/ یادداشت / حجت الاسلام ابوالقاسم علیزاده

آنچه نو شدنش دشوار است!

خبرگزاری تسنیم: بیائیم نیت ها و انگیزه ‏ها را نو کنیم، خالص و زلال تنها برای خدا و در راه خدا و در جهت ائتلای دین خدا، تا نگرش ها و نگاه‏ ها و مواضع مان نیز خدایی و خالص و نو بماند. ان‏ شاءالله تعالی.

آنچه نو شدنش دشوار است!

به گزارشخبرگزاری تسنیم، متن یادداشت حجت الاسلام ابوالقاسم علیزاده با عنوان «آنچه نو شدنش دشوار است.» به شرح ذیل است:

نوروز، عید باستانی فارسیان و ایران اسلامی با نوید بهارش همواره ارمغان طراوت و نشاط و سرزندگی و الفت و صمیمیت و آشتی و صله رحم بود که از طرفی سرور و شادمانی کودکان و فرزندانمان را به ‏دنبال داشت و عیدی گرفتن‏ هایی که قطره قطره جمع می ‏شد و دریایی از عواطف و مهربانی را به ‏وجود می‏ آورد تا بزرگترهایی که با گردآمدن بستگان کوچک و بزرگ در پیرامونشان، احساس غرور و فخر می ‏کردند، هرچه بود سرور و شادمانی توأم با صفا و صداقت و مهرورزی و ادب بود. هرکس هرچه داشت رو می ‏کرد و بدون منت و ریا به پای خانواده و فامیل و دوست و آشنایان دور و نزدیک می ‏ریخت، آن‏کس هم که چیزی و یا آهی در بساط نداشت، بدون این‏که از قافله نوروز جا بماند، عالمی از محبت و احترام به دیگران را سفره عیدانه ‏اش می ‏نمود.

با آمدن انقلاب، نوروز هم آهنگ جدی‏ تری به خود گرفت نه تنها ارزش های خود را فراموش نکرد که با آرمان های انقلاب اسلامی خود را مطابقت داد، بازار مهربانی ها، گذشت ها، کرامت ها و تعاون و هم یاری محرومان و مستضعفان گرم‏تر شد، تا جایی که سفره هفت ‏سین جبهه‏ ها خاطره ‏های ناب و ماندگار تاریخ حماسه و ایثار گردید و کمتر رزمنده ‏ای است که در دفتر خاطراتش از نوروز و هفت ‏سین جبهه ‏ها یادی نکرده باشد.
اما نوروز امروز گوئیا رنگ عوض کرده است، چراکه با آمدنش زلزله ‏ای ویرانگر بپا نموده است! زلزله ‏ای در سبک زندگی، در ظاهر و باطن افراد، در نگاه ‏ها و نگرش ها و فرهنگ‏ ها، در تعاملات و معاملات و بالاخره در جای جای زندگی خانوادگی و فامیلی و اجتماعی!
در نوروز انقلاب و جبهه ‏ها نه مسابقه تجملات بود و نه ظاهرسازی و ریاکاری، نه فیلم آدم ‏حسابی بازی‏ کردن ها بود و نه زندگی‏ های اتوکشیده امروزی، قدیم‏ ترها وقتی نوروز در پیش بود، بزرگترها می‏ گفتند عید مال بچه‏ هاست، یعنی به دلایل مختلف اول بچه ‏ها بودند که نو نوار می‏ شدند و عید برایشان رنگ و بوی تازه‏ ای داشت، البته باید گفت این نوشدن هم در گرو شدت و ضعف قدرت خرید خانواده بود و در این بین بزرگترها اگر هم نو نمی ‏شدند، چندان اهمیت نداشت اما حالا با تغییر صد و هشتاد درجه‏ ای سبک زندگی ‏هایمان لذت عید هم نه تنها برای بچه‏ ها کم شده، بلکه بزرگترها آمدن نوروز را به مثابه یک زلزله می ‏دانند، زلزله‏ ای که ساعت و روزش کاملاً مشخص است و انگار با به صدا در آمدن توپ نوروز و آن مارش دل ‏انگیز سنتی، همه ‏چیز باید در ظاهر تکان بخورد و دچار تحول صوری بشود، تغییر دکوراسیون به هر قیمت، اسراف در خرید و صدها مسأله ریز و درشتی که امروز باعثشده تا نوروز تبدیل به یک مسابقه برای نمایش چشم و هم ‏چشمی ‏ها شود ناشی از تجمل ‏زدگی و مصرف ‏گرایی است که در اثر دوری از سبک زندگی ایرانی، اسلامی شکل گرفته است، اما در این بین سهم زنان از تغییر سبک نوروز بیشتر به چشم می ‏آید، زیرا معمولاً مدیریت خرید خانه و ایجاد تغییرات به دوش زن ها می ‏باشد. تغییر ذائقه خرید در زنان اولین آسیبی است که در اثر چشم و هم‏ چشمی ‏ها و نیز اثرگذاری رسانه ‏های داخلی و خارجی به ‏دلیل زمان بیشتری که این قشر صرف تماشای آن‏ها می‏ نمایند، ایجاد شده است زیرا به ‏واسطه مدل‏ های مختلف تبلیغاتی که در حال حاضر حتی در رسانه ملی هم افزایش یافته و بعضاً پایش را فراتر از گلیم وضعیت اقتصادی خانواده ‏ها گذاشته، به مصرف ‏گرایی مدیران خرید و تغییر و تحول در سبک و سیاق خانه و خانواده که همان زنان و مادران هستند، دامن زده است و البته بخشی نیز که وقت آزاد بیشتری دارند با گرایش به سمت ماهواره بیشتر درگیر این اسراف و تجمل ‏گرایی ناشی از تبلیغات رنگارنگ می‏ شوند و این در حالی است که کالاهای تبلیغ ‏شده در تضادی جدی با مطالبات رهبری عزیز انقلاب مبنی بر خرید و مصرف تولیدات ملی برای حمایت از کار و سرمایه ایرانی آن‏هم در حد ضرورت و نیاز است، چراکه لازمه جهاد اقتصادی و تحقق سیاست های اقتصاد مقاومتی توجه ویژه به تولیدات و سرمایه ‏های داخلی همراه با پرهیز از مصرف ‏گرایی و اسراف می‏ باشد.

