انواع مزاج را می توان از روی ظاهر افراد حدس زد مثلا کسانی که طبع گرمی دارند اندام هایشان بزرگ و قویست و مزاج های سرد اندام ظریف و کوچک دارند.
سواد رسانه ای، لازمه زندگی در دنیای مدرن
کارشناسان کودک توصیه میکنند که فرزندانتان را از کودکی با سواد رسانه ای آشنا کنید.
علم و اخبار علمی در هیچ برههای از تاریخ همچون امروز پراهمیت نبوده است. شهروندان در سراسر جهان هرروز و هر لحظه با مسائل بحثبرانگیز مختلفی روبهرو میشوند که ریشه در موضوعات علمی دارند.
اثرات احتمالی موادغذایی تراریخته، مواد ارگانیک، سلولهای بنیادی، آلودگی هوا، ریزگردها، شیوههای درمانی جدید، تغییرات اقلیمی و احتمال بازگرداندن گونههای منقرضشده به حیات، از جمله این مسائل هستند.
دراینمیان، امکان چندانی برای دسترسی به اطلاعات مستقل و مبتنیبر شواهد عینی وجود ندارد. از گذشته تاکنون، بیشتر مردم برای بهدستآوردن اطلاعات، به رسانههای واسطه متکی بودهاند و این رسانهها نیز بستههایی از اطلاعات را عرضه میکردند که برای طیف گستردهای از خوانندگان، شنوندگان و بینندگان تهیه میشد.
دراینمیان، مردم بهطور ناخواسته طی تماشای اخبار تلویزیون، خواندن روزنامه صبح یا ورقزدن مجلههای چیدهشده روی پیشخوان دکه مطبوعاتی، با اخبار علمی روبهرو میشدند.
با اینکه هنوز در بسیاری از کشورها، این رویه همچنان پابرجاست، اما امروزه شهروندان بهطور گستردهای به جستوجوی آگاهانه در اینترنت برای یافتن اطلاعات مدنظر خود میپردازند.
روزنامهنگاران علمی نیز در این عرصه حضور دارند و با وبلاگنویسی، اخبار و مطالب مختلف را در طیف گستردهای از خروجیهای مبتنیبر وب قرار میدهند. اما پیداکردن اطلاعات خوب، نیازمند تلاش فرد جستوجوکننده است و دراینمیان، عامه مردم معمولا جستوجوی دقیقی در فضای وب انجام نمیدهند.
« سواد رسانه ای چیست؟ »
"سواد رسانهای" (Media Literacy) در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که براساس آن میتوان انواع رسانهها و انواع تولیدات آنها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.
این درک به چه کاری میآید؟ به زبان ساده، سواد رسانهای مثل یک رژیم غذایی است که هوشمندانه مراقب است که چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر؛ چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه و یا اینکه میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد. سواد رسانهای میتواند به مخاطبان رسانهها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به معادله متقابل و فعالانهای وارد شوند که در نهایت به نفع خود آنان باشد. به دیگر سخن، سواد رسانهای کمک میکند تا از سفرهی رسانهها به گونهای هوشمندانه و مفید بهرهمند شویم.
"سواد خواندن"، "سواد بصری" و "سواد کامپیوتری" معادل سواد رسانهای نیست و صرفا اجزای سازنده سواد رسانهای محسوب میشوند. سواد رسانهای شامل همه تواناییهای ویژه و دانش رسانهای است.
به زبان ساده سواد رسانهای مثل یک رژیم غذایی است که هوشمندانه مراقب است که چه مواردی مناسب هستند و چه مواردی مضراست. سواد رسانهای میتواند به مخاطبان رسانهها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و رابطه متقابلانه و فعالانه داشته باشند.
به بیان دیگر هدف اصلی سواد رسانهای به خصوص وقتی که درباره رسانههای جمعی صحبت میکنیم میتواند میزان سنجش محتوای هر پیام با عدالت اجتماعی باشد. رسانهها محصول نهایی خود را با توجه به اهداف از پیش تعیین شده تحویل مصرف کننده میدهند و الزاما آن چیزی نیست که به ظاهر نمایانگر است.
نقش سواد رسانهای را در تحلیل و تبیین پیام با مثالی روشن میکنیم. مثلا اگر در فیلم سینمایی پسرکی ده ساله در حال دویدن باشد و همان لحظه به مرد چهل ساله تبدیل شود برای تماشاگر حرفهای سینما امری عجیب نبوده و میداند که رجوع به آینده یا گذشته در یک پلان میتواند اتفاق بیفتد، اما همین امر برای کسی که اولین بار به تماشای فیلم سینمایی مینشیند مبهم و گیج کننده است.
سواد رسانهای از چهار حیطه شناختی، حسی ، زیبایی شناسی و اخلاقی تشکیل شده است که با هم در یک پیوستار تعاملی قرار میگیرند. سواد رسانهای قدرت درک فعالیت رسانهها و نحوه معنیسازی پیامهای رسانهای است و به این صورت که شیوههای ساماندهی پیامهای رسانهای و نحوه استفاده از آنها مورد توجه قرار میدهد.
