فاطمیهای به وسعت ایران
هر چند سال «نو» میشود، اما عشق و محبت ما نسبت به اهل بیت، کهنه شدنی و عوض شدنی نیست.
گروه فرهنگی مشرق- در چشم و دل ما، جهان تاکنون بانویی به عظمت و کمال فاطمه ندیده است. این نگاه و احساس، مضمون احادیثفراوان و حاصل اوراق تاریخ بشری و سیره نورانی آن حضرت است.
آنان که در پی صعود به قلههای کمالند و میخواهند ارتفاعات ایمان و پاکی و معنویت را فتح کنند، باید به این «چکاد رفیع» بنگرند و رسیدن به کوهپایههای این قله را آرزو کنند.
«فاطمهشناسی»، به این آسانی هم نیست. حقیقت او را، جز خدای فاطمه و پدر فاطمه و همسر فاطمه نمیشناسد.
و… «گنجاندن بحر در سبو ممکن نیست».(۲) امام امت، همیشه از فاطمه زهرا به عظمت یاد میکرد و شناخت آن حورای انسی را خارج از قلمرو ادراک بشر میدانست. این جملات از آن پیشوای راحل(ره)
است: «زنی که از معجزات تاریخ و از افتخارات عالم وجود است؛ زنی که در حجرهای کوچک و خانهای محقر، انسانهایی تربیت کرد که نورشان از بسیط خاک تا آن سوی افلاک و از عالم ملک تا آن سوی ملکوت اعلی میدرخشد. صلوات و سلام خداوند تعالی بر این حجره محقری که جلوهگاه نور عظمت الهی و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است».
چهارده قرن از زمان حیات آن بانو و درخشش آن منظومه فضیلت میگذرد بی آنکه چیزی از فروغ آن خورشید کاسته شود. خوشا آنان که جرعهنوش این کوثرند. خوشا آنان که شمیم محبت و معرفت او را چشیدهاند. و خوشا آنان که فاطمی و زهراییاند.
(۳) امروز گرچه طوفان تجملگرایی و مصرفزدگی، بنیاد خانوادهها را سست کرده است، گرچه دنیازدگی و سطحینگری، شعلههای ایمانها و باورها و ارزشها را خاموش کرده است، اما… اگر فاطمه، الگوی زیستن باشد، اگر آخرتگرایی، که پیام زندگی فاطمی است، جان بگیرد، اگر هویت گمشده در زنان جامعه بازیافت شود، اگر قناعت و سادهزیستی و ارزشمحوری، جای خود را در زندگیها پیدا کند و اگر معنویت و عرفان، جهیزیه زندگی شود و مهریه ازدواجها «سکههای ایمان» قرار گیرد، باز هم حیات معنوی قوام میگیرد و نسل امروز به الگوهای مکتبی روی میآورد.
فاطمه، نه تنها برای شیعه و اهل قبله، بلکه برای هر انسانی در هر جا و هر زمان و به هر زبان و نژاد و فرهنگ «الگو» است. اما به شرط آنکه بتوانیم فاطمه زهرا را برای جهان معاصر، ترجمه و معرفی کنیم.
(۴) باز هم ایام فاطمیه است. دلهای عاشق و بیقرار، «سرود غم» میخوانند و منظومه اندوه میسرایند. این روزها آسمان دلها ابری است و هوای چشمها بارانی. نام فاطمه از تار دلها نوای غم برمیآورد. یاد زهرا، واژههای محزون و غربتزده را به غمنامه تبدیل میکند.
ایام فاطمیه، مجموعهای از جگرهای سوزان و چشمهای گریان عزاداران و عاشقانی است که یک عمر، دم از عترت زدهاند و در ایام سرور و حزن آلالله، شادی کرده یا اشک ریختهاند(یفرحون بفرحنا و یحزنون لحزننا). خدا را شاکریم که نعمت غم زهرا و عشق فاطمه را ارزانی ما کرده و نسل فاطمی ما را نمکگیر سفره گسترده «اهل بیت» ساخته است. این اشکها، «گواه محبت» است. این دلسوختگیها، «شاهد» عشق است.
«تا نسوزد دل، نریزد اشک و خون از دیدهها». این روزها، جانمان جرعهنوش «زمزم ولا» میشود و قلبمان شفافیت بلور نور و زهره زهرا را بهتر لمس میکند.
گریهها شفیع ما میگردند تا در آستان عترت، عزت یابیم و اشکها «وسیله» ما میگردند تا به دامان شفاعتشان توسل جوییم.
(۵) هر چند سال «نو» میشود، اما عشق و محبت ما نسبت به اهل بیت، کهنه شدنی و عوض شدنی نیست. هر چند نوروز است، اما به فرموده خاندان عصمت، آن روز «عید» است که در آن معصیت خدا نشود.
عیدی که میان دو «فاطمیه» قرار داشته باشد، نمیتواند رنگی فاطمی و اهل بیتی نداشته باشد.
پسزمینه عید نوروز، ایام عرض ارادت به ساحت اهل بیت است. روزهای پس از نوروز هم، زمینه فاطمیه دوم و موسم اظهار محبت به عترت پاک. شیعه آلالله، حرمت این روزها را نگه میدارد.
