یک کار سخت برای مامان باباها
آنچه مهم است والدین بدانند و همواره مد نظر داشته باشند این است که اگر محدودیت هایی برای فرزندان قرار می دهیم باید این اقدام را به نرمی و با عطوفت به کودکان بیاموزیم تا برای آنها وجدانی و درونی شود.
اصولا پذیرش این مطلب برای بچه ها، کمی سخت است و والدین نیز از اینکه وسائل بازی کودک خود را همواره در زیر دست و پای خویش ببینند، احساس خوبی ندارند. اما یک سوال اساسی در این میان وجود دارد که موجب سردرگمی و عدم موفقیت والدین در رابطه با آموزش نظم به کودکان می باشد و آن این است که به راستی، بهترین سن برای آموزش انضباط به کودکان چه زمانی است؟
بسیاری از کارشناسان معتقدند که ایجاد انظباط در کودکان امری است که از همان ابتدای تولد کودک، باید آغاز شود و به مرور زمان و با توجه به رشد جسم و روح کودک، ادامه یابد. البته فهم دقیق این موضوع کمی مشکل به نظر می رسد و بیان آن در حد تئوری، ساده است و مهم این است که چطور بتوان این امر را عملیاتی و کاربردی کرد.
چرا هر کودکی روحیه ای خاص و متفاوت از سایرین دارد و اینکه والدین چطور بتوانند مطابق روحیه کودکشان به آموزش موضوعی همچون نظم، به او بپردازند، بسیار مهم است.
آنچه مشخص است اینکه اگر والدین بخواهند کودکشان در دوران نوجوانی ملزم به رعایت نظم باشد، باید از دوران کودکی به او آموزش دهند زیرا درخت را تا زمانی که یک نهال است می توان به طور دلخواه شکل داد و اگر کودک، به بی انضباطی عادت کند، تغییر رفتار در او کار مشکلی است.
امام حسن عسگری(علیه السلام) می فرماید: " بازگرداندن عادت کرده(به کاری) از عادتش، چونان معجزه است. "
البته باید در ارتباط با آموزش نظم به کودکان این موضوع را توضیح داد که آموزش نظم به کودکان زیر یک سال، باید به طور غیر مستقیم صورت گیرد. مثلا اینکه یک مادر رعایت نظم را در همه امور مربوط به کودک در نظر گیرد، مهم است. اموری همچون شیردادن، خواباندن، بیدار کردن و تر و خشک کردن نوزاد. آنچه مهم است اینکه این اقدام در ضمیر ناخودآگاه او اثر خواهد گذاشت.
در سنین بالای یک سال، آموزش به طور غیر مستقیم(آموزش کلامی) و با القای غیر مستقیم. این یعنی یک روش الگویی است که می تواند تاثیر خوبی داشته باشد. البته باید گفت که در این سنین، بچه ها قدرت درک مستقیم و کامل و منطقی یک موضوع را ندارند و اصولا به غیر از روش های غیر مستقیم که می تواند از طریق قصه گویی یا بازی باشد، نمی توان روشی موثر را پیدا کرد.
آن دسته از کودکان که به خاطر فشارهای والدین و ترس از آنها، به رعایت انضباط می پردازند، معمولا روحیه ای سرکش و مساله آفرین پیدا می کنند و در مقابل بزرگسالان، مقاومت می کنند و به خاطر فشارهایی که در دوران کودکی از طریق والدین به آنها وارد شده، از آنها انتقام می گیرند
اما در سنین بالای سه سال، این نکته مطرح می شود که کودکان از درک نسبی و تشخیصی نسبی برخوردار می شوند و اینکه در این زمان برای آموزش نظم می توان از اهرم هایی مثل فشار، تحمیل و یا تنبیه استفاده کرد.
آنچه مشخص است اینکه هر نکته ای را که بخواهیم برای بچه ها درونی کنیم و به گونه ای به آنها آموزش دهیم که اثری ماندگار به دنبال داشته باشد، باید با صبر و حوصله برخورد کنیم. انضباط موضوعی است که باید به گونه ای نرم و ملایم و به طور تدریجی در کودک ایجاد شود. ایجاد نظم در یک کودک، اگر با زور و فشار و تحمیل همراه باشد، باعثایجاد حس ناامنی، ترس، تسلیم پذیری، طغیان، دروغگویی، چاپلوسی و وسواس خواهد شد.(۱)
آن دسته از کودکان که به خاطر فشارهای والدین و ترس از آنها، به رعایت انضباط می پردازند، معمولا روحیه ای سرکش و مساله آفرین پیدا می کنند و در مقابل بزرگسالان، مقاومت می کنند و به خاطر فشارهایی که در دوران کودکی از طریق والدین به آنها وارد شده، از آنها انتقام می گیرند.
نگرش روانشناسی امروز معتقد است که نظم آموزی به بچه ها اگر با زور همراه باشد، تنها پاسخی موقتی را به دنبال خواهد داشت. اما در آینده موجب ایجاد مشکلاتی جدی می شود. مشکلاتی که موجب می شود تا این کودکان در غیاب والدین خود، قانون شکنی کنند و از اصول والدین خود تخطی کنند.
آنچه مهم است والدین بدانند و همواره مد نظر داشته باشند این است که اگر محدودیت هایی برای فرزندان قرار می دهیم باید این اقدام را به نرمی و با عطوفت به کودکان بیاموزیم تا برای آنها وجدانی و درونی شود.