« ضرورت در دنیای امروز »
تا اینجا باید تا حدودی مشخص شده باشد که چرا به سواد رسانهای نیاز داریم. امروز در دنیایی زندگی میکنیم که خواه ناخواه در شرایط اشباع رسانهای قرار دارد. فضای پیرامون ما سرشار از اطلاعات است. به عنوان مثال وقتی تلفن همراه یکنفر به صدا درمیآید، این اطلاعات موجود در فضا است که پل ارتباط او با تماسگیرنده شده؛ یا زمانیکه یک مودِم میتواند افراد را به جهان بیانتهای اینترنت بکشاند، نشانهای دیگر است از همین شرایط حاکمیت اشباع رسانهای بر جهان؛ و یا حالا که میلیونها روزنامه و مجله و کتاب و خبرگزاری و شبکهی تلویزیونی بر زمین و زمان میبارد، همه نیاز دارند به اینکه در برابر چنین فضایی، چتری بر سر بگیرند و یک رژیم مصرف اتخاذ کنند. همه نیاز دارند به اینکه در انتخابهایشان بیشتر دقت کنند، درست مانند آنچه مردم در مورد تغذیهی خودشان عمل میکنند. چون مردم اکنون باسوادتر شدهاند، مراقب هستند که در غذایی که مصرف میکنند چقدر کلسترول، ویتامین و یا مواد دیگر باید باشد؛ در فضای رسانهای هم باید دانست چه مقدار باید در معرض رسانههای مختلف اعم از دیداری، شنیداری و نوشتاری بود و چه چیزهایی را از آنها برداشت.
زمانی که در بزرگراههای اطلاعاتی حرکت میکنید، سواد رسانهای میتواند به شما بگوید چه مقدار از وقتتان را در چه سایتهایی- اعم از شناخته شده و ناشناخته- و چه مقدار از آن را فرضاً در چترومها بگذرانید. بنابراین میتوان گفت که هدف سواد رسانهای در نخستین گامهای خود، تنظیم یک رابطهی منطقی و مبتنی بر هزینه- فایده با رسانهها است. به این معنا که در برابر رسانهها چه چیزهایی را از دست میدهیم و چه چیزهایی را به دست میآوریم؟ و باز به عبارت بهتر، در مقابل زمان و هزینهای که صرف میکنیم، در نهایت چه منافعی به دست میآوریم؟ بنابراین یکی از اهداف اصلی سواد رسانهای این است که استفاده مبتنی بر آگاهی و با فایده از سپهر اطلاعات را تأمین کند.
« عناصر سواد رسانهای »
⦁ دسترسی:
زمانی که دسترسی در شکل ابتدایی صورت میگیرد فرصتی ایجاد میشود تا سواد رسانهای رشد و توسعه یابد و مخاطب به صورت مداوم به شکل معنیداری شیوه دسترسی خود به پیام رسانهها را به روز کند.
⦁ تحلیل:
عموم مردم در حال ارتقا سواد رسانهای خود در زمینههای پیامهای وسیع و گوناگونی همچون اینترنت هستند تا بادانش نسبی بتوانند از میان انبوه پیامها دست به گزینش بزنند و آنها را تفسیر کنند.
⦁ ارزیابی:
هدف از بررس سواد رسانهای و موضوعاتی که به آن پرداخته میشود باید مورد ارزیابی و سنجش قرار گیرد.
⦁ ایجاد محتوا:
اگر چه در تعریف سواد رسانهای صحبتی از تولید متون دیده نمی شود اما این نکته که افراد میتوانند از طریق سواد رسانهای محتوای آنلاین تولید کرده و مفاهیم مورد نظر خود را مبادله کنند مورد توجه بسیاری از صاحبنظران قرار گرفته است.
با توجه به عناصر سواد رسانهای بیان شده میتوان سه جنبه را مد نظر قرار داد:
الف) ارتقای آگاهی افراد و تعیین میزان و نحوه مصرف غذای رسانهای از منابع متعدد رسانهای
ب) آموزش مهارتهای مطالعه یا تماشای فیلم انتقادی
ج) تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانهها در نگاه اول قابل مشاهده نیست
در دنیای کنونی، سواد رسانهای به معنای آن است که افراد بایستی قارد به فعالیتهای ذیل باشند:
⦁ رمزگشایی، درک، ارزیابی و نوشتن پیامها اعم از رسانههای چاپی و غیر چاپی
⦁ خواندن و ارزیابی کردن و در عین جال آفریدن متن، تصویر، صدا یا محتوایی که ترکیبی از این عناصر باشد.
از اینجا بخوانید: دنیای متاورس و آینده آن
« ویژگیهای سواد رسانهای »
-
سواد رسانهای مقوله نیست.
سواد رسانهای مانند دماسنجی که دارای درجهبندی است یک پیوستار تلقی میشود، همه ما در این پیوستار جایی را به خود اختصاص دادهایم. نمی توان گفت کسی اصلا سواد رسانهای ندارد و هیچ نقطهای نیز در بالاترین سطح این پیوستار نیست که موید سواد رسانهای کامل کسی باشد و همیشه جا برای پیشرفت وجود دارد.
-
سواد رسانهای چند بعدی است.
سواد رسانهای مستلزم آن است که دانش و اطلاعاتی که به دست میآوریم تنها در حیطه شناختی نباشد و در برگیرنده ابعاد دیگری چون احساسی، زیبایی شناختی و اخلاقی نیز باشد.
« مزیت آموزش رسانه ای »
به طور کلی، آموزش های رسمی از جنبه های گوناگون دارای محدودیت های فراوانی هستند؛ مجبور بودن فراگیران به حضور در کلاس های درس در زمان ها و مکان های خاص، تعداد کم آن هادر هر کلاس، کم بود اساتید برجسته و سرانجام هزینه بر بودن کلاس ها، از جمله ی این محدودیت هاست. این در حالی است که رسانه ها از جهت زمان محدودیت ندارند و افراد، و بویژه کودکان و نوجوانان که آمادگی بیش تری برای آموزش پذیری دارند، در مجموع بیش از ساعاتی که در مدرسه می گذرانند، با رسانه ها همدم می شوند.
