۷ توصیه به آنها که تازه عاشق شدهاند
انگار در مورد یک موجود خیالی حرف می زند. دست هایش را تکان می دهد, جمله ها و کلمه ها را می کشد و با شور و شوق از احساس و مرد رویاهایش حرف می زند. برایش این تازه وارد, یک مرد بی عیب و نقص است؛ یک موجود رویایی که می تواند زندگی اش را زیر و رو کند.
به گزارشامید،همشهری نوشت: لبخند از لب هایش کنار نمی رود و تمام روز, در خیال هایش غرق می شود. می گوید هربار که تلفنش زنگ می خورد, قلبش تندتر می زند و هربار که او را می بیند, دست و دلش می لرزد. یک نوجوان به دلیل محکمی برای عاشق شدن نیاز ندارد. او بدون آنکه با فردی خارق العاده آشنا شده باشد, در ذهنش از او قهرمان می سازد و عاشق خیالی می شود که خودش آن را بافته. اگر شما هم چنین حال و هوایی دارید یا رویا بافی یکی از جوان های اطرافتان شما را نگران کرده, در ادامه این مطلب با ما باشید. ما به شما کمک می کنیم تا این حس مهارناپذیر را بهتر بشناسید و توانایی
کنترل کردنش را به دست بیاورید.
اگر با عشق اولی طرف هستید…
۱ - نصیحت نکنید
اگر با کسی که برای اولین بار عاشق شده روبه رو هستید, قبل از آنکه بخواهید قدمی برای خارج کردن او از بحران بردارید, باید قدم هایی را که نباید بردارید بشناسید. هیچ وقت عاشقی را که در آسمان سیر می کند نصیحت نکنید. او نمی تواند مثل شما واقعیت را ببیند و شنیدن جملات کلیشه ای, تنها انگیزه اش را برای پنهان کاری بیشتر می کند.
۲ - پلیس بازی درنیاورید
مچ گیری و کارآگاه بازی تنها می تواند او را نسبت به شما حساس تر کند. پس تصور نکنید که با خبر شدن از رازهای او یا محدود کردن و زندانی کردنش خیال این عشق را از سر او بیرون می کند. تنها چیزی که حرف های شما را برایش شنیدنی می کند, نزدیک تر شدن شما به اوست, نه عاقل تر یا قدرتمندتر جلوه کردنتان.
۳ - حسش را مسخره نکنید
گمان نکنید با مبارزه با این حس و نمایش تصویری که در ذهن تان دارید, او را از این تجربه منصرف می کنید. برعکس! چنین واکنش هایی باعثمی شود او بیشتر به این رابطه پناه ببرد و تصور کند که اگر یک نفر در دنیا توان درک او را داشته باشد, همین عشق تازه است. گذشته از این, عشق او را با هیچ فرد دیگری مقایسه نکنید. شما تصور می کنید با چنین مقایسه ای چشم های او را روی واقعیت باز می کنید. اما در واقع ستیزه جویی را در این عاشق تقویت کرده و برای یک جنگ واقعی آماده اش می کنید.
۴ - توپ را به پدر پاس دهید
ارتباطات عاطفی درون خانواده, به ویژه ارتباط با والد جنس مخالف در روابط عاشقانه ای که فرزندان در بزرگسالی برقرار می کنند, نقش بسیار موثری دارد. هرچه رابطه آنها با والد جنس مخالف منفی تر و غیر عاطفی تر باشد, توصیف عشق اولی ها از فرد مقابل شان, رویایی تر است. اگر نگران سرنوشت عاشقانه دخترتان هستید, از پدرش بخواهید به او نزدیک تر شود و رابطه منطقی اما دوستانه با او برقرار کند. اگر دخترها بتوانند حرف دلشان را به پدر خود بگویند, کمتر اشتباه می کنند.
