بگیرد. این نکته ای است که غرب در تمامی محصولات و کالاها و حتی دانش وارداتی به دیگر کشورها لحاظ نموده است.
از همین رو، از یک عروسک باربی وارداتی گرفته تا پیچیده ترین کتابها و مباحثعلوم انسانی، همه و همه پیوستهایی فرهنگی دارند که با ابزار رسانه به جوامع دیگر راه می یابد تا تکمیل کننده ی زنجیرهایی باشد که این کالاهای صنعتی، علمی یا فرهنگی برای آن تدارک دیده شده است. هدف نهایی تمام این کالاها هم تغییر در فرهنگ و سبک زندگی جوامع است، زیرا از رخنه های فرهنگی، بهتر و راحت تر می توان بر جامعه ای تسلط یافت و اهداف استعماری را پیگیری کرد.
با نگاهی دقیقتر به مقوله ی تحریمهای اقتصادی و فضاسازیهای رسانه ای که در پی آن از سوی رسانه های غربی رخ داد، می توان به روشنی دریافت حتی بحثهای اقتصادی و تحریم علیه ایران نیز با پیوستهای فرهنگی همراه بوده است. این مسأله، لزوم طرح مباحثفرهنگی را در کنار مسائل اقتصادی و پیگیری این مباحثرا به موازات اقتصاد در کشور بیشتر به رخ می کشد.
به عبارت دقیق تر، اقتصاد مقاومتی خود از جنس فرهنگ است و فرهنگ غنی ایرانی اسلامی، مقاومت و تدبیر در مسائل اقتصادی را بیان می کند و از آنجایی که رعایت اصل سنخیت در مقابله، بهترین راهکار است، برای مواجهه با تهاجم فرهنگی و پیوستهای فرهنگی طرحهای سیاسی و اقتصادی غرب علیه کشورمان باید از راهکارهایی از همان جنس بهره بگیریم.
تغییر فرهنگ؛ بهترین راه سلطه
در جامعه ی امروز ما، به دلایل متعددی، اقتصاد به یکی از مهمترین مسائل کشور تبدیل شده است. موضوعات اقتصادی به دلیل پیوستگی با معیشت و رفاه اجتماعی، به نوعی در تمامی جوامع دارای اولویت است و با توجه به تکانه های اجتماعی و زیرورو شدن های اقتصادی، جامعه ای می تواند در زمینه های اقتصادی موفق عمل کند که اقتصادش به تعبیر مقام معظم رهبری، درونزا، برونگرا، مردمی، دانش بنیان و عدالت محور باشد تا بتواند در برابر هرگونه تهدید و آسیبی مقاوم بوده و به معنای تمام و کمال، اقتصاد مقاومتی به حساب بیاید. اما برقراری چنین اقتصادی در کشور نیازمند برخی الزامات و پیش نیازهایی است که بخشی از آن، سخت افزاری و بخشی دیگر نرم افزاری است.
فرهنگ در حقیقت بخش نرم افزاری تحقق اهدافی همچون اقتصاد مقاومتی به شمار می رود؛ همانگونه که برای ایجاد وابستگی اقتصادی یا سیاسی نیز نخستین گام دشمنان، انحراف فرهنگ و باورهای مردم به سمت وسویی است که بتواند ضربه هایی جدی به جوامع وارد نمایند. به عبارت دیگر، دشمن با رخنه های فرهنگی در جامعه نفوذ می کند و با تغییر ارزشها و نگرش مردم نسبت به استقلال یا هویت ملی و ایرانی، اسطوره های غیربومی را در ذهن آنان پرورش داده و با وابستگی اقتصادی و سپس تحمیل تحریم می کوشد تا آن جامعه را به زانو درآورده و منابع آن کشور را به نفع خود چپاول کند.
الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت و نقش مدیریت جهادی و عزم ملی
در حالی که کشورهای غربی درصدد تحمیل الگوی غربی برای توسعه و نوسازی اند، مقام معظم رهبری با تشریح الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، بسترهای لازم برای تحقق توسعه بومی کشور را فراهم نمودند. الگوی اسلامی - ایرانی، مدلی از توسعه است که با نفی توسعه به شیوه غربی و تأکید بر توانایی ها و ارزشهای بومی جهت پیشرفت، قابل تحلیل است.
عزم ملی می تواند به بهره وری و استفاده بهینه از منابع ملی و بومی بینجامد و با استفاده از عزم ملی میتوان زمینه های توسعه بومی را فراهم نمود. توسعه ای که با عزم ملی حاصل شود، توسعه ای خودمحور و مبتنی بر باورهای ملی، قومی و اسلامی یک ملت است.
مدیریت جهادی عنصر کلیدی در تحقق الگوی اسلامی پیشرفت است که بدون این مدیریت نمی توان به الگوی اسلامی - ایرانی توسعه نائل شد. عنصر جهادی در تحقق توسعه ایرانی - اسلامی، نوعی توسعه بی بدیل است که منحصر به امت اسلامی است؛ چراکه جهاد یکی از ویژگی های تفکر اسلامی و بنا بر روایات اسلامی، دری از درهای بهشت است.
برعکس، در الگوی غربی بیشترین تأکید بر جنبه مادی توسعه و عدم توجه به مقوله ارزشهاست و از آنجا که جهاد بخشی از معنویات امت اسلامی است، بنابراین در الگوی توسعه غربی به مانند دیگر مولفه های ذهنی - ارزشی جایی ندارد.
نقشه ی راه انقلاب اسلامی چیست؟
انقلاب اسلامی ایران صرفاً یک رویداد سیاسی نیست که در بهمن ۱۳۵۷ وقوع یافته باشد بلکه آنچه در ۲۲ بهمن روی داد، نشانه و آغازگر راهی بود که داعیه ای بلند داشت و آرمانهایی متعالی را در سر می پروراند. گستره ی زمانی این انقلاب به یک روز و یک سال و حتی یک نسل ختم نمی شود و جغرافیای آن به مرزهای ترسیم شده برای ایران اسلامی محدود نمی گردد.
با نیم نگاهی به شعارها و گفتمان کلی انقلاب اسلامی و رهبر کبیر آن، حضرت امام خمینی(ره)، روشن می شود که افق بینش این انقلاب، تحولی «جهانی» و «دُورانی» را مطالبه کرده و می کند. تحولی که تعالی نوع بشر را در مسیری که توحید و پیام وحی معین می کند، جست وجو می کند. در هنگامه ای که خودبسندگی انسان، گمراهی جوامع بشری را به اوج رسانده بود، پیام توحیدی انقلاب اسلامی، چراغ راه مسیری شد که نویدبخش «احیای فطرت الهی درون انسان» است.