از جهت مکان نیز رسانه ها محدودیت کمتری دارند؛ در حالی که کم بود فضای آموزشی مناسب و دشواری رفت وآمد از موانع توسعه ی آموزش های رسمی است، گسترش رسانه ها در مکان های دور و نزدیک از خصوصیات عصر ماست.
از جهت مخاطب نیز نمی توان آموزش رسانه ای را با سایر شیوه ها مقایسه کرد. رسانه ها، به تناسب نوع و میزان نفوذ خود، تعداد بی شماری از مخاطبان با سن، جنس، فرهنگ و قومیت های متفاوت را جذب می کنند. علاوه بر این، تأثیرات بیشتر و ماندگارتر آموزش های غیررسمی و غیرمستقیم را نیز نباید فراموش کرد.
معلوماتی که انسان ها از طریق دیدن و شنیدن کسب می کنند، بی آن که خود بدانند، یا حتی بخواهند، در نهان خانه ی ذهن آنان جای گرفته و در فرصت مناسب خود را نشان می دهند و رسانه ها از این بابت امکانات وسیعی در اختیار دارند تا آموزه های مورد نظر خود را با استفاده از ظرافت های هنری و به کارگیری جلوه های خاص دیداری و شنیداری، به مخاطبان خود انتقال دهند.
« رویکردهای سواد رسانهای »
سواد رسانهای در واقع مفهومی میان رشتهای است که آن را میتوان از رویکردها و دیدگاههای مختلف مورد بحث و بررسی قرار داد:
-
رویکرد زیبایی شناختی
رویکرد زیبایی شناختی مطالعه زبان، قواعد و واژگان به کار رفته در فیلم یا تلویزیون را مورد توجه قرار میدهد. در این رویکرد به این موضوع پرداخته میشود عناصر کلیدی مانند میزانسن، نور، صدا چگونه معانی و مفاهیم خاص و مختلف را با خو بیان میکند.
-
رویکرد اجتماعی – فرهنگی
استدلال سواد رسانهای این است که مصرف پیام رسانهای همراه با تفکر منتقدانه به تولیدات رسانهای منجر میشود در این زمینه شهروندان، دانش آموزان، دانشجویان و همه افرادی که تحت آموزش سواد رسانهای قرار میگیرند با تکنیکهای اقناع کننده آگهیهای بازرگانی آشنا میشوند و به طور دقیق میدانند که آگهی دهندگان برای تشویق افراد به مصرف کالاهای تبلیغ شده از چه شگردهایی استفاده میکنند.
-
رویکرد سیاسی
رویکرد سیاسی سواد رسانهای به تجزیه و تحلیل محتواهای پیامها و چگونگی خبرسازی رسانهها و نیز نقش و عملکرد آنان در جریانات سیاسی و مواردی از این نوع مربوط میشود میپردازد.
-
رویکرد اقتصادی
رویکرد اقتصاد در مقوله سواد رسانهای از افراد میخواهد که از توانایی و مهارتهای خود به هنگام تماشای برنامهها استفاده کرده و خود را به جای سازندگان قرار داده و از این منظر به تجزیه و تحلیل اطلاعات بپردازد. از طرفی دیگر سواد رسانهای مهارتهای تفکر انتقادی ا ارتقا داده و توانایی حل مسائل را برای اقتصاد دنیای امروز و نیز برای آینده لازم است فراهم میسازد.
« هیجانها از واقعیت قدرتمندترند. »
در کنار انواع و اقسام مجلات، نشریات و وبلاگها، پایگاههای علمی شبکههای اجتماعی در میان مردم از اقبال بهتری برخوردارند. متأسفانه شایعات به آسانی آب خوردن منتشر میشوند چون بازنشر آنها در شبکههای اجتماعی بسیار سریع و گسترده است.
بسیاری بر این باورند که شایعات و اخبار نادرست نیز بخشی از زندگی روزمره محسوب میشوند و باید با آنها کنار آمد اما افراد و گروههایی که در اثر این شایعات آسیب میبینند و آبرو، اعتبار یا سرمایه اجتماعی خود را از دست میدهند، چنین اعتقادی ندارند.
بهطورکلی شایعات، اطلاعات یا اخباری هستند که صحت آنها تأیید نشده است. بههمیندلیل هنگامی که در دسترس مخاطب قرار میگیرند، گیرنده پیام نمیتواند درستی یا نادرستی آنها را تشخیص دهد.
عموم مردم در برخورد با چنین پیامهایی کمتر میاندیشند و کمتر خود را برای بررسی درستی محتوا به دردسر میاندازند. شایعات به آسانی آب خوردن منتشر میشوند چون بازنشر آنها در شبکههای اجتماعی بسیار سریع و گسترده است، ضمن آنکه در فضای مجازی (که کنترل مستقیمی بر محتوا وجود ندارد و عملا فرایند دروازهبانی پیام صورت نمیگیرد)، هر کاربر میتواند تولیدکننده محتوا و نشردهنده آن باشد، بیآنکه صلاحیت تولید پیام را داشته باشد.
بدتر آنکه در فرایند نشر و بازنشر هر شایعه، هر کاربر میتواند در محتوا دخلوتصرف انجام دهد، اطلاعاتی را بردارد یا بیفزاید. بنابراین پیام هربار که منتقل میشود، تغییرات جزئی پیدا میکند و بهعبارتی یک کلاغ، چهلکلاغ میشود و در نتیجه، به مرور زمان ضمن انتشار گسترده، یک شایعه ممکن است بزرگنمایی شود یا کاملا دگرگونی پیدا کند.
