غریب شهر خراسان غریبنوازی کن؛
همه چیز درباره حضرت رضا(ع)
امام به دعبل میگوید امام مهدی(عج) را میشناسی؟ او اظهار بیاطلاعی کرد، امام درباره مهدی موعود(عج) توضیح داد در حالی که ایشان هنوز به دنیا نیامدهاند و امام فرمود …
به گزارشامیدبه نقل از مشرق، در ادبیات ما امامان بعد امام رضا(ع) را «ابن الرضا» میگویند، چرا که ایشان یک محوریت مهم میان اهل بیت(ع) در توسعه جغرافیا و فرهنگ شیعه دارند. امام جواد(ع) اولین امامی است که در خردسالی به امامت رسید و لذا امام رضا(ع) میداند که چنین مسألهای اتفاق میافتد و گرداب عقیدتی رخ میدهد بنابراین احادیثی از ایشان درباره امامت وجود دارد که بی نظیر است.
کسی که خود عهدهدار امامت است، صفات و ویژگیهای امام معصوم را به خوبی در هستی تبیین میکند. در این زمینه از امام رضا(ع) احادیثبسیاری است، از ایوب بن نوح نقل شده که خدمت امام رضا(ع) رسیده و خطاب به امام بیان کرده؛ حالا که دست شما باز است امیدوارم موعود شما باشید و نیازی به شمشیر هم نداشته باشید، با این قدرتی که دارید جهان را پر از عدل و داد میکنید.
ایوب تصور میکرد که امام رضا(ع) همان مهدی موعود است منتها امام میگوید که من این فرد نیستم که شما تصور میکنید امام زمان(عج) چنین ویژگیهایی دارد چرا که تولدش مخفی و مردم در غیبت او به سر میبرند درحالیکه من تولدم مشخص و غیبتی هم ندارم، بنابراین امام رضا(ع) در صدد بود که حقیقت مهدویت را برای مردم مشخص کند و این فرهنگ مهدوی در آن زمان نیز بین مردم بوده و همه منتظر کسی بودند که از خاندان پیامبر(ص) جهان را پر از عدل و داد کند.
*روایاتی مهدوی از امام رضا(ع)
در حدیثی از ریان بن صلت بیان شده که امام رضا(ع) فرمودند امام مهدی(عج) با چشم دیده نمیشود، به مناسبت نبود او فتنههای سخت و خانمانبراندازی وجود دارد که خویشان و همرازان و همسنگران در او سقوط میکند، یعنی امام رضا(ع) نسبت به مهدویت مسائل بسیار حیاتی و مهمی را بیان کرده و از کوچکترین فرصتها برای بیان مباحثمهدوی برای شیعه استفاده کرده است. به طور مثال امام رضا(ع) به شخصی گفت شما در قنوت نماز چه میخوانید؟ و سپس گفت دعایی را برای امام مهدی(عج) بخوانید. ایشان خود دعا کردن برای امام مهدی(عج) را در قنوت نماز تعلیم میدهند تا در بهترین حالات و موقع نیایش نمازها، امام
مهدی(عج) را مدنظر قرار دهیم.
/ / روزی «دعبل بن خزاعی» شاعر معروف اهل بیت(ع) خدمت امام رضا(ع) رسید و قصیدهای را برای امام خواند به بیتی رسید که «ظهور امام زمان حتما اتفاق میافتد / برکتهای خداوند در زمان ظهور مهدی زیاد است» در این هنگامه امام به شدت به گریه افتاد، سر مبارکش را بالا گرفت و به دعبل گفت روحالقدس این دو بیت را بر زبان تو جاری ساخت. امام به دعبل میگوید امام مهدی(عج) را میشناسی؟ او اظهار بیاطلاعی کرد، امام درباره مهدی موعود(عج) توضیح داد درحالی که ایشان هنوز به دنیا نیامدهاند و امام فرمود که ایشان اگر یک روز از عمر دنیا مانده باشد ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد میکند
همینجا امام رضا دوبیت به شعر دعبل اضافه میکند.
مهدویت در طول تاریخ از سوی ائمه برای شیعیان مورد تأکید قرار گرفته و زمان امام رضا(ع) نیز مطرح بوده چرا که وقتی امام رضا ولایت عهدی را پذیرفت عدهای گمان کردند که ایشان جهان را پر از عدل و داد میکند درحالی که بعد از ایشان نیز دو امام بعدی زمینهساز ظهور امامت امام موعود شدند اما به هر حال جایگاه امامت در دوران امامت امام رضا(ع) بسیار متعالی بود.