با چنین نگرشی، ایستایی انقلاب اسلامی، خود بزرگترین چالش برای اصل آن به شمار می آید و حرکت و پویایی آن، لازمه ی بقای آن است. اما به کدام سو و از کدام مسیر؟ فهم دقیق این پرسش و پاسخ صحیح به آن، یکی از مهمترین بایسته های تداوم حرکت انقلاب اسلامی است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی)، این مسیر را به مثابه ی یک فرآیند دانسته و می فرمایند: «فرآیند تحقق هدفهای اسلامی، یک فرآیند طولانی و البته دشواری است. به طور نسبی انسان به آن اهداف نزدیک می شود، اما تحقق آنها بسیار طولانی است.»(بیانات امام خامنه ای، ۲۱ آذر ۸۰)
از منظر معظم له این مسیر، فرآیندی پنج مرحله ای است که نهایتاً به شکل گیری تمدن بین المللی اسلامی مینجامد. در توضیح این فرآیند، ایشان می فرمایند: «ما یک انقلاب اسلامی داشتیم، بعد نظام اسلامی تشکیل دادیم، مرحله ی بعد تشکیل دولت اسلامی است، مرحله ی بعد تشکیل کشور اسلامی است، مرحله ی بعد تشکیل تمدن بین الملل اسلامی است.»(بیانات امام خامنه ای، ۸ شهریور ۸۳)
بدین ترتیب هدف مشخص و معین حرکت انقلاب اسلامی، شکل گیری تمدن بین المللی اسلامی است و در میانه ی این راه، گامهای «۱. انقلاب اسلامی، ۲. نظام و حکومت اسلامی، ۳. دولت اسلامی ۴. کشور و جامعه ی اسلامی و ۵. تمدن بین المللی اسلامی» قرار دارد. مرحله ی اول را می توان بر پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ هجری خورشیدی و سقوط نظام ستمشاهی منطبق نمود. مرحله ی دوم یعنی نظام اسلامی را می توان با برپایی جمهوری اسلامی ایران از طریق همه پرسی اصل نظام و نیز تصویب و همه پرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران انطباق داد. چنانکه حضرت امام(ره) در پیام خود به مناسبت ۱۲ فروردین، روز جمهوری اسلامی، از این روز با تعبیر به یادماندنی و قابل تأمل «نخستین روز حکومت الله» یاد می کنند. با حاکمیت امام امت و ولایت مطلقه ی امر، مرحله ی دوم این فرآیند تکمیل گشت و بدین ترتیب، آیه ی شریفه «اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ» محقق گشت و ایران اسلامی از حاکمیت و ولایت طاغوت به سیطره ی ولایت ولی خدا بازگشت.
اما اینها کافی نبوده و نیست. این دو مرحله تمهیدی برای تحقق اهداف عالی این نهضت بود که نگاهی فرامکانی و فرازمانی دارد. آنچه می تواند اهداف فراایرانی انقلاب را تحقق بخشد، الگوسازی و الهام بخشی در ورای مرزهای جمهوری اسلامی ایران است که در دو گام «دولت اسلامی» و «جامعه ی اسلامی» بروز و ظهور می یابد.
حلقه های مفقوده ی تمدنسازی
«دولت اسلامی» به معنای اسلامی شدن صرفاً قوه ی مجریه نیست، بلکه در اینجا دولت به مفهوم کلیت کارگزاران اجرایی، تقنینی، نظارتی و قضایی و نیز رویه ها و مقررات حاکم بر حکومت است. روشن است که پس از گذشت ۳۵ سال، علی رغم برپایی نظام اسلامی، هنوز نظامات اقتصادی، اداری و اجرایی کشور به معنا و مفهوم حقیقی کلمه «اسلامی» نشده اند. علاوه بر اینها، می توان گفت در شئون اجرایی دولت و کشور، مهمترین چالش کارآمدی کشور، «کارآمدی اقتصادی» است. به این معنا که ستانده های نظام اقتصادی کشور منطبق و متناسب با داده های آن نیست. اینجاست که می توان فهم نمود چگونه است که برون دادهای سامانه ی مذکور با موازین و جهت گیریهای کلی اقتصادی کشور غیرمتناسب است.
«جامعه ی اسلامی» نیز متناسب با تحول اجتماعی براساس هدفگذاری شکل گیری «حیات طیبه ی اسلامی» است؛ یعنی نوعی از زندگی فردی و اجتماعی بشر که در آن، سعادت دنیوی و اخروی او، در کنار یکدیگر تحقق یافته باشد. چنین جامعه ای اولاً به معنا و مفهوم حقیقی کلمه «اسلامی» است، ثانیاً الگوی «کارآمدی فرهنگی اجتماعی» نظام اسلامی در آن بروز و ظهور یافته است و نهایتاً کارآمدی فرهنگی و اجتماعی به حوزه ی «کارآمدی نظام سیاسی» تسری می یابد و زمینه برای الهام بخشی تام و اکمل جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد تمدن بین المللی اسلامی مهیا خواهد شد.
