کیفیت، حلقه مفقوده نظام آموزشی
مطابق دیدگاه بسیاری از صاحبنظران، کیفیت نظام آموزشی ما مطلوب نیست و به همان نسبت نیز عدالت آموزشی به محاق رفته است. اما برای بررسی و ارزیابی این موضوع باید تعریفی ساده از کیفیت آموزش ارائه کرد. بر این اساس باید مشخص کنیم آموزشوپرورش باکیفیت چه ویژگیهایی دارد و مدرسه باکیفیت چگونه مدرسهای است؟

حجت الله بنیادی- پژوهشگر آموزش، مطابق دیدگاه بسیاری از صاحبنظران، کیفیت نظام آموزشی ما مطلوب نیست و به همان نسبت نیز عدالت آموزشی به محاق رفته است. اما برای بررسی و ارزیابی این موضوع باید تعریفی ساده از کیفیت آموزش ارائه کرد. بر این اساس باید مشخص کنیم آموزشوپرورش باکیفیت چه ویژگیهایی دارد و مدرسه باکیفیت چگونه مدرسهای است؟
در پاسخ باید اشاره کرد به اینکه آموزشوپرورش باکیفیت، دانشآموزان شایستهای برای زندگی مطلوب (حیات طیبه) تربیت میکند، مدرسه اصلیترین و مبناییترین عنصر ساختاری است و همه اعتبارات، منابع مالی و امکانات قبل از همه بخشها به مدرسه اختصاص مییابد، دارای یک نظام تربیت معلم پیشرفته و به روز است، مدرسه دارای معلمانی شایسته، توانمند و با انگیزه است، دارای ساختمان و تجهیزات مناسبی است، محتوا و برنامههای آموزشی مدرسه متناسب با اقتضائات و نیاز دانشآموزان و جامعه طراحی و تدوین شده و مدرسه دارای اختیارات مناسب برای ارتقاء کیفیت برنامههای آموزشی و پرورشی است. یک بررسی ساده نشان میدهد که بخش عمدهای از مدارس دولتی کشور این ویژگیها را ندارند. در تخصیص منابع، مدرسه اولویت ندارد و بخش عمدهای از اعتبارات بهجای اختصاص به مدارس صرف برنامههای حاشیهای و تشریفات ستادی میشود.
تربیت معلم باکیفیت حداقلی فاصله بسیار زیادی دارد
نظام تربیت معلم کشور دارای وضعیت مناسب و باکیفیتی نیست. کمبود فضای مناسب و ساختمانهای فرسوده، محتوای کهنه و ضعیف، جذب استادانی که تجربه معلمی نداشتهاند، کمتوجهی به شان و جایگاه استادان قدیمی، کسر اجباری و مغایر با عدالت و قانون بخشی از حقوق دانشجومعلمان بدون ارائه خدمت به آنها، سرانه اعتبار دولتی پایینتر از متوسط دانشگاههای دولتی کشور برای دانشجو معلمان، نسبت بسیار نامناسب دانشجو به هیات علمی و نبود چشمانداز و برنامه معینی برای توسعه و ارتقاء تربیت معلم نشان میدهد که تربیت معلم ما باکیفیت حداقلی فاصله بسیار زیادی دارد. استخدام عجولانه و پر ضعف و نقص معلمان و فرستادن آنها به کلاس درس بدون طی دورههای آموزشی حداقلی، بهکارگیری نادرست سرباز معلمان، استخدام نادرست برخی از آموزشیاران نهضت، معلمان حقالتدریس، استخدام محرمانه و دادن امتیازهای ناعادلانه به برخی افراد، تعدادی از عوامل مهم است که به کاهش کیفیت معلمان استخدامی منجر شده است.
درخصوص ارتقاء توانمندی و مهارتهای حرفهای معلمان، برنامه منسجم و مشخصی وجود ندارد. در قانون رتبهبندی که مقرر شده بود، بر مبنای سنجش شایستگی افراد کارنامه برای آنها صادر شود و افراد برای رفع ضعفهای خود دورههای آموزشی بگذرانند، اقدام موثری نشده و کارنامههای صادر شده ویژگیهای لازم را ندارند. با این توصیف قانون رتبهبندی که اصلیترین هدف آن ارتقاء کیفیت آموزشی از طریق ارتقاء مهارتهای حرفهای معلمان بود، روزبهروز از هدف اصلی خود فاصله میگیرد و سهم و نقش آن در ارتقآء کیفیت کمو کمتر میشود.
