تجهیزات نبود، ارسباران سوخت!
هر بار داغی بر جان هزاران درخت می افتد. همین مدتی قبل بود که تیشهها، ریشه های ارسباران را زدند و بعد از آن در واپسین روزهای گرم و تب دار مردادماه، تن رنجورش گُر گرفت و آتش چنان زبانه کشید که 300 هکتارش خاکستر شد.
هر بار داغی بر جان هزاران درخت می افتد. همین مدتی قبل بود که تیشهها، ریشه های ارسباران را زدند و بعد از آن در واپسین روزهای گرم و تب دار مردادماه، تن رنجورش گُر گرفت و آتش چنان زبانه کشید که ۳۰۰ هکتارش خاکستر شد. آن روز که شعله ها امان درخت به درخت و برگ به برگش را می بریدند، عمق فاجعه بر ملا نشده بود و ما خیال می کردیم، حکایت یک یا چند شعله کوچک است و به راحتی خاموش می شود، اما تصاویر نشان داد، آتشی گسترده بر دامان بکرترین منطقه جنگلی ایران افتاده و خشک و تر را به کام خود کشیده است.
به هر روی طی روزهای گذشته، حرف و حدیث های بسیاری مطرح شد، از گفته های «حمید ظهرابی»، معاون سازمان محیط زیست ایران که از احتمال عمدی بودن آتشسوزی خبر داد تا ورود مدعیالعموم به این حادثه؛ رئیس کل دادگستری آذربایجانشرقی با اعلام این خبر، تأکید کرد: «طی نامهای از دادستان شهرستان مربوطه خواستهام تا کسانی را که در نگهداری، حفاظت و یا اطفاء حریق تخلف و سهل انگاری داشتهاند شناسایی و به دستگاه قضائی معرفی شوند.»
«محمدرضا پورمحمدی»، استاندار آذربایجان شرقی هم اگرچه مطابق اظهاراتش، به دنبال ابراز گلایه و یافتن مقصر نبود اما از «ناهماهنگی ها و کمبود تجهیزات مورد نیاز برای اطفای آتش سوزی ارسباران در حداقل زمان ممکن انتقاد کرد و خواستار آسیب شناسی این حادثه زیست محیطی برای درس گرفتن از آن و رفع کمبودهای موجود شد.»
حجم وسیع آتش و ناهماهنگی میان مدیریت ستاد بحران و سازمان جنگلها و مراتع کشور صدای امام جمعه تبریز را هم درآورد. «حجتالاسلام محمدعلی آلهاشم» در خطبه های نماز جمعه ضمن انتقاد از نبود امکانات و تجهیزات لازم تأکید کرد: «چند ۱۰۰ میلیون برای هزینه کرد در این حوزه پولی نیست که مسئولان لنگ آن باشند اگر قبلا اعلام می کردند ما از خیران در حوزه کمک می گرفتیم. همچنین مدیریت بحران کشور باید درباره علت مهار نشدن آتشسوزی جنگلهای ارسباران پس از چهار روز پاسخگو باشد.» اما سرانجام مهار آتش آنقدر طولانی شد که وزیر دفاع دستور داد، نیروهای مسلح و ارتش به کمک بیایند.