رهبر معظم انقلاب در تبیین این موضوع می فرمایند: «اگر دولت به معنای واقعی کلمه اسلامی شد، آنگاه کشور به معنای واقعی کلمه اسلامی خواهد شد، عدالت مستقر خواهد شد، تبعیض از بین خواهد رفت، فقر به تدریج ریشه کن می شود، عزت حقیقی برای مردم به وجود می آید، جایگاهش در روابط بین الملل ارتقا پیدا می کند. این می شود کشور اسلامی.»(بیانات امام خامنه ای، ۱۲ آذر ۷۹)
در جای دیگری ایشان می فرمایند: «بعد از این مرحله، مرحله ی تلألؤ و تشعشع نظام اسلامی است؛ یعنی مرحله ی ایجاد کشور اسلامی. اگر این مرحله به وجود آمد، آنوقت برای مسلمان های عالم، الگو و اسوه می شویم: «لتکونوا شهداء علی النّاس.»(همان، ۲۱ آذر ۸۰)
معظم له در بیان دیگری، کشور اسلامی را چنین معرفی می کنند: «کشور اسلامی یعنی کشوری که اسلامِ حیات بخش، اسلامِ نشاط آور، اسلامِ تحرک آفرین، اسلامِ بدون کج اندیشی و تحجر و انحراف، اسلامِ بدون التقاط، اسلامِ شجاعت بخش به انسانها و اسلامِ هدایت کننده ی انسانها به سوی علم و دانش بر آن حاکم است. اسلامی که با همان شکلی که در قرن اولِ اسلامی به آن عمل شد، توانست یک مجموعه ی پراکنده را به اوج تمدن تاریخی و جهانی برساند و تمدن و دانش او بر دنیا سیطره پیدا کند. سیطره و تسلط علمی به دنبال خود عزت سیاسی هم می آورد، رفاه اقتصادی هم میآورد، فضایل اخلاقی هم می آورد، اگر کشور به معنای واقعی کلمه اسلامی شود.»(همان، ۲۸ مرداد ۸۴)
در کجای مسیر هستیم؟
با گذشت بیش از چندین سال از ترسیم نقشه ی راه فوق برای انقلاب اسلامی توسط رهبر معظم انقلاب، کارآمدی و اثربخشی این مسیر در تحقق اهداف متعالی، روزبه روز روشن تر می شود؛ به گونه ای که در تعیین جهت گیری های کلان و مقطعی کشور، برنامه ریزی برای حرکت در این مسیر گام به گام به وضوح مشاهده می شود. در چند سال اخیر، نامگذاری و تعیین شعار سال، عناوینی همچون «اصلاح الگوی مصرف»، «جهاد اقتصادی»، «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ی ایرانی» و «حماسه ی اقتصادی» و نیز نامگذاری دهه ی چهارم به عنوان «عدالت و پیشرفت» در مجموع کارآمدسازی نظام اقتصادی اسلام را نوید می دهد که در نهایت شکل گیری دولت اسلامی را نوید می دهد.
لازم به ذکر است هرچند گام تشکیل دولت اسلامی قبل از گام جامعه ی اسلامی مطرح شده است، اما این بدان مفهوم نیست که تحقق دومی لزوماً منوط به اتمام مرحله ی قبلی است، بلکه با آغاز تلاش برای دولت سازی اسلامی، بایستی زمینه را برای حرکتی فرهنگی اجتماعی برای جامعه سازی اسلامی آماده ساخت. اینچنین بود که علی رغم آنکه در اجرای نقشه ی راه انقلاب اسلامی هنوز در مرحلهی دولت اسلامی هستیم، در سال ۱۳۹۱، امام خامنه ای(مدظله العالی) در دیدار جوانان خراسان شمالی، با طرح موضوع «سبک زندگی ایرانی اسلامی» گام چهارم این مسیر دشوار را آغاز نمودند.
