کمال گرایی در ازدواج
کمالگرایی یکی از ویژگیهای شخصیتی است که هم میتواند مثبت باشد و هم میتواند منفی باشد.
کمالگرایی یکی از ویژگیهای شخصیتی است که هم میتواند مثبت باشد و هم میتواند منفی باشد. اما اگر کمالگرایی تا حدی زیاد شود که در فرد اضطراب، معیارهای سختگیرانه و تنبلی ایجاد کند، این میشود کمالگرایی منفی که باید درمان شود. این نوع کمالگرایی، زندگی را برای انسان دشوار و پر از اضطراب میکند و مانعی برای رشد انسان در زمینههای مختلف است. همین موضوع برای افرادی نیز صدق میکند که در زمینه ازدواج و انتخاب همسر کمالگرایی دارند. آنها به دنبال افراد بی نقص و کامل هستند و وقتی میبینند چنین فردی وجود ندارد، کلا از ازدواج کردن دست میکشند و نسبت به افراد و جهان بدبین میشوند.
« کمالگرایی چیست؟ »
آرمانگرایی، ایده آلیست و کمال گرایی هر سه دارای یک معنا و مفهوم در قالب کلمههایی متفاوتاند. معمولاً افراد کمالگرا چنین جملاتی را همواره با خود تکرار میکنند مانند؛ من تا زمانی که آنچه را که باید انجام ندهم آرام نخواهم شد، من از تمام اشتباهات احتمالی جلوگیری میکنم، من تمام انتظارات را برآورده میکنم یا کاری بی نقص تحویل خواهم داد.
معنی کمال گرایی چیست ؟ در اصل واژهی کمال گرایی توسط متخصصین و روانشناسان به عنوان ترکیبی از استانداردهای شخصی بسیار بالا و نوعی ارزیابی انتقادی اغراق آمیز تعریف شده است.
کمال گرایی مطابق با تعاریف ارائه شده در فرهنگ لغت به معنی کسی است که تمایل دارد با حداکثر سعی و تلاش خود را بیعیب و نقص نشان دهد، که این خصلت دارای مزایا و معایب خاص خود است.
آیا کمال گرایی خوب است ؟ در مورد اصطلاح کمال گرایی در روانشناسی میتوان اینگونه گفت که، کمالگرایی در روانشناسی یک ویژگی شخصیتی است که فرد از طریق آن به دنبال دستیابی به کمال هرچه بیشتر است و به موجب آن استانداردهای عملکردی بسیار سطح بالایی را همراه با ارزیابیهای انتقادی و اغراق آمیز آمیخته با ترس از انتقاد دیگران برای خود تعیین میکند.
در واقع کمالگرایی را میتوان یک صفت چند بعدی دانست، زیرا روانشناسان همگی در این مورد اتفاق نظر دارند که این ویژگی بسیاری از صفات مثبت و منفی را شامل میشود
همچنین این ویژگی کمال گرایی افراد را ترغیب میکند تا برای رسیدن به نوعی آرمانگرایی به طرز غیرقابل توقفی تلاش کنند، اما نمیتوان گفت که جنبههای منفی این ویژگی بیشتر از جنبههای مثبت آن است.
زیرا اکثر اوقات افراد را در راه رسیدن به اهدافشان به طرز موثری هدایت میکند و در اکثر مواقع پس از پایان یافتن این تلاشها این افراد از دستیابی به هدفشان بسیار راضی و خرسند هستند، اما مسئله این است که اگر یکی از افراد دارای این ویژگی نتواند به اهداف خود برسند، تازه مشکلات اصلی پدیدار خواهد شد؛ زیرا در مقابل شکست به این دسته افراد حالت افسردگی شدیدی دست میدهد و معمولاً بخاطر عدم دستیابی به معیارهایی که برای خود تعیین کردهاند، خود را بیش از حد معمول سرزنش میکنند.
« سابقه تاریخی کمال گرایی از کجا شروع می شود؟ »
موضوع کمال گرایی در پژوهش های متقدمین روانشناسی نیز مشاهده می شود، برای مثال فروید کمال گرایی را به کنش وری فرامن افراط گر نسبت داده است. محققان بسیاری اثرات منفی کمال گرایی را متذکر شده اند و در بررسی های خود آن ها را ارائه نموده اند. اما وجود نظرات متضاد مثل نظریه آدلر که وجود استاندارد های بالای کمال گرایانه را برای سلامتی ذهنی و فکری ضروری می داند، باعث شده است بسیاری از محققان اعتقاد داشته باشند که کمال گرایی یک سازه چند بعدی است که دارای ابعادی بهنجار و نابهنجار است.