حال باید یادآور شد، جنگلی که بالغ بر۷۰هزار هکتار از زمینهایش را یونسکو بهعنوان ذخیرهگاه زیست کره به ثبت رسانده و تاکنون ۲۵ بار ظرف دو ماه گذشته آتش گرفته، چه به روزش آمده که روزگارش تا به این حد غم انگیز است. طبعا این موضوع چندین و چند گزاره را به ذهن متبادر می سازد، نکته اول اینکه روند مداوم جنگلسوزیها منحصر به کشور ما نیست. سالانه ۴۰۰ میلیون هکتار جنگل در جهان میسوزد که این رقم در کشور ما حدود ۴۰ تا ۶۰ هزار است اما بد نیست بدانید فقط ۱۴/۳ میلیون هکتار جنگل در این سرزمین وجود دارد و این میزان ۷/۸ درصد از مساحت کشورمان را پوشش داده است، در مقابل بالغ بر۳۰۰ میلیون هکتار از وسعت آمریکا، یعنی حدود ۳۰درصد وسعتش را جنگل ها تشکیل میدهند. کانادا با مساحتی حدود ۳۴۷ میلیون هکتار تقریبا ۹ درصد جنگل های کره زمین را داراست. حتی بیش از ۷۲ درصد فنلاند را جنگل تشکیل می دهد که سالانه ۱۰هزار هکتار به این میزان اضافه می شود. بنابراین بی تدبیری و بی عملی ما در حوزه حفاظت از جنگل ها باتوجه به وسعت کمی که دارد، قدری تامل برانگیز است! و اما نکته دوم حول محور مدیریت بحران زده می چرخد، مدیریتی که خودش را مسئول مهار آتش ندانسته و از قول اسماعیل نجار نقل شده که «مدیریت بحران متولی آتشسوزی در جنگلها و مناطق حفاظت شده نیست و در این زمینه سازمانهای حفاظت محیط زیست و جنگلها و مراتع کشور مسئول هستند.»
* انتقادهای توئیتری کاربران
ناهماهنگی و انداختن توپ به زمین دیگر سازمان ها و نهادها در ایران امری بدیهی و پیش پا افتاده است، اما چه شد که در مهار آتش توفیقی حاصل نشد؟ مشخص است که تجهیزات ما ناکافی بود و این مسئله نکته سوم و پایانی از مجموع گزاره های مطرح شده به شمار می رود که در توئیتر هم مورد نقد جدی قرار گرفت.
کاربری نوشت: «فاجعه؛ جنگلهای ارسباران سوختن… بازهم امکانات صفر… بازهم مردم از همدیگه کمک خواستن»، کاربری دیگر هم با تأکید بر اینکه جنگلهای ارسباران قربانی بدهی ۳۰میلیاردی شدند، نوشت: «همین بدهی باعث شد چهار روز طول بکشد تا بالگرد از تهران به ارسباران برسد؛ بالگردی که فقط نیرو جابهجا میکند تا این آتش عظیم را با بیل و دبه آب خاموش کنند.» و کاربری هم با ابراز تاسف یادآور شد:«ارسباران داره میسوزه و هیچ تجهیزاتی جز چهارتا سرباز بیل و کلنگ به دست هم نیست.»
آنطور که «عباس محمدی» در قامت کنشگر محیط زیست عنوان می کند، تقریبا تجهیزات اطفاء حریقِ جنگل در ایران وجود ندارد و در بهترین حالت تعداد زیادی جنگلبان و مردم محلی و داوطلب با وسایل ناقص وارد محدوده حریق شده و اقدام به خاموش کردن آتش می کنند. تاکنون چندتن از فعالان محیط زیستی در همین جریانات اطفاء حریق جان خودشان را از دست داده اند و یا جنگلبانانی که صورت و دستشان شدیدا سوخته و برای همیشه ناقص شده اند.
*لزوم اختصاص بودجه برای خرید هواپیمای اطفاء حریق
او به روزنامه «رسالت» می گوید: « بی تردید باید بودجه مناسبی برای هواپیمای سبک اطفاء حریق اختصاص پیدا کند. درحال حاضر از هلیکوپتر استفاده
می شود اما هلیکوپترهای نظامی و امدادی که مناسب این کار نیست. حتی در بعضی مواقع همین هلیکوپترها بالعکس عمل کرده و بادی که به زمین می زند، باعث شعله ور شدن آتش می شود، درست مثل بادبزنی که روی منقل تکان داده می شود. دراین هلی کوپترها مواد خاموش کننده یا آب قابل حمل بسیار محدود است. از طرفی باید از افراد آموزش دیده برای اطفاء حریق جنگل بهره گرفت. سازمان جنگل ها و مراتع و یا محیط زیست همواره با استدلال اینکه بودجه نداریم، وسایل مورد نیاز را تهیه نکرده و افراد را آموزش نمی دهند.»