وقتی فاطمیهای به وسعت ایران خیمه عزا برپا میکند، وقتی امواج محبت اهل بیت، در همهجای ایران قابل دریافت است، باید جام دل را لبریز از این عشق کرد، باید چتری برداشت و زیر این باران رفت، باید از این «کوثر» در همین دنیا نوشید، تا «جام کوثر» در آخرت هم نصیب گردد. *
*منبع: مجله پنجره
آنان که در پی صعود به قلههای کمالند و میخواهند ارتفاعات ایمان و پاکی و معنویت را فتح کنند، باید به این «چکاد رفیع» بنگرند و رسیدن به کوهپایههای این قله را آرزو کنند.
«فاطمهشناسی»، به این آسانی هم نیست. حقیقت او را، جز خدای فاطمه و پدر فاطمه و همسر فاطمه نمیشناسد.
و… «گنجاندن بحر در سبو ممکن نیست».(۲) امام امت، همیشه از فاطمه زهرا به عظمت یاد میکرد و شناخت آن حورای انسی را خارج از قلمرو ادراک بشر میدانست. این جملات از آن پیشوای راحل(ره)
است: «زنی که از معجزات تاریخ و از افتخارات عالم وجود است؛ زنی که در حجرهای کوچک و خانهای محقر، انسانهایی تربیت کرد که نورشان از بسیط خاک تا آن سوی افلاک و از عالم ملک تا آن سوی ملکوت اعلی میدرخشد. صلوات و سلام خداوند تعالی بر این حجره محقری که جلوهگاه نور عظمت الهی و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است».
چهارده قرن از زمان حیات آن بانو و درخشش آن منظومه فضیلت میگذرد بی آنکه چیزی از فروغ آن خورشید کاسته شود. خوشا آنان که جرعهنوش این کوثرند. خوشا آنان که شمیم محبت و معرفت او را چشیدهاند. و خوشا آنان که فاطمی و زهراییاند.
(۳) امروز گرچه طوفان تجملگرایی و مصرفزدگی، بنیاد خانوادهها را سست کرده است، گرچه دنیازدگی و سطحینگری، شعلههای ایمانها و باورها و ارزشها را خاموش کرده است، اما… اگر فاطمه، الگوی زیستن باشد، اگر آخرتگرایی، که پیام زندگی فاطمی است، جان بگیرد، اگر هویت گمشده در زنان جامعه بازیافت شود، اگر قناعت و سادهزیستی و ارزشمحوری، جای خود را در زندگیها پیدا کند و اگر معنویت و عرفان، جهیزیه زندگی شود و مهریه ازدواجها «سکههای ایمان» قرار گیرد، باز هم حیات معنوی قوام میگیرد و نسل امروز به الگوهای مکتبی روی میآورد.
فاطمه، نه تنها برای شیعه و اهل قبله، بلکه برای هر انسانی در هر جا و هر زمان و به هر زبان و نژاد و فرهنگ «الگو» است. اما به شرط آنکه بتوانیم فاطمه زهرا را برای جهان معاصر، ترجمه و معرفی کنیم.
(۴) باز هم ایام فاطمیه است. دلهای عاشق و بیقرار، «سرود غم» میخوانند و منظومه اندوه میسرایند. این روزها آسمان دلها ابری است و هوای چشمها بارانی. نام فاطمه از تار دلها نوای غم برمیآورد. یاد زهرا، واژههای محزون و غربتزده را به غمنامه تبدیل میکند.
ایام فاطمیه، مجموعهای از جگرهای سوزان و چشمهای گریان عزاداران و عاشقانی است که یک عمر، دم از عترت زدهاند و در ایام سرور و حزن آلالله، شادی کرده یا اشک ریختهاند(یفرحون بفرحنا و یحزنون لحزننا). خدا را شاکریم که نعمت غم زهرا و عشق فاطمه را ارزانی ما کرده و نسل فاطمی ما را نمکگیر سفره گسترده «اهل بیت» ساخته است. این اشکها، «گواه محبت» است. این دلسوختگیها، «شاهد» عشق است.
«تا نسوزد دل، نریزد اشک و خون از دیدهها». این روزها، جانمان جرعهنوش «زمزم ولا» میشود و قلبمان شفافیت بلور نور و زهره زهرا را بهتر لمس میکند.
گریهها شفیع ما میگردند تا در آستان عترت، عزت یابیم و اشکها «وسیله» ما میگردند تا به دامان شفاعتشان توسل جوییم.
(۵) هر چند سال «نو» میشود، اما عشق و محبت ما نسبت به اهل بیت، کهنه شدنی و عوض شدنی نیست. هر چند نوروز است، اما به فرموده خاندان عصمت، آن روز «عید» است که در آن معصیت خدا نشود.
عیدی که میان دو «فاطمیه» قرار داشته باشد، نمیتواند رنگی فاطمی و اهل بیتی نداشته باشد.
پسزمینه عید نوروز، ایام عرض ارادت به ساحت اهل بیت است. روزهای پس از نوروز هم، زمینه فاطمیه دوم و موسم اظهار محبت به عترت پاک. شیعه آلالله، حرمت این روزها را نگه میدارد.
وقتی فاطمیهای به وسعت ایران خیمه عزا برپا میکند، وقتی امواج محبت اهل بیت، در همهجای ایران قابل دریافت است، باید جام دل را لبریز از این عشق کرد، باید چتری برداشت و زیر این باران رفت، باید از این «کوثر» در همین دنیا نوشید، تا «جام کوثر» در آخرت هم نصیب گردد. *
*منبع: مجله پنجره