آدلر معتقد است افراد کمال گرا خودشان را افرادی تلاش گر و بی نقص جلوه می دهند. آن ها معتقدند که باید برای رسیدن به معیار های بلند پروازانه، مدام تلاش کنند. این افراد برای رسیدن به معیار های خود تلاش می کنند چون باید این کار را انجام دهند نه به این دلیل که خواهان توجه دیگران هستند، حتی اگر کسی متوجه کارهای آن ها نباشد، با این حال اغلب این بیماران روند رسیدن به معیار ها را ادامه می دهند. افراد کمال گرا غالباً به دنبال رسیدن هم زمان به معیار های بلند پروازانه خود از یک سو و کسب توجه بیرونی از سوی دیگر هستند.
« انواع کمال گرایی »
-
از دیدگاه تال بن شاهار
دکتر تال بِن-شاهار (Tal Ben-Shahar) در کتاب خود به نام «The Pursuit of Perfect» توضیح میدهد که دو نوع کمال گرایی وجود دارد:
- کمال گرایی سازگار؛
- کمال گرایی ناسازگار.
کمالگرایان سازگار روی توسعهی مهارتهایشان کار میکنند. استانداردهای آنها همیشه در حال افزایش است و آنها با خوش بینی، لذت و تمایل به بهتر شدن کار میکنند. بدون شک، این نوعِ سالمی از کمال گرایی است. اما، کمالگرایان ناسازگار هرگز از داشتههایشان راضی نیستند. اگر چیزی کامل و بیعیب و نقص نباشد، آن را کنار میگذارند. این دسته از افراد ممکن است ترس از شکست، تردید، غم و احساسات دردناک دیگر را تجربه کنند.
درک تفاوت بین کمال گرایی ناسازگار و جستوجویِ سالم موفقیت مهم است. از نظر کمالگرایان ناسازگار، اشتباهات پذیرفتنی نیستند، زیرا باعث میشوند که دیگران آنها را بیکفایت بدانند. برعکس، از نظر کسانی که به روشی سالم و درست در جستوجوی بهتر شدن هستند، اشتباهات، فرصتهایی برای رشد تلقی میشوند. این دسته از افراد درک میکنند که اشتباهات بخشی از فرآیند یادگیری هستند، بنابراین آنها را میپذیرند.
-
از دیدگاه اساتید روانشناسی در دانشگاه بریتیش کلمبیا، کمالگرایی به سه نوع تقسیم شده است:
-
کمال گرایی خود محور:
در این نوع کمالگرایی فرد انتظارات بسیار سطح بالایی از خود دارد و در هر مرحله و هر برهه از زندگی خود انتظار دارد تا در هر زمینهای به موفقیت و کمال دست پیدا کند. این نوع ویژگی در واقع به معنای داشتن میزان زیادی تنش و اضطراب در هنگام انجام کارهای مختلف است. به طور خلاصه تر میتوان اینگونه گفت که این دسته از افراد همیشه استانداردهای بالایی را برای خود تعیین میکنند.
-
کمال گرایی دگرمحور:
در این نوع کمالگرایی نیز افراد انتظار دارند تا همه چیز در دیگران کاملاً بیعیب و نقص باشد و به طور کلی انتظارات زیادی از اطرافیان خود دارند که قطعاً بر روی روابطتشان تأثیر منفی میگذارد. این نوع کمال گرایی بر خلاف نوع قبلی آن بیشتر به سمت دیگران معطوف میشود و شامل تعیین استانداردهای بالا و داشتن انتظارات غیرواقعی از دیگران است.
-
کمال گرایی جامعه محور:
در این نوع کمالگرایی افراد بر اساس چارچوبهایی که جامعه مشخص کرده است به خود فشار وارد میکنند تا بینقص باشند و خود را با این معیارها مطابقت دهند. البته گاها نیز این امکان وجود دارد که به شخص از طرف اقوام، خانواده یا دوستان برای مطابق شدن با معیارهای جامعه فشار وارد شود.
« نشانههای فرد کمالگرا »
اگر کمال گرایی شما به یک مشکل تبدیل شده، شناسایی آن کار آسانی است. حتما برخی از ویژگیهای زیر را در رفتارهای خودتان خواهید دید:
- اهداف سخت یا غیرواقعبینانه دارید. اگر نتوانید بهترین باشید، گاهی تسلیم میشوید و آن هدف را رها میکنید.
- به هر اشتباهی بهعنوان شکست نگاه میکنید و اگر کسی، کار یا پروژهای را بهتر از شما انجام دهد، شما احساس شکست میکنید. همچنین، ممکن است اشتباهاتتان را از دیگران مخفی کنید.
- معمولا کارتان را دیر تحویل میدهید، چون دائم در حال بازبینی آن هستید و تعلل میکنید.
- وقتی مطابق تعریف خودتان از کمال، به هدفی که میخواهید نمیرسید، احساس ناراحتی میکنید.
- ریسک کردن را دوست ندارید، چون هیچ تضمینی وجود ندارد که با ریسک پذیری بتوانید کارتان را کامل و بدون عیب و نقص انجام بدهید. بنابراین، ترجیح میدهید کارهای امنتر را بپذیرید، چون از انجامِ بدون عیب و نقص آنها مطمئن هستید.
- شما از فرایند یادگیری و کار لذت نمیبرید، چون فقط نگران نتیجه هستید.