*امکانات و تجهیزات ابتدایی
«خسرو ثاقب طالبی»، عضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور هم تصریح می کند که می توانیم از آتش سوزی
جنگل ها جلوگیری کنیم اما بستگی به امکانات و تجهیزات دارد. او به روزنامه «رسالت»می گوید: «ما به نیروی ویژه برای اطفاء حریق، پایگاه های مراقب و رصد مداوم نیاز داریم تا بلافاصله با پدیده آتش سوزی مبارزه شود. از طرفی امکانات و تجهیزات ما بسیار ابتدایی بوده و در حد لوازم اولیه و بیل و کلنگ است، اینگونه نمی شود آتش را خاموش کرد. ضمن اینکه وجود بالگرد و مواد خاموش کننده آتش هم یک ضرورت است.»
او بیان می کند: «پیش از این سازمان جنگل ها نزدیک به یک میلیارد تومان برای اقدامات حفاظتی درخواست اعتبار کرده بود که قسمتی از آن برای تجهیز لوازم و قسمتی هم برای آموزش نیاز است، طبعا کشورهای توسعه یافته امکانات فراگیری دارند و در مقابل کشورهای کمتر توسعه یافته اعتبار و بودجه ای صرف این مسئله نکرده و تجهیزاتی غنی ندارند.»
«مصطفی خوش نویس»، عضو هیئت علمی بخش تحقیقات جنگل از دیگر صاحب نظرانی است که به این وضعیت نقد دارد. او به روزنامه «رسالت» می گوید: «اگر هر اداره منابع طبیعی، تجهیزات مناسب در اختیار داشته باشند و همان اول که آتش سوزی شروع می شود، قبل از توسعه ورود پیدا کنند، آنگاه با آتشی به این وسعت روبه رو نخواهیم شد. طبیعت ما به آب پاشهای موتوری بزرگ و بالگردهای مجهز احتیاج دارد. اگر در برخی استان ها، یک هلیکوپتر آتش نشان داشته باشیم، این ها می توانند در کمتر از ۲۰ دقیقه تا ۷۵ کیلومتر در محیط خود حرکت کرده و نسبت به آب پاشی و اطفاء حریق اقدام کنند.»
به باور او، امکان بروز آتش در سایر کشورها که ۷۰ تا ۸۰ درصد مساحت کشورشان را جنگل فرا گرفته، ۷ تا ۸برابر ماست. شما تصور کنید که یزد، خراسان جنوبی و بخشی از جنوب خراسان رضوی و کرمان، برهوت است. جنگلی نیست که بخواهد آتش بگیرد. ما اگر وسعت جنگل سایر کشورها را داشتیم، ده ها برابر آتش سوزی بیشتری را شاهد بودیم چرا که تجهیزاتی نداریم.
او یادآور می شود که بعضی مواقع آتش سوزی جنگل در سایر کشورها گسترده تر از ایران است و علت آن به انبوه بودن جنگلها و مشکل دسترسی ها بازمی گردد. خیلی از جنگلهای جهان، سوزنی برگ هستند و این برگها به آتش سوزی حساس اند ولی تکرار و تعداد آتش سوزی در ایران بیشتر است زیرا در سایر کشورها به دلیل سوزنی برگ بودن و پوشش انبوه، اگر یک آتش سوزی اتفاق بیفتد خیلی سریع فراگیر می شود و متناسب با آن، امکانات و تجهیزات لازم برای مهار کردنش وجود دارد. در آتش سوزی اروپا، دهها هواپیمای سبک و نیروهای آموزش دیده، آب را روی خط آتش ریختند. ما فارغ از نداشتن تجهیزات، نیروهای آموزش دیده بسیار فنی که بتوانند در این شرایط خوب عمل کنند هم در اختیار نداریم و به دلیل اینکه در منطقه بسیار خشکی واقع شده ایم،
پوشش آنقدر ضعیف است که آتش به دلیل اینکه دیگر ماده سوختنی وجود ندارد، خود به خود خاموش می شود، در این شرایط از تجهیزات ابتدایی ما کاری برنمی آید.
