«واقعیت»؛ اولین فیلم ضدآمریکایی ایرانی
طبیعتا مهمترین گزینه برای حرف زدن در مورد مبارزه فرهنگی با آمریکا، نادر طالبزاده، بازیگر، مستندساز و کارگردان ایرانی است. طالبزاده معتقد است ۳۰ سال دیر کردهایم و حالا تازه یادمان آمده است که فرهنگ هم هست.

به گزارشامیدبه نقل از تسنیم، شاید نادرطالبزاده، مستندساز و فعال فرهنگی رسانهای برجسته ایرانی فکرش را هم نمیکرد که روزگاری در جمهوری اسلامی ایران برای برگزاری همایشی ضدآمریکایی مجبور به رایزنی با دهها نهاد باربط و بیربط شود تا اجازه بگیرد که فعالان ضدآمریکایی دنیا را کنار هم، در ایران جمع کند.
درست یک ماه پیش قرار بود ۶۰ مستندساز، فعال رسانهای، سیاستمدار و استاد دانشگاهآمریکاییو اروپایی به ایران سفر کنند. تحت عنوان کنفرانسی به نام «افق نو» به ایران بیایند، تمرکزی برای فعالیتهای ضدآمریکایی در دنیا پیدا شود و صداهای حاشیهای جریان ضدآمریکایی در دنیا تبدیل به فریاد ولو آرامی شود. اما این اتفاق نیفتاد و حالا نادر طالبزاده، در حال رایزنی برای حل مشکل است در حالی که عملا نمیداند چهگونه در جمهوری اسلامی ایران لغو این اتفاق ممکن شده است.
سابقه این آنتیغرب رسانههای ایران، با آن چشمان آبی و موهای بور در مبارزه فرهنگی با غرب، به اندازهای هست که دیگر کسی نتواند در درست رفتن راه او تردید ایجاد کند، اما چه کار میشود که مثل همیشه فرهنگ در گیرودار سیاستهای محافظهکارانه و منفعلی گیر کرده است.
برای پرونده جدید پروژه «فرهنگ، سیاست، جمهوری اسلامی» یعنی: «ایران آمریکا» راند دوم: فرهنگ، به سراغ او رفتیم. اول از همه از تنها اثر ایرانی همه این سالها در مورد مهمترین اتفاق پایان قرن بیستم؛ فروریختن برجهای تجارت جهانی پرسیدیم و خواستیم تا کمی در مورد این مستند صحبت کند تا وارد بقیه ماجرا شویم.
«ما آنجا بودیم» تنها مستند ایرانی از وقایع ۱۱ سپتامبر / شاهدان عینی روبروی یک دوربین ایرانی از تردید سخن گفتند
طالبزاده گفت: «ما آنجا بودیم» مستندی بود که در سال ۲۰۰۶ در ایالات متحده تولید شد. تولید این فیلم در قالب مصاحبه با چند شاهد عینی ماجرا صورت گرفته بود. در ابتدای فیلم توسط یکی از دوستان من که در نزدیکی برج دوقلو زندگی میکرد و نقاش مشهوری بود حادثه روایت میشد. پس از آن به سراغ کسی رفتیم که متصدی نظافت و زیبایی برج بود و با آن مصاحبه کردیم و سپس آن آقای راد ویگسون که شاهد عینی حادثه بود ماجرا را تعریف و اخباری که روایت کرد که گویای این بود که این اتفاق از قبل پیشبینی و طراحی شده بود و در واقع نوعی عملیات داخلی در غرب بوده است.
