ساعتی با برنده سیمرغ بهترین بازیگر + عکس
عیدی گرفتن، بهتر از عیدی دادن است.
به گزارشافکارنیوز، همه سال حاصل تلاش یکساله فیلمسازان کشور «جشنواره فیلم فجر» به نمایش در می آید و بهترین ها از نگاه داوران سیمرغ بلورین دریافت می کنند. در جشنواره فیلم فجر امسال سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد به رضا عطاران به خاطر حضور هنرمندانه اش در فیلم «طبقه حساس» به کارگردانی کمال تبریزی داده شد. به بهانه دریافت دومین سیمرغ توسط عطاران و همین طور حضورش در سه فیلم سینمایی کلاشینکف(به کارگردانی سعید سهیلی) رد کارپت(با نوشته، بازی و کارگردانی خودش) و طبقه حساس(به کارگردانی کمال تبریزی) با او گفت و
شنودی انجام شده که می خوانید.
هیچ کس نفهمید که فیلم می سازم
از دوستانم که بارها به جشنواره های خارجی رفته بودند خیلی چیزها شنیده بودم به خصوص از دوست قدیمی ام احمد احمدی که فیلمبردار و تهیه کننده «ردکارپت» است. او دوبار به جشنواره فیلم کن رفته و فیلمی هم در این ارتباط تهیه کرده است. او پیشنهاد ساخت فیلمی با این مضمون را داد که فردی از کشورمان در آرزوی پا گذاشتن به فرش قرمز جشنواره کن است و… آرام آرام در ذهنم شخصیتی از جنس بازیگری که در کشورش خوب دیده نشد شکل گرفت و احساس کردم زمان ساخت فیلم «ردکارپت» رسیده است به همین دلیل سفرمان به فرانسه شکل گرفت و قراری که با تهیه کننده کار گذاشتم این بود که دستم در نگارش فیلمنامه باز باشد تا بتوانم فیلمنامه را براساس اتفاقات پیش رو بنویسم. به عنوان مثال، اوایل حضور در کن به طور اتفاقی با «جیم جارموش» و «لیندا لینتون» صحبت کردم که در فیلم هم دیده می شود. منتهی بعد از گرفتن آن صحنه، صحنه های بعدی راهیابی به محل جشنواره کن بود که با ارائه کارت خانه سینما پایم به فرش قرمز رسید و فیلمنامه ای در دستم بود به نام تهران تا آن را برای ساخت به دست وودی آلن بسپارم و…
آنچه در «ردکارپت» دیده می شود حاصل مستنداتی است که با نوشته هایم به آنها معنا بخشیده ام. به عنوان مثال در پلان سکانسی که مستند بود، مردم روی نردبان ها، کنار فرش قرمز ایستاده بودند تا میهمانان کن را به خوبی ببینند و نمی گذاشتند من آنجا را ببینم آن صحنه تصویربرداری شد. شب به هتل رفتم و یک قصه برای ادامه ماجرا نوشتم. در آن قسمت شخصیتی که نقشش را بازی کردم، به هتل می رود و نردبان همسابه را می بیند آن را می دزدد و به محل جشنواره می برد تا او هم بتواند میهمانان کن را ببیند. در طول ساخت فیلم مردم و مسئولان جشنواره به هیچ وجه نمی دانستند من سرگرم تهیه فیلم هستم.
آن قدر دوربین تصویربرداری و عکاسی در دست مردم بود که دستگاه فیلمبرداری فیلمبردارها که شبیه دوربین عکاسی است، جلب توجه نمی کرد. منتهی یک بار که وارد محوطه فستیوال کن شدم، در حالی که دستگاه صدابرداری ها شاف(میکروفن بی سیم) را به خودم وصل کرده بودم. ماموران حراست جشنواره به تصور اینکه بمب گذار انتحاری هستم و ممکن است از دور چاشنی انفجارم را بزنند و منفجر شوم، محاصره ام کردند که با حضور همکارانم و مترجمان توضیح داده شد که در حال ساخت فیلم هستیم و موضوع به خیر گذشت و در ادامه هم مشکل دیگری به وجود نیامد.
