ویژه نامه «خشت کج»
دود واحد تقطیر شماره ۷۰ در شورای امنیت
خبرگزاری تسنیم: با شکایت شرکت نفت ایران و انگلیس از دولت ایران، پرونده ملی شدن صنعت نفت در دادگاه لاهه به جریان افتاد و طرف انگلیسی در یکی از مهم ترین بندهای شکایت خود، به عدم توان ایران در راهبری تولید و پالایش نفت، تاسیسات نفتی و تعمیرات اشاره کرد.
این استدلال انگلیسی ها که در واقع دلیلی منطقی برای طرف شاکی محسوب می شد از سوی حقوقدانان ایران چالشی بزرگ خوانده شد و تمامی نگاه ها به بخش فنی نفت جنوب دوخته شد؛ تکنسین و کارگران ایرانی به موجب بی توجهی انگلیسی ها به آموزش آنها در معرض آزمون بزرگی قرار گرفته بودند و برج تقظیر ۷۰ پالایشگاه آبادان، محلی بود که می شد با راه اندازی آن از سوی ایرانی ها، این استدلال شرکت نفت ایران و انگلیس را رد کرد.
شرکت نفت ایران و انگلستان در طول نیم قرن اداره تاسیسات نفتی ایرانیان را تحقیر کرده بود و هیچ کار اساسی به مهندسان ایرانی واگذار نکرده بود و به قدری از ضعف فنی ایرانیان در حوزه نفت بد گفته بود که رزم آرا در لایحه دفاع از گس – گلشائیان در صحن علنی مجلس شورای ملی با اطمینانی خاص گفت: «ایرانی که قابلیت ساختن یک لو لهنگ(آفتابه) را ندارد چگونه می تواند پالایشگاه نفت آبادان را اداره کند؟»
با این فضای سیاه کمتر امیدی در باره اثبات توان مهندسان ایرانی وجود داشت؛ حتی اگر این توان نیز وجود داشت از سوی دولت بسیار محدود و ناجیز دیده می شد. کارکنان قدیمی پالایشگاه آبادان هیچ گاه سخنان تمسخرآمیز مهندسان برق و تاسیسات انگلیسی را هنگام خروج از ایران فراموش نمی کندد که با نگاهی عالیجنابانه از عجز ایران می گفتند: «ناو سن موریتیوس به دهانه خلیج فارس نرسیده عاجزانه دست به دامانمان می شوید.»
آنها به محض حرکت سوار شدن بر ناو به پالایشگاه نگاه می کردند و کار کردن آن را به حساب خوش شانسی ایرانیان گذاشتند و با بوق های ممتد ناو سعی در تمسخر و تحقیر ایرانیان داشتند اما ایرانیان به خوبی نشان دادند زمانی که عزت کشور از نان شب هم واجب تر است چگونه می توانند بر همه مشکلات چیره شوند.
آماده باش بزرگی برای به رخ کشیدن توان ایرانیان در دانش نفتی اعلام شد و مدیران عالی رتبه مناطق نفتخیز روزها و شب ها در مناطق نفتخیز و پالایشگاه آبادان امور را پیگیری می کردند، چرا که روحیه ملی گرایی در جهت مبارزه با استعمار پیر به بهترین شکل خود تمامی گروه ها را زیر پرچم مبارزه با پایان زیاده خواهی های غرب متحد کرده بود.
دکتر رضا فلاح به عنوان یکی از مدیران صنعت نفت و رئیس آموزشگاه آبادان و یکی از مدیران پالایشگاه قرار بود به همراه مصدق راهی شورای امنیت سازمان ملل شود و مدارکی را با خود ببرد که نشان می داد ایرانیان خودشان می توانند صنعت نفت را اداره کنند.
۱۷ مهر ۱۳۳۰، زمانی بود که سازمان ملل آن را برای حضور هیات ایرانی در شورای امنیت تعیین کرده بود، اما به پیشنهاد ایران زمان برگزاری این جلسه به تاریخ ۲۲ مهرماه موکول شد.
واحد تقطیر ۷۰ پالایشگاه آبادان بدون هیچ نقشه ساختی و ناشناخته ای از سوی مهندسان ایرانی زیر ذره بین طراحی و ساخت رفت؛ انگلیسی ها نقشه تاسیسات را با خود برده بودند و تنها راه برای راه اندازی این واحد، مهندسی معکوس بود که با موفقیت انجام شد. چند روز پیش از برگزاری اجلاس شورای امنیت مهندسان ایرانی به مقامات خبر داده اند همه چیز مرتب است و مهم ترین ابزار برای اثبات حقانیت ایرانی ها در ملی شدن آماده به کار است.
همه خبرنگاران داخلی و خارجی به آبادان دعوت شدند تا شاهد توان ایرانیان باشند؛ همه خبرگزاری های مطرح آن بلافاصله پس از پوشش افتتاح این واحد، آن را در خروجی خود قرار دادند و این موفقیت فضای غالب رسانه های جهان شد. مهندسان و مشاوران فنی خارجی نیز به تمامی مراحل راه اندازی و در نهایت صحیح بودن پروسه طراحی و راه اندازی تاییدیه فنی دادند تا آزمون بزرگ ایرانیان با موفقیت به پایان رسد.
با حضور هیات ایرانی در سازمان ملل که مصادف بود با خبر راه اندازی واحد تقطیر ۷۰، فضای روانی وحشتناکی را علیه غرب ایجاد کرده بود و هیات ایرانی با غروری خاص با این کشورها سر میز مذاکره نشستند تا عدم نیاز ایران به مهندسان انکلیسی آشکار شود.
مصدق در نطق خود در شورای امنیت به خوبی به این موضوع اشاره کرد و گفت: «شرکت سابق دیگر به هیچ عنوان روی ایران را نخواهد دید، ایران حاضر است از کارشناسان خارجی به صورت عادلانه استفاده کند و نفت به مشتری های خارجی بفروشد ولی حاضر نیست به کشورهای خارجی حق نظارت بر صنعت نفت ایران را بدهد.»
انتهای پیام /
ارسال نظر