حرفهای جذاب این زوج هنرمند را بخوانید
در اینجا به سراغ شقایق دهقان و محراب قاسم خانی رفتیم؛ زوجی که حرف های خواندنی و جذاب زیادی را برای گفتن داشتند.
به گزارشامید،گفتگو کردن با زوجی که در عین خوشبختی بسیار ساده و صریح حرف می زنند و اهل کلاس گذاشتن های الکی برای هم نیستند و ساده و بی پرده راز خوشبختی شان را برملا می کنند بسیار جذاب است. در این شماره به سراغ شقایق دهقان و محراب قاسم خانی رفتیم؛ زوجی که حرف های خواندنی و جذاب زیادی را برای گفتن داشتند.
برای ما آشپزی تفریح است
شقایق دهقان: من به آشپزی به شدت علاقمند هستم و برایم حکم یک تفریح را دارد و به نوعی از آن لذت می برم و برخلاف بعضی ها برایم جنبه انجام وظیفه ندارد، به همین خاطر در خانه ما همواره غذاهای متنوعی طبخ می شود.
محراب قاسم خانی: انصافاً دستپخت شقایق خیلی خوب است اما او تنها یک نقطه ضعف دارد و آن این است که معمولاً طاقت انتقاد از دستپختش را ندارد و از هر چه که پخت، باید تعریف کنید.
از سفر لذت می بریم
شقایق دهقان: من و محراب به شدت به سفر کردن علاقمند هستیم و به نوعی با سفر شارژ می شویم چون سفر باعثمی شود ما تجربه های جدید و متفاوتی را کسب کنیم که برای روحیه هر دوی ما خوب است، هر چند که این سفر کردن با نوعی تجربه گرایی نیز همراه است.
محراب قاسم خانی: منظور شقایق از تجربه گرایی این است که هر دوی ما علاقه مشترک داریم که یکی از پررنگ ترین های آنها سینما رفتن است. در سفرهایی که به خارج از کشور داریم معمولاً با علاقه خاصی پیگیر سینماهای مطرح آنها هستیم و به جای گشت زنی در مراکز خرید، ترجیح می دهیم در یک سینمای مطرح، فیلم روز دنیا را تماشا کنیم.
معجزه ازدواج با همکار
شقایق دهقان: هر چند که بر این باورم در زمینه ازدواج نمی توان هیچ باید و نبایدی را ایجاد کرد و گفت براساس این قوانین باید ازدواج کرد یا… اما خب به این اعتقاد دارم که اگر زن و شوهر با یکدیگر همکار باشند به مراتب درک بیشتری نسبت به هم دارند و راحت تر می توانند با هم کنار بیایند در هر حال اگر من و محراب با هم همکار نبودیم بی شک نمی توانستیم به این میزان از خوشبختی دست یابیم چون یکی از مهمترین شرط های خوشبختی در زندگی درک متقابل است که بخشی از آن نشات گرفته از زندگی حرفه ای است.
محراب قاسم خانی: با حرف های شقایق کاملاً موافق هستم، اصلاً نمی توانم تصور کنم که او در حرفه دیگر مشغول به کار بود چون بی شک مشکلات زیادی در زندگی ما به وجود می آمد. همکار بودن ما باعثشده که دیدگاه های مشترکی داشته باشیم و مدام در مورد دغدغه های مشترک مان با هم حرف بزنیم.
تفریح ما فیلم دیدن است
محراب قاسم خانی: با اینکه سلیقه های متفاوتی در فیلم دیدن داریم اما تفریح هر دوی ما در خانه، تماشای فیلم است. به همین خاطر از هر فرصتی برای تماشای فیلم استفاده می کنیم.
به حریم هم احترام می گذاریم
شقایق دهقان: به نظرم خیلی مهم است که زن و شوهر به حریم تنهایی هم احترام بگذارند به همین خاطر خیلی وقت ها من و محراب با اینکه در یک خانه با هم زندگی می کنیم ولی اجازه نفس کشیدن به هم را می دهیم و این امکان را در اختیار هم قرار می دهیم که زندگی تنهایی خودمان را نیز داشته باشیم چرا که بر این باوریم که زن و شوهر بودن به معنای همیشه و در همه حال در کنار هم بودن نیست گاهی اوقات پیش می آید محراب ساعت ها در اتاقش در حال مطالعه و یا نوشتن است و من هم در خانه مشغول انجام دادن کارهای مربوط به خودم هستم که این احترام گذاشتن، به دوام زندگی ما کمک زیادی کرده است.