مطابق دیدگاه او، در شعله ور شدن و توسعه آتش چندعامل نقش دارد: ۱- حجم ماده خشک در سطح جنگل که هرچه انبوه تر و بیشتر باشد، شانس آتش سوزی و شدت گرفتنش بیشتر می شود. ۲-وزش باد که در توسعه آتش و اکسیژن رسانی به ماده سوختنی ها، نقش اساسی داشته و باعث میشود که آتش با سرعت بیشتری در سطح جنگل حرکت کند. ۳-سراشیبی ها و سربالایی ها که اگر آتش از پایین دامنه شروع شود، به سمت بالای دامنه، سرعت توسعه بیشتری دارد اما اگر آتش سوزی از بالای یال شروع شود به سمت پایین دامنه خیلی کند حرکت می کند.
«محمدی» به این نکته اشاره می کند که وقتی حریق به جان جنگل می افتد، باید در همان یکی دو ساعت اول برای مهار آتش اقدامات لازم را انجام داد، ضمن اینکه ما سامانهای نداریم و امکان اطلاع رسانی به صورت شبانه روزی نسبت به حریق جنگل وجود ندارد. از سوی دیگر مدیریت بحران ما هم بحران زده است و تازه وقتی موضوع گستره ملی پیدا کرد، دستگاه های مختلف و مدیریت بحران حساسیت نشان داده و به این مسئله ورود پیدا می کنند اماعملا کاری هم از پیش نمی برند. ما می دانیم که آتش سوزی خودش به علت روال طبیعی متوقف شده و مهار آتش به دست متولیان انجام نشده است. در واقع ابر و باد و مه و خورشید و فلک به خاموشی آتش کمک کردند.»
می گویند، اقلیم ارسباران، نیمه خشک است و مثل جنگل های خزر یا هیرکانی مرطوب نیست. پوشش انبوهی دارد و تاج درختان در بیشتر قسمت ها به یکدیگر پیوسته است بنابراین همانند جنگل های خشک زاگرس نیست که درختان از یکدیگر دور باشند. نوع گونه هایش خاص بوده و یک زیست بوم استثنایی است و برای سرزمینی مثل ایران به دلیل فقر جنگل بسیار باارزش است. پس به صرف استثنایی بودن هم اگر بخواهیم نگاه کنیم، شایسته است که تحت پوشش بسیار دقیق و حفاظت کامل قرار بگیرد اما به روایت «محمدی»، طی ۱۰ تا ۲۰ سال گذشته در این منطقه چند اتفاق عجیب رخ داده که نمایانگر عدم حفاظت از ارسباران است: « اول از همه شناسایی معدن مس سونگون است که باعث شده، خاک را بکنند و با خود ببرند. بی تردید این نقطه بعد از ۴۰ تا ۵۰ سال به برهوت کامل تبدیل می شود. از طرفی این معدن، دسترسی غیرمجاز و غیراصولی به داخل منطقه را تشدید کرده است. اتفاق دیگر این است که روستاهای اطراف مرتب زمین های کشاورزی و باغ هایشان را گسترش می دهند و به عرصه جنگل و منابع طبیعی تجاوز می کنند. وقتی جاده و زمین کشاورزی و رفت و آمدهای غیراصولی وجود داشته باشد، خطر آتش سوزی به مراتب تشدید خواهد شد. البته این آتش سوزی ها ناشی از عبور غیرمسئولانه گردشگران و مردم محلی هم می تواند باشد. ممکن است نقطه ای را آتش بزنند تا چای درست کنند و آتش را نیمه سوز رها کنند و یا زباله هایی مثل بطری های آشامیدنی که براثر تابش آفتاب، داغ شده و ممکن است باعث آتش سوزی شود. بنابراین عبور و مرور گردشگران باید ضابطه مند شده و هرکس نتواند وارد هر منطقه ای شده و آتش روشن کند. مقامات محیط زیست و منابع طبیعی ما تقریبا در این زمینه کاری نکرده اند و آموزش مردم در سطح بسیار نازلی است.»