*ای بادبان نجات!
رضا گویان به درگاهت آمده ام و تشنه ام، تشنه! مرا جرعه ای از سقّاخانهات بنوشان و در رودخانه ای که از پشت پنجره فولادِ تو تا آن سوی آسمان جاری است، زلال کن. مرا پَر و بال کبوترانه ای ببخش تا در طواف گنبد طلایی ات هفت بار، به نیّتِ هفت پرنده و هفت آسمان بچرخم و با کبوتران بارگاهت رهاتر از نسیم تا فصلی از اردیبهشت آواز نیاز و راز سر دهم.
ای گل بی خار گلستان عشق قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم اِذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حَریمت به مَثَل کهرباست شوق وسبک خیزی کاهم بده
تاکه ز عشق تو گدازم چو شمع گرمی جان سوز به آهم بده
لشگرشیطان به کمین من است بی کسم ای، شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من با نظری، یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطا بخش همه عالمی جمله ی حاجات مرا هم بده
*نگاهی به زندگانی مادر امام رضا(ع)
از آنجا که مادر بزرگوار امام رضا(ع) و حضرت فاطمه معصومه(س)، در یک کشور و فرهنگ دیگری غیر از ممالک اسلامی به دنیا آمده است و تا موقعی که ایشان، توسط یک کاروان برده فروش به عنوان یک کنیز وارد مدینه نشده بود، اطلاع چندانی از زندگی او در دسترس نیست، به همین خاطر نام اصلی او که موقع تولد، توسط پدر و مادرش انتخاب شده است، به طور قطع معلوم نیست، ولی آنچه که در میان بیشتر تاریخنویسان و محققان در این زمینه مشهور شده است، این است که اولین نامی که این بانوی بزرگوار، پس از ورود به منزل امام به آن نام شناخته شده بود، «تکتم» بوده است.
«تکتم» در کلام عرب، در اصل از معنای پوشیده شدن و مخفی اتخاذ شده است و در عرف مردم عرب، بیشتر به عنوان یکی از نامهای چاه «زمزم» در مکه مکرمه که در واقع معجزهای از معجزات حضرت هاجر و فرزندش اسماعیل(ع) محسوب میشود، به کار رفته است. یکی از لقبهای معرفی که مورخین و محدثین برای آن بانو ذکر کردهاند، «سمانه» است، سمانه در کلام عرب از «سمین» و «سمینه» به معنای چاق و فربه آمده است و نام مادر حضرت امام هادی(ع) نیز «سمانه» بوده است.
البته برخی از محققین، از این لقب، معنای رفعت مقام و بلندی مرتبه انسانیت را نیز اراده کردهاند، ولی به نظر ما، این معنا با علم لغت عرب چندان سازگاری ندارد.
بنابراین از این لقب، فهمیده میشود که آن حضرت از لحاظ شکل و شمایل جسمانی، زنی نسبتاً چاق و فربه بوده است.
یکی دیگر از لقبهای آن بانوی مکرمه که در برخی از منابع مربوطه معرفی شده «خیزران» است، خیزران، در کلام عرب معنای متعددی دارد همچون، گیاهی نرم که در بلاد روم میروید، عودی معروف، نی، تیر و پیکان، هر گونه شاخهای که نرم باشد، گیاهی که دارای شاخههای نرم باشد، درخت و یا گیاهی که راست قامت و استوار باشد، سکّان کشتی و امثال آن.
موقعی که امام کاظم(ع) میخواستند آن بانو را به عنوان کنیز خریداری کنند، ایشان به اندازهای بیمار بودند که گویا آثار بیماری او در اندام و حالات ظاهری او نمایان بوده است و به همین خاطر هم، صاحب کاروان آن بانو را به خریداران عرضه نمیکرد و همچنین اطرافیان امام(ره) نیز از خریدن کنیزی مریض و بیمار متعجب شده بودند.
ولی از این لقب، اگر معنای دوم اراده شود، چنین فهمیده میشود که این بیماری، پس از گذشت مدتی، دیگر رفع شده بود و آن بانو دیگر هیچ آثار بیماری در ظاهر حالش پیدا نبود و او بانویی راست قامت و استوار بود.