طالبزاده ادامه داد: در ادامه مستند به سراغ نفر سوم یعنی کشیشی میرویم که مقابل برجهای دوقلو کلیسا داشته است و از آنجا حوادثرا روایت میکند. نفر چهارمی که به سراغ او رفتیم هم الکس جونز مدیر یک رادیوی محلی بود که ۲ ماه قبل از حادثه در ایستگاه رادیویی خودش در تگزاس، ماجرا را پیشگویی کرده بود و به مردم آمریکا اخطار داده بود که آگاه باشید که دولت آمریکا قرار است برجهای دوقلو را از بین ببرد و به گردن القاعده بیندازد. پس از انجام مصاحبه با شاهدان عینی هم به سراغ دانشمندانی رفتیم که درباره این حادثه کار کرده بودند و فیلم با یک تردید کلی در مورد ماهیت حادثه به پایان میرسید. ما در سال ۲۰۰۶ فیلمبرداری این فیلم را آغاز کردیم و در سال ۲۰۰۸ هم آن را پخش کردیم و خوشبختانه در چندین شبکه مختلف پخش شد.
دوستان ۳۰ سال دیر متوجه شدهاند که فرهنگ هم هست / ۳۰ سال پیش، آمریکاییها بیلبوردهای ضدایرانی به اتوبانهایشان زدند و ما اینجا گیر کردهایم
از طالبزاده در مورد فاز اصلی پروندهمان پرسیدیم. گفتیم که آقای طالبزاده، اتفاقات سالهای اخیر نشان میدهد که وقتش شده است که در کنار فاز موفق مبارزه سیاسی با آمریکا، مثل خود آمریکاییها وارد فاز مبارزه با آمریکا شویم. سراغ فیلم و مستند و موزیک و نقاشی و … برویم. حرف ما را قبول دارید؟
طالبزاده گفت: متاسفانه دوستان پس از ۳۰ سال متوجه شدهاند که باید کاری جدی در این زمینه انجام شود. بیشترین عامل اتفاق نیفتادن این مبارزه فرهنگی هم «عدم تمرکز» و متوجه نبودن مسئولینی بود که نمیدانستند ما از ابتدای انقلاب وارد جنگ نرم با غرب شدهایم. آمریکاییها از همان روز اول مبارزه با ایران را در این فاز فرهنگی شروع کردند من مستندی ساختم به نام «واقعیت» در همان سالهای اول انقلاب. «واقعیت» شامل مصاحبه با روسای مطبوعاتی تلویزیونی آمریکا در ایران از قبیل شبکههای CBS و NBC و … و نمایش انعکاس وارونه ماجراهای گروگانگیری در ایران از سوی آمریکاییها بود. در این مستند چند گفتگو با دانشجویان ایرانی پیرو خط امام هم بود که در زمان پخش در آمریکا جو کلی حاکم بر نیویورک تغییر کرد
طالبزاده ادامه داد: یکی از صحنههای مستند این بود که تابلویی در تمام اتوبانهای آمریکا نصب شده بود که عکس امام در سمت راست آن قرار داشت و در سمت چپ آن نوشته بودند که «اگر میخواهید با این مرد بجنگید با سرعت ۵۵ مایل رانندگی کنید». این امر برای صرفهجویی در مصرف بنزین انجام شده بود. ما توانستیم با طراح این تابلوها در زیر بنرها مصاحبه کردیم و در مورد نیت و هدف او سوال کردیم. دقیقا همین بود. یعنی آنها این تابلوهای ما را سی و چند سال قبل خودشان زده بودند و ما تازه یادمان افتاده است و آن هم با این وضعیت.
GPS رسانهای فرهنگی ما از اول هم خراب بود
طالبزاده معتقد بود GPS رسانهای فرهنگی ما از اول هم خراب بود و ما هیچوقت نفهمیدیم که کجا باید تمرکز کنیم و کجا را رها کنیم. و اینگونه ادامه داد: ما از ابتدای انقلاب متوجه نبودیم که چه ظرفیت عظیمی در فیلمسازی درباره ایالات متحده و انعکاس عقاید آنها توسط ایرانیها وجود دارد. در دوران جنگ هم زمان مناسبی بود که با متفکرین آمریکایی مصاحبه کنیم و عقاید آنها را نشان دهیم و بگوییم که آمریکاییها چگونه ۸ سال پشت صدام ایستادهاند، اما در آن دوران هم این اتفاق نیفتاد و آنها از این موقعیت سوءاستفاده کردهاند و ایرانهراسی را در دنیا ترویج دادند و موفق بودند و توانستند از ایران چهرهای پلید و خطرناک بسازند و در دنیا ترویج دهند.
