لیلةالقدر از زبان آیت الله شاه آبادی / مردم در محشر آرزوی می کنند " ای کاش فاطمی بودند "
در روز قیامت جبرئیل به فاطمه خطاب می کند: ای فاطمه! هرچه دوست داری از خدای خویش بخواه. فاطمه میگوید: " خدایا شیعیان من و فرزندانم را نجات بده ".
به گزارش مشرق،زهرای مرضیه، لیلة القدر عالم وجود است. و انسان خاکی را چه به شناخت مقام لیلة القدر عالم وجود. فقط می توان به این دلخوش بود که برایت مادری کند و تو دست به رشته های چادرش بیاویزی و خود را از وادی حیرت نجات دهی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در توصیف مقامش فرمود: در روز قیامت جبرئیل به فاطمه خطاب می کند: ای فاطمه! هرچه دوست داری از خدای خویش بخواه. فاطمه میگوید: " خدایا شیعیان من و فرزندانم را نجات بده ". در این زمان خداوند به فاطمه میفرماید: " اینک در میان اهل محشر برو؛ هر کس که به تو پناهنده شود همراه تو وارد بهشت خواهد شد ". در این
هنگام همه مردم آرزو می کنند ای کاش فاطمی بودند.(بحارالانوار، ج۸، ص۵۳، روایت ۶۲)
اما راه را باید از راه بلد و راه رفته پرسید و آموخت. آیت الله شاه آبادی یکی از همان راه بلدهاست. استاد عرفان حضرت امام(ره) از اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها نبوده است، اما چنان محبت و سر و سری با لیلة القدر عالم امکان داشته است که همه او را به محب الزهرا(س) بودن بشناسند.
آیت الله نصر الله شاه آبادی در کتاب آسمانی «زندگی نامه حضرت آیت الله العظمی محمّد علی شاه آبادی» در توصیف محبت پدر به حضرت زهرا(س) می گوید:
آیت الله شاه آبادی میفرمود:«سالک الی الله در صورتی میتواند به جایی برسد که در ضمن سیر، اوّل مرتبه اتکاء به خانم حضرت صدیقه(سلام الله علیها) داشته باشد و این محبّت خانم حضرت صدیقه(سلام الله علیها) است که انسان را به راهی که باید برود هدایت میکند و اگر نباشد اصلاً سیری وجود نخواهد داشت. ایشان از ائمّه علیهم السلام روایت میکردند که شما هر وقت محتاج میشوید دست به دامن ما شوید و ما هر وقت گرفتار میشویم دست به دامن مادرمان میشویم. گرفتاری و احتیاج ائمّه(علیهم السلام) همان مقامات قرب الهی است که حد یقف ندارد و لذا ایشان میفرمود محال است سالک سیر و سلوک کند و به جایی برسد مگر از طریق خانم حضرت زهرا(سلام الله علیها) و البته منظور از این که به جایی برسد، نه این امور که مثلاً افکار رابخواند یا هر چیز میخواهد برای او مهیّا باشد، نه! آنها اصلاً ارزش ندارد. آن چیزی که ارزش دارد مقام قرب پروردگار است و این مقام محقق نمیشود مگر از طریق خانم حضرت زهرا(سلام الله علیها).»
یکی از واعظان عالیقدر تهران بر فراز منبر می فرمود: تاجری از تجار تهران نقل کرد: هر سال به مکه معظمه می رفتم و در مدینه طیبه در منزل یک خیاط سکونت می گزیدم و روزها درب دکان او می نشستم. یک روز گفتم: ای میزبان من سالیان زیادی است که در مدینه بر شما وارد می شوم و شما هم در تهران بر من مهمان می شوی، سو الی دارم که دوست دارم جواب آن را به من بدهی.
گفت: بگو. گفتم: در این مدینه تمام قبور بزرگان دین هر کدام مشخص و معین است ولی بفرمایید که قبر حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) کجاست؟ آن خیاط تا این حرف را شنید دست بر روی پیشانی خود گذاشت و به فکر فرو رفت.
حاجی گفت: ترس تمام وجودم را گرفت فورا به منزل مراجعت و وسایل را برداشته به سوی تهران حرکت کردم و خود را به عجله به تهران رساندم.