متأسفانه در این سال ها عید به ‏جای آن‏که بهانه تغییرات درونی و استحکام روابط خانوادگی باشد، میدانی برای به رخ کشیدن سبک زندگی غربی گردیده است و در این میدان، تفکر نظام سرمایه ‏داری(که هرچه مصرف بیشتر باشد شأن اجتماعی نیز بیشتر است) به‏ شدت می‏ تازد. آنچه قابل تأمل است این است که به موازات کم‏رنگ ‏شدن جاذبه‏ های عاطفی و انسانی و تربیتی نوروز، هنوز حاجی‏ فیروز و عمو نوروزش را مورد استقبال قرار می ‏دهیم. گوئیا عید نوروز تنها حاجی فیروزش را آن ‏هم با سبک و سیاقی مرموزتر از گذشته که نشانی از فلاکت و بدبختی و بی ‏فرهنگی است حفظ نموده است. حاجی فیروز و عمونوروز ما کجا و بابانوئل آن‏ها کجا؟

و لذا یک بازنگری و تحول در نگرش ها و ارزش‏ گذاری ها در بین آحاد مردم شریف و متمدن ایران و اعضاء خانواده ‏ها به ‏ویژه از سوی زنان و بازگشت به زندگی ‏های ساده و بی‏ آلایش اما سرشار از عشق و گذشت و پاکی و مهربانی، می ‏تواند لذت نوروز را با رنگ اسلامی، ایران دوچندان و ماندگارتر نماید.

آنچه نو شدنش دشوار است!

چه سرّی است که در دعای تحویل سال همراه با نو شدن طبیعت و صورت و ظاهر آدم ‏ها، از پروردگار عالم تحول در احوال درون را طلب می ‏کنیم. شاید به ‏خاطر این باشد که تغییر و تحول در انگیزه ‏ها، نیت ها، نگرش ها، مواضع و سیاست ها، بستگی به تغییر و تحول حالات درونی انسان ها دارد. و البته اصلاح و هدایت درون نیز امری است فوق ‏العاده سخت و دشوار. چه می‏ شد از همان اول خدای متعال خلیفه و جانشین خود را با نفس مطمئنه بر سلطنت و حاکمیت زمین می ‏گمارد تا همچون ملائک پیوسته در عبادت بودند و به ‏دور از هرگونه کژی و انحراف و پلشتی و ظلم و تعدی و فسق و فجور! اصلاً چه می ‏شد پایان کار همه تنها و تنها بهشت بود و جهنمی خلق نمی ‏شد تا آدم ها مجبور نمی ‏شدند هر سال در هنگامه سال تحویل با دنیایی از نیاز رو به بی ‏نیاز کنند و زمزمه «حول حالنا الی احسن الحال» داشته باشند! حکیمی می‏ گفت: ای بی‏خبر جواب تو در همین نق‏زدن ها و کنکاش‏ ها و پرسیدن ها نهفته است، چه آن‏که او می ‏خواهد تا به بهانه عرضه نیازت به بی ‏نیاز، رفیقش باشی و قرین مقام وصل و قُربش! او دوست می‏ دارد که لحظه ‏ای از او جدا نگردیده و در عین دنائت و پستی دنیا و متعلقاتش پا بر نفس بهیمی گذارده و با یاری عقل و شرع و با تأسی از معصومین(ع) عبادت آگاهانه و خالصانه از سر اختیار پیشه کنی و در مسیر رشد و تعالی و کمال رو به‏ سوی قاب قوسین گذاری، هرچند که هیچ‏ وقت عبادت و اعمال ما به عبادات و اعمال معصومین نمی ‏رسد. امام خمینی(ره) می‏ فرمود: «هرگز یک لااله ‏الاالله امیرالمؤمنین(ع) را نگفته ‏ایم و نمی‏ توانیم بگوئیم».

