نادر طالب زاده که بود
جزئیات فوت نادر طالب زاده/ترور بیولوژیک یا مرگ طبیعی
نادر طالب زاده از مهم ترین کارگردانان و فعالان فرهنگی جبهه انقلاب روز جمعه اردیبهشت 1401 در تهران به دلیل عارضه قلبی دار فانی را وداع گفت. این فیلم ساز بزرگ سالها قبل اذعان داشت که در مسافرتی که به عراق داشته دچار ترور بیولوژیک شده است.
نادر طالب زاده متولد 4 دی 1332 در تهران، مجری است
فارغ التحصیل لیسانس ادبیات انگلیسی از دانشگاه راندولف میکن و فوق لیسانس کارگردانی سینما از دانشکا کلمبیا می باشد که حالا تهیه کننده و کارگردان نیز است
پدرش منصور طالب زاده با درجه سرتیپی در حکومت پهلوی بود و مادرش سیده وحیده امیر ملوک شرفی نوه آیت الله شرف العالی اصفهانی می باشد
در سال 1348 وقتی 16 ساله بود برای ادامه تحصیل راهی کشور آمریکا شد تا اینکه شهریور 1357 در اوخر دوره فوق لیسانس در بحبوحه انقلاب به ایران بازگشت.
تاسیس تهران تایمز
در روزهای داغ منتهی به انقلاب بعنوان مترجم و راهنمای برخی رسانه ها و خبرگزاری ها شروع بکار کرد تا اینکه 10 روز بعد از پیروزی انقلاب روزنامه تهران تایمز را تاسیس کرد
شروع مستند سازی
در تابستان 1359 دو هفته قبل از شروع جنگ مستند خوزستان را می سازند تا اینکه در اواخر همین سال شروع به ساخت مستندی بنام واقعیت از ماجرای گروگانگیری کرد
در سال 1360 بعنوان مامور صدا و سیما به جبهه های جنگ اعزام می شود و آنجا مستند شوش، شهر شهیدان گمنام را ساخت و به تهران بازگشت
او سپس بعنوان فیلمساز در مرکز تولید فیلم در تهران مشغول به کار می شود تا جنگ به پایان برسد
طالب زاده بعد از جنگ به مدیریت مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی می رسد و کم کم بعنوان منتقد سیاست های رسانه آمریکا در تلویزیون در قامت کارشناس حضور پیدا می کند
او دبیر کنفرانس بینالمللی افق نو، از افراد مؤثر در تأسیس شبکه افق سیما و عضو هیئت اندیشهورز شبکه افق ،دبیر جشنواره مردمی فیلم عمار، مدرس در مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی، مدیریت مرکز تحقیقات و مطالعات سینمایی در معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را نیز بر عهده داشته است.
از جمله برنامه ها و مستندهایی که برای تلویزیون ساخته میتوان به «خنجر و شقایق» و «بیداری خاموش» و راز، عصر، ساعت ۲۵ و سریال بشارت مُنجی (مسیح)… را نام برد
خط من، خط انقلاب است
این حرف که من متعلق به جبهه پایداری هستم، کذب محض است ، من تعلق به هیچ حزب و گروهی نیستم
همین امروز اگر آقای روحانی کاری را از من بخواهد، انجام می دهم اگر آقای محمود احمدی نژاد هم می خواست، انجام می دادم ، خط من، خط انقلاب است
من ترور بیولوژیک شدم !