« گسترش فرهنگ غربی از طریق رسانه ها »
تولید و ارسال اطلاعات بی مصرف، آن هم به مقدار بسیار زیاد، ترویج خشونت، سکس و هرزه نگاری، حاصل یک تسلط فرهنگی بر جهان است که با تکیه بر همین ویژگی در رسانه ها صورت می گیرد. هر چند امروز در کشوری که ما زندگی می کنیم به جهت اعتقادهای دینی و مذهبی، این گونه موارد در برنامه های تلویزیون و رادیو تقریباً وجود ندارد؛ اما گسترش روزافزون اینترنت و شبکه های ماهواره ای و امکان دست رسی آسان به آن ها، نشان می دهد که یک فرهنگ جهانی و یا به عبارت بهتر، نوعی سلطه ی فرهنگی بر جهان در حال شکل گیری است و گروه های دارای نفوذ، در پی گسترش غلبه ی فرهنگی خود هستند.
در این میان نه تنها آمریکا، بلکه اکثر کشورهای سرمایه داری با ابزارهای مختلف به انتقال و گسترش فرهنگ خود در کشورهای جهان سوم می پردازند. از مد گرفته تا فیلم ها و سریال های تلویزیونی و ماهواره ای. آمریکا 150 هزار ساعت و فرانسه بیست هزار ساعت در سال برنامه ی تلویزیونی به کشورهای جهان سوم صادر می کنند، تا از این طریق به تغییر نظام ارزشی آن جوامع پرداخته و خود را به عنوان گروه مرجع معرفی کند و با ارایه ی برنامه های ماهواره ای بدتر از تلویزیون، مردم را از تفکر فعالانه به مصرف کنندگان فکری و ارزشی منفعل تبدیل کنند. در این میان کودکان را می توان مخاطبان ویژه ی رسانه ها نامید.
تحقیقات به طور مکرر نشان می دهند که در بسیاری از کشورها، کودکان وقت بیشتری را به تماشای تلویزیون اختصاص می دهند و تصورشان از جهان اطراف، طوری است که رسانه ها بازنمایی می کنند. امروزه رسانه ها مرز میان کودکی و بزرگسالی را محو کرده اند و جوانان زودتر به بلوغ جسمی رسیده و به سنین بزرگسالی و پیری می رسند.
«نیل پُستمن» منتقد آمریکایی معتقد است که رسانه ها مخرب کودکی اند. او اعتقاد دارد ما برای تفسیر تلویزیون نیاز به یادگیری نداریم و تلویزیون رسانه ی افشاگر محض است. کودکان از طریق تلویزیون (البته در مورد کشور ما برخی از برنامه های تلویزیونی و اکثر برنامه های ماهواره ای) به سرعت درباره ی اسرار زندگی بزرگسالان- روابط نادرست، مواد مخدر و خشونت که قبلاً به صورتی رمزی در رسانه های چاپی پنهان بود، قرار می گیرند.
« اهداف و مزایای سواد رسانه ای »
هدف عمده ی آموزش سواد رسانه ای این است که گیرندگان ارتباطات جمعی در فرآیند انتقال و کسب اطلاعات به شرکت کنندگان فعال و آزاد تبدیل شوند؛ نه این که حالتی ایستا، منفعل و تابع نسبت به تصاویر و ارزش هایی داشته باشند که در یک جریان یک طرفه از منابع رسانه ای انتقال پیدا می کنند. بنابراین مخاطب با آموختن سواد رسانه ای توانایی شناسایی پیام های مخرب را کسب کرده و می تواند نوعی رژیم مصرف رسانه ای را برای خود تنظیم کند. این مهارت هم چون یک رژیم غذایی عمل می کند که هوشمندانه مراقب است چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر؛ چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه؛ و یا این که میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد. سواد رسانه ای می تواند به مخاطبان رسانه ها بیاموزد که از حالت یک مصرف کننده ی محض خارج شده و به صورتی فعالانه به گونه ای در جریان انتقال اطلاعات قرار گیرند که در نهایت به نفع آنان باشد.
زمانی که قرار است از رسانه ای خاص نظیر اینترنت، تلویزیون، ماهواره و. .. استفاده شود، شخص کاربر باید احساس کند که در این رابطه ی متقابل به منفعتی دست خواهد یافت. به بیان دیگر، شخص باید محاسبه کند که در قبال وقت و هزینه ای که صرف استفاده از این رسانه ها کرده است، چه چیزهایی را به دست آورده و چه چیزهایی را از دست داده است.
یکی دیگر از مزایای سواد رسانه ای این است که به افراد می آموزد در فضای موجود، رسانه ها اشباع از اطلاعاتی هستند که به برخی از آن ها به هیچ وجه نیازی نیست و شخص باید از پیام ها و اطلاعات اطراف، بر اساس نیازهایش استفاده کند تا دچار سردرگمی نشود. برای مثال، در صورتی که شخص از سواد رسانه ای مناسبی برخوردار باشد، می تواند با کم ترین هزینه و وقت به مطالب مورد نظر خود در اینترنت دست رسی پیدا کند؛ بدون این که به گشت زنی در سایت ها و پایگاه هایی مشغول شود که هیچ ربطی به موضوع مورد نظر وی ندارد. در جامعه ای که مردم از سواد رسانه ای بالایی برخوردارند، می دانند که به چه رسانه هایی مراجعه کنند و نیازهای خود را از کدام رسانه برطرف کنند و این خود باعث می شود که از سردرگمی و بی هدفی مخاطب جلوگیری شود.
