گپی با مازیار در مورد آلبوم " لعنت به من "
او که مدتی است کمتر حاضر به گفتگوهای مطبوعاتی می شود، ساعتی قبل از سومین شب از کنسرت برج میلادش، در اتاق مخصوصی که در برج در اختیار خواننده قرار می دهند پذیرای من بود و در مورد آلبوم و ماجرای کنسرت هایش با هم همکلام شدیم.
به گزارشامید،همین چندی پیش بود که آلبوم دومش وارد بازار شد. «لعنت به من» نام دومین آلبوم «مازیار فلاحی» است که به تازگی وارد بازار موسیقی شده، تا طرفداران مازیار بعد از دو سال به استقبال آلبوم جدید او بروند. مازیار دو سال تمام و فقط با انتشار یک آلبوم(قلب یخی) به اجرای کنسرت پرداخت و رکورد اجراهای تهران را به دست آورد تا جایی که در شهریور و مهر ماه ۱۰ سانس کنسرت برگزار کرد. او حالا و بعد از انتشار آلبوم دومش باز هم روی استیج بازگشته و کنسرت های خود را در تهران، شهرستان های مختلف و چند کشور خارجی برگزار می کند. او که مدتی است کمتر حاضر به
گفتگوهای مطبوعاتی می شود، ساعتی قبل از سومین شب از کنسرت برج میلادش، در اتاق مخصوصی که در برج در اختیار خواننده قرار می دهند پذیرای من بود و در مورد آلبوم و ماجرای کنسرت هایش با هم همکلام شدیم.
انتشار آلبوم دوم یک مقدار طولانی شد، چرا؟
راستش پیش خودم اینطور فکر می کردم که دو سال فاصله بین دو آلبوم، فاصله مناسبی است. کنسرت هایم هم این موضوع را نشان می داد که می توانم به خودم برای انتشار آلبوم جدید فرصت دهم و آلبوم دوم را با فاصله کم از آلبوم «قلب یخی» منتشر نکنم و با همین آهنگ ها زندگی کنیم. ضمن اینکه من در این مدت، آهنگ های زیادی را در قالب تیتراژهای تلویزیونی و سینمایی کار کردم و این موضوع خلاء آلبوم را به نوعی پر کرد. البته چون آلبوم از یک نوع انسجام موسیقیایی برخوردار است و موسیقی فیلم به یک موضوع خاص می پردازد، نیاز به انتشار آلبوم هم احساس می شد و به همین دلیل همراه با امیر متوسلی و برادرم
خشایار روی آلبوم کار می کردیم. موضوع فصل سوم «قلب یخی» که پیش آمد من و امیر توسلی به دلیل اینکه هر دو درگیر این سریال بودیم، یک مقدار کار سخت شد و تمرکزمان از روی آلبوم برداشته شد. «قلب یخی» که به پایان رسید، دوباره روی آلبوم متمرکز شدیم و در نهایت «لعنت به من» شهریور امسال وارد بازار شد.
تو در این سال رکوردار اجرای زنده در تهران و شهرستان ها بودی، این فشار کنسرت ها چقدر روی طولانی شدن انتشار آلبوم دومت موثر بود؟
فشار کنسرت ها تاثیری روی عدم تمرکزم روی کلیت آلبوم نداشت، اما واقعیتش این است که اجراهای متعددی که داشتیم باعثشد یک مقدار روی آهنگسازی با تمرکز کمتری کار کنم. شک نکن که من آلبوم را وقتی منتشر می کنم که کارهای آن را با دقت کافی انجام داده باشم، وقتی می بینم آن دقت لازم روی کار وجود ندارد، صبر می کنم و دوباره کار را ادامه می دهیم. البته این موضوع را هم باید بگویم که در کوران کنسرت ها به دلیل اینکه ما مداوم مشغول خوانندگی و نوازندگی هستیم، اتفاقات خوبی هم می افتد. مثلاً در جریان همین کنسرت ها یک قطعه از «میلاد نودست» به دستم رسید که روی این قطعه تمرکز کردیم و در نهایت
به قطعه «خوشبختی» رسیدیم و آن را در آلبوم قرار دادیم.