طالب زاده در سال 1395 ادعا کرد هدف ترور بیولوژیک قرار گرفته است او در توضیحات محل این اقدام گفت:
که سال 93 با گروهی از لبنان برای راهپیمایی اربعین به عراق رفته بودم که در هتل چمدانم گم شد تا اینکه پنج و شش روز بعد در کربلا نصف شب تحویلم دادند
از همان زمان که چمدان را تحویل گرفتم دچار سرفه های خونی شدم که بعدا با اقدامات درمانی، بهبود یافتم اما دچار نارسایی قلبی هستم
ازدواج اول
من در فاصله آمدن از آمریکا تا ایران ازدواج کردم و 4 فرزند؛ 1 پسر و 3 دختر دارم که یکی در ابتدای دانشگاه، یکی دانشگاهی و دوتای دیگر در بازار کار هستند
نام همسر اول آقای طالب زاده «اعظم باقری» نام داشت
ازدواج دوم
نادر طالب زاده برای بار دوم با خانم «زینب مهنا» ازدواج کرد که این زوج هر دو در لیست تحریم های وزارت دارایی آمریکا قرار دارند
زینب مهنا پژوهشگر و فعال حقوق بشر اهل لبنان می باشد و دوست نزدیکی با مرضیه هاشمی گوینده شبکه پرس تی وی دارد
خانم مهنا در کنفرانس افق نو که با تلاش آقای طالب زاده همه ساله در نقد سیاست آمریکا و رژیم صهیونیستی برگزار می شود با یکدیگر آشنا شدند
فیلمسازی
«بشارت منجلی» نام سریالی با محوریت مسیح از زبان انجیل برنابا است که در سال 1378 در 13 قسمت به کارگردانی آقای طالب زاده ساخته شده است
ماجرای مرگ برادر
در اواخر سال 1387 خبر قتل برادر ایشان بنام «ناصر طالب زاده» پزشک ایرانی در سیاتل آمریکا منتشر شد
شایعات سپس بالا گرفتن و گفته شد او بخاطر دستاوردهایش در زمینه یافتن پادزهری برای جنگ افزاری های میکروبی توسط دولت آمریکا به قتل رسیده است
در این اخبار ، نادر طالب زاده با رد این اخبار گفت برادرش به مرگ طبیعی از دنیا رفته است و ارتباط با سلاح های میکروبی ندارد
رد تابعیت آمریکا
توماس اردبرینک خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز طی یادداشتی در ۱۸ فوریه ۲۰۱۳ میلادی از او با عنوان فیلمساز ایرانی-آمریکایی یاد کرد. طالب زاده در مصاحبهای با باشگاه خبرنگاران جوان در ۱۵ فروردین ۱۳۹۴ با رد کردن این مطلب گفت: «من حتی گرین کارت هم ندارم. من با اینکه تحصیلاتم را آنجا گذرانده بودم، تابعیت آمریکایی ندارم بعد از انقلاب هم امکان گرفتنش برایم بود، اما هیچگاه نخواستم.»
ماجرای خانه یک میلیون دلاری نادر طالب زاده در سیاتل
وی درباره شایعه خانه یک میلیون دلاری در سیاتل گفت: خانه ای در سیاتل آمریکا قرار دارد برای برادرم بود که در سال ۲۰۰۰ توسط اف بی آی مصادره شد و برادرم نیز بازداشت و در ایران نیز خانه ای داشت که آن هم توسط بعضی گروه ها مصادره شد… من خانه ای در آمریکا ندارم و هیچ علاقه ای هم به زندگی در آنجا ندارم و …
در مورد سقوط هواپیمای اوکراینی
نادر طالب زاده در رسانه ملی در واکنش به شلیک اشتباهی موشک پدافند سپاه به هواپیمای مسافربری گفت: از این اتفاق 10 تای دیگر هم بیفتد در مقابل اتفاق اصلی حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکا در عراق هیچ است
ویروس کرونا ضد اسلام است
نادر طالب زاده اعتقاد داشت که ویروس کرونا ویروسی ضد اسلامی بوده و اساسا علیه جهان اسلام ساخته شده است
او مدعیست از سال 2007 متوجه این بیماری شده بود تا استکبار با شور اسلامی ایران و حس خداجویی و عبادت بشر در حج مبارزه و جلوی آن را بگیرد
پل زدن از«واقعیت» به « والعصر» به واسطه آغاز یک دوستی
من سال ۵۸ یک فیلم مستند در تلویزیون به نام «واقعیت»ساختم که در رابطه با گروگانگیری بود. آن موقع من در ساختمان تولید شبکه یک بودم و ایشان در ساختمان دیگری حضور داشتند. تصادفاً یکی دو بار همدیگر را آنجا دیده بودیم، ولی همدیگر را نمیشناختیم.تا این که در زمان جنگ سال ۱۳۶۲، طی عملیات آبی-خاکی خیبر، فیلمی ساختم به نام «والعصر».
«والعصر» سال ۱۳۶۳ به نمایش درآمد که به صورت ۳۵ میلیمتری فیلمبرداری شده بود و به ماجرای پروژه عظیم مهندسی جنگ، یعنی احداث جاده ی ۱۳ کیلومتری سید الشهداء(ع) در دل مرداب های هور، طی عملیات خیبر می پرداخت . خودم هم فیلمبرداری کرده بودم. ایشان این کار را دید و بنای آشناییمان از آنجا شروع شد. بعد از آن دیگر با هم ارتباط داشتیم.
