ایران درگیر بحران کمآبی بیسابقه
کشور ما در سال آبی ۱۴۰۴–۱۴۰۳ با یکی از خشکترین دورههای پنج دهه اخیر روبهرو شده است. میزان بارش در کشور بهطور میانگین ۲۰ درصد کمتر از حد نرمال بوده و استانهای جنوبی، از جمله سیستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر، کاهش بارش تا ۹۰ درصد را تجربه کردهاند.
کشور ما در سال آبی ۱۴۰۴–۱۴۰۳ با یکی از خشکترین دورههای پنج دهه اخیر روبهرو شده است. میزان بارش در کشور بهطور میانگین ۲۰ درصد کمتر از حد نرمال بوده و استانهای جنوبی، از جمله سیستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر، کاهش بارش تا ۹۰ درصد را تجربه کردهاند.
سطح آب سدها نیز حدود ۱۵ درصد پایین آمده و بیش از ۶۰ درصد از سدهای مهم کشور کمتر از نیمی از ظرفیت خود آب دارند.
خشکسالی مداوم تالابها و دریاچههای بزرگی چون ارومیه، بختگان، گاوخونی و هامون را به مرز نابودی رسانده است.
به نوشته گزارشی از خبرگزاری تسنیم که روز ۱۱ آبان منتشر شده، کارشناسان میگویند بحران کنونی تنها نتیجهٔ کمبارشی نیست، بلکه حاصل دههها مدیریت نادرست آب، حفر بیرویهٔ چاهها و سیاستهای توسعهای ناهماهنگ است.
کارشناسان دههها است که درباره کاهش منابع آبی ایران، از نابودی دریاچهها و تالابها گرفته تا افت بیسابقه سطح آبهای زیرزمینی هشدار میدهند؛ با این حال، مدیریت کلان در این حوزه به جای تدوین برنامههای بلندمدت و اصلاح الگوهای توسعه، منابع را صرف پروژههای نمایشی یا انتقال آب بین حوضهها کرده که خود بحرانهای جدیدی ایجاد نموده است. از طرفی مسئولان ذیربط با وجود دسترسی به دادههای علمی، به توسعه صنایع پرمصرف در مناطق خشک، تغییر کاربری اراضی کشاورزی و حتی صدور مجوز ساختوسازهای انبوه بدون زیرساخت ادامه دادند.
کارشناسان محیطزیست بارها هشدار دادهاند که شبکههای آبرسانی در ایران فرسودهاند و هدررفت آب در برخی استانها به بیش از ۳۰ درصد میرسد. این عدد در کشورهای اروپایی کمتر از ۵ درصد است. همچنین طرحهای تصفیهخانه و بازچرخانی آب سالها است که یا متوقف مانده یا با فساد مالی و رانتخواری روبرو شده و به نتیجه نرسیده است.
اگرچه آب پشتوانه امنیت، سلامت، اقتصاد و بالندگی کشور است، اما به روایت هاشم امینی، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب عملکرد مدیران نشان میدهد که این حقیقت ساده در تمامی سالهای اخیر یا درک نشد یا آگاهانه نادیده گرفته شد، زیرا وقتی آب نباشد، تولید صنعتی متوقف میشود، کشاورزی فرو میریزد، بیماریهای ناشی از کمآبی و آلودگی آب افزایش مییابد و مهاجرتهای گسترده داخلی و حتی فرامرزی آغاز میشود؛ روندی که طی سالهای اخیر با کوچ اجباری روستاییان تا افزایش حاشیهنشینی در کلانشهرها در ایران بهطور واضح آشکار شده است.
شرکت آب و فاضلاب در سال ۱۴۰۴ از ۱۹۲ پروژه مدیریت تنش آبی خبر داد، اما تجارب گذشته نشان میدهد بسیاری از این پروژهها یا نیمهکاره میمانند یا به دلیل فساد و فقدان شفافیت، با هزینههای هنگفت اجرا میشوند و اثرگذاری لازم را ندارند. در چنین شرایطی، مدیران شرکت آب و فاضلاب و وزارت نیرو، بار دیگر توپ را به زمین مردم انداخته و از آنان خواستهاند که مصرف خود را کاهش دهند.
گزارشهای رسمی نشان میدهد وضعیت آب تهران به قدری حاد شده که مدیران دولتی ناچار شدهاند طرح جیرهبندی آب را تدوین کنند و به تازگی نیز رئیسجمهور در سنندج عنوان کرده است: «اگر باران نبارد، آب از آذرماه در تهران جیرهبندی میشود و اگر باز هم نبارد، باید تهران را خالی کنید.»
آنطور که حامد پاک نیت در قامت کارشناس روایت کرده است: ۱۵ میلیون نفر به کجا بروند آقای پزشکیان؟ تهران بزرگترین کلانشهر خاورمیانه است. تخلیه، حتی موقت، این شهر یعنی تأمین مسکن این ۱۵ میلیون نفر در نقاط دیگری از ایران! شغل این افراد چه خواهد شد؟ مدارس فرزاندانشان کجاست؟ چگونه میخواهی حملونقل این افراد را تا شهرهای دیگر و در داخل همان شهر مدیریت کنی؟ چگونه میخواهی مایحتاج روزانه آنها و لجستیک این موضوع را مدیریت کنی؟ و از همه مهمتر از کجا میخواهی آب مصرفی این ۱۵ میلیون نفر را در شهر دیگری تأمین کنی؟!! جابهجایی ۱۵ میلیون نفر انسان یا حتی جابهجایی پایتخت یک پروژه ۲۵ساله است، حداقل با ۲۵ میلیارد دلار بودجه! جای جلسات بیخاصیت با سازمان هواشناسی و امید به باران یا هشدار به مردم تهران، جای شما بودم، ۲۰۰ میلیون دلار از زیر سنگ پیدا میکردم، از بودجه یکی از همین مراکز فرهنگی بیخاصیت و خرج بازسازی لولههای فرسوده تهران میکردم. تمام راهحلهای دیگر میانمدت و بلندمدت است. این وضعیت بغرنج راهحل کوتاهمدت دیگری ندارد. بحران از آنچه میبینید به شما نزدیکتر است.