« موانع توسعه سواد رسانهای »
در کشور ما برخی موانع بر سر راه سواد رسانهای وجود دارد:
⦁ عدم زیرساختهای لازم ارتباطی
⦁ نبود انعطاف حقوقی در وضع قوانین رقابتی و نظارت ایجابی در حوزه رسانهای ایران
⦁ بی توجهی سیاستگذاران و برنامه ریزان در اختصاص ردیف بودجه به آموزش سواد رسانهای
⦁ فقر دانش و اطلاعات رسانهای والدین، آموزگاران و کارگزاران رسانهای
اما راهکارهایی که برای رفع این موانع میتوان پیشنهاد داد:
الف. روش سیاست گذاری
⦁ انجام انجام تحقیقات و مطالعات تطبیقی به منظور ارائه الگوی ممکن و مطلوب
⦁ وارد کردن سواد رسانهای در نظام آموزشی کشور
⦁ ایفای نقش دیدهبانی و نظارت دائم بر توسعه سواد رسانهای
⦁ ارزش هایی منسجم و همه جانبه برای فهم مستندات مربوط به اثر بخشی آموزش سواد رسانهای در کشور
ب. روش قانونگذاری
⦁ نگاه قانونمند به سواد رسانهای به عنوان یک ابزار نظارتی و دفاعی در برابر پروژههای ارتباطی و هدفمند
⦁ اختصاص بودجه برای آموزش سواد رسانهای در قوانین بودجهای سال
ج. روش اجرایی
⦁ تهیه و تنظیم کتب درسی مناسب و برنامههای دیداری و شنیداری قابل دسترسی
⦁ به کارگیری مشاورین خبره سواد رسانهای در مدارس
⦁ راه اندازی تشکلهای غیر دولتی
⦁ نظارت والدین بر برنامه هایی که کودکان مشاهده میکنند.
در کشور ما برخی موانع بر سر راه سواد رسانهای وجود دارد:
⦁ عدم زیرساختهای لازم ارتباطی
⦁ نبود انعطاف حقوقی در وضع قوانین رقابتی و نظارت ایجابی در حوزه رسانهای ایران
⦁ بی توجهی سیاستگذاران و برنامه ریزان در اختصاص ردیف بودجه به آموزش سواد رسانهای
⦁ فقر دانش و اطلاعات رسانهای والدین، آموزگاران و کارگزاران رسانهای
اما راهکارهایی که برای رفع این موانع میتوان پیشنهاد داد:
الف. روش سیاست گذاری
⦁ انجام انجام تحقیقات و مطالعات تطبیقی به منظور ارائه الگوی ممکن و مطلوب
⦁ وارد کردن سواد رسانهای در نظام آموزشی کشور
⦁ ایفای نقش دیدهبانی و نظارت دائم بر توسعه سواد رسانهای
⦁ ارزش هایی منسجم و همه جانبه برای فهم مستندات مربوط به اثر بخشی آموزش سواد رسانهای در کشور
ب. روش قانونگذاری
⦁ نگاه قانونمند به سواد رسانهای به عنوان یک ابزار نظارتی و دفاعی در برابر پروژههای ارتباطی و هدفمند
⦁ اختصاص بودجه برای آموزش سواد رسانهای در قوانین بودجهای سال
ج. روش اجرایی
⦁ تهیه و تنظیم کتب درسی مناسب و برنامههای دیداری و شنیداری قابل دسترسی
⦁ به کارگیری مشاورین خبره سواد رسانهای در مدارس
⦁ راه اندازی تشکلهای غیر دولتی
⦁ نظارت والدین بر برنامه هایی که کودکان مشاهده میکنند.
« دلایل فراگیری سواد رسانهای »
در عصر حاضر با ظهور وسایل ارتباط جمعی نوین همه ما و حتی فرزندانمان بیش از پیش تحت هجوم اطلاعات رسانهای قرار داریم. حفظ اسقلال، اجتناب از انفعال، بهره مندی از تفکر نقادانه و افزایش مهارتها و توانایی در برخورد با امواج فراگیر است که تنها از راه تکامل سواد رسانهای میسر میشود.
در هر حال سواد رسانهای قصد هوشیاری و اختیار بخشی به مخاطب را دارد و در چنین عصری این مهارتها پایه و اساس و آینده جامعه آگاه را تشکیل میدهند و باعث تقویت و قدرتمند شدن ساختارهای دموکراتیک جامعه میشود.
آنچه در اینجا ضرورت دارد این است که در برخورد با رسانهها موارد زیر را مدنظر داشته باشیم و به راحتی تسلیم امواج پیامهای رسانهای نشویم:
⦁ استفاده آگاهانه از رسانهها
کمک به مخاطب در این مورد که برنامه رسانهها چگونه تنظیم میشود، چه چیزی در آن حذف یا اضافه میشود و این که رسانهها چگونه دانش و درک ما از جهان اطرافمان را شکل میدهند از شیوههای عمده در پیشبرد اهداف رسانهها در یک جامعه جهانی است.
⦁ نگاه منتقدانه به محتوای رسانهها
کسب توانایی به معنای زیر سوال بردن صحت اطلاعاتی است که از رسانهها دریافت میکنیم و موجب میشود ما از مصرف کننده منفعل به مصرف کننده نقاد و تحلیل گر تبدیل شده و از مقاصد پنهان رسانهها آگاه شده تا بتوانیم اهدافی را که در پس گفتارها و تصاویر رسانهای به معنای القای ارزش و ایدئولوژی خاصی است را تشخیص دهیم.