۵ - مراقب قرارهای پنهانی باشید
پنهانی بودن عشق اول, بیشتر از هرچیزی آن را خطرساز می کند. اگر رابطه شما با فرزندتان موثر و کم تنش باشد, ورود شما به رابطه, تنظیم ملاقات های خانوادگی و تلاش برای شناخت نزدیک و واقع بینانه عشق اولی ها را از بحران دور می کند. از طرف دیگر کمک گرفتن از فرد سوم, بیشتر از دخالت مستقیم والدین تاثیر دارد. نقش پررنگ خاله در زندگی دختران و نقش مهم دایی در زندگی پسران را نمی توان نادیده گرفت. رابطه نزدیک فرزند عاشق پیشه با این فرد سوم, می تواند به فهمیدن حقیقت کمک کند. اولیای مدرسه و در صورت لزوم روان شناسان هم می توانند به یاری عشق اولی ها بیایند.
۶ - هرچه را شنیدید باور نکنید
اگر شنیدید فرزندتان گرفتار یک عشق اول نافرجام شده است, قبل از هرواکنشی برای باخبر شدن از حقیقت تلاش کنید. عشق های اول همیشه حقیقی نیستند. گاهی نوجوانان برای ورود به دنیای بزرگ ترها و نشان دادن درک شان از این احساس, داستان های خیالی مطرح می کنند. آنها در خیال خود می بینند عاشق پسری شده اند که به خاطر بیماری فوت کرده با دختری که به اجبار خانواده اش از آن شهر یا کشور رفته است. تعریف کردن این روایات تلخ عاشقانه به نوعی کسب وجهه در گروه دوستان و همسالان تلقی می شود و گاهی این خاطرات آنقدر تکرار می شوند که تصور عاشق بودن را در ذهن فرد حک می کنند.
۷ - فرصت تجربه را از او نگیرید
عشق اول همیشه خام و نادرست نیست! گاهی جوانان با انتخابی درست و بدون توصیف های رویایی, به فردی علاقه مند می شوند. در این مواقع آنها از فرد مقابل شان به عنوان یک فرشته یاد نمی کنند, بلکه می گویند مدتی است به فردی علاقه مند شده ام و در تلاشم تا او را بیشتر بشناسم. پس فرصت این شناخت و تجربه را با نظارت خانواده از فرزندتان نگیرید. اگر او تماسش را با واقعیت قطع نکرده باشد, حتی در صورت شکست خوردن در این عشق, زندگی اش ویران نمی شود.
اگر عشق اولی هستید…
۱ - واقعا می شناسیدش؟
یک عشق اولی از صفتی که گمان می کند در فرد مقابل وجود دارد خوشش می آید اما در واقع, به چیزی دل می بندد که خودش به او نسبت می دهد. او فرد مقابلش را فهمیده, مهربان, قوی و… توصیف می کند اما این صفت ها بیشتر از آنکه متعلق به فرد مقابلش باشد, توسط این عاشق هیجان زده به او نسبت داده می شود. اگر شما هم چنین حال و هوایی دارید, کمی نسبت به نامی که روی احساستان می گذارید محتاط باشید. احتمالا راه درازی را تا عاشق شدن در پیش دارید.
۲ - خودتان را شناخته اید؟
شما برای عاشق شدن به بهانه ای نیاز دارید. گاهی شباهت فرد مقابل به شما دلیل هجوم آوردن این احساس می شود و گاهی به خاطر تفاوتش عاشق او می شوید. گاهی برایتان تداعی گر فرد دیگری است و گاهی همان فردی است که همیشه آرزو داشتید باشد. اما شاید بهترین راه برای درست انتخاب کردن و دور شدن از خطرات عشق اول, شناختن خود باشد. می توانید با شرکت در دوره های آموزش پیش از ازدواج یا کمک گرفتن از یک روان شناس, خودشناسی تان را بیشتر کنید تا به خاطر این دلایل, توهم عشق را با عاشق شدن اشتباه نگیرید. باور کنید دیگر زمان چشم بسته عاشق شدن نیست. دیگر قرار نیست شما با الگوبرداری از والدینتان و
آزمون و خطا عاشق شوید, بلکه می توانید با پیش آگاهی و بالاتر بردن خودآگاهی, عشق اول را هم به تجربه ای کم خطرتر تبدیل کنید.