- تفکر شما معمولا «یا همه یا هیچ» است، یا به چیزی که میخواهید تمام و کمال میرسید، یا اگر چنین نشود، خود را شکستخورده تلقی میکنید.
- وابستگی ناسالمی به عقاید دیگران دارید. احساس میکنید اگر عیوب شما نمایان شوند، دیگران شما را طرد خواهند کرد.
- زیاد پذیرای انتقاد و بازخورد نیستید.
- ممکن است دیگران را هم با استانداردهای غیرواقعبینانهی خودتان بسنجید و زمانی که همکارانتان مطابق انتظارات شما عمل نکنند، از آنها انتقاد کنید. بنابراین با این رویکرد، روابط نزدیک زیادی در محل کار نخواهید داشت.
- در تفویض اختیار و واگذاری کار به دیگران مشکل دارید.
« چرا باید با کمال گرایی مقابله کنیم؟ »
در صورتی که کمال گرایی به عنوان یک خصیصه مثبت برای کسب انگیزه بیشتر استفاده شود، میتواند سبب رشد و توسعه شخصیت فرد شود. اما کمال گرایی غیر واقع گرایانه میتواند زندگی را به ورطه نابودی بکشاند. کمال گرایی واقع گرایانه :
-
لذت از زندگی را از شما می گیرد.
-
اعتماد به نفس شما را از بین میبرد.
-
انرژی و توانایی انجام کار را از شما می گیرد.
-
اشتیاق شما را برای تجربه های جدید می گیرد.
-
توانایی رشد و پیشرفت شما را تحت تاثیر قرار میدهد.
« چطور به کمال گرایی غلبه کنیم؟ »
اگر شما هم مثل خیلیهای دیگر، تمایلات کمالگرایانه دارید، این چند نکته را برای غلبه بر کمال گرایی به کار ببندید:
۱. کمال گرایی را تشخیص دهید
اکثر مردم حتی تشخیص نمیدهند که کمالگرا هستند. ممکن است به خودشان بگویند فقط استانداردهایشان بالاست و برای رسیدن به بهترینها تلاش میکنند، اما رسیدن به بهترینها با کمال گرایی تفاوت دارد. برای اینکه بدانید کمالگرا هستید یا نه، به این سوالات پاسخ دهید:
- برای رسیدن به استاندارهایتان دچار مشکل هستید؟
- ترس وحشتناکی از شکست خوردن دارید؟
- فکر میکنید که اشتباهات مثل میدان مین هستند؟
- به خاطر حساسیت زیاد روی کار، آخرین مهلت تحویل کار را از دست میدهید؟
- مردم به شما میگویند انتظارات غیرواقعی دارید؟
- اعتمادبهنفستان به دستاوردهای شما وابسته است؟
اگر پاسختان به هرکدام از این سوالات مثبت است، ممکن است در حال دستوپنجه نرم کردن با کمال گرایی باشید و باید آن را جدی بگیرید.
۲. یاد بگیرید چطور انتقادپذیر باشید
هیچکس دوست ندارد مورد انتقاد واقع شود، اما بعضی از مردم انتقادپذیرند، یعنی:
- آنها برای اینکه چه کسی انتقاد میکند ارزش قائل هستند و این سوال برایشان پیش میآید که چرا آن شخص انتقاد میکند.
- هرچیزی که برای بهبودشان مفید است، تشخیص میدهند و به کار میگیرند.
- انتقاداتی را که مفید نیستند، به راحتی دور میریزند.
بقیهی مردم انتقادناپذیرها هستند، یعنی:
- احساس میکنند هر انتقادی، بدون توجه به اینکه از طرف چه کسی است، حمله به شخصیت و نظر دادن در مورد ارزش فردی آنهاست.
- به جای اینکه سعی کنند از انتقادها چیزی یاد بگیرند، فقط به خاطر اینکه از آنها انتقاد شده احساس بدی دارند.
- در ذهنشان بارها و بارها به انتقاد پاسخ میدهند.
کمالگرایان در دستهی دوم جا دارند:
انتقاد آنها را نابود میکند. پس برای اینکه از انتقاد فرار کنند، همیشه بیشتر و فراتر از انتظارات ظاهر میشوند. فکرشان این است که آنقدر دقیق باشند که جایی برای انتقاد باقی نماند.
۳. تفاوت بین تلاش زیاد و کمال گرایی را بدانید
اینکه میخواهید خودتان را بهتر کنید – چه بخواهید وزن کم کنید، چه بخواهید سرعت دویدنتان را زیاد کنید، چه بخواهید کتابهای بیشتری بخوانید یا سخنرانی عمومی بهتری داشته باشید- خیلی خوب است، اما تلاش زیادِ سالم با کمال گرایی متفاوت است.
برن برون، محقق و نویسندهی آمریکایی تلاش سالم را به عنوان تلاشی برای رسیدن به بهترینها تعریف میکند. یعنی از خودتان راضی هستید و میدانید که میتوانید بهتر بشوید.