⦁ تحلیل پیامها و اهداف رسانهها
این مرحله در برگیرنده کسب دانش کافی درباره زمینههای تاریخی و اقتصادی رسانهها و منافع و علایق آنها در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تبلیغی است. لازم است بدانیم که چه کسی و یا چه چیزی به وسیله چه کسانی، چگونه، چرا و با چه اهدافی به تصویر کشیده میشوند. بنابر این باید قادر به درک زبان رسانهها بود و معانی، مفاهیم، و نشانههای رسانهها را شناخت.
⦁ جایگزینی ارزشها و دیدگاهها توسط رسانهها
رسانهها به آن علت ساخته و پرداخته میشوند که از کسی یا چیزی که دست کم برای فرد یا افراد سازنده آن اهمیت دارد پیامی بفرستند. صاحب رسانهها سعی دارند تا بهتر بتوانند اطلاعات را رمزگذاری و در اشکال مختلف به بیننده منتقل کنند.
⦁ برداشتهای گوناگون از یک پیام واحد رسانه ای
به علت تفاوتهای سنی، تربیتی و آموزش دو نفر را نمی توان یافت که یک فیلم واحد را همانند یکدیگر ببینیند. بنابر این ملاحظه میشود که یکی از پیامدهای تحلیل و درک پیامهای رسانهای افزایش آگاهی رسانهای در جامعه است که میتواند منجر به ساختارهای دموکراتیک جامعه نیز بشود، بر اساس این رویکرد در جامعه شهروندانی مسئول، آگاه، پردازشگر، موثر و کارآمد پدید میآیند.
« مهارت های سواد رسانه ای »
برای آن که شخص بتواند به هنگام برخورداری از رسانه ها از مهارت سواد رسانه ای خویش بهره گیرد و پیام های دریافتی از آن ها را منتقدانه تحلیل کند، نخست باید توجه داشته باشد که رسانه ها صرفاً در چارچوب منافع اقتصادی و سیاسی خود گام برمی دارند؛ لذا ممکن است با توجه به این اهداف نه تنها بتوانند فقط بخشی از واقعیت ها را بیان کنند، بلکه در دگرگون ساختن و وارونه نشان دادن واقعیات نیز مؤثر باشند. هم چنین هر یک از رسانه ها از قواعد مخصوص به خود برای تولید پیام ها استفاده می کنند که ممکن است با یک دیگر متفاوت بوده و همین امر سبب شود تا یک پیام واحد را به صورت های مختلفی ارائه کنند. همان گونه که افراد مختلف نیز ممکن است از پیام های یکسان با توجه به پیش زمینه های ذهنی خویش معانی متفاوتی را دریافت کنند.
در مرحله ی بعد فرد مخاطب به هنگام برخورد با رسانه ها باید سؤالات زیر را در ذهن خویش مطرح کند و به دنبال یافتن پاسخی مناسب برای آن ها باشد: چه کسانی پیام های رسانه ای را می آفرینند؟ کدام یک از فنون رسانه ای برای جلب توجه مخاطبان استفاده شده است؟ چگونه افراد مختلف قضاوت ها و تفسیرهای گوناگونی از پیام های یکسان دارند؟ ارزش ها و سبک های زندگی که در رسانه ها ارائه می شوند، کدامند؟ و در نهایت، هدف سازندگان و آفرینندگان پیام چیست؟
« سطوح سواد رسانه ای »
به طور کلی به هنگام برخورد با پیام های رسانه ای در دو سطح باید عمل کرد:
1.سطح مقدماتی و اولیه ی پیام ها
یک سطح مقدماتی و اولیه که طی آن مخاطب به موضوعات و پرسش هایی مانند چه کسی پیام های رسانه ای را می آفریند؟ از چه فنونی استفاده می کند؟ و با چه هدفی پیام را ارسال می کند؟ توجه دارد. در این سطح مخاطبی که دارای سواد رسانه ای است، این توانایی را دارد که پدیدآورندگان پیام ها (کارگردان، بازیگران تهیه کنندگان، سیاست گذاران و. .. ) را تشخیص دهد. چنین مخاطبی از نقش صدا، موسیقی و سایر جلوه های ویژه برای القای فضا و معنی در انتقال تصاویر تا حدودی با خبر است و قادر است تشخیص دهد که هر پیام برای چه گروهی از مخاطبان تهیه و پخش می شود، هدف پیام آفرینان (اعم از اهداف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) را در نظر داشته، میزان تأثیرگذاری پیام ها را تعیین کند و پیامدهای آسیب زا یا اثرات مثبت (حفاظت کننده) آن ها را مشخص سازد.
2.سطح عمیق و پنهان پیام ها
دومین سطح، ویژگی های پنهان تر و درونی تر هر پیام را در بر می گیرد و مخاطب به گونه ای
عمیق تر، ارزش ها و سبک های پنهان و مستتر در پیام را مدنظر قرار می دهد. هر پیام ارزش ها و سبک های زندگی متناسب با خود را به نمایش می گذارد؛
سبک زندگی ارزش ها و هنجارهایی است که در زندگی افراد از اولویت برخوردار است و عملاً به کارگرفته می شود و مخاطب بایستی قادر باشد سبک زندگی القا شده در پیام را شناسایی کند. به عبارت دیگر، مخاطب دارای سواد رسانه ای می تواند زندگی ای را که رسانه ها بر افکار و اعمال و زندگی او اعمال می کنند، تشخیص دهد و بداند رسانه ها قادرند آن چنان نامحسوس و به طور تدریجی سبک زندگی خانواده ها را به کلی تغییر دهند، که حتی خود افراد نیز متوجه نباشند.