و چی شد نام «لعنت به من» را برای آلبوم انتخاب کردی؟
این موضوع مرسوم است که معمولاً برای نام آلبوم، اسم یکی از تراک هایی که به فضای کلی کار هم مرتبط است انتخاب می شود. این اسم هم نام یکی از قطعات آلبوم بود که خودم آن را خیلی دوست داشتم.
اما «لعنت به من» نام چندان مثبتی نیست…
برعکس ظاهر اسم، این قطعه بار عاشقانه زیادی دارد. از طرف دیگر نام بقیه تراک ها مثل بارون، عشق، عاشقانه ها و… در خیلی از آلبوم ها به نوعی تکرار شده اند و من دوست داشتم اسم یگانه ای برای آلبومم انتخاب کنم.
تراک یک این آلبوم را می توان به عنوان یک اتفاق جدید در آلبوم موسیقی ایران قلمداد کرد چون در اکثر آلبوم های پاپ یک آهنگ اکتیو و گاهی ۶ و ۸ به عنوان سرآلبومی انتخاب می شود، اما این تراک یک آهنگ آرام است، قبول داری این کار یک مقدار ریسک است؟
من این تجربه را در آلبوم قبلی هم داشتم و آهنگ «دروغه» را به عنوان سرآلبومی شنیدیم. فضای من این شکلی است و حس می کنم مخاطبینم، من را به این شکل دوست دارد و می خواهد. راستش در این مورد زیاد به بازار فکر نکردم و به همین دلیل هم برای تراک اول آلبوم به سراغ یک تراک ریتمیک نرفتم. در واقع احساس کردم بازار من این نیست. مخاطب من این فضا را دوست دارد. در مورد تراک یک آلبوم «لعنت به من» هم مثل همیشه که سعی می کنم به سلیقه مخاطبم احترام بگذارم، تراکی را به عنوان سرآلبومی انتخاب کردم که هم خودم دوستش دارم و هم قصه ای که پشت آن قرار دارد، زیباست.
با این کار به دنبال ساختارشکنی هستی؟
نه، من دنبال ساختارشکنی نیستم و فقط سعی می کنم خودم باشم، همین! در واقع فکر می کنم اگر سعی کنم چیزی به جز خودم را نشان دهم ساختارشکنی کرده ام.
«پدر» یکی از تراک هایی بود که خیلی زود توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند، می شود این تراک را به حال و هوای جنگ هم ربط داد؟
خیلی ها به من می گویند چرا همیشه از ترانه ها و ملودی های خودت استفاده می کنی. این در شرایطی است که من هیچ مقاومتی در مقابل ترانه و ملودی هایی که از بیرون به دستم می رسد ندارم چون مثل هر خواننده دیگری دوست دارم بهترین کار را انجام دهم و اگر کار خوبی به دستم برسد امکان ندارد آن را رد کنم. «یاحا کاشانی» یک روز ترانه «پدر» را به من نشان داد که در اصل برای فرزندان مردانی سروده شده که برای سرزمین شان به جنگ رفتند و هرگز باز نگشتند. این شعر آنقدر من را تحت تاثیر قرار داد که اصلاً نمی توانستم به آن «نه» بگویم! مضاف بر اینکه خودم هم در سن ۱۵ ۱۶ سالگی پدرم را از دست دادم و حس کردم
من و همه کسانی که یک نفر را از دست داده اند و امروز تنها شده اند، هم عینیت پیدا می کند. این تراک یکی از کارهایی است که بعد از ضبط، فقط ۱ یا ۲ بار آن را گوش کردم.
