خانهداری در محاسبات اقتصادی نادیده گرفته میشود
یک جامعهشناس با اشاره به اینکه خانهداری در محاسبات اقتصادی نادیده گرفته میشود، گفت: کار خانگی و مراقبتی که عمدتاً بر عهده زنان است، نه تنها در محاسبات اقتصادی نادیده گرفته میشود، بلکه از مشروعیت اجتماعی کمتری نسبت به کار مزدی برخوردار است.
یک جامعهشناس با اشاره به اینکه خانهداری در محاسبات اقتصادی نادیده گرفته میشود، گفت: کار خانگی و مراقبتی که عمدتاً بر عهده زنان است، نه تنها در محاسبات اقتصادی نادیده گرفته میشود، بلکه از مشروعیت اجتماعی کمتری نسبت به کار مزدی برخوردار است.
شیرین احمدی در گفتگو با «امیدنیوز» اظهار کرد: از دیدگاه جامعهشناختی، پدیده «زن خانهدار» به عنوان «ستون اصلی اما خاموش زندگی» در بستر ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و در تقاطع نهادهای خانواده، اقتصاد و جامعه شکل میگیرد و بازتاب دهنده روابط قدرت، تقسیم کار جنسیتی و فرآیندهای جامعهپذیری است.
وی افزود: نخست، تقسیم کار جنسیتی در جامعهشناسی کلاسیک، بهویژه در نظریههای کارکردگرایی، نقش زن در خانه را بهعنوان نقش مکمل مرد نانآور تعریف میکند. این تقسیمبندی اگرچه در ظاهر به حفظ تعادل خانواده کمک میکند، اما در عمل به بازتولید نابرابری میانجامد. کار خانگی و مراقبتی که عمدتاً بر عهده زنان است، نه تنها در محاسبات اقتصادی نادیده گرفته میشود، بلکه از مشروعیت اجتماعی کمتری نسبت به کار مزدی برخوردار است.
این جامعهشناس در ادامه بیان کرد: از منظر نظریههای فمینیستی، نقش زن خانهدار محصول ساختارهای پدرسالارانه است که زنان را در حوزه خصوصی محبوس میکند. این نقش بهظاهر «طبیعی» شده، در واقع برساختهای اجتماعی است که از طریق نهادهای مختلف مانند خانواده، آموزش و رسانه بازتولید میشود. اصطلاح «ستون خاموش» اشاره به همین امر دارد؛ زنان با انجام کارهایی که هم نامرئی است و هم بیمزد، اساس تولید و بازتولید نیروی کار را فراهم میکنند، بدون اینکه سهمی مشروع در ثروت یا قدرت داشته باشند.
وی تصریح کرد: از نگاه جامعهشناسی اقتصادی، کار خانگی بخش عظیمی از «اقتصاد مراقبت» را تشکیل میدهد که اگرچه در محاسبات تولید ناخالص ملی جایی ندارد، اما بدون آن نظام اقتصادی از کار میایستد. این نوع کار، فاقد امنیت شغلی، حقوق بازنشستگی یا حمایت اجتماعی است و زنان را در موقعیتی آسیبپذیر قرار میدهد. در عین حال، نمیتوان نقش زنان خانهدار را صرفاً به قربانیان ساختارهای اجتماعی تقلیل داد. بسیاری از زنان با آگاهی عاملیت خود را در این فضا اعمال میکنند، به تولید معنا میپردازند و درون خانواده نقش محوری ایفا میکنند. اما این عاملیت در شرایط ساختاری نابرابر شکل میگیرد.
احمدی خاطرنشان کرد: در جامعهشناسی خانواده نیز تحولات اخیر از جمله افزایش تحصیلات زنان، تغییر الگوهای ازدواج و کاهش نرخ بارورى، به تدریج نقش سنتی زن خانهدار را زیر سؤال برده است. با این حال، این تغییرات در نهادهای اجتماعی و سیاستگذاریها به کندی صورت میگیرد. در نتیجه، از منظر جامعهشناختی، زن خانهدار بهعنوان «ستون اصلی ولی خاموش» تنها یک نقش فردی نیست، بلکه پدیدهای ساختاری است که در شبکهای از روابط اجتماعی، اقتصادی و ایدئولوژیک تعریف میشود. تحلیل این نقش نیازمند توجه همزمان به سازوکارهای کلان جامعه و تجربیات خرد زنان در زندگی روزمره است.