انگیزه معلمان نیز تحتتاثیر نظام جبران خدمات ناعادلانهای که وجود دارد وضعیت مناسبی ندارد. قرار گرفتن معلمان در پایینترین رتبه حقوق و مزایا در میان کارکنان دولت، نهتنها اثر بسیار منفی بر انگیزه معلمان داشته است، بلکه بهشان و منزلت اجتماعی آنان نیز آسیب وارد کرده است. بنابراین آموزشوپرورش باکیفیت، مدرسه باکیفیت دارد، مدرسه باکیفیت، معلم باکیفیت دارد و معلم باکیفیت دارای انگیزه کاری بالایی است، مهارتهای حرفهای، توانمندی و شایستگیهایی در سطح بالایی دارد. بررسی اجمالی نشان میدهد که درصد قابلتوجهی از معلمان مدارس دولتی دارای چنین ویژگیهایی نیستند.
شاید در مورد ساختمان مدارس وضعیت نسبت به سایر ابعاد کمی بهتر باشد. اما مدارس کانکسی، کلاسهای بالا ٤۵ نفر و مدارس فاقد سرویس بهداشتی بخشی از عوامل مخل کیفیت در بخش ساختمان مدارس هستند.
محتوای آموزشی با نیازها و اقتضائات جامعه تناسب ندارد
محتوا و برنامههای آموزشی نیز یکی از عوامل مهم در کیفیت آموزش هستند. این برنامهها به دلیل فرایند و سازوکار نادرست و قدیمی تدوین و تولید محتوا با نیازها و اقتضائات جامعه، نیاز و علائق منطق دانشآموزان تناسب ندارند. درعینحال اختیارات و چاچوب فعالیت مدارس نیز محدود و گنگ است و این موضوع سبب شده مدیران مدارس بسیار محدود و بخشنامهای عمل کنند.
همه این عوامل نشان میدهند که آموزشوپرورش کشور ما از نظر کیفی وضعیت مناسبی ندارد. هرچند که برخی مدارس غیردولتی و مدارس خاص در تعدادی از این ابعاد وضعیت بهتری دارند ولی بازهم وضعیت کیفی آنها نامناسب است. بسیاری از مدارس غیردولتی از نظر ساختمان و معلمان بهکارگیری شده با حداقلهای مقرر فاصله زیادی دارند. حتی مدارس استعدادهای برتر نیز به دلیل ضعف برنامهریزی و سوء مدیریت قادر به تامین یک اتوبوس با عمر مناسب و دارای استانداردهای لازم برای استفاده دانشآموزان نیستند.
در مقام مقایسه نیز، وضعیت کشور ما نسبت به سایر کشورها مطلوب نیست. بررسیهای بینالمللی تیمز و پرلز نشان میدهد که رتبه ما در بیشتر شاخصها نسبت به بیشتر کشورهای منطقه (شرکت در این بررسیها) در مرتبههای پایین قرار دارد. همچنین وضعیت ما نسبت به چند سال قبل نیز تنزل یافته و کیفیت آموزش کاهش یافته است.
دلایل تنزل کیفیت نظام آموزشی
عمدهترین دلیل تنزل کیفیت نظام آموزشی ضعف در برنامهریزی و مدیریت است. تداخل و تزاحم مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزشوپرورش و نبود مرز شفافی بین وظایف، ماموریتها و اختیارات این شوراها یکی از دلایل عمده کاهش کیفیت آموزشوپرورش است. عمده مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد مسائل آموزشوپرورش نامنسجم، ناقص، مبهم و در برخی موارد متعارض با یکدیگر است. سند تحول بنیادین آموزشوپرورش که بنا بود برنامه تحول بنیادین آموزشوپرورش باشد، ویژگیهای یک برنامه راهبردی را ندارد. هرچند که گفته شده برای اجرای سند تحول نقشه راه تدوین و تصویب شده است، اما نقشه راه آن نیز آنچنان گنگ و مبهم است که خودش نیازمند یک نقشه راه دیگر است و حتی باعث ابهام و سردرگمی بیشازپیش مدیران آموزشوپرورش شده است.
