آیا تنوع مدارس به نفع عدالت آموزشی است؟
اینروزها که فصل ثبتنام دانشآموزان در مدارس است و بازار دریافت شهریههای نجومی از سوی مدارس غیردولتی داغ شده، باری دیگر این نقد جدی به نظام آموزش و پرورش مبنی بر تعدد و تنوع گسترده انواع مدارس به میان آمده؛ از مدارس دولتی عادی، شاهد، نمونه دولتی، تیزهوشان (سمپاد)، هیئت امنایی گرفته تا انواع مدارس غیردولتی و...

خسرو سلجوقی- کارشناس آموزش
اینروزها که فصل ثبتنام دانشآموزان در مدارس است و بازار دریافت شهریههای نجومی از سوی مدارس غیردولتی داغ شده، باری دیگر این نقد جدی به نظام آموزش و پرورش مبنی بر تعدد و تنوع گسترده انواع مدارس به میان آمده؛ از مدارس دولتی عادی، شاهد، نمونه دولتی، تیزهوشان (سمپاد)، هیئت امنایی گرفته تا انواع مدارس غیردولتی و...
این وضعیت به ظاهر متنوع، در واقع به معنای جداسازی سیستماتیک دانشآموزان است؛ دانشآموزانی که بهجای رشد در کنار هم و تجربه آموزش برابر، از همان ابتدا به طبقات مختلف آموزشی تقسیم میشوند. جداسازیای که نه بر اساس نیازهای آموزشی واقعی، بلکه بر اساس سطح درآمد خانوادهها، نوع مدرسه، منطقه جغرافیایی، و حتی روابط خاص صورت میگیرد.
اما آیا در سایر کشورهای دنیا هم چنین ساختاری وجود دارد؟ طبیعتا در بسیاری از نظامهای آموزشی موفق مانند فنلاند، کره جنوبی، ژاپن، دانمارک و استونی، اصل بر وجود مدارس عمومی با کیفیت بالا و آموزش یکپارچه برای همه است. در این کشورها، دانشآموزان از طبقات مختلف اجتماعی در کنار هم تحصیل میکنند، و جداسازی بر اساس سطح اقتصادی یا هوش صورت نمیگیرد. هدف، تضمین عدالت آموزشی و تقویت انسجام اجتماعی است.
در کشورهای دیگری مثل آلمان یا هلند، اگرچه مدارس مذهبی یا فلسفی هم وجود دارند، اما تفاوتها بیشتر در محتوای فرهنگی است و دولت همچنان تأمینکننده بودجه و ناظر کیفیت آموزشی است. همچنین نظام گزینش دانشآموزان بهگونهای طراحی شده که شکاف طبقاتی و تبعیض ساختاری به حداقل برسد.
برخی کشورها مانند آمریکا، انگلستان یا هند دارای ساختار متنوعتری هستند، اما همچنان تلاش شده با تدوین استانداردهای ملی آموزشی، از تبدیل شدن تنوع به نابرابری جلوگیری شود.
در ایران، برخلاف این روند جهانی، تعدد مدارس در دهههای اخیر نهتنها کاهش نیافته، بلکه گسترش هم یافته است. این روند باعث شده تا آموزشوپرورش عملاً به سمت نظامی چندپاره و تبعیضآمیز برود. دانشآموزان کمبرخوردار معمولاً در مدارسی با زیرساخت ضعیف و معلمان خسته و امکانات محدود تحصیل میکنند، در حالی که گروههای خاص به مدارس مجهزتر با حمایتهای ویژه دسترسی دارند.
جمعبندی
تعدد مدارس در ایران، بهجای آنکه انتخابهای متنوع آموزشی فراهم کند، عملاً به ابزاری برای جداسازی و نابرابری تبدیل شده است. تجربه کشورهایی مانند فنلاند، کره جنوبی، سنگاپور و دانمارک نشان میدهد که تمرکز بر مدارس دولتی قوی، آموزش کیفی برای همه، و پرهیز از تبعیض ساختاری، کلید اصلی موفقیت آموزشی و عدالت اجتماعی است.