از او در مورد علت این تاخیر چندین و چند ساله به خصوص در عرصه مستندسازی در مبارزه با آمریکا پرسیدیم و اینکه حالا چه کار کنیم طالبزاده اعتقاد داشت: پس از همان سالهای اول پیروزی انقلاب باید مدیریتی بر این موضوع تصمیمگیری میکرد، ما باید افرادی را پیدا میکردیم که به بقیه آموزش میدادند که متاسفانه نه تنها در این حوزه موفق نبودیم بلکه حتی تلویزیون که وظیفه چنین کاری را داشت هم این کار را نکرد.
«واقعیت» اولین فیلم جنگ نرم ایرانیها / با شهید آوینی یک مستند ضدآمریکایی ساختیم
و ادامه داد: فکر کنم اولین فیلم ژورنالیستی جنگ نرم همان مستند «واقعیت» بود که گفتیم، بعد از آن هم ۱۰ سال بعد با شهید آوینی مستند «ساعت ۲۵» را ساختیم و بعد از آن در سال ۲۰۰۶ مستند «یک آمریکا، شمارش معکوس» را برای تلویزیون ایران تولید کردیم.
اگرچه مستند «واقعیت» در آن زمان پخش شد و دیدند که در آن زمان در نیویورک در زمان گروگانگیری ما توانستیم با مردم و با رئیس خبرگزاری CBS و نیز دانشجویان پیرو خط امام در تهران مصاحبه کنیم و همینطور به سراغ فیلمهایی رفتیم که بر علیه ایران در آمریکا تولید میشود اما پس از آن حتی یک نفر هم به سراغ من نیامد که بپرسد آیا کار دیگری انجام میدهم یا خیر؟ این همان عدم تمرکز مدیران را نشان میدهد.
به گفته طالبزاده اما امروز ظرفیتهای بسیاری در این زمینه وجود دارد مثل برگزاری جشنواره «افق نو» و کنفرانس هالیوودیسم که ظرفیت فرهنگی بزرگی برای ایران است و حداقل در این گروههایی که قرار بود به ایران بیایند ۲۰ نفر فیلمساز و اهل رسانهای داشتیم که فعالانه در این زمینهها مشغول به کار بودند.
آخرین سوال ما از طالبزاده در مورد راهکار عینی سینمای ایران برای مبارزه فرهنگی با آمریکا بود که اینگونه پاسخ داد: این کار جدی در محدوده سینما هم میتواند شامل ساخت فیلم توسط ایرانیها باشد و هم سفارش ساخت فیلم توسط خارجیها. اتفاقی که خوشبختانه این کار رو به افزایش است. بهترین راه برای تعریف چهره ایران این بود که برای مردمان خودمان فیلمهایی را تولید میکردیم که وضع داخلی آمریکا را شرح و توضیح میداد.
«ایران آمریکا»؛ راند دوم: فرهنگ ۱ «ایران آمریکا»؛ راند دوم: حالا نوبت فرهنگ، هنر و رسانه است، نوبت سینماست
«ایران آمریکا»؛ راند دوم: فرهنگ - ۲ به برهوت حقیقت خوش آمدید / ضدآمریکاییهای جهان متحد شوید، «در ایران»
«ایران آمریکا» راند دوم: فرهنگ - ۳ ضد سیاستهای آمریکا، با شلوارجین وموهای ژلزده و شال / " همانهایی که «بچهقرتی» صدایشان میکنند، پای کارند "
«ایران آمریکا» راند دوم: فرهنگ - ۴ فرش زیر پایمان را میفروشیم؛ فیلم ضدآمریکایی میسازیم / امامخمینی عزت ما بود نه «مدارا»