در برنامه هفتم تلاش شد برخی از ابعاد یک برنامه مناسب برای آموزشوپرورش به تصویب برسد ولی بازهم به دلیل ضعف دانش و تخصص در برنامهریزی راهبردی و عملیاتی، این هدف محقق نشده و بخشهای مهمی از برنامه و شاخصهای درج شده نادرست و غیرقابل اجرا است. تدوین برنامه عملیاتی مبتنی بر اسناد بالادستی برای وزارت و هریک از معاونتها و سازمانهای آموزشوپرورش نیز موضوعی عجیب و غریب در میان مدیران آموزشوپرورش است که تاکنون بهدرستی به آن پرداخته نشده و عمده تلاشها (زیر نظامها، مدرسه تراز، نقشه راه و....) منجر به تکرار عبارتهای سند تحول و توصیف کلی وضعیت موجود شده است. بودجه آموزشوپرورش بهعنوان اصلیترین برنامه مالی، مبتنی بر اهداف و برنامهها تدوین نمیشود و ساختار آن نادرست، گنگ و مبهم و نامتناسب با اهداف و اولویتها است. برآیند نهایی ضعف در برنامهریزی و برنامه محوری، در کنار پیشرفتهای سریع جامعه امروزی، عقب ماندن آموزشوپرورش و کاهش کیفیت برنامههای آموزشی و تربیتی است.
راهکارهای پیشنهادی
برنامهریزی دقیق و شفاف (راهبردی و عملیاتی) با استفاد از مشارکت مدیران شایسته و کارشناسان و متخصصان این حوزه اولین و مهمترین گام برای اصلاح این وضعیت است. وزارت آموزشوپرورش ابتدا باید برنامه راهبردی و برنامههای عملیاتی (سالانه یا دوسالانه) خود را با شاخصهای شفاف تدوین و ابلاغ (منتشر) کند. هر یک از معاونتها و سازمانها باید متناسب با ماموریت و وظایف خود و مبتنی بر برنامه وزارت، برنامههای راهبردی و عملیاتی خود را تدوین و ابلاغ (منتشر) کنند. این وضیعت باید بهصورت آبشاری تا سطح مدرسه ادامه یابد.
اگر آموزشوپرورش این سبک از برنامهریزی را اجرایی کند، اتفاقات زیر که همگی به ارتقاء کیفیت میانجامند، رخ خواهند داد.
- ساختار سازمانی آموزشوپرورش مبتنی بر اهداف کلان اصلاح خواهد شد و سازمانهای غیر ضرور، موازی و زائد حذف خواهند شد.
- منابع مالی مبتنی بر اولویتها و اهداف به مدرسه بهعنوان میدان اجراء و عملیات اختصاص مییابد.
- ساختار بودجه علمی و شفاف میشود و مسئله حاد کسری بودجه تا حد زیادی مرتفع میشود.
- اهداف و چشماندازهای مشترک در هر بخش شکل میگیرد.
- توجه به مدرسه و معلم راس برنامه قرار میگیرند.
- محتوای برنامههای آموزشی مبتنی بر نیازهای جامعه و دانشآموزان و با مشارکت واقعی معلمان و بخشهای مرتبط تدوین خواهند شد.
ناگفته نماند، کلید اصلی دستیابی به کیفیت در آموزشوپرورش و تحقق موارد بالا، شایستهگزینی و پرهیز از جناحبندی و فشارهای سیاسی در انتصابات است. انتصاب مدیران شایسته (متعهد و متخصص، با انگیزه، مشارکت جو، شجاع و...) نقطه عطف تحول و ارتقاء کیفیت در آموزشوپرورش است. دستیابی به آموزشوپرورش باکیفیت بدون انتصاب مدیران شایسته دست نیافتنی است.