در صورتی که عامل واداشتن کودک به پذیرش محدودیت ها و تن دادن به قانون، اقتدار والدین یا مربی و اجتماع باشد، معمولا زیر بار نمی رود و اگر فشار و زور موجب عمل به نظم باشد، با از میان رفتن فشار، نقض قانون خواهد کرد. اما چنانچه محدودیت های موجود برای کودک با مطلوبیت فردی همراه باشد و برای او با مهرورزی و عطوفت والدین درونی شده باشد، حتی در غیاب والدین و بدون اهرم فشار هم به آن عمل خواهد کرد.
منبع: تبیان
بسیاری از کارشناسان معتقدند که ایجاد انظباط در کودکان امری است که از همان ابتدای تولد کودک، باید آغاز شود و به مرور زمان و با توجه به رشد جسم و روح کودک، ادامه یابد. البته فهم دقیق این موضوع کمی مشکل به نظر می رسد و بیان آن در حد تئوری، ساده است و مهم این است که چطور بتوان این امر را عملیاتی و کاربردی کرد.
چرا هر کودکی روحیه ای خاص و متفاوت از سایرین دارد و اینکه والدین چطور بتوانند مطابق روحیه کودکشان به آموزش موضوعی همچون نظم، به او بپردازند، بسیار مهم است.
آنچه مشخص است اینکه اگر والدین بخواهند کودکشان در دوران نوجوانی ملزم به رعایت نظم باشد، باید از دوران کودکی به او آموزش دهند زیرا درخت را تا زمانی که یک نهال است می توان به طور دلخواه شکل داد و اگر کودک، به بی انضباطی عادت کند، تغییر رفتار در او کار مشکلی است.
امام حسن عسگری(علیه السلام) می فرماید: " بازگرداندن عادت کرده(به کاری) از عادتش، چونان معجزه است. "
البته باید در ارتباط با آموزش نظم به کودکان این موضوع را توضیح داد که آموزش نظم به کودکان زیر یک سال، باید به طور غیر مستقیم صورت گیرد. مثلا اینکه یک مادر رعایت نظم را در همه امور مربوط به کودک در نظر گیرد، مهم است. اموری همچون شیردادن، خواباندن، بیدار کردن و تر و خشک کردن نوزاد. آنچه مهم است اینکه این اقدام در ضمیر ناخودآگاه او اثر خواهد گذاشت.
در سنین بالای یک سال، آموزش به طور غیر مستقیم(آموزش کلامی) و با القای غیر مستقیم. این یعنی یک روش الگویی است که می تواند تاثیر خوبی داشته باشد. البته باید گفت که در این سنین، بچه ها قدرت درک مستقیم و کامل و منطقی یک موضوع را ندارند و اصولا به غیر از روش های غیر مستقیم که می تواند از طریق قصه گویی یا بازی باشد، نمی توان روشی موثر را پیدا کرد.
آن دسته از کودکان که به خاطر فشارهای والدین و ترس از آنها، به رعایت انضباط می پردازند، معمولا روحیه ای سرکش و مساله آفرین پیدا می کنند و در مقابل بزرگسالان، مقاومت می کنند و به خاطر فشارهایی که در دوران کودکی از طریق والدین به آنها وارد شده، از آنها انتقام می گیرند
اما در سنین بالای سه سال، این نکته مطرح می شود که کودکان از درک نسبی و تشخیصی نسبی برخوردار می شوند و اینکه در این زمان برای آموزش نظم می توان از اهرم هایی مثل فشار، تحمیل و یا تنبیه استفاده کرد.
آنچه مشخص است اینکه هر نکته ای را که بخواهیم برای بچه ها درونی کنیم و به گونه ای به آنها آموزش دهیم که اثری ماندگار به دنبال داشته باشد، باید با صبر و حوصله برخورد کنیم. انضباط موضوعی است که باید به گونه ای نرم و ملایم و به طور تدریجی در کودک ایجاد شود. ایجاد نظم در یک کودک، اگر با زور و فشار و تحمیل همراه باشد، باعثایجاد حس ناامنی، ترس، تسلیم پذیری، طغیان، دروغگویی، چاپلوسی و وسواس خواهد شد.(۱)
آن دسته از کودکان که به خاطر فشارهای والدین و ترس از آنها، به رعایت انضباط می پردازند، معمولا روحیه ای سرکش و مساله آفرین پیدا می کنند و در مقابل بزرگسالان، مقاومت می کنند و به خاطر فشارهایی که در دوران کودکی از طریق والدین به آنها وارد شده، از آنها انتقام می گیرند.
نگرش روانشناسی امروز معتقد است که نظم آموزی به بچه ها اگر با زور همراه باشد، تنها پاسخی موقتی را به دنبال خواهد داشت. اما در آینده موجب ایجاد مشکلاتی جدی می شود. مشکلاتی که موجب می شود تا این کودکان در غیاب والدین خود، قانون شکنی کنند و از اصول والدین خود تخطی کنند.
آنچه مهم است والدین بدانند و همواره مد نظر داشته باشند این است که اگر محدودیت هایی برای فرزندان قرار می دهیم باید این اقدام را به نرمی و با عطوفت به کودکان بیاموزیم تا برای آنها وجدانی و درونی شود.
در صورتی که عامل واداشتن کودک به پذیرش محدودیت ها و تن دادن به قانون، اقتدار والدین یا مربی و اجتماع باشد، معمولا زیر بار نمی رود و اگر فشار و زور موجب عمل به نظم باشد، با از میان رفتن فشار، نقض قانون خواهد کرد. اما چنانچه محدودیت های موجود برای کودک با مطلوبیت فردی همراه باشد و برای او با مهرورزی و عطوفت والدین درونی شده باشد، حتی در غیاب والدین و بدون اهرم فشار هم به آن عمل خواهد کرد.
منبع: تبیان
ارسال نظر