نگهداری حیوانات در باغوحش به سود آنها نیست
یک درمانگر حیاتوحش گفت: هرگز نباید حیوانات را بهمنظور بهرهبرداری و کسب سود، از شاکلهی زیستبوم خود جدا کرد.

یک درمانگر حیاتوحش گفت: هرگز نباید حیوانات را بهمنظور بهرهبرداری و کسب سود، از شاکلهی زیستبوم خود جدا کرد. ضمن آنکه سالها است باغ وحشهای کشور به محلی برای رخدادهای تلخ تبدیل شدهاند و مسئولان این مراکز کوچکترین شناختی از نحوه نگهداری گونههای جانوری ندارند و آنچه برای آنها اهمیت دارد صرفا کسب درآمد است.
محمدعلی یکتانیک در گفتوگو با «ما» اظهار کرد: شرایط مراقبت از حیوانات در باغوحشها بهغایت رنجآور است، اینها اغلب در قفسهایی کثیف، محقر و فاقد استاندار به حال خود رها میشوند، قفسهایی که امکان کوچکترین تحرک را هم از گونههای جانوری نادر سلب میکند. از طرفی غذای درست و درمانی هم به حیوانات زبان بسته نمیدهند و اغلب بیرمق و افسرده در گوشهای از قفس نشستهاند. بنابراین شرایط تغذیه و زیست آنها و محیطی که در آن نگهداری میشوند هیچ شباهتی با شرایط زیستی آنها در طبیعت ندارد. مسئولان باغ وحشها کوچکترین شناختی از نحوه نگهداری گونههای جانوری ندارند و آنچه برای آنها اهمیت دارد صرفا کسب درآمد است اما به بهانهی واهی آموزش و پژوهش، حیوانات را از زیستن در طبیعت بازمیدارند. درحالیکه هرگز نباید حیوانات را بهمنظور بهرهبرداری و کسب سود، از شاکلهی زیستبوم خود جدا کرد. ضمن آنکه سالها است باغ وحشهای کشور به محلی برای رخدادهای تلخ تبدیل شدهاند.
این درمانگر حیاتوحش افزود: این در شرایطیست که برخی از کشورهای جهان، محیط طبیعی وسیعی برای زیست انواع گونههای جانوری در هر باغوحشی، طراحی کردهاند و صاحبان این مراکز میکوشند که در عین نگهداری و مراقبت از حیوانات در زیستگاهی آشنا، در ساختاری تماما محافظتشده، زمینه تماشای این موجودات توسط انسان را فراهم کنند. اما در کشور ما، اغلب افرادی که به باغ وحشها مراجعه میکنند، از حضور در این مکان و تماشای حیوانات رنج میکشند. کشورهای پیشرفته با درنظر گرفتن بالاترین استانداردها زمینه آشتی مردم با حیاتوحش را فراهم نمودهاند. حال اینکه در کشور ما، عدم رعایت اصول اولیه، عدم ارائه اطلاعات مناسب به مراجعین و شکلگیری ذهنیت نامطلوب نسبت به حیوانات در افراد جامعه به مهمترین کارکرد این مراکز بدل شده است. برای مثال در باغ وحشها افراد آگاهی حضور ندارند که به بازدیدکنندگان در مورد گونههای جانوری اطلاعات درست بدهند. به همین دلیل حین بازدید از این مراکز، افراد ناآگاه، اطلاعاتی را در اختیار شهروندان میگذارند که در آنها زمینه اضطراب و نفرت از گونههای جانوری پدید میآید.
این درمانگر بیان کرد: باغوحش در کشور ما کارکرد آموزشی خود را از دست داده و کودکان ما از پشت میلههای قفس با تماشای رنج و درد حیوانات به دلیل خودخواهی انسان، یاد میگیرند که حیوان باید در اسارت باشد. بسیاری از حیوانات باغوحش نظیر شیرها بهقدری افسرده و بیمارند که حتی توان دور کردن مگس را ندارند که نمونه این رفتارها باعث نابود شدن تصورات کودکان از شیر بهعنوان حیوان قوی و «سلطان جنگل» شده است.
یکتانیک خاطرنشان کرد: متاسفانه باغوحشها در کشور ما حامی صنعت قاچاقاند. این صنعت بدون اغراق، عامل انقراض حیوانات خواهد بود. به دلیل عدم نظارت بر باغوحشها، حیواناتی نظیر ببر و شیر بهراحتی تولیدمثل میکنند و درواقع این مراکز، به محل اصلی تولهکشی شیر و ببر بدل شده است. از طرفی همانطور که اشاره کردم فلسفه وجودی باغوحش بر مبنای سوددهی است و اگر قرار باشد صاحبان این مراکز استانداردها را رعایت کرده و یا تابع قوانین باشند، هزینههای زیادی متحمل خواهند شد، بنابراین زیر بار این هزینهها نمیروند و به تنها چیزی که فکر میکنند، کسب درآمد است و مطلقا عذاب و درد حیوان برای آنها کوچکترین اهمیتی ندارد.