از طرف دیگر، کمال گرایی از احساسی میآید که میگوید که هیچچیز به اندازه کافی خوب نیست. کمالگراها فکر میکنند اگر به استاندارد X یا Y برسند، آخرش میتوانند حس خوبی به خودشان داشته باشند.
به بیان دیگر، تلاش سالم یعنی برای خودتان ارزش قائل شوید و سعی کنید از همه پتانسیلهایتان استفاده کنید. کمال گرایی یعنی به خودتان بگویید که برای به اندازه کافی خوب بودن باید به چیز خاصی برسید و با این حرف به خودتان بیاحترامی میکنید.
۴. اهداف واقعگرایانه داشته باشید
کمالگراها اهدافی انتخاب میکنند که رسیدن به آن اصلا امکانپذیر نیست. بعد از چند ماه عصبانی و مستأصل میشوند، چون هرچه تلاش میکنند، هدفشان هنوز خارج از دسترس است. راهحل این است که اهداف واقعی تعیین کنید.
اهداف واقعی هم در دسترس نیستند و برای رسیدن به آنها باید کمی تلاش کنید، اما احتمال دستیابی دارند. وقتیکه به یک هدف واقعی رسیدید، یک هدف واقعیِ کمی سختتر انتخاب کنید. همینطور پیش بروید و خیلی زود خواهید دید که چقدر پیشرفت کردهاید.
۵. «ضروریها» و «نهچندان ضروریها» را تشخیص دهید
فرض کنید دنبال خانه میگردید. اولین کاری که باید بکنید این است که ویژگیهای «ضروری» را تعیین کنید. مثلا بگویید:
- سه اتاق خواب و دو سرویس بهداشتی
- آشپزخانهی بزرگ
- محله آرام
- ناحیه مناسب از نظر مدرسه
- نورگیر
حالا ویژگیهای «نهچندان ضروری» را تعیین کنید. مثلا:
- شومینه
- استخر شنا
- حیاط
حالا دو گزینه دارید. یا میتوانید دنبال خانهای باشید که فقط ویژگیهای ضروری را داشته باشد، یا دنبال خانهای بگردید که هم «ضروریها» را داشته باشد، هم «نهچندان ضروریها». آیا حاضرید هزینهی بیشتری بپردازید، هم از نظر وقت و هم قیمت، تا ویژگیهای «نهچندان ضروری» را هم داشته باشید؟
باید پیش از انجام هر کدام از کارهای زیر چند سؤال از خودتان بپرسید:
- گزارشی که باید به رئیستان تحویل دهید
- انجام دادن یک پروژه برای یک مشتری
- کوزهای که برای کلاس سفالگری درست میکنید؛ و ...
سوالهایی که لازم است بپرسید اینها هستند: ویژگیهای «ضروری» کدامهاست؟ ویژگیهای «نهچندان ضروری» چطور؟
کمالگراها دوست دارند «غیرضروریها» را در همه کارهایشان وارد کنند، در حالی که اکثر مواقع «ضروریها» کافی هستند.
فقط «نهچندان ضروری»هایی را در کارتان وارد کنید که ارزش وقت گذاشتن داشته باشند و وقت و منابع لازم برای دستیابی به آنها را در اختیار داشته باشید.
۶. استاندارهایتان را پایین بیاورید
یکی از مشکلات کمالگراها این است که استاندارهایشان خیلی بالاست. کمی استانداردهایتان را پایین بیاورید. به جای تصمیم برای انجام دادن ۱۰۰ درصدیِ یک کار، به یک تلاش ۹۰ درصدی هم راضی شوید. بعد ببینید چه اتفاقی میافتد:
- آسمان به زمین آمد؟
- رئیستان از اینکه پروژه به اندازه کافی خوب نیست، ناراحت شد؟
- کسی شکایت کرد؟
- مشتری ناراضی بود؟
- عواقب جبرانناپذیری داشت؟
اگر همه چیز در تلاش ۹۰ درصدی شما خوب بود، سعی کنید استانداردتان را تا ۸۰ درصد پایین بیاورید. باز هم مشکلی وجود نداشت؟ پس باز هم کمی استاندارتان را پایینتر بیاورید.
۷. چیزهای جدید را امتحان کنید
کمالگراها ترس وحشتناکی از اشتباه کردن دارند. این باعث میشود که از چیزهای جدید فرار کنند. یادتان باشد، اشتباه کردن است که باعث رشد ما میشود. بهعلاوه، تحمل اشتباهات مؤلفه اصلی خلاقیت و ریسکپذیری است.
یکی از راههای غلبه بر ترس از اشتباه کردن، امتحان کردن چیزهای جدید است. وقتی یک چیز جدید یاد میگیرید با بینقص بودن فاصله زیادی دارید. در واقع نه تنها بینقص نیستید، بلکه کاملا برعکس، اشتباه میکنید، زمین میخورید و حتی همه چیز را خراب میکنید.