همچنین یکی از لقبهای مهم آن بانوی مخدره، که بسیاری از مورخین و محققین به آن اشاره کردهاند، «شقراء» است، «شقراء» در کلام عرب، به معنای زن سرخگون آمده است و این لقب، نشان میدهد که رنگ چهره آن بانوی بزرگوار، سرخگون بوده است، همانگونه که رنگ غالب مردم حوالی اندلس و شمال آفریقا، سرخ و یا سیاه بوده و هم اکنون هم اینگونه است.
نجمه، اَروی، صَقَر، طاهره، سَلامه، رشیده، مریسیّه، نَوبیّه و سُکَن از دیگر القاب مادر ثامنالحجج(ع) است.
سبک زندگی امام رضا(ع)
از خوش اخلاقى امام سخن بسیار گفته اند. در این جا به چند نمونه آن توجّه کن و ببین که امام در برخورد با مردم به چه نکات ریزى دقّت مى کرده است. همه اینها براى ما درس(چگونه زیستن) است:
هیچ گاه با سخن خود، دیگران را آزار نداد.
سخن هیچ کسى را قطع نکرد.
به نیازمندان بسیار کمک مى فرمود.
با خدمتگزاران خود بر سر یک سفره مى نشست و غذا مى خورد.
همیشه چهره اى خندان داشت.
هرگز با صداى بلند و با قهقهه نمى خندید.
هنگام نشستن، هرگز پاى خود را در حضور دیگران دراز نمى کرد.
در حضور دیگران هرگز به دیوار تکیه نمى زد.
به عیادت بیماران مى رفت.
در تشییع جنازه ها شرکت مى جست.
از مهمانان خود، شخصا پذیرایى مى کرد.
وقتى بر سر سفره اى مى رسید، اجازه نمى داد تا به احترام او از جاى برخیزند.
به پاکیزگى بدن، موى سر و پوشاک خود بسیار توجه داشت.
بسیار بردبار و صبور و شکیبا بود.
بصیرت و سازش ناپذیرى در کلام امام(ع)
ائمه(ع) نه فقط خود با دستگاههاى ظالم و دولتهاى جائر و دربارهاى فاسد مبارزه کردهاند بلکه مسلمانان را به جهادبر ضد آنها دعوت نمودهاند، بیش از پنجاه روایت در وسائل الشیعه و مستدرکو دیگر کتب هست که «از سلاطین و دستگاه ظلمه کنارهگیرى کنید و به دهان مداحآنها خاک بریزید، هر کس یک مداد به آنها بدهد یا آب در دواتشان بریزد چنین وچنان مىشود..» خلاصه دستور دادهاند که با آنها به هیچ وجه همکارى نشود وقطع رابطه بشود.
امام خمینى در جاى دیگر اینطور مىفرمایند:
ائمه ما(ع) همه شان کشته شدند براى اینکه همه اینها مخالف با دستگاه ظلم بودند اگر چنانچه امامهاى ما در خانههایشان مى نشستند.. محترم بودند، روى سرشان مىگذاشتند ائمه ما را، لکن مىدیدند هر یک از اینها حالا کهنمىتواند لشرکشى کند از باب اینکه مقتضیاتش فراهم نیست، دارد زیرزمینى اینهارا از بین مىبرد، اینها را مىگرفتند حبس مىکردند..
مرحوم شیخ کلینى از قول یکى از یاران امام رضا(ع) مى نویسد:
پس از آنکه حضرت رضا(ع) به امامت رسید سخنانى ایراد فرمود که بر جان وى ترسیدیم و لذا به آن حضرت عرض شد: مطلبى آشکار کردى که بیم داریم این طاغوت(هارون) بر علیه شما اقدامى کند، و حضرت در جواب فرمود:
هر کارى مى تواند انجام دهد …
یکى دیگر از یاران حضرت مىگوید:
به امام عرض کردم: شما خود را به این امر(یعنى امامت) شهره ساخته و جاى پدرنشستهاید، در حالى که از شمشیر هارون خون مى چکد(و دوران اختناق عجیبى حکم فرماست، شما با چه جراتى چنین مى کنید؟!) که آن حضرت با پاسخ خود به وى فهماند که این مسائل و ماموریتهاى ائمه(علیهم السلام) قبلا از جانب الهى تعیین شده و هارون قدرت مقابله با حضرت را ندارد.