« مراحل کاربرد و بهره گیری از سواد رسانه ای »
شخصی که دارای سواد بهره گیری از رسانه هاست، در نحوه ی استفاده از رسانه ها به برنامه ریزی شخصی می پردازد و به اهمیت این برنامه ریزی واقف است. بدین معنا که توجه بیشتری به انتخاب و تماشای انواع مختلف برنامه ها داشته، به صورت مشخصی به استفاده از تلویزیون، رایانه، بازی های الکترونیکی، فیلم ها و دیگر رسانه ها پرداخته و میزان مصرف را کاهش می دهد. به عبارت دیگر، خود را ملزم می کند در استفاده از رسانه، جیره ی مصرف داشته باشد.
چنین فردی در گام بعد به جنبه های نامحسوس تر رسانه ها توجه می کند و به پرسش ها و موضوعات عمیقی مانند چه کسی پیام های رسانه ای را می سازد؟ با چه اهدافی فرستادن پیام دنبال می شود؟ چه کسی از ارسال پیام سود می برد و چه کسی ضرر می کند؟ و. .. می پردازد. به بیان دیگر، در این مرحله با توجه به ویژگی های پیام دهنده، به گزینش پیام ها پرداخته و برخی از پیام های مطلوب را برگزیده و بقیه ی پیام ها را نادیده می گیرد. سپس با کمک برخی مهارت های لازم برای تماشای انتقادی به تجزیه و تحلیل و پرسش درباره ی چارچوب ساخت پیام و جنبه های جا افتاده در آن می پردازد. آن چه در این مرحله اهمیت دارد، شناخت حقایق و جنبه هایی از پیام است که حذف شده است. در این مرحله همچنین به نقد پیام های رسانه ای پرداخته می شود.
در نهایت می توان گفت مخاطب با داشتن سواد رسانه ای در مواجهه با پیام های مختلف از رسانه ها و برای دریافت معنای حقیقی آن ها، دو مرحله ی گزینش گری و پردازش گری را باید پشت سر بگذارد. بدین ترتیب، سواد رسانه ای همانند فیلتری عمل خواهد کرد تا جهان متراکم از پیام، از لایه های فیلتر سواد رسانه ای عبور کرده و شکل مواجهه با پیام معنادار شود.
« چطور سواد رسانهای را به کودکان بیاموزیم؟ »
آموزش سواد رسانه ای به کودکان دشواری و پیچیدگیهای خاص خود را دارد، اما ارزشش را هم دارد. چطور به بچهها یاد بدهیم مخاطب نکتهسنج رسانهها باشند؟ کافی است به نکاتی توجه کنید که در ادامه خواهیم گفت.
۱. آموزش را زمانی شروع کنید که بچهها کوچکتر هستند.
بیشتر مردم تصور میکنند آموزش سواد رسانهای به کودکان مربوط به زمانی است که آنها اواخر دوره دبستان هستند، اما اینطور نیست. کارشناسان رسانه معتقدند سواد رسانهای را باید خیلی زودتر از اینها به بچهها آموزش داد چراکه بچهها در سنین پایینتر در معرض رسانههای مختلف قرار میگیرند. حتی برخی از پژوهشها حاکی از این است که امروزه کودکان قبل از ۵سالگی استفاده از تلفنهای همراه هوشمند را یاد میگیرند.
۲. آموزش سواد رسانه ای را از اصول اولیه شروع کنید.
آموزش شناخت مرز میان واقعیت و خیال یکی از اصول اولیه است. مثلا والدین میتوانند به بچههای کوچکتر خود توضیح بدهند افرادی که در آگهیهای بازرگانی حضور دارند واقعا آنطوری نیستند و فقط نقش بازی میکنند. شاید مدتی طول بکشد، اما در نهایت بچهها یاد میگیرند که هر چیزی در رسانه میبینند لزوما واقعی نیست.
وقتی بزرگتر شوند هم کمکم متوجه میشوند که مردم هر چیزی را در زندگیشان اتفاق میافتد در شبکههای اجتماعی منتشر نمیکنند. در واقع همه تلاش میکنند که اتفاقات خوب زندگیشان را در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارند. در نتیجه بچهها میفهمند که بقیه هم مثل خودشان هستند و همه مردم با مشکلات دستوپنجه نرم میکنند.
از اینجا بخوانید: تربیت جنسی کودکان
۳. دنبال لحظاتی باشید که آموزش مؤثرتر است.
حواستان به موضوعات روزمره باشد چراکه میتوانند شروع گفتوگو با بچهها درباره رسانه باشند. مثلا اگر در شبکهای اجتماعی اطلاعات نادرستی مشاهده کردید، با فرزندتان راجع به آن صحبت و بعد با مشارکت او درباره آن موضوع تحقیق کنید.
بچهها را به این فکر بیندازید که ممکن است تیترهای خبری فریبنده باشند و گاهی فقط برای جلبتوجه مخاطب نوشته میشوند. همچنین به آنها کمک کنید قبل از آنکه چیزی را در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارند، آن را دقیق بررسی کنند. با بچهها درباره اینکه انتشار مطلبی در شبکههای اجتماعی چه معنایی دارد، صحبت کنید. اجازه بدهید یاد بگیرند به جنبهها مختلف فعالیتهای آنلاین خود فکر کنند.
۴. همراه کودکان مخاطب رسانهها شوید.