وقتی به خودتان اجازه دهید در حوزههایی که تازهکار هستید اشتباه کنید، در تمام جنبههای زندگی احساس راحتتری نسبت به اشتباه کردن خواهید داشت.
۸. از هرچیزی که کمال گرایی شما را تقویت میکند فاصله بگیرید
چند وقت پیش از تلویزیون برنامهای پخش میشد که یک خانم زیبا را نشان میداد، این خانم یک جراح مغز و اعصاب نابغه بود. در یکی از بهترین دانشگاههای آمریکا تحصیل کرده بود و به چندین زبان مسلط بود. وقتی نشان داد که دونده ماراتن هم هست، کانال را عوض کردم.
دنیای اطراف ما استانداردهای واقعاً بالایی دارد:
- خبرههای تجارت همیشه به ما میگویند خدمات فراتر از عالی بدهید.
- تلویزیون و مجلهها پر از افرادی هستند که چهره و تیپ بینقصی دارند.
- همه در شبکههای اجتماعی وانمود میکنند که همسر عالی، بچههای عالی، خانهی عالی و شغل بینقصی دارند؛ و تازه همهچیز به همینها هم ختم نمیشود؛ بنابراین باید از تمام محرکهایی که گرایشات کمالگرایانهی شما را تقویت میکنند فاصله بگیرید.
- مجلههایی نخوانید که به شما احساس بازنده بودن میدهند.
- در شبکههای اجتماعی افرادی را فالو نکنید که همیشه در حال تعریف کردن از زندگی عالیشان هستند.
- با افرادی معاشرت نکنید که باعث میشوند احساس کنید هیچ کاری را درست انجام نمیدهید.
در عوض؛
- مطالبی بخوانید که به شما روحیه میدهند.
- افرادی را اطرافتان نگه دارید که شما را همانطور که هستید پذیرفتهاند و تشویقتان میکنند بهتر هم بشوید.
- افرادی را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید که به شما انگیزه و انرژی میدهند.
۹. قبول کنید هیچوقت کارتان تمام نمیشود
ممکن است که به وزن دلخواهتان برسید و در شغلتان موفق باشید، اما شریک زندگیتان شغلش را از دست بدهد و رابطه شما تحت استرس ناشی از این موضوع قرار بگیرد. بعد که توانستید رابطهتان را به حالت عادی برگردانید، رئیستان عوض میشود و عادت کردن به شرایط جدید چندان راحت نیست و استعفا میدهید. چند ماه دنبال پیدا کردن کار هستید، وقتی یک کار خیلی خوب پیدا میکنید، میبینید که از وزنتان غافل شده بودید و چند کیلو اضافهوزن پیدا کردهاید.
میبینید؟ زندگی همینطور جریان دارد. حتی اگر بتوانید به جایی برسید که همهچیز کاملا بینقص باشد، تأکید میکنیم: اگر- با اطمینان میتوان گفت: عمر چندان بلندی ندارد. برای غلبه بر کمال گرایی باید قبول کنید که هیچوقت کارتان تمام نمیشود.
۱۰. از سواری لذت ببرید
کمالگراها هیچوقت چشم از مقصد برنمیدارند، چون تنها چیزی که برای آنها اهمیت دارد مقصد است. در واقع آنقدر روی هدف تمرکز کردهاند که یادشان میرود از سواری لذت ببرند.
- اگر امروز نتوانستید ۱۰ کیلومتر بدوید، از اینکه ۶ کیلومتر دویدهاید راضی و خوشحال باشید.
- اگر هنوز از شغل اصلیتان راضی نیستید، از این که کسبوکار کوچک خودتان روزبهروز در حال رشد است احساس غرور کنید.
- اگر هنوز نمیتوانید سونات مهتاب بتهون را بزنید، از نواختن قطعات دیگری که یاد گرفتهاید نهایت لذت را ببرید؛ و اینکه اجازه ندهید کمال گرایی زندگی شما را خراب کند. از اجرای این نکات شروع کنید و از زندگی نهایت لذت را ببرید.
« تأثیر کمال گرایی بر سلامت روان »
کمالگرایی سلامت روان افراد را بر اساس پارامترهایی چون نوع کمالگرایی و میزان تلاش مورد هدف قرار میدهد. محققان در مطالعه اخیر خود این نکته را تأیید کردند که بدترین نوع کمال گرایی که تا به حال تعریف شده نوع سوم آن و یا کمال گرایی جامعه محور است؛ زیرا این نوع بیشتر از همه توانایی تضعیف روحیه و سلامت افراد را دارد .
در کمال گرایی نوع سوم که در بالاتر برای شما آن را شرح دادیم، فهمیدیم که برای این افراد داشتن سازگاریهای تعیین شده از طرف جامعه یک موضوع حیاتی محسوب میشود و اغلب با خود اینگونه فکر میکنند که در اثر رعایت نکردن این سازگاریها بدون شک مورد قضاوت افراد قرار میگیرند بنابراین سعی میکنند تا برای اطمینان از مقبولیت خود در جامعه به سمت کمال حرکت کنند.