امام هشتم با هشیارى سیاسى خویش توانست پس از مرگ هارون(که در سال دهم از امامت حضرت اتفاق افتاد) در دوران نزاع و کشمکش هاى میان دو برادر(یعنى امین و مامون) به ارشاد و تعلیم و تربیت شیعه ادامه دهد.
و بالاخره پس از به قدرت رسیدن مامون، با حرکتها و موضع گیریهاى دقیق وحکیمانه نقش عظیم خویش را به خوبى ایفا نمود.
همانطور که معروف است مامون در میان خلفاى بنى عباس از همه داناتر و زیرکتربود، از علوم مختلف آگاهى داشت و تمام اینها را وسیلهاى براى پیشبرد قدرت شیطانى خویش قرار داده بود و از همه مهمتر جنبه عوام فریبى وى بود.
وى با طرحیک نقشه حساب شده، ولایت عهدى حضرت را پیشنهاد کرد که اهداف مختلفى را دنبال مى نمود از جمله: در هم شکستن قداست و مظلومیت امامان شیعه و پیروانشان، مشروعیت بخشیدن به حکومت خویش و خلفاى جور قبلى و کسب وجهه و حیثیت براى خویش، تخطئه شیعیان مبنى بر عدم اعتنا به دنیا و ریاست، کنترل مرکز و کانون مبارزات، دور کردن امام از مردم و تبدیل امام به یک عنصر دربارى و توجیه گر دستگاه.
مقام معظم رهبرى ضمن برشمردن و توضیح اهداف فوق فرمودهاند:
در این حادثه، امام هشتم على بن موسى الرضا(ع) در برابر یک تجربه تاریخى عظیمقرار گرفت و در معرض یک نبرد پنهان سیاسى که پیروزى یا ناکامى آن مىتوانستسرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد. در این نبرد رقیب که ابتکار عمل را بدستداشت و با همه امکانات به میدان آمده بود مامون بود.
مامون با هوشى سرشار و تدبیرى قوى و فهم و درایتى بىسابقه قدم در میدانىنهاد که اگر پیروز مىشد و اگر مىتوانست آنچنانکه برنامهریزى کرده بود کار رابه انجام برساند یقینا به هدفى دست مىیافت که از سال چهل هجرى یعنى از شهادتعلى بن ابیطالب(ع) هیچیک از خلفاى اموى و عباسى با وجود تلاش خود نتوانستهبودند به آن دستیابند یعنى مىتوانست درخت تشیع را ریشهکن کند و جریان معارضىرا که همواره همچون خارى در چشم سردمداران خلافتهاى طاغوتى فرو رفته بود بکلىنابود سازد.
اما امام هشتم با تدبیرى الهى بر مامون فائق آمد و او را درمیدان نبرد سیاسى که خود به وجود آورده بود بطور کامل شکست داد و نه فقط تشیعضعیف یا ریشهکن نشد بلکه حتى سال دویست و یک هجرى یعنى سال ولایتعهدى آن حضرتیکى از پر برکتترین سالهاى تاریخ تشیع شد و نفس تازهاى در مبارزات علویاندمیده شد و این همه به برکت تدبیر الهى امام هشتم و شیوه حکیمانهاى بود که آنامام معصوم در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد.
آرى نمونه هاى هشیارى وتیزبینى آن حضرت در قضایاى متعددى جلوهگر است مانند ماجراى نماز عید که هر چندبا پیشنهاد مامون بود اما حرکت و شیوه حضرت به گونهاى بود که مامون دستورجلوگیرى از اقامه نماز را صادر کرد و به قول رهبر عزیزمان «مامون را درمیدان نبردى که خود به وجود آورده بود بطور کامل شکست داد.»
دانلود چند کلیپ کوتاه مداحی
هشت کتاب منتخب که درباره هشتمین امام شیعیان نوشته شده است را به پیشنهاد کتابستان در ادامه میخوانید.
«آهو مبارک باد» عنوان تازهترین دفتر شعر عبدالرضا رضایینیا است که در قالب عاشقانههایی برای امام هشتم(ع) و در شمایل یک دفتر شعر منتشر شده است
مولف با تجزیه و تحلیل زندگانی امام علی بن موسیالرضا(ع) سعی دارد مطالب کتاب را با استناد به منابع متعدد تاریخی تدوین نماید دوران پیش از امامت، زمامداران عصر امامت، حالات وعبادات، شرایط سیاسی، مردم و امام، امام در ایران، آغاز توطئهها، و شهادت امام و آثار آن از جمله مباحثاین کتاب هستند.