تقریبا همه والدین میدانند که کتابخوانی با فرزندان چه اهمیتی دارد. با آنها درباره تصاویر کتاب صحبت میکنند، کلمات کتاب را با هم میخوانند و درباره داستان آن نظر میدهند. درباره رسانههای دیگر، بهویژه رسانههای دیجیتال، هم همینطور باشید.
بهجای آنکه تبلت را به کودکتان بدهید تا با آن سرگرم شود، با او درباره آنچه در آن میبیند و انجام میدهد صحبت کنید. حتی میتوانید از او بخواهید به شما بازی کامپیوتری محبوبش را یاد بدهد یا توضیح بدهد در ویدئویی که میبیند چه خبر است. بسیاری از مواقع، والدین برای استفاده کودکان از وسایل الکترونیکی قانون میگذارند، اما نمیدانند بچههایشان چه میبینند یا چه کاری انجام میدهند. بهجای قانونگذاشتن، با آنها همراه شوید و از آنچه میتوانید درباره آنها بفهمید شگفتزده شوید.
۵. یافتن منابع معتبر را به کودکان یاد بدهید.
وقتی فرزندتان بزرگتر شد، به او در پیداکردن منابع موثق خبری کمک کنید. منابع موثق خبری آنهایی هستند که در هر ماجرا نظر هر دو طرف را منتشر میکنند. آنها همیشه منابع خبریشان را شفاف بیان میکنند.
در اینترنت منابع اطلاعاتی بیشماری وجود دارد، پس باید به بچهها یاد بدهیم که چطور منابع معتبر را پیدا کنند. همچنین میتوانیم به آنها رسانههای معتبر را معرفی کنیم. از گفتن جملاتی مانند این خودداری کنید: «دیگه نمیشه به هیچ رسانهای اعتماد کرد.» هنوز هم منابع معتبر خبری وجود دارند، فقط ممکن است پیداکردن آنها کمی زمان ببرد.
۶. پرسشگری را به کودکان بیاموزید.
آموزش سواد رسانه ای به کودکان یکباره اتفاق نمیافتد. باید با فرزندتان از کودکی در این باره صحبت کنید. خیلی وقتها میتوانید صحبت درباره رسانهها را با سؤالاتی شروع کنید که باعث میشوند فرزندتان درباره رسانهها بیشتر فکر کند. مثلا میتوانید سؤال کنید که بهنظر او هدف سازنده برنامه تلویزیونی که میبیند چیست یا بپرسید که فکر میکند از ساخت این برنامه چه کسی سود میبرد. حتی میتوانید از او بپرسید که مطلبی مطرحشده در اینستاگرام درست است یا نه و چطور دربارهاش تحقیق کنیم. چنین سؤالاتی باعث میشوند بچهها کمی مکث و به مطالب رسانهها فکر کنند.
۷. الگوی خوبی باشید.
بچهها با تماشای والدینشان چیزهای زیادی درباره سواد رسانهای یاد میگیرند. به آنها نشان بدهید که برایتان مهماند و دوست دارید اطلاعات واقعی را پیدا کنند. همچنین با برخورد محترمانه با نظرات مخالف، برای آنها الگو شوید. با آنها درباره موضوعات مختلف تحقیق کنید و بهشان یاد بدهید که چطور میتوان منابع معتبر و غیرمعتبر را از هم تشخیص داد.
از اینجا بخوانید: تسهیلات فرزندآوری شامل چه کسانی می شود
« سواد رسانهای و تفکر انتقادی »
کارشناسان حوزه سواد رسانهای از پنج اصل اساسی برای تحلیل پیامهای رسانهای یاد میکنند:
-
پیامهای رسانهای را دست اندر کاران رسانهها میسازند
-
پیامهای رسانهای تنها بخشی از واقعیت را بیان میکنند
-
هر رسانه مجموعهای از قواعد منحصر به فرد برای تولید پیام دارد
-
مخاطبان پیامهای رسانهای را معنا میکنند.
-
رسانهها در چارچوب منافع اقتصادی و سیاسی خود قدم بر میدارند.
از سوی دیگر عدهای از صاحب نظران علوم ارتباطات سواد رسانهای را مفهومی میدانند که در پنج پرسش زیر مطرح میشود:
-
چه کسی پیامهای رسانهای را میآفریند؟
-
کدام یک از فنون رسانهای برای جلب توجه مخاطبان استفاده شده است؟
-
چگونه افراد مختلف قضاوتها و تفسیرهای گوناگونی از پیامهای یکسان دارند؟
-
ارزشها و سبکهای زندگی در رسانهها ارائه میشوند کدامند؟
-
هدف آفرینندگان و سازندگاه پیام چیست؟
« سخن آخر »
از آن جایی که سواد رسانه ای از ضرورت خاصی برخوردار است، نهادهای آموزشی، دانشگاه ها و آموزشگاه های مختلف و حتی مدارس نیز ملزم به آموزش اصل سواد رسانه ای می باشند، نهادهای مدنی و صنفی که هر یک جمعی تخصصی را نمایندگی می کنند نیز می توانند اعضای خود را تحت آموزش مستمر در زمینه سواد رسانه ای قرار دهند و بالاخره نهادهای رسانه ای و انتشاراتی هم می توانند مفاهیم ساده شده ای از این بحث را در دستور کار خود قرار داده و اجرا کنند تا با این روش و آموزش همگانی، به هدف ارتقای سطح سواد رسانه ای دست یافته و از آفت تحریف اخبار و عملیات روانی در امان مانند.
ارسال نظر