پس از چند روزی که در حجره تجارتخانه بودم ناگهان دیدم آن حاجی خیاط وارد شد و سلام کرد و به من گفت: ترسیدی و از مدینه فرار کردی؟ گفتم: حقیقت مطلب همین است که می گویی. گفت: ای حاج احمد! بدان به واسطه مخفی بودن قبر حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) من و جمع زیادی شیعه شدیم، زیرا شما که آن روز رفتید، من نزد قضات رفتم و چنین سوالی کردم. آنان به اختلاف سخن راندند. آخر الامر نزد قاضی القضات حجاز رفته و از او پرسیدم که: یک شیعه چنین چیزی را از من پرسید. گفت: قبر فاطمه زهرا مخفی است. گفتم: چرا؟ گفت: چون خودش وصیت نموده بود. سو ال کردم به چه واسطه؟ گفت: چون عده ای از بس او را اذیت و آزار دادند به همسرش وصیت کرد مرا شبانه دفن نما که دشمنان در تشییع جنازه و نماز بر من حاضر نشوند.
این محبت خانم حضرت صدیقه(سلام الله علیها) است که انسان را به راهی که باید برود هدایت می کند و اگر نباشد اصلاً سیری وجود نخواهد داشت. ایشان از ائمه علیهم السلام روایت می کردند که شما هر وقت محتاج می شوید دست به دامن ما شوید و ما هر وقت گرفتار می شویم دست به دامن مادرمان می شویم.
خلاصه، تحقیقات زیادی کردم و مظلومیت آن بی بی بر من ثابت شد. لذا به واسطه مخفی بودن قبرش شیعه شدیم.
حضرت آیه الله خزعلی فرمودند: یکی از دوستان مرا به منزل خودش دعوت کرد، بعد از صرف ناهار برای استراحت به اتاقی رفتم دیدم که عکس امام راحل در زیر پا قرار می گیرد، احترام کردم و جای دیگری را برای استراحت انتخاب نمودم. گفتم: من طلبه نباید نسبت به این مجاهد بزرگ بی اخترامی کنم.
این بعد از ظهر روز شنبه بود، شب یکشنبه در تهران در عالم خواب دیدم که حضرت امام دستها را بلند کرده و خدا را به نام مقدس حضرت زهرا سه مرتبه قسم می دهد بدینگونه: الهی بفاطمه الزهراء، بفاطمه الزهراء، بفاطمه الزهراء با دو دست لرزان کشیده بسوی آسمان.
بعد که بیدار شدم استنباط کردم که آن ادب و احترامی را که به ساحت مقدس فرزند زهرا(علیهاالسلام) انجام دادم، ایشان هم راه توسل را از طریق حضرت زهرا(علیهاالسلام) به من نشان دادند و به من یاد دادند که حضرت زهرا(علیهاالسلام) برای برآوردن حاجات، بهترین وسیله است.
اما راه را باید از راه بلد و راه رفته پرسید و آموخت. آیت الله شاه آبادی یکی از همان راه بلدهاست. استاد عرفان حضرت امام(ره) از اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها نبوده است، اما چنان محبت و سر و سری با لیلة القدر عالم امکان داشته است که همه او را به محب الزهرا(س) بودن بشناسند.
آیت الله نصر الله شاه آبادی در کتاب آسمانی «زندگی نامه حضرت آیت الله العظمی محمّد علی شاه آبادی» در توصیف محبت پدر به حضرت زهرا(س) می گوید:
آیت الله شاه آبادی میفرمود:«سالک الی الله در صورتی میتواند به جایی برسد که در ضمن سیر، اوّل مرتبه اتکاء به خانم حضرت صدیقه(سلام الله علیها) داشته باشد و این محبّت خانم حضرت صدیقه(سلام الله علیها) است که انسان را به راهی که باید برود هدایت میکند و اگر نباشد اصلاً سیری وجود نخواهد داشت. ایشان از ائمّه علیهم السلام روایت میکردند که شما هر وقت محتاج میشوید دست به دامن ما شوید و ما هر وقت گرفتار میشویم دست به دامن مادرمان میشویم. گرفتاری و احتیاج ائمّه(علیهم السلام) همان مقامات قرب الهی است که حد یقف ندارد و لذا ایشان میفرمود محال است سالک سیر و سلوک کند و به جایی برسد مگر از طریق خانم حضرت زهرا(سلام الله علیها) و البته منظور از این که به جایی برسد، نه این امور که مثلاً افکار رابخواند یا هر چیز میخواهد برای او مهیّا باشد، نه! آنها اصلاً ارزش ندارد. آن چیزی که ارزش دارد مقام قرب پروردگار است و این مقام محقق نمیشود مگر از طریق خانم حضرت زهرا(سلام الله علیها).»