۱۰۰ سخن گرانبها از ثامن الائمّه(علیهم السلام)
۱. مؤمن، مؤمن واقعى نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد: سنتى از پروردگارش و سنتى از پیامبرش و سنتى از امامش. اما سنت پروردگارش، پوشاندن راز خود است، اما سنت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است، اما سنت امامش صبر کردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است
(اصول کافى، ج ۳، ص ۳۳۹)
۲. پنهان کننده کار نیک(پاداشش) برابر هفتاد حسنه است و آشکار کنندهکار بد سرافکنده است، و پنهان کننده کار بد آمرزیده است
(اصول کافى، ج ۴، ص ۱۶۰)
۳. از اخلاق پیامبران، نظافت و پاکیزگى است
(تحف العقول، ص ۴۶۶)
۴. امین به تو خیانت نکرده(و نمىکند) و لیکن(تو) خائن را امین تصورنمودى
(تحف العقول، ص ۴۶۶)
۵. برادر بزرگتر به منزله پدر است
(تحف العقول، ص ۴۶۶)
۶. دوست هرکس عقل او، و دشمنش جهل اوست
(تحف العقول، ص ۴۶۷)
۷. دوستى با مردم، نیمى از عقل است
(تحف العقول، ص ۴۶۷)
۸. به درستى که خداوند، سر و صدا و تلف کردن مال و پر خواهشى را دوستندارد
(تحف العقول، ص ۴۶۷)
۹. عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده خصلت را دارا باشد: از اوامید خیر باشد، از بدى او در امان باشند، خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد، خیر بسیار خود را اندک شمارد، هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود، در عمر خود از دانشطلبى خسته نشود، فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد، خوارى در راه خدایش از عزت با دشمنش محبوبتر باشد، گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد. سپس فرمود: دهمى چیست و چیست دهمى! به او گفته شد: چیست؟ فرمود: احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزگارتر است
(تحف العقول، ص ۴۶۷)
۱۰. از امام رضا(ع) سؤال شد: سفله کیست؟ فرمود: آن که چیزى دارد کهاز(یاد) خدا بازش دارد
(تحف العقول، ص ۴۶۶)
۱۱. ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا یک درجه بالاتر از ایماناست، و به فرزند آدم چیزى بالاتر از یقین داده نشده است
(تحف العقول، ص ۴۶۹)
۱۲. اطعام و میهمانى کردن براى ازدواج از سنت است
(تحف العقول، ص ۴۶۹)
۱۳. پیوند خویشاوندى را برقرار کنید گرچه با جرعه آبى باشد، و بهترین پیوندخویشاوندى، خوددارى از آزار خویشاوندان است
(تحف العقول، ص ۴۶۹)
۱۴. حضرت رضا(ع) همیشه به اصحاب خود مىفرمود: بر شما باد به اسلحهپیامبران، گفته شد: اسلحه پیامبران چیست؟ فرمود: دعا
(اصول کافى، ج ۴، ص ۲۱۴)
۱۵. از نشانههاى دین فهمى، حلم و علم است، و خاموشى درى از درهاى حکمتاست. خاموشى و سکوت، دوستى آور و راهنماى هر کار خیرى است
(تحف العقول، ص ۴۶۹)
۱۶. زمانى بر مردم خواهد آمد که در آن عافیت ده جزء است، که نه جزء آن درکنارهگیرى از مردم، و یک جزء آن در خاموشى است
(تحف العقول، ص ۴۷۰)
۱۷. از امام رضا(ع) از حقیقت توکل سؤال شد. فرمود: این که جز خدا ازکسى نترسى
(تحف العقول، ص ۴۶۹)
۱۸. به راستى که بدترین مردم کسى است که یارىاش را(از مردم) باز دارد وتنها بخورد و زیر دستش را بزند
(تحف العقول، ص ۴۷۲)
۱۹. بخیل را آسایشى نیست، و حسود را خوشى و لذتى نیست، و زمامدار را وفایى نیست، و دروغگو را مروت و مردانگى نیست
(تحف العقول، ص ۴۷۳)
۲۰. کسى دست کسى را نمىبوسد، زیرا بوسیدن دست او مانند نماز خواندن براىاوست
(تحف العقول، ص ۴۷۳)