البته از منظری دیگر نیز می توان به این مسأله نگریست. با شروع روند بیداری اسلامی در غرب آسیا و شمال آفریقا، زمینه های محیطی برای الهام بخشی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران مهیاتر شد و به نظر می رسد اینجا مسؤولیت انقلابیون اسلامی ایران از گذشته سنگین تر شده است. اگر در گذشته تحقق تمدن بین المللی اسلامی دشوارتر و دور از دسترس تر پنداشته می شد، امروز فرصتی فراهم آمده تا با نمایان سازی کارآمدی نظام اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و سیاسی اسلامی، الگویی برای شکل گیری تمدن اسلامی در سطح منطقه و جهان ارائه شود.
مدیریت جهادی
یکی از اساسی ترین ارکانی که می تواند فرهنگ ناب ایرانی اسلامی را در مسیر اصلی اش جاری سازد و به تحقق اقتصاد مقاومتی منجر شود، برخورداری از یک مدیریت جامع براساس معیارهای بومی، ارزشهای ملی و باورهای مذهبی است. تجربه ی چنین مدیریتی در پیروزی انقلاب اسلامی و سالهای آغازین این برهه ی تاریخی به رهبری امام خمینی(ره)، گویای کارآمدی برقراری یک نظام مدیریتی سالم با تکیه بر باورها و ارزشهای اسلامی است.
جاری شدن مدیریت جهادی در ساختار جهاد سازندگی و همچنین دفاع از تمامیت جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، آن هم با دست خالی و در برابر حمایتهای همه جانبه ی تمامی قدرتهای استکباری جهان از رژیم بعثی عراق، نمایانگر کارآمدترین شیوه ی مدیریت در کشور ماست که متأسفانه بعد از پایان جنگ، این شیوه ی مدیریتی در هیاهوی دوران سازندگی به فراموشی سپرده شد و شیوه های مدیریتی غیربومی و مبتنی بر علوم انسانی وارداتی غرب جایگزین آن شد که در پی آن، نگاه اومانیستی و لیبرالیستی جای نگاه ارزش مدارانه و اسلامی در شیوه های مدیریتی کشور را گرفت.
در حالی که انتظار می رفت این مدل موفق تئوریزه شده و مبنای ساختار مدیریت کشور در همه ی بخشها قرار گیرد و با ورود به آموزش عالی، مدیرانی جهادی برای مدیریت آینده ی کشور تربیت شوند اما هم اکنون نظام آموزش عالی براساس آموزه های مدیریتی غربی، به تربیت مدیر می پردازد.
بر این اساس، شاید بتوان دلیل برخی کمکاریها و وادادگی ها در حوزه های گوناگون و ایجاد رخنه های فرهنگی در جامعه را به چنین موضوعی نسبت داد چراکه «الناس علی دین ملوکهم». رهبر معظم انقلاب نیز با تأکید بر اهمیت رفتار مسؤولان در شکل گیری فرهنگ عمومی جامعه می فرمایند: بسیاری از زیاده روی ها و ریخت وپاشها در رفتار مردم، به خاطر نگاه کردن به رفتار آن کسانی است که آنها را «بزرگترها» می دانند. اگر اسراف در بین سطوح بالا نباشد، در بین مردم هم اسراف کم خواهد شد.
مؤلفه های مدیریت جهادی
در حال حاضر، کارهای بزرگی در پیش داریم و بنا به تأکید رهبر انقلاب، فاصله ی بسیار زیاد کنونی با آنچه شأن ایران سربلند و پرافتخار است، جز با همت بلند، امید بی پایان و تلاش همه جانبه ی ملی نمی توان این فاصله ها را پیمود. به بیان رهبر انقلاب، با حرکت عادی و احیاناً خواب آلوده نمی شود پیش رفت و کارهای بزرگ را انجام داد، بلکه در اینجا نیازمند همت، تحرک جهادی و مدیریت جهادی هستیم. مدیریت جهادی نیز عزمی ملی می خواهد؛ همچنان که یک مدیر جهادی خود پیشتاز تمامی عرصه ها بوده و فرهنگ قناعت به عنوان یک ارزش اسلامی و الهی در تمامی رفتارها و سکنات وی قابل لمس خواهد بود. احیای مدیریت جهادی امری است که در سایه ی تحول و بومی سازی علوم انسانی رخ می دهد و در واقع نیازمند بازگشت به سبک زندگی ایرانی اسلامی و اصلاح رخنه های فرهنگی بیگانگان در فرهنگ جامعه ی امروزی ماست.
