تاثیر افزایش مهاجرت بر کاهش رشد جمعیت
دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت کشور با مهم دانستن موضوع مهاجرت و تاثیر آن بر مقوله کاهش رشد جمعیت گفت: «این موضوع بسیار در سطح رسانهها و در بین کارشناسان مغفول واقع شده و کمتر مورد توجه بوده است، درحالی که حتما باید این صحنه را بشناسیم و مدیریت کنیم.»

صالح قاسمی در گفتوگو با «امیدنیوز» اظهار کرد: «سیاستهای جمعیتی دو رکن اصلی دارد؛ اولین رکن، باروری و سیاستهای زادوولد و دوم، سیاستهای مهاجرتی است. در بین تمام کشورهای دنیا، نخستین رکن اولویت دارد. به این معنا که هر کشوری علاقهمند است افزایش جمعیت توسط مردم بومی و ملی خودش رقم بخورد. اما این را هم باید مدنظر قرار داد که تقریبا در تمامی کشورهای دنیا توجه صرف به موضوع باروری در سیاستهای جمعیتی و غفلت از سیاستهای مهاجرتی اشتباه محض است وخسارت بار خواهد بود. بنابراین موضوع مهاجرت و تاثیر آن بر مقوله کاهش رشد جمعیت مهم است. ولی پرداختن به این موضوع در سطح رسانهها و در بین کارشناسان مغفول واقع شده و کمتر موردتوجه بوده است، درحالی که چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه خوشایندمان باشد چه نباشد، مهاجرت در دنیا در حال وقوع است و باید حتما این صحنه را بشناسیم و مدیریت کنیم.»
دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت کشور با اشاره به نکاتی در مورد سیاستهای مهاجرتی افزود: «نکته اول این است که سیاستهای مهاجرتی به دو بخش کلی تقسیم میشود. بخش اول، مهاجرت داخلی یعنی جابجایی جمعیت در داخل یک کشور است که موضوع بحث ما نیست و بخش دوم، سیاستهای مهاجرتی در لایه مهاجرت خارجی است و همیشه باید تعادلی بین مهاجرفرستی و مهاجرپذیری وجود داشته باشد. در رابطه با آمار مهاجرت چون متولی مشخصی در این زمینه نداریم، معمولا اطلاعات متقن و دقیقی وجود ندارد و متناقضگویی و پراکندهگویی در بین نهادها و دستگاهها وکارشناسان زیاد است. بااینحال آخرین دیتای قابلاعتمادی که در اختیار داریم این است که حدود ۵ میلیون و ٢٠٠ هزار ایرانی، خارج از ایران سکونت دارند. این عدد، بالا و نگران کننده نیست، حتی کمتر از میانگین مهاجرفرستی در دنیاست. برخلاف بعضی از اظهارات و بزرگنماییهای رسانهای که صورت پذیرفته، میانگین مهاجرفرستی ایران نسبت به جهان کمتر است. از اینرو، مسئله اصلی که مداخله در آن ضرورت دارد، عدم تعادل تحصیلی در بین مهاجرفرستی و مهاجرپذیری است، به این معنا که اغلب جمعیتی که از ایران مهاجرت میکنند، تحصیلات دانشگاهی و یا تخصصی دارند و اغلب کسانی که وارد کشور (مهاجرپذیری) میشوند، فاقد تحصیلات و تخصص یا سرمایه هستند که این موضوع، تعادل تحصیلی و علمی میان مهاجرفرستی و مهاجرپذیری را در ایران برهمزده، در این زمینه جای نگرانی هست و صد البته این موضوع قابل مدیریت است. تجارب موفق جهانی در زمینه برقراری تعادل علمی و سرمایهای میان مهاجرفرستی و مهاجرپذیری وجود دارد و اصلا مقوله پیچیدهای نیست.»
قاسمی در پاسخ به این پرسش که چرا جامعه تصور میکند مهاجرت در کشور به مرحله بحران رسیده، عنوان کرد: «جامعه به غلط، دو شاخص را با یکدیگر ادغام کرده و این دو شاخص، بسیاری از افراد حتی برخی از مسئولین و نخبگان را دچار اشتباه محاسباتی کرده است. این دو شاخص، یکی میل به مهاجرت و دومی، اقدام به مهاجرت است. درکل کشور حدود ١٨تا ١٩ درصد جمعیت میل به مهاجرت دارند که این عدد در بین دانشگاهیان حدود ٢٤تا ٢۵ درصد و در بین کسانی که تحصیلات تکمیلی دارند حدود ٢٩ تا ٣١ درصد است. این رقم بهویژه در بین دانشگاهیان و تحصیلکردگان بالاست. شاخص دوم، اقدام به مهاجرت است، یعنی کسانی که اقدام عملی کرده، پذیرش میگیرند و داراییهایشان را به سرمایه نقد تبدیل میکنند. اقدام به مهاجرت در ایران کمتر از ٨ درصد است اما جامعه میل به مهاجرت و اقدام به آن را یکسان تلقی کرده و تصور میکند بیش از ٢٠ درصد جمعیت در حال خروج از کشور هستند. درحالی که این اشتباه است. میل به مهاجرت یک چیز و اقدام به مهاجرت چیز دیگری است. این موارد را باید از یکدیگر تفکیک کرد تا دچار تحلیل غلط نشویم.»
دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت کشور خاطرنشان کرد: «مهاجرفرستی بر روی شاخصهای جمعیتشناسی حتما تاثیر دارد اما واقعیت این است که تاثیر فوقالعاده زیادی ندارد، همانطور که اشاره کردم کل جمعیت ایرانی مقیم خارج از کشور از گذشته تا پایان سال ١٤٠٣ حدود ۵ میلیون و ٢٠٠ هزار نفر است. این آمار مربوط به سالیان متمادی از دهها سال قبل تا انتهای سال گذشته است. بنابراین مهاجرت روی شاخصهای جمعیتشناسی حتما تاثیر دارد اما تاثیرش آنچنان که بعضیها تصور میکنند نیست. به شخصه جزو کسانی هستم که معتقدم اگرچه هنوز فرصت داریم که برپایه تمرکز بر روی باروری و زادوولد از طریق افزایش جمعیت خود ایرانیها، سیاستهای جمعیتی را پیش ببریم اما از هم اکنون باید سیاستهای دقیق و مدونی در حوزه مهاجرت داشته باشیم. این سیاستها در حال حاضر باید طراحی شود تا در یک دهه آینده در عمل انجام شده قرار نگیریم، حتما از بعضی کشورهایی که با فرهنگ، زبان، اعتقادات و نیازهای ژئوپلیتیکی کشور ما سازگارتر و نزدیکترند، میتوانیم جمعیت جذب کنیم، اگرچه قائلم همچنان اولویت با افزایش باروری ایرانیان است ولی نسبت به سیاستهای مهاجرتی نباید غفلت محض داشت، این غفلت متاسفانه وجود دارد و سند جامعی در این رابطه تدوین نشده است. علیرغم اینکه در دو ماده از مواد سیاستهای کلی جمعیت به موضوع مهاجرت توجه شده اما قانون جوانی جمعیت اشارهای مختصر به این موضوع داشته و تمرکزش بیشتر بر روی مقوله باروری است تا مدیریت مهاجرت. بااینوجود تردیدی نیست که نیازمند قانون مستقل دیگری برای مدیریت مهاجرت هستیم، چون آینده جهان حتما دستخوش این جابجایی جمعیت خواهد بود، بهویژه با جایگاه تمدنی، فرهنگی و دینیای که در انقلاب اسلامی وجود دارد.»