زندگی دختر ایرانی سوژه فیلم " بریت مادسن "
حالا بریت مادسن این خانم فیلمساز زن دانمارکی که سال گذشته به ایران سفر کرده بود، فیلمی درخشان درباره یک دختر روستائی ایرانی ساخته است که تلاش می کند اخترشناس شود.
امسال این جشنواره از ۱۶ تا ۲۶ ژانویه با حضور پرباری ازسینمایجهان برپا می شود. اگر چه از ایران به طور مستقیم فیلمی در این رقابت سینمایی شرکت ندارد اما حضور سه فیلم در رابطه با ایران از اهمیتی برخوردار است که مهمترین شان ساخته یک زن فیلمساز دانمارکی به نام «بریت مادسن» است که آن را به زبان فارسی و در ایران ساخته است.
در حالی که چندی است برخی ازکارگردانان ایرانی مثل امیرنادری، عباس کیارستمی، محسن مخملباف، بهمن قبادی، اصغر فرهادی، رضا کاهانی و… به کشور های خارج می روند ودر آنجا فیلم می سازند، در عوض برخی کارگردانان خارجی هم از دیرهنگام علاقمند بوده اند که در ایران فیلم بسازند.
این دسته ازفیلمسازانسوژه های جالبی می یابند که سابقه تاریخی آن به ۱۹۲۴ و فیلم «علف» اثرمریان سی کوپر – و ارنست شودساک بازمی گردد. فیلمی که کوچ ایل بختیاری را به زیبایی به تصویر کشیده بودند وسندی جاودان به جا گذاشتن. بعد از «علف»، فیلمهای بسیاری از جمله «باد صبا» شاهکار آلبرلاموریس فرانسوی است که شاعرانه و عاشقانه برفراز ایران این سرزمین پهناور، از دید باد های عاشق و از زبان آنها به تصویرکشید.
هماهنگی مونوگ فوق العاده زیبا و تصاویر سحر انگیز آن که با بالگرد ویژه ای گرفته شده، اثری جاودان از این فیلمساز خلق کرده بود وبنا به شنیده ها «باد صبا» از سوی ایران همان سال ها، به آکادمی اسکار هم معرفی شده بود.
سرزمین ایران با آن پهناوری اش، پر از سوژه های بکر است، که هرچه در آن ساخته شود، کم نمی آورد.
حالا بریت مادسن این خانم فیلمساز زن دانمارکی که سال گذشته به ایران سفر کرده بود، فیلمی درخشان درباره یک دختر روستائی ایرانی ساخته است که تلاش می کند اخترشناس شود.
فیلمساز سعی در فهم این دختر - که «سپیده» نام دارد - می کند، تا روشنائی های دل او را دریابد و مهربانانه و با صداقت وی را به تصویرمی کشید خود فیلمساز دراین باره می گوید: «… من در واقع با شوهرم برای دیدار فامیل همسرم به ایران رفته بودیم و درآنجا با داستان «سپیده» این دختر جوان اخترشناس، که در ۴۰۰ مایلی جنوب تهران است، آشنا شدم.
اولین لحظه ای که با سپیده آشنا شدم حسی قوی وجذابی به من دست داد که مرا شیفته اوکرد وبا خودم گفتم می خواهم فیلمی راجع به شوق وصف نشدنی او درباره ستاره ها بسازم. او شبی به منزل آقای کبیری که استاد فیزیک در جنوب ایران است آمده بود و با خودش یک تله اسکوب عظیمی زیر بغل زده بود تا به صحرا برود و ستاره ها را رصد کند بود.
در اولین نگاه اومثل بقیه دختران سنتی ایرانی بود که با چادر سیاه به کلاس آقای کبیری آمده بودند. اما کافی بود یک لحظه به او دقیق شوید، تا متفاوت بودن او را نسبت به دیگران خانم ها دریابید. چکمه های نظامی به پا داشت و تصمیم در چشمانش برای کاری که می خواست بکند، جاری بود. او مرا افسون خود کرد و تصمیمم را برای ساخت فیلمی در باره او گرفتم.
با سپیده و شش تن از دوستانش سوار یک ماشین نیمه فرسوده شدیم و به سوی تپه ای رفتیم. در یک دهکده خیلی دوراز پایتخت، با آسمانی شفاف و زیبا، بدون کوچک ترین نشانی از آلودگی هوا، دختر جوان شب ها با تله اسکوپ بزرگی که به اندازه خودش است، روی تپه ها میرود و ستاره ها را رصد می کند.»
کارگردان در این فیلم زندگی روزانه سپیده و مشکلات او را دنبال می کند. افراد فاملیش از او می خواهند که به دنبال یک کار درست وحسابی برود. اما سپیده فقط به حرف دل خودش گوش می کند. دائی او از وی می خواهد سپیده از این کار دست بردارد و روی زمین در بیابان ها کار کند و کمک فامیلش باشد، اما وی سر در آسمانها دارد و عکس «آلبرت اینشاین» فیزیکدان بزرگ را در خانه نصب کرده و آروزیش این است که اخترشناش شود. حتی نامه ای به «انوشه انصاری» اولین فضانورد ایرانی در آمریکا می نویسد…اما مادرش وی را تهدید می کند اگر دست از این اشتیاق برندارد دیگر خرج تحصیلش را نخواهد داد.
تصویری که این فیلمساز زن از ایران نشان می دهد، نشان دهنده نیروی اعتماد به نفس جوانان امروز است که خود به دنبال سرنوشت آینده خودشان هستند وتنها روی خود حساب می کنند. این فیلم ۹۱ دقیقه ای در شش سانس در طول جشنواره جهانی ساندنس در روزهای آینده(۱۷-۱۸ - ۱۹-۲۱ - ۲۳ و۲۴) ژانویه به نمایش درخواهد آمد و محصول مشترک: ایران، دانمارک، آلمان، نروژ و سوئد است.
کارگردان این فیلم قبلا در فرانسه در «آتلیه وران» تخصیل سینما کرده است و بیشتر فیلمهای اجتماعی می سازد. پخش کنندگان زیادی از اروپا و امریکا برای خرید فیلم به این جشنواره می روند. و احتمال خرید و اکران عمومی این فیلم زیاد است.
ارسال نظر