به گفته متخصصان این نوع از کمال با مشکلات مرتبط با بهداشت روان مانند اضطراب، افسردگی و خودکشی مستقیما در ارتباط است. بر اساس آخرین مطالعهای که توسط موسسه کارولینسکا در سوئد انجام شده است، درصد زیادی از کودکان و بزرگسالانی که بر اثر کمالگرایی اقدام به خودکشی کردهاند، درصدد این بودنند تا خواستههای والدینشان را به نحو احسنت در مورد خود برآورده کنند و ۷۰٪ دیگر از کسانی که اقدام به خودکشی کردند، جوانانی بودند که انتظارات بسیار زیادی از خود داشتهاند که در نهایت منجر به خودکشی شده است.
بر اساس سایر مطالعات انجام شده در این زمینه اینطور به نظر میرسد که کمالگرایی عمدتاً جوانان و نوجوانان را تحت تأثیر قرار میدهد و مشخص میکند که حداقل ۳۰٪ از دانشجویانی که در دوره ای از زندگی خود از علائمی چون افسردگی رنج بردهاند به آرمانگرایی مرتبط بوده است.
همچنین طبق مطالعهای بر روی ۴۰۰۰۰ دانشجوی دانشگاه در آمریکای شمالی این موضوع تأیید شده است که کمال گرایی در طی سالهای ۱۹۸۹-۲۰۱۶ چیزی حدود ۳۳ ٪ افزایش یافته است. در میان دانشجویان دانشگاهی متداولترین نوع آرمانگرایی نوع اول آن است که کمال خود محور نام دارد و با علائمی چون افسردگی، اختلالات در خوردن و خودکشی همراه است.
از اینجا بخوانید: مزایا و معایب شروط ضمن عقد نکاح
« هیجانات شایع در افراد کمال گرا کدام است؟
تحت فشار بودن ( Pressure) شایع ترین هیجانی است که این افراد تجربه می کنند. تحت فشار بودن تمامی ندارد و از آن جا که بی نقص بودن غیر ممکن است، فرد باید همیشه تلاش بیشتری انجام دهد. زیربنای همه این کار ها، استرس شدیدی است که بیماران در خصوص شکست کار ها احساس می کنند و شکست از نظر آن ها یعنی به جای رسیدن به ۱۰۰ درصد معیار ها، رسیدن به ۹۵ درصد معیار ها است. بیشتر این بیماران احساس می کنند که زمان به سرعت می گذرد. کار های آن ها زیاد است، اما وقتی کمی دارند و نتیجه معمول این حالت فرسودگی (Exhausted) است. کمال گرایی منفی نه تنها برای خود بیماران مشکل ساز هستند، بلکه برای کسانی که با این افراد زندگی می کنند نیز پیامد های مشکل آفرینی ایجاد می کنند.
یکی دیگر از احساسات معمول چنین افرادی، تحریک پذیری (Irritability) است. وقتی که نمی توانند به سرعت کار کنند و کارشان را خوب انجام دهند، تحریک پذیر می شوند.
یکی دیگر از احساسات آن ها رقابت جویی (Competitiveness) است. اغلب این بیماران در زمره افراد تیپ A طبقه بندی می شوند که به دلیل داشتن طرحواره معیا رهای سرسختانه زیر فشار مزمن زمان هستند. آن ها اغلب افرادی متخاصم و رقابت طلب جلوه می کنند.
اغلب بیمارانی که دچار کمال گرایی منفی هستند معتاد به کار (Workholic) محسوب می شوند و مدام دچار استرس شغلی می شوند. آن ها برای رسیدن به معیار های خود در یک حوزه خاص، بی وقفه تلاش می کنند. حوزه هایی که می توانند متنوع باشند. مثل تحصیل، کار، خانه، عملکرد ورزشی، سلامتی، اخلاق یا پیروی از قوانین و فعالیت های هنری. با توجه به بی نقص گرایی چنین بیمارانی، آن ها اغلب به جزئیات زیاد توجه می کنند. عملکرد خود را نسبت به هنجار (کار طبیعی)، کمتر برآورد می کنند. آن ها در بسیاری از حوزه های زندگی مثل معیار های اخلاقی، فرهنگی یا مذهبی، قواعد غیر قابل انعطافی دارند. تفکر آن ها تقریباً همیشه حالت «همه یا هیچ» دارد.
این بیماران معتقدند یا دقیقا به معیار هایشان باید برسند یا این که کاملا شکست می خورند. آن ها به ندرت از موفقیت لذت می برند، چون از قبل برای کاری که باید خیلی خوب انجام بدهند به شدت برنامه ریزی سنگین انجام می دهند.