*فعالیت یک جنگل بان به ازاء هر۸۰ هزار هکتار عرصه طبیعی
به نظر می رسد، پاشنه آشیل ما در این عرصه بسیار است و فقط به حوزه آموزش و تجهیزات ختم نمی شود. درحال حاضر محیط بانان ما یک پنجم متوسط جهانی هستند. گفته می شود به ازاء هر ۵ هزار هکتار یک محیط بان وجود دارد! برای هر ۷۰ تا ۸۰ هزار هکتار از عرصه های منابع طبیعی هم یک جنگلبان فعالیت می کند که این رقم یک هفتم استاندارد جهانی است!
«محمدی» بر این امر اذعان می کند که ناظران قانونی ما کم هستند. در مناطق حفاظت شده برای هر ۱۲ هکتار یک محیطبان وجود دارد، این یک نفر چه کاری از دستش برمی آید؟ و حتی برخی از آنها به صورت کامل تعهدکاری ندارند و یا می ترسند به صورت شدید برخورد کنند.
«ثاقب طالبی»، هم بر این امر صحه گذاشته و تأکید می کند: «قوانین فراوانی در حوزه حفظ عرصه های طبیعی وجود دارد اما اجرا و نظارت آن به درستی انجام نمی شود. محیط زیست بیشتر کارهایش بر حفاظت حیات وحش متمرکز شده و نیروی حفاظتی و قرقبانی هم در سطح منابع طبیعی و محیط زیست بسیار کم است و از سوی دیگر حمایت قضائی از محیطبان صورت نمی گیرد و آنها خودشان را در مسئله حفاظت، خلع سلاح می بینند.»
برخی منابع خبری به صورت جسته گریخته علت آتش سوزی ارسباران را به قطع درختان توسط سودجویان مرتبط دانسته اند و براین باورند که تجاوز به جنگل و بریدن غیرمجاز چوب و انواع تعدی ها، ماجرا را بغرنج تر کرده است.
«ثاقب طالبی»، می گوید: «منطقه ارسباران حفاظت شده است و به هیچ عنوان نباید قطع و زغال گیری انجام شود اما چون حفاظت به درستی صورت نمی گیرد، عده ای سودجویی می کنند. البته این را هم باید در نظر داشت که خطای انسانی محرز است، هرچند قضاوت در مورد عمدی یا غیرعمدی بودن مشکل است زیرا در حال حاضر فصل گردشگری است و امکان دارد به دلیل عدم رعایت موازین ایمنی در هنگام ایجاد آتش چنین حادثه ای رخ داده باشد.» درمقابل «محمدی» معتقد است که بیکاری در مناطق نزدیک به جنگل ها زیاد بوده و سود قطع درخت هم وسوسه کننده است. تصور کنید که فرد با قطع یک درخت، ۱۰ میلیون تومان سود می کند. آنها دورتا دور یک درخت سالم و سرپا را در قسمت پایینی، به شکل عمقی می برند و این سبب می شود که آورده های درخت به طورکامل قطع شود. مثل آدمی که رگش را زده باشند، در فاصله یک تا دو هفته چنین درختی خشک می شود، بعد این ها یا برای بریدن آن اجازه می گیرند و یا آن را خرد کرده و به عنوان هیزم و چوب مصرف می کنند. ضمن اینکه بریدن درخت «سرپا» هم متداول است و صدای اره های موتوری از همه جای جنگل به گوش می رسد و این اتفاق مثل آب خوردن رخ می دهد،چون نیروهای ما کافی نیستند و حتی گاهی همان نیروهای حافظ جنگل هم به وظایف خود به درستی عمل نمی کنند. راه ورود و خروج از جنگل تقریبا مشخص است، احتمال دارد که فساد و زد وبندی وجود دارد و این امر دور از ذهن نیست. اما «خوش نویس» با دیدگاه «محمدی» موافقت ندارد. او می گوید: «اگر جنگلها به بهانه سودجویی و تجارت چوب سوزانده شود، چوب داغ شده و ترک برمی دارد، آنگاه ارزش تجاری زیادی ندارد. طبعا عرصه های طبیعی بیشتر به درد سودجویان می خورد، آنها با آتش سوزی، جنگل را به زمین کشاورزی و باغ تبدیل می کنند. بعدهم قطع درختان باعث آتش سوزی نمی شود، ما اگر نسبت به قطع درختان در اوایل بهار اقدام کنیم، این ها تحریک شده و جست هایپربرگ تر و جوان تری را تولید می کنند و حساسیت شان به آتش سوزی پایین است، در واقع این برگهای خشک هستند که با گیاهان علفی ممزوج شده و با حداقل آتش، سریع شعله ور می شوند.»