یکی از واعظان عالیقدر تهران بر فراز منبر می فرمود: تاجری از تجار تهران نقل کرد: هر سال به مکه معظمه می رفتم و در مدینه طیبه در منزل یک خیاط سکونت می گزیدم و روزها درب دکان او می نشستم. یک روز گفتم: ای میزبان من سالیان زیادی است که در مدینه بر شما وارد می شوم و شما هم در تهران بر من مهمان می شوی، سو الی دارم که دوست دارم جواب آن را به من بدهی.
گفت: بگو. گفتم: در این مدینه تمام قبور بزرگان دین هر کدام مشخص و معین است ولی بفرمایید که قبر حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) کجاست؟ آن خیاط تا این حرف را شنید دست بر روی پیشانی خود گذاشت و به فکر فرو رفت.
حاجی گفت: ترس تمام وجودم را گرفت فورا به منزل مراجعت و وسایل را برداشته به سوی تهران حرکت کردم و خود را به عجله به تهران رساندم.
پس از چند روزی که در حجره تجارتخانه بودم ناگهان دیدم آن حاجی خیاط وارد شد و سلام کرد و به من گفت: ترسیدی و از مدینه فرار کردی؟ گفتم: حقیقت مطلب همین است که می گویی. گفت: ای حاج احمد! بدان به واسطه مخفی بودن قبر حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) من و جمع زیادی شیعه شدیم، زیرا شما که آن روز رفتید، من نزد قضات رفتم و چنین سوالی کردم. آنان به اختلاف سخن راندند. آخر الامر نزد قاضی القضات حجاز رفته و از او پرسیدم که: یک شیعه چنین چیزی را از من پرسید. گفت: قبر فاطمه زهرا مخفی است. گفتم: چرا؟ گفت: چون خودش وصیت نموده بود. سو ال کردم به چه واسطه؟ گفت: چون عده ای از بس او را اذیت و آزار دادند به همسرش وصیت کرد مرا شبانه دفن نما که دشمنان در تشییع جنازه و نماز بر من حاضر نشوند.
این محبت خانم حضرت صدیقه(سلام الله علیها) است که انسان را به راهی که باید برود هدایت می کند و اگر نباشد اصلاً سیری وجود نخواهد داشت. ایشان از ائمه علیهم السلام روایت می کردند که شما هر وقت محتاج می شوید دست به دامن ما شوید و ما هر وقت گرفتار می شویم دست به دامن مادرمان می شویم.
خلاصه، تحقیقات زیادی کردم و مظلومیت آن بی بی بر من ثابت شد. لذا به واسطه مخفی بودن قبرش شیعه شدیم.
احترام به اولاد حضرت زهرا(سلام الله علیها)
حضرت آیه الله خزعلی فرمودند: یکی از دوستان مرا به منزل خودش دعوت کرد، بعد از صرف ناهار برای استراحت به اتاقی رفتم دیدم که عکس امام راحل در زیر پا قرار می گیرد، احترام کردم و جای دیگری را برای استراحت انتخاب نمودم. گفتم: من طلبه نباید نسبت به این مجاهد بزرگ بی اخترامی کنم.
این بعد از ظهر روز شنبه بود، شب یکشنبه در تهران در عالم خواب دیدم که حضرت امام دستها را بلند کرده و خدا را به نام مقدس حضرت زهرا سه مرتبه قسم می دهد بدینگونه: الهی بفاطمه الزهراء، بفاطمه الزهراء، بفاطمه الزهراء با دو دست لرزان کشیده بسوی آسمان.
بعد که بیدار شدم استنباط کردم که آن ادب و احترامی را که به ساحت مقدس فرزند زهرا(علیهاالسلام) انجام دادم، ایشان هم راه توسل را از طریق حضرت زهرا(علیهاالسلام) به من نشان دادند و به من یاد دادند که حضرت زهرا(علیهاالسلام) برای برآوردن حاجات، بهترین وسیله است.
ارسال نظر