۲۱. به خداوند خوشبین باش، زیرا هرکه به خدا خوشبین باشد، خدا با گمانخوش او همراه است، و هرکه به رزق و روزى اندک خشنود باشد، خداوند به کردار اندک او خشنود باشد، و هرکه به اندک از روزى حلال خشنود باشد، بارش سبک و خانوادهاش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنیا و دوایش بینا سازد و او را از دنیا به سلامت به دار السلام بهشت رساند
(تحف العقول، ص ۴۷۲)
۲۲. ایمان چهار رکن است: توکل بر خدا، رضا به قضاى خدا، تسلیم به امرخدا، واگذاشتن کار به خدا
(تحف العقول، ص ۴۶۹)
۲۳. از امام رضا درباره بهترین بندگان سؤال شد. فرمود: آنان هرگاه نیکىکنند خوشحال شوند، و هرگاه بدى کنند آمرزش خواهند، و هرگاه عطا شوند شکر گزارند، و هرگاه بلا بینند صبر کنند، و هرگاه خشم کنند. درگذرند
(تحف العقول، ص ۴۶۹)
۲۴. کسى که فقیر مسلمانى را ملاقات نماید و بر خلاف سلام کردنش بر اغنیا براو سلام کند، در روز قیامت در حالى خدا را ملاقات نماید که بر او خشمگین باشد
(عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۵۲)
۲۵. از حضرت امام رضا(ع) درباره خوشى دنیا سؤال شد. فرمود: وسعت منزلو زیادى دوستان
(بحار الانوار، ج ۷۶، ص ۱۵۲)
۲۶. زمانى که حاکمان دروغ بگویند، باران نبارد و چون زمامدار ستم ورزد، دولت، خوار گردد، و اگر زکات اموال داده نشود چهار پاپان از بین روند
(بحار الانوار، ج ۷۳، ص ۳۷۳)
۲۷. هر کس اندوه و مشکلى را از مؤمنى برطرف نماید، خداوند در روز قیامتاندوه را از قلبش برطرف سازد
(اصول کافى، ج ۳، ص ۲۶۸)
۲۸. بعد از انجام واجبات، کارى بهتر از ایجاد خوشحالى براى مؤمن، نزدخداوند بزرگ نیست
(بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۴۷)
۲۹. بر شما باد به میانهروى در فقر و ثروت، و نیکى کردن چه کم و چه زیاد، زیرا خداوند متعال در روز قیامت یک نصفه خرما را چنان بزرگ نماید که مانند کوه احد باشد
(بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۴۶)
۳۰. به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر رابفشارید و به هم خشم نگیرید
(بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۴۷)
۳۱. بر شما باد راز پوشى در کارهاتان در امور دین و دنیا. روایت شده که " افشاگرى کفر است " و روایت شده " کسى که افشاى اسرار مىکند با قاتل شریک است " و روایت شده که " هرچه از دشمن پنهان مىدارى، دوست تو هم بر آن آگاهى نیابد "
(بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۴۷)
۳۲. آدمى نمىتواند از گردابهاى گرفتارى با پیمانشکنى رهایى یابد، و ازچنگال عقوبت رهایى ندارد کسى که با حیله به ستمگرى مىپردازد
(بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۴۹)
۳۳. با سلطان و زمامدار با ترس و احتیاط همراهى کن، و با دوست با تواضع، و با دشمن با احتیاط، و با مردم با روى خوش
(بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۵۶)
۳۴. هر کس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم او راضىباشد
(بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۵۶)
۳۵. عقل، عطیه و بخششى است از جانب خدا، و ادب داشتن، تحمل یک مشقتاست، و هر کس با زحمت ادب را نگهدارد، قادر بر آن مىشود، اما هر که به زحمت بخواهد عقل را به دست آورد جز بر جهل او افزوده نمىشود
(بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۴۲)
۳۶. به راستى کسى که در پى افزایش رزق و روزى است تا با آن خانواده خود را اداره کند، پاداشش از مجاهد در راه خدا بیشتر است
(بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۳۹)
۳۷. پنج چیز است که در هر کس نباشد امید چیزى از دنیا و آخرت به او نداشته باش: کسى که در نهادش اعتماد نبینى، و کسى که در سرشتش کرم نیابى، و کسى که در خلق و خوىاش استوارى نبینى، و کسى که در نفسش نجابت نیابى، و) کسى که از خدایش ترسناک نباشد
(تحف العقول، ص ۴۷۰)
۳۸. هرگز دو گروه با هم روبهرو نمىشوند، مگر اینکه نصرت و پیروزى با گروهىاست که عفو و بخشش بیشترى داشته باشد
(تحف العقول، ص ۴۷۰)
۳۹. مبادا اعمال نیک و تلاش در عبادت را به اتکاى دوستى آل محمد(ع) رهاکنید، و مبادا دوستى آل محمد(ع) و تسلیم براى آنان را به اتکاى عبادت از دست بدهید، زیرا هیچ کدام از ایندو به تنهایى پذیرفته نمىشود
(بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۴۷)
۴۰. عبادت پر روزه داشتن و نماز خواندن نیست، و همانا عبادت پر اندیشهکردن در امر خداست
(تحف العقول، ص ۴۶۶)
۴۱. کسى که نعمت دارد باید که بر عیالش در هزینه وسعت بخشد
(تحف العقول، ص ۴۶۶)
۴۲. هرچه زیادى است نیاز به سخن زیادى هم دارد
(تحف العقول، ص ۴۶۶)
۴۳. کمک تو به ناتوان بهتر از صدقه دادن است
(تحف العقول، ص ۴۷۰)
۴۴. به آن حضرت گفته شد: چگونه صبح کردى؟ فرمود: با عمر کاسته، و کردارثبت شده، و مرگ بر گردن ما و دوزخ دنبال ما است، و ندانیم با ما چه شود
(تحف العقول، ص ۴۷۰)
۴۵. سخاوتمند از طعام مردم بخورد تا از طعامش بخورند، و بخیل از طعام مردمنخورد تا از طعامش نخورند
(تحف العقول، ص ۴۷۰)
۴۶. ما خاندانى باشیم که وعده خود را وام دانیم چنانچه رسول خدا(ص) کرد
(تحف العقول، ص ۴۷۰)
۴۷. هیچ بنده به حقیقت کمال ایمان نرسد تا سه خصلتش باشد: بینایى در دین، و اندازهدارى در معیشت، و صبر بر بلاها
(تحف العقول، ص ۴۷۱)
۴۸. به ابى هاشم داود بن قاسم جعفرى فرمود: اى داود ما را بر شما به خاطر رسول خدا(ص) حقى است، و شما را هم بر ما حقى است، هر که حق ما را شناخت رعایت او باید، و هر که حق ما را نشناخت حقى ندارد
(تحف العقول، ص ۴۷۱)
۴۹. با نعمتها خوش همسایه باشید، که گریز پایند، و از مردمى دور نشوند که باز آیند
(تحف العقول، ص ۴۷۲)
۵۰. ابن سکیت به آن حضرت گفت: امروزه حجت بر مردم چیست؟ در پاسخفرمود: همان عقل است که به وسیله آن شناخته مىشود آن که راستگو است از طرف خدا و از او باور مىکند، و آن که دروغگو است و او را دروغ مىشمارد، ابن سکیت گفت: به خدا این است پاسخ
(تحف العقول، ص ۴۷۳)
۵۱. هرکس آفریدگار را به آفریدههایش تشبیه کند، مشرک است و هرکس بهخداوند چیزى نسبت دهد که خدا خود از آن نهى کرده است کافر است
(وسائل الشیعة، ج ۱۸، ص ۵۵۷)
۵۲. ایمان انجام واجبات و دورى از محرمات است، ایمان عقیده به دل واقرار به زبان و کردار با اعضاء تن است
(تحف العقول، ص ۴۴۴)
۵۳. ریان از امام رضا علیه السلام پرسید: نظرتان راجع به قرآن چیست؟ امامفرمود: قرآن سخن خداست، فقط از قرآن هدایت بجویید و سراغ چیز دیگر نروید که گمراه مىشوید
(بحار الانوار، ج ۹۲، ص ۱۱۷)
۵۴. امام رضا(ع) در ضمن تجلیل از قرآن و اعجاز آن فرمودند: قرآن ریسمانمحکم و بهترین راه به بهشت است، قرآن انسان را از دوزخ نجات مىدهد، قرآن به مرور زمان کهنه نمىشود، سخنى همیشه تازه است زیرا براى زمان خاصى تنظیم نشده است، قرآن راهنماى همه انسانها و حجت بر آنهاست، هیچ اشکال و ایرادى به قرآن راه پیدا نمىکند، قرآن از جانب خداوند حکیم فرود آمده است
(بحار الانوار، ج ۹۲، ص ۱۴)