«محمدی» همچنان بر سر موضع خود می ایستد و اعتقاد دارد که پای سودجویان در میان است و قطع درختان، باعث آتش سوزی خواهد شد. او تأکید می کند: «برخورد قاطع و قانونی با متخلفان برای حفظ جنگلها یک ضرورت است اما کل سیستم اجرایی و قضائی ما در برخورد با تخلف های محیط زیستی بسیار مدارا می کنند حال آنکه در آمریکا و اروپا جریمه های سنگین چندهزار دلاری برای مناطق حفاظت شده در نظر گرفته می شود و بعد ورود و خروج آنها بسیار کنترل شده است و اجازه روشن کردن آتش نمی دهند. ما در حوزه قوانین برای حفظ فضای سبز شهری و جنگلها مشکلی نداریم اما اعمال قانون صورت نمی گیرد و مجازات هایمان سبک است، جریمه ها نیز متناسب با تورم نیست.»
*بالگرد نداشتیم!
طبعا در چنین شرایطی باید ارسباران در خرمن آتش شعله ور شود، ارسبارانی که به روایت مدیرکل منایع طبیعی و آبخیزداری آذربایجان شرقی، با ۱۶۴هزار هکتار وسعت یکی از ذخیره گاههای زیستی ثبت شده جهان است و به لحاظ تنوع گونه های گیاهی و جانوری بی نظیر بوده و ۱۵تا۲۰ درصد از مجموعه گونه های شناخته شده کشورمان در این جنگلها یافت می شود، با این وصف نحوه مواجهه ما با آتش سوزی و مهار چنین منطقه بکری قابل دفاع نیست، آن هم در شرایطی که بالگرد آپ پاش در چهارمین روز از وقوع حادثه به منطقه اعزام شد. برهمین اساس«حمید قاسمی»، مدیرکل محیط زیست آذربایجان شرقی به «رسالت» می گوید: «ما بالگرد نداشتیم و کاری هم از دستمان برنمی آمد، مگر می شود در یک منطقه کوهستانی و صعب العبور که بادخیز است با شیوه ها و تجهیزات سنتی عمل کرد؟»
او با اشاره به فرضیه عمدی بودن آتش سوزی، عنوان می کند: «هنوز به درستی مشخص نیست که چه میزان از این حریق عمدی یا طبیعی بوده و باید در این زمینه بررسی های لازم انجام شود.»
اما «خوش نویس» از دید کارشناسی خود عنوان می کند که در آتش سوزی عرصه های طبیعی فقط عامل انسانی نقش دارد و حتی گرمای زمین و تغییر اقلیم باعث آتش سوزی نمی شود. به عنوان مثال حداکثر دمایی که طبیعت در سطح زمین برای تابش آفتاب ایجاد می کند، ۷۰ درجه است و این میزان باعث شروع آتش سوزی نمی شود ما حداقل بین ۱۸۰ تا ۲۳۰ درجه دما احتیاج داریم تا مواد گیاهی خشک شروع به سوختن کنند. حتی اگر داخل یک قابلمه، المنت بگذارید و به حالت جوش در بیاید، صد درجه می شود، آنگاه اگر این قابلمه داغ را روی مواد گیاهی خشک بگذارید، هیچ اتفاقی نمی افتد برای اینکه چنین دمایی برای آغاز سوختن، کم است بنابراین در بیشتر این آتش سوزی ها عامل انسانی دخالت دارد و این عامل دوشاخه جداگانه را در برمی گیرد، یک بخش آن عمدی و بخش دیگرش سهوی است که اگر نیرو و امکاناتی باشد، آتش سوزی فراگیر نخواهد بود.
ارسال نظر