فرزندان دوست داشتنی ما
محراب قاسم خانی: من از ازدواج اولم دختری به نام نیروانا دارم. او دختر بسیار مهربان و دوست داشتنی است و گاهی فکر می کنم با بچه های همسن و سالش تا حد زیادی فرق دارد، برای اینکه خیلی حساب شده عمل می کند و اصلاً لجبازی هایی که مرسوم سن اوست را در او نمی بینم و شاید همین رفتار عاقلانه اش هم باعثشده که تا این حد دوستش داشته باشم. بی تردید اگر پای نیروانا در میان نبود من اصلاً جرات نمی کردم به ازدواج با شقایق فکر کنم. نویان و نیروانا رابطه بسیار خوبی با هم دارند و همین صمیمیت میان آنها باعثشده است که یک جاهایی ما خیال مان از بابت تربیت آنها راحت باشد.
شقایق دهقان: همان طور که محراب هم گفت نیروانان نسبت به سنش دختر عاقل و باشعوری است و دقیقاً می داند که چه وقتی چطور رفتار کند در بسیاری از کارها، او به من کمک می کند و خوشبختانه رابطه دوستانه خوبی بین ما حاکم است. از وقتی هم که نویان به دنیا آمده رابطه ما عمیق تر شده است.
با انرژی ام، چون شغلم را دوست دارم
شقایق دهقان: یکی از دلایلی که من همیشه در زندگی با انرژی و به قول دوستانم باهیجان هستم به خاطر علاقه وصف نشدنی ام نسبت به شغلم است. من کارم را خیلی زیاد دوست دارم. همیشه آرزو می کنم جوان ها شغلی را انتخاب کنند که بعدها آن را دوست داشته باشند اما این اتفاق معمولاً نمی افتد، اغلب مردم سر کارهایی هستند که آن را دوست ندارند یا از قبل روی شغل شان برنامه ریزی نکرده اند. رفته اند یک رشته خوانده اند و چند سال وقت شان را گذاشته اند و بعد سر یک شغل غیر مرتبط رفته اند. مثلاً محراب گرافیک خوانده و بعد نویسنده شده است. او حتماً اولش دوست نداشته که نویسنده بشود وگرنه رشته دیگری می
خواند که مربوط به نویسندگی باشد.
اگر باز هم به دنیا بیایم بازیگر می شوم
شقایق دهقان: اگر ۵۰ بار دیگر هم برگردم باز همین شغال را انتخاب می کنم. اتفاقاً سال دوم راهنمایی دفترچه خاطراتی داشتم که چند وقت پیش، آن را برای نیروانا می خواندم. نوشته بودم من انشایم را سر کلاس خواندم و بچه ها برایم دست زدند. دوست دارم شغلی داشته باشم که هر جا می روم همه برایم دست بزنند.
عصبانی نمی شوم
شقایق دهقان: وقتی عصبانی می شوم بعدش خیلی حالم بد می شود. اگر دعوا کنم بعدش عذاب وجدان می گیرم، بنابراین ترجیح می دهم نه عصبانی بشوم و نه دعوا کنم.
نگرانی های مادرانه
شقایق دهقان: در مورد بچه ام خیلی نگران هستم. احساس می کنم وقتی من بچه بودم روابط مردم در اجتماع به اندازه الان بد نبود. فکر می کنم با گذشت زمان این وضع بدتر شود. بچه من در اینده وارد چه جور اجتماعی می خواهد بشود؟ آمار طلاق و اعتیاد در حال بالا رفتن است. در نسل های آینده پدر و مادرهای پیری داریم با بچه های کم سن. بچه های اینها عمه و عمو و خاله هم نخواهند داشت.
اتفاقی با نویسندگی آشنا شدم
محراب قاسم خانی: شاید برای بعضی ها عجیب به نظر برسد اما من کاملاً اتفاقی با نویسندگی آشنا شدم و هیچ وقت فکر نمی کردم در آینده نویسنده شوم. اما خب تقدیر من به گونه ای رقم خورد که در نهایت وارد عرصه نویسندگی شدم. همان طور که مدت ها برای سرگرمی نقاشی می کشیدم و بعد دیدم نقاش شدم و بعد هم تحصیلات دانشگاهی ام گره خورد به نقاشی! به نظرم یکسری اتفاقات هستند که می خواهی از کنارشان بگذری و بعد می بینی که با آنها گره خورده ای. اسمش تقدیر است؟ نمی دانم. نویسنده شدنم هم اتفاقی بود. یک بار چیزی به ذهنم رسید که به بچه های نویسنده پیشنهاد دادم و آنها که سرشان شلوغ بود، به من فشار
آوردند که خودت بنویس و من هم بدون هیچ اعتماد به نفسی نوشتم و شد یک قسمت از سریال پاورچین سپس ادامه پیدا کرد… البته نمی توانم منکر این قضیه شوم که در نویسندگی تا حد زیادی تحت تاثیر پیمان بودم. من و پیمان شباهت زیادی به لحاظ رفتاری داریم و در طول زندگی ام من همیشه او را الگو قرار می دادم.
آرامش / شماره ۱۲ / نیمه اول مرداد ماه ۹۲ / نگار حسینی / صفحه ۴۶