۳ - آرام شوید و بعد تصمیم بگیرید
عشق اول انرژی زیادی دارد و می تواند شما را در خود غرق کند. گاهی با بی پروایی زیادی که به شما می دهد, چشم تان را روی خطرهای واقعی می بندد و شما را به فردی بی باک و نترس که از واقعیت فاصله گرفته تبدیل می کند. اگر این انرژی را در خود احساس می کنید مراقب باشید! به خودتان فرصت دهید تا آرام شوید و بعد تصمیم بگیرد. در این دوران قول و قراری با هم نگذارید و همه وعده ها و تصمیم های جدی را به زمانی که شناخت بیشتر و حقیقی تری از هم پیدا کردید موکول کنید. تا زمانی که هیجان شما کم نشده, وعده ای ندهید که بعدا از از عهده انجام دادنش برنیایید.
۴ - قبل از اینکه به او بگویید, فکر کنید!
اولین عشق, بیشتر از آنکه به یک احساس پخته و آزموده شدن شباهت داشته باشد, نوعی خوش آمدن است؛ یک خوش آمدن بسیار قوی و بی دلیل که با رویابافی و خیالات درهم می آمیزد و احساسی مهارناپذیر و خاص می شود. اما احساس خوش آمدن ملاک درستی برای انتخاب نیست. چنین احساسی با یک یا دو دلیل ایجاد می شود, اما عشق واقعی یک شبه ایجاد نمی شود و بعد از شناخت اتفاق می افتد. ممکن است به خاطر ظاهر و موقعیت اجتماعی یک نفر از او خوش تان بیاید یا به خاطر اینکه آداب معاشرت را خوب بجا می آورد دلباخته اش شوید, اما تا زمانی که وارد یک رابطه حقیقی نشوید و ریز و درشت شخصیتش را نشناسید, چیزی به نام عشق پیدا
نمی شود. پس قبل از هرچیز و حتی قبل از اینکه به طرف مقابل چیزی بگویید, با خودتان حسابی فکر کنید.
۵ - سفره دلتان را باز نکنید
عجله نکنید و همگام با رابطه جلو بروید. قرار نیست با احساس قوی خوش آمدن, همه رازهایتان را فاش کنید. خودافشاگری بیش از حد در این دوره نه تنها به رابطه شما آسیب می زند, بلکه خیلی زود پشیمانتان می کند. پس فاش کردن رازهای زندگی تان را به دوره بعد از شناخت موکول کنید و هرچه را در زندگی تان گذشته به گوش او نرسانید.
۶ - به این دو سوال پاسخ دهید
قبل از اینکه در مورد آینده تصمیم بگیرید, باید به این دو سوال پاسخ دهید: «چرا می خواهید ازدواج کنید؟ اگر چه اتفاقی بیفتد از رابطه بیرون می آیید؟» شما باید پاسخ این سوال ها را بدانید و با آگاهی از این اصول وارد رابطه شوید. در جریان یک رابطه حقیقی ممکن است پاسخ های شما دستخوش تغییرات کوچکی شود, اما قرار نیست به خاطر مطلق نبودن این جواب ها, از دانستن شان صرف نظر کنید. به مرور و در جریان رابطه, می توانید پاسخی را که به این سوالات داده اید تصحیح و تکمیل کنید و آرام آرام بفهمید دنبال چه رابطه و چه همسری می گردید.
۷ - خودتان باشید
از زمانی که احساس می کنید با کسی وارد یک رابطه جدی شده اید, باید خودتان باشید. یعنی به همان شکلی رفتار کنید که قرار است بعد از ازدواج باشید. خودخواهی ها, نیازها و انتظاراتتان را همان طور که قرار است بعد از ازدواج نشان دهید بروز دهید و هرگز برای جلب محبت طرف مقابل تان, از خودتان چهره بهتری نسازید. شاید بتوانید در محیط کار همیشه آراسته ظاهر شوید و هیچ وقت عصبانیت تان را بروز ندهید, اما در جریان زندگی مشترک, همیشه ظاهر آراسته ندارید, در همه موارد نمی توانید خشم تان را مدیریت کنید و هر روز نمی توانید لبخند به لب باشید. پس خودتان را سانسور نکنید.
ارسال نظر