افراد دارای کمال گرای منفی معمولاً در تلاش برای کاهش معیار های بلند پروازانه شان نیستند. حتی احساس شان این است که این معیار ها طبیعی اند. آن ها فقط کاری را انجام می دهند که از آن ها انتظار می رود. برای این که مشخص شود باور های مرکزی آن ها تا چه اندازه ناسازگار هستند، نقص هایی مانند فقدان لذت در زندگی، مشکلات مربوط به سلامتی، احساس بی ارزشی یا کم ارزشی، نارضایتی از روابط صمیمی و شغلی یا ناکارآمدی های دیگری نیز با آن ها همراه است.
« آیا فرد کمالگرا میتواند عاشق شود؟ »
بله اما عاشق یک فرد کامل و بی نقصی میشود که مطابق با معیارهایش است. چنین فردی وجود ندارد یا اگر هم وجود داشته باشد، ممکن است به شدت محدود و مثلا در حد یک نفر باشد!
« آیا کمالگراها افراد عصبانی هستند؟ »
معمولا بله چون نمیتوانند به معیارهای خودشان دست پیدا کنند یا دیگران نمیتوانند آنها را به اهدافشان برسانند، این افراد معمولا از دست خودشان و دیگران به شدت عصبانی هستند.
« آیا کمالگراها افراد خودشیفتهای هستند؟ »
میتوان گفت بله چون وقتی میبینند طرف مقابل با استانداردهایشان مطابقت ندارد، ممکن است فقط به خاطر خودشان و استانداردهایشان آن رابطه را تمام کند و آن فرد را طرد کنند.
« چند درصد افراد جهان کمال گرا هستند؟ »
تقریبا ۳۰% افراد جهان کمالگرا هستند و با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند.
« زمان شروع کمال گرایی از چه دوره ای خواهد بود؟ »
کمال گرایی می تواند از دوران کودکی شروع شده باشد. به نظر می رسد که باور مرکزی کمال گرای منفی دو ریشه تحولی متفاوت داشته باشد که ناگزیر راهبرد های درمانی متفاوتی می طلبند. اولین و شایع ترین ریشه تحولی درون سازی معیار های والدین است که خودشان انسان های کمال گرایی بودند و ذهنیت والد پرتوقع و منتقد دارند.
وقتی که صحت این ریشه تحولی مشخص شد تکنیک های تجربی به بیمار کمک می کند تا بخشی از خودش را برانگیزاند که بتواند با والد پرتوقع درون سازی شده درون خویش بجنگد. نقش بزرگسال سالم ابتدا توسط درمانگر سپس توسط بیمار ایفا می شود. بیماران خشم خود را نسبت به فشار ها و هزینه های زیاد ناشی از معیار های سخت گیرانه والدین ابراز می کنند. آن ها بهای گزافی در قباله سخت گیری های پدر و مادرشان پرداخته اند.
ریشه تحولی دوم جبران طرحواره نقص و شرم یا بی ارزشی است. بیماران احساس نقص می کنند و با تلاش زیاد برای جبران نقص های خود سعی می کنند بی عیب و نقص همه جا ظاهر شوند. وقتی که صحت این ریشه های تحولی مشخص شد، کمک به بیمار برای آگاه شدن از طرحواره زیربنای نقص، نقش مهم درمانی محسوب می شود. راهبرد های تجربی به بیماران کمک می کند تا به احساس شرم زیربنایی دست پیدا کنند. تمام تکنیک های تصویرسازی ذهنی می تواند در خصوص طرحواره نقص به کار گرفته شود.
راهبرد های رفتاری می توانند به بیماران کمک کنند تا به تدریج معیار های سرسختانه خودشان را تعدیل کنند. درمانگر و بیمار برای کمک به بیمار به منظور مهار بی نقص گرایی آزمایش های رفتاری طراحی می کنند. نظیر کار کمتر و عدم تلاش برای کار بی عیب و نقص. برخی از آزمایش های رفتاری زیر را می توان طراحی کرد، مثل: برنامه ریزی در خصوص این که چقدر کار کنند و چقدر کار های دیگری به جز کار رسمی انجام دهند مثل تفریح و تماس با افراد مهم زندگی، برگزیدن معیار های پایین تر و تعهد برای رسیدن به این معیار ها، انجام عمدی کار های ناقص، تشویق کردن کار های ناقص افراد مهم زندگی یا تعامل وقت گیر با دوستان و اعضای خانواده. فقط به خاطر لذت یا افزایش کیفیت روابط بیماران.
در عین انجام این آزمایش های رفتاری خلقشان را بازنگری می کنند و تاثیر آن را بر خلق افراد مهم و اطرافیانشان مشاهده می کنند. آن ها یاد می گیرند که وقتی احساس می کنند در انجام کاری به قدر کافی تلاش نکرده اند علیه احساس گناه خود بجنگند. بزرگسال سالم به کودک ناقص اطمینان می دهد که در هر کاری عیب و ایراد پیدا می شود و نباید بابت این مسئله احساس گناه کند و به سرزنش خودش بپردازد.
