|
|
کدخبر: ۱۵۱۰۱۶

بوقچی، شیپورچی، لیدر یا مشوق اصطلاحی است ویژه فوتبال ایرانو به افرادی اطلاق می شود که به بخش عمده ای از هواداران حاضر در ورزشگاه جهت می دهند.

به گزارشگروه ورزشی باشگاه خبرنگاران، به طور سنتی، بوقچی های ایرانی هوادارانی بودند که به دلیل علاقه وافرشان به یک تیم، در میان دیگر هوادارن متمایز بودند و به رهبری تشویق ها می پرداختند و به نوعی «نماد» هواداران آن تیم نیز محسوب می شدند. اما از آغاز دهه ۱۳۸۰ و همزمان با تغییر نامِ بوقچی به لیدر، این کار به یک «شغل» و «سمت» تبدیل گشت و برخی از لیدرها در ازای دریافت پول به عنوان حقوق و مزایا یا رشوه، جو ورزشگاه و شعارهای تماشاگران را به سود یا ضرر عده‎ای تغییر می‎دهند.



*پیشینه

در دهه ۵۰،۶۰ و ۷۰ افرادی بودند که به دلیل علاقه وافرشان به یک تیم خاص بوقچی می شدند و به صورت خودجوش و بدون چشمداشت مالی هماهنگی هواداران را عهده دار می شدند. مشهورترین بوقچی آن زمان، «محمدبوقی» بوقچی پرسپولیس بود که در بازی‎های تیم ملی ایران نیز حضوری فعال داشت. محمدبوقی یک سیگارفروش بود و پاتوقش قهوه خانه ای در میدان بهارستان بود. نواختن بوق های ممتد او توأم با دست افشانی هواداران می‎شد. به نوشته مسعود بهنود، او شعری مشهور برای زوج خط حمله تیم ملی همایون بهزادی(همایون سرطلایی) و حمید شیرزادگان(شیری پاطلایی) ساخته بود که با نواختن در بوقش تمامی هواداران حاضر در امجدیه آن را می‎خواندند. او تمکن مالی برای رفتن به جام جهانی ۱۹۷۸ نداشت اما با پولی که هواداران برای خرید بلیت سفر او جمع کردند، برای تشویق تیم ملی رهسپار آرژانتین شد. در تاریخ ۲۶ دی ماه سال ۱۳۷۱ صدای بوق محمد نایب عباسی معروف به ممد بوقی خاموش شد.

از دیگر نمونه های بوقچی‎های قدیمی می‎توان به «سهراب‎بوقی» و حسن نیکبخت ملقب به «حسن تارزان»(هر دو از بوقچی‎های مشهور استقلال)، «فتح الله غریب نواز»، «علی کشک بادمجان» و رضا صفاریان، ملقب به «رضا چاچا» بوقچی خوزستانی تیم ملی ایران در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین اشاره کرد.

نخستین جرقه حضور «لیدرها» در فوتبال ایران در سال ۱۳۸۲ در باشگاه پرسپولیس زده شد. اکبر غمخوار که به تازگی مدیر عامل پرسپولیس شده بود، نخستین کسی بود که به شکل علنی تشکیلاتی از لیدرها به شکل کنونی تشکیل داد. دلیل این امر آن بود که وی در نظر داشت پس از برکناری علی پروین، سکوهای پرسپولیس را در جهت خواسته های خود کنترل کند. این کار در ابتدا منجر به دودستگی هواداران پرسپولیس شد. چندی بعد حسین قریب، مدیر عامل وقت باشگاه استقلال نیز تشکیلات مشابهی را در آن باشگاه راه اندازی کرد. پس از مدتی سازمان تربیت بدنی با همکاری نیروی انتظامی، جهت حفاظت فیزیکی و فرهنگی ورزشگاه‎ها، اقدام به شناسایی لیدرها کرد و لباس‎های ویژه برای آنان درنظر گرفت که بعدها مقدمه‎ای برای پیداشدن حامی مالی(روی لباسشان)، و قدرت گرفتن تدریجیشان شد. همچنین در این سال ها لیدرها کم‎کم نسل عوض کردند و تعدادشان زیاد شد. به طور مثال پرسپولیس حدود ۱۰۰ لیدر در تهران و ۲۰ لیدر در شهرستان ها پیدا کرد که برخی زیر نظر دیگر لیدرها کار می کردند و هسته مرکزی آنان شامل ۱۰ نفر بود.



*وظایف لیدرها

قدرت یافتن لیدرها، در اواخر سال ۱۳۸۹ با ماجرای کتک خوردن علی دایی از یکی از لیدرهای پرسپولیس توجه رسانه‎های ایران را بیش از پیش به خود جلب کرد و بسیاری درباره آن به عنوان پدیده ای مضر برای فوتبال ایران هشدار دادند. فعالیت لیدرها در پرسپولیس هیچ گاه به اندازه دوران حضور حبیب کاشانی در این باشگاه، پررنگ و قابل توجه نبوده است. اوج فعالیت این لیدرها در لیگ برتر ۹۰–۸۹ بود. در بازی پرسپولیس برابر صبای قم بود که علیرغم نتیجه ۳-۰ به سود حریف، تا پایان نیمه اول هیچ شعاری بر ضد دایی شنیده نشد اما با شروع نیمه دوم، لیدرها بلافاصله شروع به خواندن بیانیه‎ای از طرف هواداران علیه دایی کردند. علی دایی بعدها در برنامه نود مدعی شد که لیدرها به دستور کاشانی در رختکن بازیکنان تیم را کتک زده‎اند. افشین قطبی، مربی سابق پرسپولیس نیز در وبگاه شخصی خود می‎نویسد که یک «لیدر هتاک چاق» در رختکن عربده‎کشی کرده است و لپ تاپ او را شکسته‎است. لیدرهای پرسپولیس در همان فصل اقدام به هو کردن علی کریمی نیز نمودند که با واکنش منفی و عدم همراهی هواداران روبرو شد. برخی از لیدرها وبگاه اینترنتی هم دارند و در آن خط مشی حمایتی یا مخالفتی خاصی را با افراد مختلف دنبال می‎کنند. پس از استعفای کاشانی، لیدرهای پرسپولیس در سایت خود به تمجید از کاشانی پرداختند و وی را «فرشته نجات پرسپولیس» نامیدند.

*تفاوت سازماندهی هواداران در دیگر کشورها با لیدرهای ایران / لزوم وجود لیدر در ایران

در فوتبال اروپا استفاده از اشعار، سرودها و جملات خاصی که برای باشگاه نماد به شمار می رود رواج دارد و به ندرت جمله و عبارت خاصی در حمد یا ذم فرد خاصی به گوش می رسد، حتی در زمانی که شخص خاصی تشویق می‎شود. به طور مثال هواداران اروپایی برای تشویق بازیکن خاص، هنگام تعویض یا به ثمر رسیدن گل با دست زدن و هورا کشیدن او را تشویق می کنند و برای نشان دادن نارضایتی نسبت به یک بازیکن یا مجموعه تیم به سوت زدن یا هو کردن می پردازند. از این رو جهت تشویق لازم نیست افرادی حقوق بگیر وجود داشته باشند تا به عنوان «لیدر» منافع مدیران یک باشگاه یا افراد دیگری را دنبال کنند.

انتهای پیام /

ارسال نظر

پربیننده ترین

آخرین اخبار