چرا؟
راستش این آهنگ برایم تلخ است. به شخصه خیلی با این تراک همزاد پنداری می کنم. حس می کنم یک درد و دل عجیب در عمق این تراک وجود دارد و به همین دلیل هربار که آن را گوش می دهم، انکار دفعه اول است دارم آن را می شنوم و دفعه اول استا که این اتفاق می افتد.
پس به دلیل همین همزاد پنداری هم هست که حس کار اینقدر خوب از آب درآمده.
بله، من موقع اجرای این ترانه خیلی اذیت شدم و اگر دقت کنی صدایم در این تراک یک مقدار گرفته است. هر بار که برای خواندن این آهنگ به استودیو می رفتم، بغض عجیبی به سراغم می آمد و نمی توانستم ادامه دهم. ساعت ۵ صبح بود که امیر توسلی گفت من از همین صداهایی که گرفته ایم استفاده می کنم چون حس می کنم اگر تا ابد هم ادامه دهیم، همین وضعیت ادامه پیدا می کند. این ماجرا گذشت و امیر یک روز به من زنگ زد و گفت تو یک بار این آهنگ را خواندی و رفتی و من باید برای میکس و مستر و تنظیم صدها بار آن را گوش دهم و هر بار اشک در چشمانم حلقه می زند!
در «لعنت به من» تعداد آهنگ هایی که برای مخاطب تداعی گر یک سری تصویر است، کم نیست. چرا به سراغ ساخت کلیپ نرفتی؟
من هم موافقم که تراک هایی مثل ۱،۳، ۱۴ و… آهنگ هایی هستند که خواص تصویری دارند و برای کلیپ سازی مناسب هستند. راستش فرصت کافی برای پرداختن به موضوع کلیپ وجود نداشت و به همین دلیل هم ترجیح دادم این کار را در یک مجموعه تصویری و به صورت منسجم انجام دهم. در این مجموعه تصویری، بخش هایی از کنسرت ها و پشت صحنه های آن را خواهیم دید و در کنار آن به موضوع کلیپ هم خواهیم پرداخت.
«یه روز صافی یه روز ابری» به نظر می رسد از جنس مازیار فلاحی فاصله دارد، قرار گرفتن این تراک در آلبوم دلایل بازاری داشت؟
اگر ملودی و ترانه این قطعه را ببینی متوجه می شوی که با فضای کلی من تناسب دارد اما وقتی کار را تنظیم کردیم من و امیر توسلی با تعجب به هم نگاه می کردیم. وقتی دیدم کار یک مقدار با نمک از آب درآمده، اصراری بر تغییر آن نداشتم. این اتفاق در هنگام تنظیم افتاد و ما هم جلوی آن را نگرفتیم. به هر حال شاید کسی که در حال سفر هست دوست دارد در اتومبیلش آهنگ شاد گوش کند، فکر می کنم برای این کار لزومی ندارد سی دی من را از ضبط خارج کند و سی دی دیگری را جایگزین کند. پس چنین آهنگی هم حق من به عنوان خواننده است و هم حق مخاطبینم است. فراموش نکن که مازیار همیشه قرار نیست یک پکیج آرام ارائه دهد،
شاید مخاطبینم دوست دارند با صدای من یک قطعه شاد هم بشنوند.
در نهایت فکر می کنی «لعنت به من» برای مازیار فلاحی یک قدم رو به جلو بود؟
اتفاقی که برای «قلب یخی» افتاد آنقدر خوب بود که کارم برای آلبوم دوم یک مقدار سخت شد. چیزی که امروز برایم راضی کننده است تنوع آلبوم است. در بخش میکس و مستر آلبوم خیلی وقت گذاشتم و الان واقعاً راضی ام. ضمن اینکه سعی کردم پخته تر کار کنم و در بخش تنظیم از یک فکر دیگر به نام امیر توسلی استفاده کردم که او هم با درک ملودی محور بودن کار سعی کرد کارها را خلوت تر بگیرد. فکر می کنم برای پاسخ به این سوال که آیا «لعنت به من» یک قدم رو به جلو حساب می شود یا خیر؟ یک مقدار زود است! اما چیزی که می دانم این است که خط سیرم همیشه یکسان و شیب آن صعودی است.