زمانی که پسته و زعفران برای اسپیلبرگ بردم
چند پلان از بازی هایم در «ردکارپت» را خیلی دوست دارم از جمله زمانی که پسته و زعفران به عنوان سوغات برای اسپیلبرگ برده ام و قطار در حال حرکت است. همین طور پلان آخر فیلم که زیر پرچم جمهوری اسلامی به خواب رفته ام. مدت ۱۶ روز در کن بودیم و حدود یک هفته هم تصویربرداری در تهران طول کشید. خیلی دوست دارم این فیلم در نوروز امسال روی پرده سینماهای کشور برود. به اضافه اینکه فیلم دیگرم «طبقه حساس» به کارگردانی کمال تبریزی هم شانس اکران نوروزی را دارد و فکر می کنم شانس اکران آن بیشتر از «ردکارپت» باشد.
کارهایی که به زودی اکران می شود
در مورد فیلم «طبقه حساس» به کارگردانی کمال تبریزی که برای بازی در آن سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را به من دادند، باید بگویم همیشه دوست داشتم با کمال تبریزی کار کنم. او دو سه سال پیش یک فیلم در ارمنستان ساخت که قرار بود در آن بازی کنم که به دلیل حضورم در فیلم «اسب حیوان نجیبی است» موفق به حضور در آن نشدم تا اینکه امسال یک بار دیگر از طرف کمال تبریزی دعوت به کار شدم و وقتی متن را خواندم خیلی از کاراکتری که برایم در نظر گرفته شده بود، خوشم آمد و آن را بازی کردم. نقش من در فیلم «طبقه حاس» مردی غیرتی است، اما غیرتی بودن برایش مقداری توهم به وجود آورده که هیچ ربطی به غیرتمندی او ندارد به طور مثال او به همسر متوفایش هم غیرت دارد و مخالف است در قبر دو طبقه ای که همسرش در آن آرمیده، متوفی مردی به جز خودش دفن شود. در این فیلم با محمدرضا فروتن که ایفاگر نقش مردی روحانی است و بهاره رهنما که ایفاگر نقش همسر یک مرد متوفقی است که در طبقه دئوم قبر همسرم دفن شده، همبازی هستم. در فیلم اکشن و دیدنی «کلاشینکف»، به کارگردانی سعید سهیلی در نقشی کاملاً متفاوت ظاهر شده ام. ساخت این فیلم همزمان با ساخت فیلم «طبقه حساس» بود و به این جهت مختصری دچار مشکل شدم.
دلیل بازی من در «کلاشینکف» جذابیت فیلمنامه و کاراکتری است که در فیلم بازی کرده ام. در «کلاشینکف» ایفاگر نقش راننده مینی بوس قراضه ای هستم که بچه های دستفروش را به محل های کارشان می رساند. او عاشق اسلحه کلاشینکف است و همیشه دوست دارد بچه های کار را به کنار دریا ببرد، اما فقط در ذهن خودش موفق به این کار می شود و… کلاشینکف اگرچه اولین همکاری من و سعید سهیلی بود، اما با بازی در آن تجربه خیلی خوبی کسب کردم. به جز این، کاری دیگر هم آماده نمایش دارم که تله فیلمی است با عنوان «زندگی در شهر بزرگ» به کارگردانی محمدرضا آریان.
امیدوارم مردم به سنت های دیروز برگردند
در شرایط فعلی، نوروز برای من مثل روزهای عادی سال شده هر عیدی که می آید، یک پله به رفتن نزدیک می شود و این، در حالی است که آدم خیلی ترسویی هستم و از رفتن خیلی می ترسم به همین دلیل دلم نمی خواهد بفهمم کی یک سال به سنم اضافه شده است.
در روزهای کودکی، مثلاً شش هفت سالگی همه دلخوشی ما عید، تعطیلات عید و عیدی گرفتن بود و بعد از سیزده بدر در انتظارمان برای رسیدن نوروز دیگر و عیدی های جدیدتر شروع می شد، اما هیچ وقت دنبال وسایل شب چهارشنبه سوری نبودم و همیشه وسایل آتش بازی را دوستان و اقوام تهیه می کردند. یادش به خیر باجه شوق و ذوقی از روی آتش می پریدیم.