گام حساس، اما دشوار ۹۳
در مجموع می توان گفت مهمترین موضوع امروز پیش روی کارگزاران نظام و نخبگان ایران اسلامی، تحقق «دولت اسلامی» و «جامعه ی اسلامی» است. حال با این تفاصیل می توان به نسبت نقشه ی راه کلی انقلاب اسلامی و هدف سال ۱۳۹۳ پی برد. سال ۱۳۹۳ سالی است که حلقه ی سوم و چهارم تمدنسازی انقلاب اسلامی با یکدیگر تلاقی یافته اند و مأموریت همه ی کارگزاران و نخبگان کشور هم افزایی و همکاری جهت تحقق هر دو این گام در کنار یکدیگر است. اقتصاد و فرهنگ در عین حال که به ترتیب، مسأله ی اصلی دولت اسلامی و جامعه ی اسلامی هستند، در کنار یکدیگر الگوی کارآمدی از نظام اسلامی در حوزه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نمایان می سازند که چهره ای الهام بخش در جهان اسلام و نویدبخش ظهور تمدن بین المللی اسلامی است. به تعبیر امام خامنه ای، «از این مرحله که عبور کنیم، بعد از آن، دنیای اسلامی است. از کشور اسلامی می شود دنیای اسلامی درست کرد. الگو که درست شد، نظایرش در دنیا به وجود می آید.»(بیانات امام خامنه ای، ۱۲ آذر ۷۹) «وقتی کشور اسلامی پدید آمد، تمدن اسلامی به وجود خواهد آمد؛ آنوقت فرهنگ اسلامی فضای عمومی بشریت را فراخواهد گرفت.»
در عین حال، باید مورد تأکید قرار گیرد که برداشتن یکباره ی این دو گام حساس و راهبردی، نیازمند به کارگیری ظرفیتهای ویژه ای است که شاید در حالت عادی بروز و ظهور نیابد. تأکید بر دو عنصر «عزم ملی» و «مدیریت جهادی» می تواند اشاره به آن باشد که اولاً دشواری مسیر پیش رو نیازمند اراده ای جمعی و اجماعی از سوی همه ی نخبگان، کارگزاران و دلسوزان نظام است و ثانیاً برگ برندهای که همواره نظام در مقاطع حساس و دشوار به آن دست یازیده است، یعنی «حرکت و مدیریت جهادی»، این امکان را می دهد که این حلقه ی وصل فرآیند تمدنسازی تکمیل گردد.
در این میان، آنچه می تواند به کارگیری این عناصر حیاتی را تسهیل کند، بهره گیری از ظرفیت عظیم و بی همتای نیروی جوان کشور و به تعبیری، نسل سوم انقلاب اسلامی است؛ نسلی که علاوه بر برخورداری از توانمندی جوانی، تربیت یافته ی نظام اسلامی بوده و اکنون زمان نقش آفرینی ویژه ی آن فرارسیده است. تأکید امام خامنه ای بر حمایت از اقدامات خودجوش جوانان در حوزه ی فرهنگ نیز مؤید همین معناست. با توجه بدانچه مورد بررسی قرار گرفت، مأموریت کلان کشور در سال ۹۳ جایگاه ویژه ای در اهداف متعالی انقلاب اسلامی دارد و امید است با عزم و همت مسؤولان، نخبگان و عموم امت، حلقه ی وصل تمدنسازی تکمیل گردد.
انتهای پیام /