طب مدرن یا سنتی؛ کدامیک دوای دردهای امروز ماست؟
دردهای عجیبی از راه رسیده است. میگویند پزشکی مدرن از درمان عاجز است. آیا طب سنتی ممکن است بتواند کاستیهای علم مدرن را جبران کند؟
امروزه، میل به طب سنتی و مکمل و استفاده بیشتر از طبیعت، توجهی جهانی است؛ از سال ۲۰۰۲ سازمان جهانی بهداشت، با ارائه تعریفی از طب سنتی و مکمل، توصیه به استفاده از این علوم بشری در کشورهای جهان نمود هم اکنون نیز این نهاد، با توجه به اقبال جهانی در استفاده از این خدمات طبی، ضمن ارائه گزارش از فعالیت های انجام شده، استراتژی ۱۰ سالهای را از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۳ جهت ارتقای این مکاتب، ارائه نموده است. یکی از اهداف استراتژیک در این برنامه، ادغام خدمات طب سنتی در اقدامات طب رایج می باشد.
یکی از مکاتب مهم طب سنتی که در مهد تمدن های بشری رشد یافته و همواره صادر کننده علم، طبیب و دارو به نقاط مختلف دنیا بوده است، مکتب طب سنتی ایران است. این مکتب طبی با سابقه چندهزارساله، پس از ظهور اسلام، در بستر چارچوب عقیدتی این دین، رشد یافت و به بالندگی رسید.
این مکتب، تفاوت هایی با طب رایج دارد. شاید بتوان این موارد را در دو دسته مبانی و روش ها ارزیابی کرد. مبانی طب، اگرچه به طور مستقیم در چگونگی برخورد پزشک با بیمار دیده نمی شود، ولی قطعا در نوع روش های مورد استفاده، مؤثر خواهد بود.
نکته ای که قابل توجه است: عده ای تلاش دارند تا طب سنتی(استفاده از گیاهان دارویی و طب سوزنی) را طبی کاملا ایمن توصیف کنند در حالیکه گاهی عوارض داروهای گیاهی بسیار شدیدتر از داروهای شیمیایی است.
استفاده از روش های درمانی تایید نشده و استفاده خودسرانه مردم از انواع گیاهان دارویی برای درمان بیماری های خود نیز موجب شده است، انتقادهایی به طب سنتی وارد شود.
طب سنتی در کشور ما صد سال پیش از سوی وزارت الصحه آن زمان مورد تکفیر قرار گرفت و این طب صد سال مورد غفلت قرار گرفت و اکنون با اقدامات وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در حال احیا است. سووالی که برای اغلب مردم درباره طب سنتی وجود دارد این است که آیا طب سنتی می تواند جایگزین طب مدرن و کلاسیک شود.
متخصصین طب سنتی معتقدند نگاه طب سنتی به انسان، یک نگاه جامع بوده و جسم و روح و روان، همه را با هم می بیند. طب سنتی، طبی کل نگر بوده و انسان را با کلیت خود می بیند. از سوی دیگر طب جدید، باید بدانیم طبی بسیار پیشرو، دقیق و توام با شیوه های مطمئن است، پس این دو طب می توانند با هم همکاری کنند.
البته این نکته خالی از لطف نیست که طب جدید و طب سنتی، هیچکدام به تنهایی قادر به پاسخگویی به تمام نیازهای سلامت بدن نیستند اما در تعامل و همکاری یکدیگر می توانند به کمک هم بیایند. طب سنتی و مدرن بدون اینکه همدیگر را تخطئه(خطا گرفتن از کار کسی) کنند می توانند با هم همکاری داشته باشند و باید تعیین شود که در هر مشکل سلامتی، استفاده از کدام طب برای افراد، کاربرد داشته و همان شیوه را در خدمت مردم به کار گرفت.
تفاوت داروهای شیمیای و سنتی
اغلب داروهای شیمیایی اثر سرکوب کنندگی داشته و اثر درمانی ندارد، همچنین طب نوین بیمار را تا آخر عمر مجبور به مصرف داروهای شیمیایی میکنند بدون اینکه درمان کنند.
آیا تاکنون شنیدهاید که طب نوین توانسته باشد با داروهای شیمیایی خود بیماریهایی مانند دیابت را درمان کند؟ اما طب سنتی علت بیماری را با شناخت مزاج و اصلاح مزاجی درمان میکند. از دیدگاه طب سنتی و اسلامی دیدگاه کلنگر حاکم است, علت ایجادکننده بیماریها با تشخیص مزاج میسر است، مثلاً بیماری مانند تومورهای مغزی بهعلت غلبه بلغم است که علاوه بر درمان تومور مزاج او نیز باید اصلاح شود, تا بیماری عود نکند.