من چهارشنبه سوری های دوران بچگی مان را بیشتر از حالا دوست دارم. در شرایط فعلی شب چهارشنبه سوری به صورت شبی بسیار پرخطر درآمده و امیدوارم مردم به سنت های دیروز برگردند و این شب پرخاطره را با آرامش و شادی به پایان برسانند.
در دوران کودکی بارها به قاشق زنی رفتم و چند بار هم کتک مفصلی خوردم. یکی از خاطره هایم از آن شب ها این است که به در منزل یکی از همسایه ها رفتم و ملاقه ام را به صاحبخانه دادم تا از نقل و شیرینی پر کند، اما او ملاقه به سرم زد و ناچار شدم فرار کنم. من اغلب سال ها اگر گرفتاری های کاری نداشته باشم، حتماً به مشهد می روم و لحظه سال تحویل و روزهای اول سال را با خانواده در مشهد می گذرانم.
از نظر من تنها نبودن هنگام سال تحویل خیلی خوب است و الان خدا را شکر دوروبرم پر است و امیدوارم همیشه پر باقی بماند، اما امسال به احتمال زیاد، یک سفر دو هفته ای به برزیل خواهم داشت.
از نظر من عیدی دادن و عیدی گرفتن هر دو خوب است، با این وجود فکر می کنم عیدی گرفتن بهتر از عیدی دادن است.
رضا عطاران در یک نگاه
متولد: ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۴۷ مشهد
تحصیلات: طراحی صنعتی / متاهل
کارنامه هنری
سینما: چه خوبه برگشتی، بی خود و بی جهت، دهلیز، خوابم میاد، اسب حیوان نجیبی است، خروس جنگی، ردکارپت(آماده اکران)، کلاشینکف(آماده اکران) طبقه حساس(آماده اکران) و…
تلویزیون: ساعت خوش، قطار ابدی، کوچه اقاقیا، متهم گریخت، ترش و شیرین، خانه به دوش و…
تله فیلم: نشانی، فصل سوم قلب یخی، زندگی در شهر بزرگ(آماده پخش) و…
برنده دو سیمرغ بلورین جشنواره فیلم بجر یکی به خاطر کارگردانی فیلم سینمایی «خوابم میاد» و دیگری به خاطر بازی در فیلم «طبقه حساس» به کارگردانی کمال تبریزی.
خانواده / شماره ۵۰۴ / ویژه نوروز ۹۳ / گفتگو: میلاد بلادی / صفحه ۲۲
هیچ کس نفهمید که فیلم می سازم
از دوستانم که بارها به جشنواره های خارجی رفته بودند خیلی چیزها شنیده بودم به خصوص از دوست قدیمی ام احمد احمدی که فیلمبردار و تهیه کننده «ردکارپت» است. او دوبار به جشنواره فیلم کن رفته و فیلمی هم در این ارتباط تهیه کرده است. او پیشنهاد ساخت فیلمی با این مضمون را داد که فردی از کشورمان در آرزوی پا گذاشتن به فرش قرمز جشنواره کن است و… آرام آرام در ذهنم شخصیتی از جنس بازیگری که در کشورش خوب دیده نشد شکل گرفت و احساس کردم زمان ساخت فیلم «ردکارپت» رسیده است به همین دلیل سفرمان به فرانسه شکل گرفت و قراری که با تهیه کننده کار گذاشتم این بود که دستم در نگارش فیلمنامه باز باشد تا بتوانم فیلمنامه را براساس اتفاقات پیش رو بنویسم. به عنوان مثال، اوایل حضور در کن به طور اتفاقی با «جیم جارموش» و «لیندا لینتون» صحبت کردم که در فیلم هم دیده می شود. منتهی بعد از گرفتن آن صحنه، صحنه های بعدی راهیابی به محل جشنواره کن بود که با ارائه کارت خانه سینما پایم به فرش قرمز رسید و فیلمنامه ای در دستم بود به نام تهران تا آن را برای ساخت به دست وودی آلن بسپارم و…
آنچه در «ردکارپت» دیده می شود حاصل مستنداتی است که با نوشته هایم به آنها معنا بخشیده ام. به عنوان مثال در پلان سکانسی که مستند بود، مردم روی نردبان ها، کنار فرش قرمز ایستاده بودند تا میهمانان کن را به خوبی ببینند و نمی گذاشتند من آنجا را ببینم آن صحنه تصویربرداری شد. شب به هتل رفتم و یک قصه برای ادامه ماجرا نوشتم. در آن قسمت شخصیتی که نقشش را بازی کردم، به هتل می رود و نردبان همسابه را می بیند آن را می دزدد و به محل جشنواره می برد تا او هم بتواند میهمانان کن را ببیند. در طول ساخت فیلم مردم و مسئولان جشنواره به هیچ وجه نمی دانستند من سرگرم تهیه فیلم هستم.
