گپی با مدافع تراکتورسازی تبریز

همیشه دوست داشتم روی پای خودم بایستم.

به گزارشامید،متولد دوم شهریور ۱۳۶۰، فوق العاده محجوب و بی حاشیه است. فرشید طالبی زندگی جالب و البته عجیبی داشته که صادقانه، بی ریا و با افتخار در مورد آن حرف می زند. هر آنچه را که دارد لطف خدا می داند و اصلاً بلند پرواز نیست. با این حال تا همین جا هم افتخارات زیادی به دست آورده است. از قهرمانی های متعدد در فوتبال ایران گرفته تا قرار گرفتن در جمع بهترین های آسیا.

از کودکی ات شروع کنیم.

من در دوران نوجوانی در بوتیک کار می کردم و کارم فروش کفش بود. ساعت هفت و نیم صبح به مغازه می رفتم، اول زمین را تی می کشیدم و بعد شیشه ها را پاک می کردم و در واقع کارم پادویی بود تا ساعت ۱۱ شب.

واقعاً؟

بله، افتخار هم می کردم، بعد که به خانه بر می گشتم، جداگانه تمرین می کردم. صبح زود بلند می شدم و همیشه دوست داشتم روی پای خودم بایستم. صبح که نماز می خواندم با مربی ام مسعود مقیم، در پارک سر کوچه مان قرار می گذاشتیم و تمرین می کردیم. یادم نمی رود مادرم اغلب روزها برایم سالاد و تخم مرغ می گذاشت و من آنها را بعد از تمرین صبحگاهی به مغازه می بردم و به عنوان ناهار می خوردم.

فقط تمرین فوتبال می کردی؟

توی تیم منتخب بسکتبال فارس هم بودم و صاحب کارم اجازه می داد دو روز آنجا تمرین کنم و دو روز هم سر تمرین فوتبال بروم. به طور معمول برای تمرین فوتبال سر ظهر می رفتم.

الان هم با صاحبکار دوران کودکی ات در ارتباط هستی؟

بله، الان هم با کارکنان آن مغازه و صاحب کارم ارتباط نزدیکی دارم. چند وقت پیش، صاحب مغازه به من زنگ زد و گفت تو الگوی پسرم هستی. گفتم من در حدی نیستم که بخواهم الگو باشم، اما او به من گفت می توانی چون زندگی تو را از بچگی دیده ام و می دانم چقدر زحمت کشیده ای.

فکر می کردی به اینجا برسی؟

آدم اگر واقعاً به خدا توکل داشته باشد، به تمام آرزوهایی که شاید به فکرش هم نرسد، دست پیدا می کند.

اصلاً چه شد که سر از فوتبال و تیم فجر سپاسی درآوردی؟

همه زندگی من معجزه بود. رستمی، نجف پور مربیان جوانان فجر به مغازه ای می آمدند که من در آن کار می کردم. این حرف ۱۴ سال پیش است. باور نمی کردم که می خواهم با تیم جوانان فجر تمرین کنم. چون آن موقع بزرگان زیادی مثل سید عباسی، خرمگاه، وحید رضایی، مهدی رجب زاده و… آنجا بودند. بعد از دو هفته به من گفتند می خواهیم با تو قرارداد ببندیم.

حتماً باورش برایت سخت بود؟

خیلی زیاد، اما همه اینها لطف خدا بود. همان موقع برای مسابقات جوانان ایران عازم شدیم. از استان فارسی مناجاتی مرا به اردوی تیم ملی دعوت کرد و کپی شناسنامه ام را گرفت. باورم نمی شد همه اینها مثل یک رویا بود. بعد احمد رضایی که می توانست از من در تیم امیدهای فجر استفاده کند به یاوری گفت که من می توانم در تیم بزرگسالان بازی کنم و بعد هم پیروانی آمد. در اولین بازی با استقلال من مهاجم بودم و در هشت دقیقه دو گل به استقلال زدم. از همان روز به طور حرفه ای وارد عرصه فوتبال شدم.

بیشتر توضیح می دهی؟

خدا زیارت کربلا نصیبم کرد و آنجا هر چه می خواستم با امام در میان گذاشتم و به لطف امام حسین(ع) شرایطم بهتر شد. توسط مایلی کهن به تیم المپیک دعوت شدم، شش هفت سال از بهترین سال های فوتبالم را در ذوب آهن بودم و چند قهرمانی و نایب قهرمانی به دست آوردیم. حتی با فجر سپاسی هم در جام در جام آسیا شرکت کردیم. آن موقع ۱۷ سال بیشتر نداشتم. کاندید بهترین بازیکن آسیا هم شدم و عنوان بهترین دفاع آسیا را به دست آوردم و خط دفاعی ما در آسیا بهترین شد. از ذوب آهن به سپاهان رفتم. آنجا دو مقام آوردیم. الان هم در تراکتور هستم و امیدوارم بتوانم دل هواداران را شاد کنم.