اواخر سال ۶۲ به من گفتند که آقای آوینی نیاز به کمک دارد. شما برای کمک به ایشان از جهاد به تلویزیون برو. من بعد از لیسانس ۴ سال به صورت آکادمیک فیلمسازی خوانده بودم. فن فیلمسازی را بلد بودم. قبل از انقلاب فیلمبرداری فیلم سینمایی انجام داده بودم. کار والعصر را هم ۳۵ روز بود که دست گرفته بودم. به من گفتند به ایشان ملحق شو. اما به دلایلی آن زمان نمیشد. چون همه کارهایم در واحد تولید فیلم پشتیبانی جنگ از بین میرفت و باید آنها را حفظ میکردم. ولی این تا پایان جنگ برای من عقده شد که چرا نتوانستم از نزدیک با او کار کنم.
بعد از آن خدا دو فرصت دیگر به من داد. یکبار در جریان ساخت مجموعهی ۷ قسمتی «ساعت ۲۵» بود که اگر او نبود اصلاً این مجموعه ساخته نمیشد. شاید اگر مرتضی آوینی نبود هیچ وقت فیلمهایی که بعد از جنگ ساختم، ساخته نمیشد. یعنی با رهنمود و حال خاص او بود. معتقدم تمام تحقیقاتی که کرده بودم، در مقابل آن چیزی که در برخورد با ایشان به دست آوردم یکدهم هم نبود. چون بعضی جاها دیگر فن مهم نیست. یک جا باید فن را آموخته باشی اما جای دیگر چیز دیگری مهم است.
اوایل دهه شصت فرصتی پیدا کردم که به آمریکا بروم. با طرحی که ایشان داد و آقای زم پشتیبانی و حمایت کرد، عازم آمریکا شدم و یک مجموعه ساختم به نام «ساعت ۲۵ » که در واقع پیشبینی فروپاشی آمریکا بود. همکاری نزدیک من با آقای آوینی با آن کار شروع شد. یعنی در یک جا بودیم و کارها زیرنظر ایشان انجام میشد.
شاید نزدیک به ۴۰ ساعت راش برای ساخت ساعت ۲۵ از آمریکا آورده بودم که حاصل دو سه ماه فیلمبرداری در مورد آمریکا بود. آمریکایی که هیچکس تا آن موقع - بعد از انقلاب -دربارهاش فیلم نساخته بود. یک برنامه۳۰-۴۰ دقیقهای از آن ساختم. مرتضی که دید گفت: خوب است. ولی تو مونتاژ نکن. تو کار خودت را انجام دادهای. میدهیم فارسی تدوین کند. اولین ملاقات من با آقای محمد علی فارسی، همین جا بود.
بعد از آن مجموعه، مستند «خنجر و شقایق» با موضوع مقاومت مردم بوسنی و هرزگوین بود که در ۱۰ قسمت آماده شد و در این کار کاملاً با هم در ارتباط مستقیم بودیم. من با آقای رضا برجی و محمد صدری (بچههای جهاد و روایت فتح سابق) به یک سفر رفتم و آن ۱۰ قسمت را ساختیم. آن کار را مونتاژ کردم. متنهایی را آماده کردیم و آقای حسین بهزاد هم یک سری کارهای نوشتاری رویش انجام داد که البته بعد از آن شهید آوینی بر اساس دیدگاه عرفانی و اشراقی یی که داشت کلاً یک متن نهایی با شکوهی نوشت و نام آن مجموعه شد «خنجر و شقایق».
بعد از کار خنجر و شقایق زیاد طول نکشید که آوینی شهید شد. ولی در این مدت با هم در ارتباط بودیم. در تمام مدتی که در حوزه حضور داشت هر روز ما با هم ملاقات داشتیم. نشستهایش خیلی گرم بود و آدمهای خیلی خاصی آنجا میآمدند. فکر هم نمیکردم شهید شود. وگرنه خیلی از مواقع دوربین هم داشتم. اگر شما بخواهید بدانید که در حالت عادی ایشان چگونه بود، سندی نیست.
سید شهیدان اهل قلم از نگاه عمار جبهه فرهنگی انقلاب
ولی در مورد این آدم از همه چیز نابتر، لحظاتش بود که هیچ وقت حرف لغو نمیزد. مثل اینکه متصل به نوری بود که دائم از آسمان جاری است و در عین حال بسیار بشاش و خندهرو بود. مثل بهشتیان که میگویند و میخندند و به هم سلام میدهند و این واقعاً در وجود ایشان مشهود بود. یعنی میخواهم بگویم که اولین هنرش حضورش بود و هنرهای دیگر هنر دومش بودند.