درمان علائم ظاهری با داروهای مُسکّن در طب نوین رایج است, در حالی که این داروها نهتنها علت بیماری را درمان نمیکنند بلکه علامتی را که از دیدگاه طبی خبرهای مهم از درون بدن میدهد, سرکوب میکنند، در حالی که بیماری ادر مورد داروهای آرامبخش و ضدافسردگی اگرچه این داروها در ابتدا با شوق و ذوق بیش از حد وارد روانپزشکی شده است ولی خیلی زود ماهیت خود را از دست دادهاند و روشن شد که صدمات ناشی از قرصهای روانپزشکی بسیار زیاد است.
همچنین در صورت بیماریهای مزمن مانند آسم, دیابت, روماتیسم, فشارخون, بیماریهای قلبی و … پزشکی رایج بهکلی ناتوان است و بهاقرار کارخانجات داروسازی فقط داروهایشان حکم کنترل کننده داشته و بیمار مجبور است تا آخر عمر داروها را مصرف کند بدون اینکه درمان شود.
بهطور نمونه؛ طب نوین بیماری سرطان را تشخیص داده و بهوسیله رادیوتراپی و شیمیدرمانی با آن برخورد میکند ولی با این کار بهجای تقویت سیستم ایمنی بدن به سرکوب سیستم ایمنی میپردازد، در صورتی که اگر با بهترین روشهای رادیوتراپی و شیمیدرمانی سلولهای سرطانی را از بین ببریم, تضمینی وجود ندارد که این سلولها دوباره شروع به فعالیت مجدد نکند و چهبسا ممکن است زودتر و شدیدتر عود کند چرا که نهتنها سلولهای سرطانی کاملاً از بین نرفتهاند بلکه با اقدامات سرکوب کننده فرد را ضعیف و مستعدتر ساختهایم.
در کتاب بیماریهای داخلی " هاریسون " آمده است که درمانهای سرکوب کننده ایمنی بهطور کلی سبب سرکوب تمامی پاسخهای ایمنی از جمله پاسخ در برابر باکتریها, قارچها و حتی تومورهای بدخیم میشوند، همچنین احتمال بروز تومورها در بیمارانی که داروهای سرکوب کننده ایمنی دریافت کردهاند تقریباً ۱۰۰برابر بیشتر از احتمال بروز آن در همسن و سال آنها در جمعیتهای معمولی است، و شایعترین این بدخیمیها سرطان پوست, لب, بیماریهای رحم و … است و احتمال بروز این بدخیمیها با افزایش میزان مصرف داروهای سرکوب کننده ایمنی افزایش پیدا میکند.
وابستگی به داروهای شیمیایی و مضرات آن، از دغدغه های جدی و رایج میان بیشتر افراد جامعه است. به همین دلیل برخی ترجیح میدهند از طب های فشاری، سوزنی و سنتی یا گیاهی کمک بگیرند و با مشاهده آثار مثبت، به دیگران توصیه می کنند از این روش ها برای حل مشکل خود بهره ببرند.
البته نمی توان یافته های چند قرن طب رایج را نادیده گرفت و می توان در کنار طب سنتی از فواید آن نیز بهره مند شد. ضمن آن که اولویت دادن به طب رایج در برهه هایی باعثشده طب سنتی حدود یک قرن عقب بماند؛ به همین دلیل این طب برای هماهنگی با تغییرات جسمانی و سبک زندگی امروزی به زمان، نیاز دارد.
دیگر نمی توان صرفا به آموزه های ابوعلیسینا و رازی اکتفا کرد. طب سنتی برای همه دردها و بیماری ها حرفی برای گفتن دارد. نگرش جامع و متفاوت طب سنتی به انسان باعثشده قوی تر از نگرش و تخصص طب رایج در شناخت بیماری ها عمل کند.
اکنون نیز استقبال مردم از طب سنتی بسیار خوب است و افراد در خانواده ها و محیط زندگی خود با این طب آشنا هستند. بسیاری از بیماری های ساده را با اندک تغییری در استفاده از همین سبزی های خوردنی، می توان درمان کرد اما در مورد استقبال مردم از طب سنتی و گیاهان دارویی باید هشدار داد تا کاربرد طب سنتی با عوام زدگی و غفلت از آنچه که مصلحت بیمار است توام نشود.] چراکه گاهی فرصت های طلایی برای درمان بیماری ها از طریق طب مدرن به بهانه استفاده از داروهای گیاهی و طب سنتی و تشخیص ناکافی بیماری، از دست می رود.
ارسال نظر