آن قدر دوربین تصویربرداری و عکاسی در دست مردم بود که دستگاه فیلمبرداری فیلمبردارها که شبیه دوربین عکاسی است، جلب توجه نمی کرد. منتهی یک بار که وارد محوطه فستیوال کن شدم، در حالی که دستگاه صدابرداری ها شاف(میکروفن بی سیم) را به خودم وصل کرده بودم. ماموران حراست جشنواره به تصور اینکه بمب گذار انتحاری هستم و ممکن است از دور چاشنی انفجارم را بزنند و منفجر شوم، محاصره ام کردند که با حضور همکارانم و مترجمان توضیح داده شد که در حال ساخت فیلم هستیم و موضوع به خیر گذشت و در ادامه هم مشکل دیگری به وجود نیامد.
زمانی که پسته و زعفران برای اسپیلبرگ بردم
چند پلان از بازی هایم در «ردکارپت» را خیلی دوست دارم از جمله زمانی که پسته و زعفران به عنوان سوغات برای اسپیلبرگ برده ام و قطار در حال حرکت است. همین طور پلان آخر فیلم که زیر پرچم جمهوری اسلامی به خواب رفته ام. مدت ۱۶ روز در کن بودیم و حدود یک هفته هم تصویربرداری در تهران طول کشید. خیلی دوست دارم این فیلم در نوروز امسال روی پرده سینماهای کشور برود. به اضافه اینکه فیلم دیگرم «طبقه حساس» به کارگردانی کمال تبریزی هم شانس اکران نوروزی را دارد و فکر می کنم شانس اکران آن بیشتر از «ردکارپت» باشد.
کارهایی که به زودی اکران می شود
در مورد فیلم «طبقه حساس» به کارگردانی کمال تبریزی که برای بازی در آن سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را به من دادند، باید بگویم همیشه دوست داشتم با کمال تبریزی کار کنم. او دو سه سال پیش یک فیلم در ارمنستان ساخت که قرار بود در آن بازی کنم که به دلیل حضورم در فیلم «اسب حیوان نجیبی است» موفق به حضور در آن نشدم تا اینکه امسال یک بار دیگر از طرف کمال تبریزی دعوت به کار شدم و وقتی متن را خواندم خیلی از کاراکتری که برایم در نظر گرفته شده بود، خوشم آمد و آن را بازی کردم. نقش من در فیلم «طبقه حاس» مردی غیرتی است، اما غیرتی بودن برایش مقداری توهم به وجود آورده که هیچ ربطی به غیرتمندی او ندارد به طور مثال او به همسر متوفایش هم غیرت دارد و مخالف است در قبر دو طبقه ای که همسرش در آن آرمیده، متوفی مردی به جز خودش دفن شود. در این فیلم با محمدرضا فروتن که ایفاگر نقش مردی روحانی است و بهاره رهنما که ایفاگر نقش همسر یک مرد متوفقی است که در طبقه دئوم قبر همسرم دفن شده، همبازی هستم. در فیلم اکشن و دیدنی «کلاشینکف»، به کارگردانی سعید سهیلی در نقشی کاملاً متفاوت ظاهر شده ام. ساخت این فیلم همزمان با ساخت فیلم «طبقه حساس» بود و به این جهت مختصری دچار مشکل شدم.