وقتی جزو بهترین های آسیا قرار گرفتی چه احساسی داشتی؟

هیچ وقت فکرش را نمی کردم.

قضیه چاپ کتاب زندگی ات چیست؟

باور کنید خودم راضی نبودم، اما یکی از موسسات انتشاراتی شیراز تصمیم گرفته زندگی ام را به صورت کتاب چاپ کند و اگر خدا بخواهد به دو زبان منتشر می شود.

خیلی ها فکر می کردند با وجود محمد نصرتی و مرتضی اسدی شاید بازی به تو نرسد، اما این طور نشد.

علتش فقط لطف خدا بود. وقتی خدا بخواهد هر اتفاقی می افتد. من در نیم فصل در بازی هایی که بودم با تمام وجود بازی کردم و هرازچندگاهی هم اتفاقاتی می افتاد که بازی نمی کردم، اما من تلاش خودم را می کردم و هواداران خیلی از من راضی بودند. خدا لطف کرد و توانستم عملکرد خوبی داشته باشم. اینکه در چه تیمی بازی می کنم مهم نیست، زمانی که برای تیمی بازی می کنم سر و جانم را می دهم. من تمام وجودم را گذاشته ام که خوب باشم، اما این را در نظر بگیرید که فوتبالیست اگر به طور مداوم بازی نکند، یک مقدار افت می کند.

دلیل اصلی امتیاز از دست دادن تراکتور؟

همیشه دلایل فوتبالی برای نتیجه نگرفتن وجود ندارد. من هم نمی توانم همه چیز را توضیح دهم. باید اول ببینیم تمام شرایط بردن کافی است یا نه؟ گاهی دلایل غیر فنی تاثیرگذار است. من نمی توانم خیلی از حرف ها را بزنم.

اصلاً چرا تراکتورسازی را انتخاب کردی؟

من برای ادامه فوتبالم دنبال جایی بودم که به آرامشم کمک کند. ضمن اینکه بحثپیشرفت هم برایم مهم بود. امیدوارم روزهای خوبی را در تراکتورسازی سپری کنم. به نظرم تمام بازیکنان لیگ برتر آرزو دارند حضور در تبریز را تجربه کنند و این امر برای من اتفاق مهمی است. همیشه وقتی با تیم های دیگر مقابل تراکتورسازی بازی می کردم و شور و هیجان بی نظیر هواداران تراکتورسازی را می دیدم، احساس خوبی به من دست می داد.

در بازی با پرسپولیس دچار شکستگی از ناحیه سر شدی و…

راستش از آن صحنه چیزی در خاطرم نیست. فقط یادم می اید برای زدن یک توپ به هوا پریدم و دیگر چیزی در خاطر ندارم. پیشانی ام شکست و بخیه خورد. این را بگویم این مصدومیت من در برابر لطف و محبت طرفداران تراکتور و مردم تبریز چیزی نیست.

قهرمان می شوید؟

غیر ممکن نیست اما کارمان سخت شده است. ما امتیازات زیادی را به راحتی از دست دادیم و حالا باید در ادامه مسابقات آن را جبران کنیم. البته هواداران باید حمایت کنند.

آقای جلالی هم که استعفا کرد.

آقا مجید خیلی زحمت کشید، اما متاسفانه نتایج دلخواه را نگرفتند. هر جا باشند برایشان آرزوی موفقیت می کنم.

بهترین و بدترین خاطرات ورزشی شما؟

عنوان بهترین مدافع آسیا را به من لقب دادند از بهترین خاطرات زندگی ورزشی ام به حساب می آید و بدترین خاطره هم در بازی پایانی لیگ در دقایق پایانی بازی را به فوتبال خوزستان واگذار کردیم و قهرمانی را با استقلال تعویض کردیم. دومین خاطره بد من شکست در فینال باشگاه های آسیا مقابل سوینگ نام کره بود.

و کلام پایانی؟

با توکل به خدا، ائمه اطهار(ع) و دعای پدر و مادر می توان به همه چیز رسید. من از خدای بزرگ به خاطر شرایطی که برایم فراهم کرده تشکر می کنم و همین طور از پدرم، مادرم و تمام مربیانم.

مجله خانواده / شماره ۵۰۲ / نیمه دوم بهمن ماه ۹۲ / گفتگو: حسین برزگریاری / صفحه ۲۲

ارسال نظر

خبر‌فوری: بازگشت نرخ عادی جریمه‌های رانندگی پس از پایان طرح نوروزی ۱۴۰۴