من ۶ سال قبل از شهادت مرتضی به برادر ایشان آقای سید محمد آوینی و آقای اسلاملو از دوستان نزدیک ما و از کسانی که به آقای آوینی خیلی نزدیک بودند، گفتم: بزرگترین هنرمند زمان مرتضی آوینی است. ۶ سال قبل از شهادتش این مطلب را گفتم. این افراد الان شاهد هستند. این موضوع را من با قاطعیت میدانستم.
استدلالم هم خصوصیات ایشان بود چون دیگر هم شبیه ایشان نیامد. اسلام وقتی در انسانی واقعاً متجلی شده باشد در او اتفاقاتی میافتد. اسلامی که همه وجود انسان را متحول میکند در وجود مرتضی وجود داشت و من تصور میکردم این آدم، آدم عادی نیست. فکر میکنم هر قرن یکبار چنین کسی بیاید.ایشان فوقالعاده قابل تکریم بود. اغراق نمیکنم. بخشی از قدرتی که خدا به او داده بود به خاطر انتخابهایش بود. ایشان یک سلوک بسیار متفاوتی داشت.
بعضی چیزها را قبل از انقلاب دیده بود و بعد از انقلاب انتخابهایی کرده بود. در دوران جنگ هم خیلی کامل خدمت کرد. همان زمان متوجه این موضوع بودم و این را به همه دوستان میگفتم که ایشان بهترین گزینه است ولی فکر نمیکردم شهید شود. وگرنه کارهای دیگری میکردم.
فیلمهای شهید آوینی، یک جور تأییدیه انقلاب اسلامی از زبان یک هنرمندبود. به ویژه برای ما که از آن طرف دنیا آمده بودیم خیلی کمک میکرد تا انقلاب از منظر یک هنرمند موفق و مدرن، برایمان دوباره تفسیر شود. اولین مستندهایی که دیدم، در رابطه با جنگ هم نبود. در مورد مشکلات مردم ایران در اقلیمهای مختلف بود و سبک کاملاً جدیدی داشت. یعنی تدوینی بود بر اساس آنچه که بعدها به آن «مستند اشراقی» میگفت. این که گفته شد «مستند اشراقی» عبارت کاملاً درستی بود. به معنای واقعی یک کار خلاقه ی (spiritual) روحانی بود. کاری که بر اساس حضور و یک روحانیت خاص شکل گرفته بود. مرتضی کسی است که به لحاظ عبادی و سلوکی حضور دارد. این فرق مرتضی با بقیه بود. شما میبینید بعضی از افراد با بقیه متفاوتند و یک جذابیتی دارند. برای این است که کاملتر هستند و در «حال» زندگی میکنند. آوینی اینگونه بود و این ویژگی در آثارش نیز مشاهده میشد.
علت واقعی فوت
نادر طالب زاده از 8 آذر 1400 به دلیل عوارض ناشی از عارضه قلبی و لختگی خون در بیمارستان بستری بود و گاهی بهتر و گاهی بدتر می شد.
نادر طالب زاده سابقه بستری در بیمارستان را در سالهای گذشته داشت.
او در سال ۱۳۹۴، در بیمارستان تحت عمل قلب باز قرار گرفت و پس از بهبودی و طی دوران نقاهت، مرخص شد و به فعالیت هنری و رسانهای خود ادامه داد.
اینجا بخوانید:
طالب زاده همچنین دیماه سال گذشته به علت نارسایی قلبی در بیمارستان بستری شد و سلامتی خود را به دست آورد.
روز چهارشنبه ۷ اردیبهشت ماه امسال بود که وحید جلیلی در صفحه شخصی اش در فضای مجازی از بستری شدن نادر طالب زاده در بیمارستان خبرداد.
گفتنی است طالبزاده متولد ۱۳۳۲ در تهران، مستندساز، تهیهکننده و مجری تلویزیون و بازیگر و کارگردان سینما است و در روز جمعه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ چشم از جهان فروبست.
طالب زاده که در لیست شخصیتهای تحریم شده از سوی آمریکا قرار دارد در جنگ بوسنی نیز شرکت داشته است.
ارسال نظر