دلیل بازی من در «کلاشینکف» جذابیت فیلمنامه و کاراکتری است که در فیلم بازی کرده ام. در «کلاشینکف» ایفاگر نقش راننده مینی بوس قراضه ای هستم که بچه های دستفروش را به محل های کارشان می رساند. او عاشق اسلحه کلاشینکف است و همیشه دوست دارد بچه های کار را به کنار دریا ببرد، اما فقط در ذهن خودش موفق به این کار می شود و… کلاشینکف اگرچه اولین همکاری من و سعید سهیلی بود، اما با بازی در آن تجربه خیلی خوبی کسب کردم. به جز این، کاری دیگر هم آماده نمایش دارم که تله فیلمی است با عنوان «زندگی در شهر بزرگ» به کارگردانی محمدرضا آریان.
امیدوارم مردم به سنت های دیروز برگردند
در شرایط فعلی، نوروز برای من مثل روزهای عادی سال شده هر عیدی که می آید، یک پله به رفتن نزدیک می شود و این، در حالی است که آدم خیلی ترسویی هستم و از رفتن خیلی می ترسم به همین دلیل دلم نمی خواهد بفهمم کی یک سال به سنم اضافه شده است.
در روزهای کودکی، مثلاً شش هفت سالگی همه دلخوشی ما عید، تعطیلات عید و عیدی گرفتن بود و بعد از سیزده بدر در انتظارمان برای رسیدن نوروز دیگر و عیدی های جدیدتر شروع می شد، اما هیچ وقت دنبال وسایل شب چهارشنبه سوری نبودم و همیشه وسایل آتش بازی را دوستان و اقوام تهیه می کردند. یادش به خیر باجه شوق و ذوقی از روی آتش می پریدیم.
من چهارشنبه سوری های دوران بچگی مان را بیشتر از حالا دوست دارم. در شرایط فعلی شب چهارشنبه سوری به صورت شبی بسیار پرخطر درآمده و امیدوارم مردم به سنت های دیروز برگردند و این شب پرخاطره را با آرامش و شادی به پایان برسانند.
در دوران کودکی بارها به قاشق زنی رفتم و چند بار هم کتک مفصلی خوردم. یکی از خاطره هایم از آن شب ها این است که به در منزل یکی از همسایه ها رفتم و ملاقه ام را به صاحبخانه دادم تا از نقل و شیرینی پر کند، اما او ملاقه به سرم زد و ناچار شدم فرار کنم. من اغلب سال ها اگر گرفتاری های کاری نداشته باشم، حتماً به مشهد می روم و لحظه سال تحویل و روزهای اول سال را با خانواده در مشهد می گذرانم.
از نظر من تنها نبودن هنگام سال تحویل خیلی خوب است و الان خدا را شکر دوروبرم پر است و امیدوارم همیشه پر باقی بماند، اما امسال به احتمال زیاد، یک سفر دو هفته ای به برزیل خواهم داشت.
از نظر من عیدی دادن و عیدی گرفتن هر دو خوب است، با این وجود فکر می کنم عیدی گرفتن بهتر از عیدی دادن است.
رضا عطاران در یک نگاه
متولد: ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۴۷ مشهد
تحصیلات: طراحی صنعتی / متاهل
کارنامه هنری
سینما: چه خوبه برگشتی، بی خود و بی جهت، دهلیز، خوابم میاد، اسب حیوان نجیبی است، خروس جنگی، ردکارپت(آماده اکران)، کلاشینکف(آماده اکران) طبقه حساس(آماده اکران) و…
تلویزیون: ساعت خوش، قطار ابدی، کوچه اقاقیا، متهم گریخت، ترش و شیرین، خانه به دوش و…
تله فیلم: نشانی، فصل سوم قلب یخی، زندگی در شهر بزرگ(آماده پخش) و…
برنده دو سیمرغ بلورین جشنواره فیلم بجر یکی به خاطر کارگردانی فیلم سینمایی «خوابم میاد» و دیگری به خاطر بازی در فیلم «طبقه حساس» به کارگردانی کمال تبریزی.
خانواده / شماره ۵۰۴ / ویژه نوروز ۹۳ / گفتگو: میلاد بلادی / صفحه ۲۲
ارسال نظر