الآن عبادت ما با عبادت امام زمان(عج) چه تفاوتی دارد؟ نه تنها در نیت و قصد و انگیزه و کیفیت که در کمیت هم در برابر آن ‏چیزی به‏ حساب نمی ‏آید. به عارفی نیز گفتند: در نماز به‏ جایی رسیده‏ ام که از اول تا آخرش توجه دارم که چه می‏ خوانم، آن عارف گفت: پس کی نماز می‏ خوانی؟ معلوم می ‏شود جوهره حقیقی نماز و مرتبه عالیه عبادت چیز دیگری است.

غزالی در کیمیای سعادت به نقل از پیامبر اکرم(ص) آورده است: روز قیامت شهیدی را می ‏آورند، می ‏پرسند چه کردی برای خدا؟ می ‏گوید: چه کاری بهتر از شهادت، پاسخ می ‏شنود که نه، این‏که برای خدا نبوده، بلکه برای اسم و رسم بوده و لذا به او بر می ‏گردانند.

وقتی با شهید چنین عمل بشود ما دیگر جای خود داریم. بگذار نمونه ‏ای ملموس‏ تر مثال بزنم، اگر فرض کنیم شخصی فقیری را ببیند و دلش به حال او بسوزد و صدقه‏ ای بدهد، اگر این عمل صرفاً برای دلسوزی خودش باشد، دیگر نمی ‏تواند خالص برای خدا نیز منظور گردد. متأسفانه عبادت ها و اعمال ما اکثراً همین است، یا به طمع بهشت است و یا از ترس جهنم. حال در زندگی سیاسی و اجتماعی هم همین امر ممکن است جریان داشته باشد.

شهید مدرس و به‏ تبع او دیگر عالمان با بصیرت و وارسته می ‏فرمودند: سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما، ترجمان این بیان این است که سیاست هم می ‏تواند بهانه و وسیله ‏ای برای رسیدن به مقام قرب باشد، آن‏جا که تنها و تنها رضای خدا و رونق فرامین الهی و رعایت حلال و حرام خدا مقصود و مقصد باشد. البته در دوران انتظار و حاکمیت و ولایت اسلامی عهده‏ داری مسؤولیت و مدیریت در هر سطحی که باشد فرصتی است برای خدمت خالصانه و بی ‏منت در جهت قوام و ثبات نظام اسلامی و چه عبادتی بالاتر از آن و الا اگر جز این باشد تمام جلوه و جلای قدرت و حکومت به ارزنی نمی‏ ارزد که مولای متقیان در خطبه شقشقیه فرمودند: «اما و الذی خلق الحبة و برا النسمه لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء الا یقاروا علی کظة الظالم و لا سقب مظلوم لالقیت حبلها علی غارب ها و لسقیت آخرها بکاس اولها و لالقیتم دنیاکم هذه ازهر عندی من عفطة عنز.» آگاه باشید سوگند به خدایی که میان دانه‏ ی حبه را شکافت و انسان را خلق نمود، اگر حاضر نمی ‏شدند آن جمعیت بسیار و یاری نمی ‏دادند که حجت تمام شود و به عهدی که خدای تعالی از دانایان گرفته تا راضی نشوند به سیری ظالم و گرسنه‏ ماندن مظلوم، هر آینه ریسمان شتر خلافت را بر کوهان آن می‏ انداختم و آب می ‏دادم آخر خلافت را به کاسه ‏ی اول آن، فهمیده ‏اید که این دنیای شما نزد من خوارتر است از عطسه بزغاله.
پس بیائیم نیت ‏ها و انگیزه‏ ها را نو کنیم، خالص و زلال تنها برای خدا و در راه خدا و در جهت ائتلای دین خدا، تا نگرش ها و نگاه‏ ها و مواضع مان نیز خدایی و خالص و نو بماند. ان‏ شاءالله تعالی.

انتهای پیام / ۱

ارسال نظر

خبر‌فوری: بارش باران و رگبار در دامنه‌های جنوبی البرز و تهران