۵۵. سلیمان جعفرى از امام رضا(ع) پرسید: نظرتان درباره کار کردن براىدولت چیست؟ امام فرمود: اى سلیمان هرگونه همکارى با حکومت(ظالم و غاصب) به منزله کفر به خداست. نگاه کردن به چنین دولتمردانى گناه کبیره است و آدمى را مستحق دوزخ مىنماید
(بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۳۷۴)
۵۶. عبدالسلام هروى مىگوید: از امام رضا(ع) شنیدم مىفرمود: خدا رحمتکند کسى را که آرمان ما را زنده کند. گفتم: چگونه این کار را بکند؟ فرمود: آموزشهاى ما را یاد بگیرد و به مردم بیاموزد
(وسائل الشیعة، ج ۱۸، ص ۱۰۲)
۵۷. هرکس از خود حساب بکشد سود مىبرد و هرکس از خود غافل شود زیانمىبیند، و هرکس(از آیندهاش) بیم داشته باشد به ایمنى دست مىیابد، و هرکس از حوادث دنیا عبرت بگیرد بینش پیدا مىکند، و هرکس بینش پیدا کند مسائل را مىفهمد و هرکس مسائل را بفهمد عالم است
(بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۵۲)
۵۸. عجب درجاتى دارد: یکى این که کردار بد بنده در نظرش خوش جلوه کند وآن را خوب بداند و پندارد کار خوبى کرده. یکى این که بندهاى به خدا ایمان آورد و منت بر خدا نهد با این که خدا را به او منت است در این باره
(تحف العقول، ص ۴۶۸)
۵۹. اگر بهشت و جهنمى هم در کار نبود باز لازم بود به خاطر لطف و احسانخداوند مردم مظیع او باشند و نافرمانى نکنند
(بحار الانوار، ج ۷۱، ص ۱۷۴)
۶۰. خداوند سه چیز را به سه چیز دیگر مربوط کرده است و به طور جداگانهنمىپذیرد. نماز را با زکات ذکر کرده است، هرکس نماز بخواند و زکات ندهد نمازش پذیرفته نیست. نیز شکر خود و شکر از والدین را با هم ذکر کرده است.
از این رو هرکس از والدین خود قدردانى نکند از خدا قدردانى نکرده است. نیز در قرآن سفارش به تقوا و سفارش به ارحام در کنار هم آمده است. بنابراین اگر کسى به خویشاوندانش رسیدگى و احسان ننماید، با تقوا محسوب نمىشود
(عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۵۸)
۶۱. از حرص و حسادت بپرهیز که این دو، امتهاى گذشته را نابود کرد، وبخیل نباش که هیچ مؤمن و آزادهاى به آفت بخل مبتلا نمىشود. بخل مغایر با ایمان است
(بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۴۶)
۶۲. احسان و اطعام به مردم، و دادرسى از ستمدیده، و رسیدگى به حاجتمنداناز بالاترین صفات پسندیده است
(بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۵۷)
۶۳. با مشروب خوار همنشینى و سلام و علیک نکن
(بحار الانوار، ج ۶۶، ص ۴۹۱)
۶۴. صدقه بده هرچند کم باشد، زیرا هر کار کوچکى که صادقانه براى خدا انجامشود بزرگ است
(وسائل الشیعة، ج ۱، ص ۸۷)
۶۵. توبه کار به منزله کسى است که گناهى نکرده است
(بحار الانوار، ج ۶، ص ۲۱)
۶۶. بهترین مال آن است که صرف حفظ آبرو شود
(بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۵۲)
۶۷. بهترین تعقل خودشناسى است
(بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۵۲)
۶۸. راستى امامت زمام دین و نظام مسلمین و صلاح دنیا و عزت مؤمنان است، امام بنیاد اسلام نامى(افزون شو) و فرع برازنده آن است، بوسیله امام نماز و زکات و روزه و حج و جهاد درست مىشوند و خراج و صدقات فراوان مىگردند و حدود و احکام اجراء مىشوند و مرز و نواحى محفوظ مىماند
(تحف العقول، ص ۴۶۲)
۶۹. به خدا خوش گمان باشید، زیرا خداى عزوجل مىفرماید: من نزد گمان بنده مؤمن خویشم، اگر گمان او خوب است، رفتار من خوب و اگر بد است، رفتار من هم بد باشد
(اصول کافى، ج ۳، ص ۱
ارسال نظر