تو در «قلب یخی» بازیگری را هم تجربه کردی، از این تجربه راضی بودی؟
همکاری با مهران مدیری، هدیه تهرانی، رضا عطاران و دیگر دوستان از لحاظ بازیگری تجربه خوبی بود اما واقعیتش این است که جنس موسیقی و سینما خیلی با هم متفاوت است.
یعنی سینما سخت تر از موسیقی است؟
هیچ چیزی از موسیقی سخت تر نیست. چون عامل زمان به شدت در موسیقی دخیل است و شما نمی توانید وسط کار کات بدهید و بقیه اش را فردا بگیرید. اما در سینما شما می توانید یک پلان را ۵ بعدازظهر بگیرید و یک پلان را ۵ صبح فردا.
پس فعلاً به بازیگری فکر نمی کنی؟
قلب یخی تجربه بدی برایم نبود که بخواهم بگویم دیگر دوست ندارم بازیگری را تجربه کنم، اما دوست دارم اگر قرار است این کار را انجام دهم، نقشی را بازی کنم که از نظر عاطفی و روحی به خودم نزدیک باشد.
در آینده نزدیک در برخی کشورهای خارجی کنسرت خواهی داشت، از قبل برای این ماجرا برنامه ریزی داشتی یا تقاضا برای اجراهای خارجی بالا بوده؟
کنسرت همیشه براساس تقاضا اتفاق می افتد. در این مورد اگر اطلاعات بیشتری می خواهید باید با برادرم خشایار فلاحی صحبت کنید.
تا جایی که می دانم خشایار در حال برنامه ریزی و مذاکره برای برگزاری چندین کنسرت و اجراهای متعددی برای کنسرت های خارج از کشور من می باشد. اما در کل بگویم که همه دوست دارند خواننده شوند، ما این طور نیست که همه خواننده شوند و در واقع شما برای خواننده شدن از بیرون انتخاب می شوید. خیلی از خواننده ها هستند که با خرج هزینه های گزاف، آلبوم منتشر می کنند اما در نهایت آلبوم شان ۲۷۰۰ نسخه هم نمی فروشد. این در حالی است که اگر اقوام شما هم آلبوم تان را بخرند باید فروشی بالای ۲۰۰۰ نسخه داشته باشید، اما وقتی این اتفاق نمی افتد یعنی شما از طرف مردم انتخاب نشده اید و این انتخاب را
نمی توانید با هزینه و… به دست بیاورید. این موضوع در مورد کنسرت هم وجود دارد. شما را انتخاب می کنند و به کنسرت تان می آیند چون ارتباط دلی بین مخاطب و موسیقی شما به وجود آمده. این ارتباط که از نظر عاطفی برقرار می شود، من به عنوان خواننده موظفم هر جای دنیا که هست بروم و کنسرتم را اجرا کنم. در واقع این رسالت من است. در خارج از کشور شاید خیلی ها هستند که دل شان برای ایران تنگ شده، شاید خیلی ها این موسیقی را شنیده اند و با آن همزاد پنداری کرده اند! به همین دلیل حس می کنم این از وظایف ماست که برویم و اجرا کنیم. شاید باورش برایت سخت باشد اما آنقدر ریشه هایم در اینجا محکم شده که
وقتی به کشورهای دیگر می روم علیرغم حمایت های هموطنان عزیزمان خیلی سریع احساس غربت می کنم و به همین دلیل بلافاصله بعد از پایان اجرا به ایران بر می گردم.
آرمانی / شماره ۱۵۳ و ۱۵۴ / گفتگو: مصطفی امامی / صفحه ۳۲