« کمال گرایی در ازدواج »
کمالگرایی یکی از ویژگیهای شخصیتی است که هم میتواند مثبت باشد و هم میتواند منفی باشد. کمالگرایی یعنی برتری طلبی که باعث میشود انسان تلاش کند برای رسیدن به اهدافش و رسیدن به کمال و برتری. تا این حد از کمالگرایی خوب است اما اگر کمالگرایی تا حدی زیاد شود که در فرد اضطراب، معیارهای سختگیرانه و تنبلی ایجاد کند، این میشود کمالگرایی منفی که باید درمان شود. این نوع کمالگرایی، زندگی را برای انسان دشوار و پر از اضطراب میکند و مانعی برای رشد انسان در زمینههای مختلف است. همین موضوع برای افرادی نیز صدق میکند که در زمینه ازدواج و انتخاب همسر کمالگرایی دارند. آنها به دنبال افراد بی نقص و کامل هستند و وقتی میبینند چنین فردی وجود ندارد، کلا از ازدواج کردن دست میکشند و نسبت به افراد و جهان بدبین میشوند.
« نشانههای کمالگرایی در ازدواج »
-
به دنبال فردی کامل و بی نقص برای ازدواج هستید.
-
هر خواستگاری که میآید حتما رویش یک عیب میگذارید و او را در میکنید. احساس میکنید انگار هیچکس باب میل شما نیست و نمیتوانید قبولشان کنید.
-
احساس میکنید هر کسی را که برای ازدواج انتخاب کنید، در آخر قرار است رابطهتان به طلاق و جدایی منجر شود.
-
وقتی کوچکترین بحث یا اختلاف نظری در رابطهتان پیش میآید، احساس میکنید دیگر این رابطه با شکست مواجه شده است.
-
در رابطه کنترلگر هستید چون میخواهید همه چیز تحت کنترل شما باشد تا بتوانید بی نقص و عالی پیش بروید.
-
شما هر چیزی را به صورت ریز، دقیق و وسواسی بررسی میکنید. مثلا هر کدام از رفتارها و حرفهای شریک عاطفیتان را ساعتها در ذهنتان تحلیل و بررسی میکنید.
-
معیارهایی که دارید، معیارهای جزئی و غیرواقعبینانه است. مثلا میخواهید حتما همسر آیندهتان چشمان سبز، موهای مشکی، با تناسب ندام، وکیل و… باشد. هر کسی به غیر از این ویژگیها باشد، مورد قبول شما واقع نمیشود. یا مثلا در رابطه این معیار را دارید که هر روز صبح باید به یکدیگر صبح بخیر بگویید. اگر حتی یک بار به دلیل منطقی این اتفاق نبیفتد، احساس میکنید شکست خوردهاید و این رابطه دیگر ارزشی ندارد.
-
احساس تنهایی عمیقی در وجودتان دارید.
-
عزت نفستان پایین است.
« آیا ازدواج با افراد کمال گرا خوب است یا بد؟ »
اگر فرد کمال گرا با فردی که این ویژگی را ندارد ازدواج کند ممکن است دربعضی مواقع دچار بحث و دعوا شوند. این موضوع را با مثال توضیح می دهیم فرد کمال گرا معمولا دوست دارد همه کارش را سر وقت و به موقع انجام دهد و تاخیر داشتن در کار ها او را عصبانی می کند مثلا فرض کنید فرد کمال گرا تصمیم میگرد با همسرش در ساعتی مشخص برای خرید به بازار برود حال اگر همسرش که کمال گرا نیست و برایش اهمیتی ندارد چه ساعتی به بازار برود کمی دیرتر آماده رفتن شود اما این تاخیر برای فرد کمال گرا مهم است پس ممکن است افراد دچار اختلاف شوند.
« راههای درمان کمال گرایی در ازدواج »
همانطور که همیشه شنیده ایم تنها مرگ است که درمان ندارد. بنابراین اگر ازدواج کردید و همسر شما فردی کمال گراست به هیچ عنوان امید خود را از دست ندهید. زیرا برای این مشکل نیز راه درمان وجود دارد که در ادامه به آنها میپردازیم.
-
با همسرتان دوست باشید:
با همسر خود همانند یک دوست رفتار کنید. به صحبتهایش گوش دهید، به هیچ عنوان او را سرزنش نکنید، به او اطمینان دهید که درکش میکنید و او از نظر شما بیمار نیست، هنگامی که از شما انتقاد میکند، به تندی با او برخورد نکنید.
-
به هیچ عنوان او را با فرد دیگری مقایسه نکنید :
“این چه زندگیه برای من درست کردی، برو ببین همسرهای مردم براشون چه کارا میکنن، چجوری باهاشون رفتار میکنن، اونوقت تو همش از من ایراد بگیر.” این جمله و جملههای همانند آن، حتی برای فردی که کمال گرا نیست هم بسیار آزار دهنده و ناامید کننده است. هیچ گاه همسر خود را با دیگر افراد مقایسه نکنید. شما با این کار تمام اعتماد به نفس طرف مقابل را زیر سوال برده و به او حس ناامیدی میدهید.
-
از جملههایی که مفهوم سرزنش دارند استفاده نکنید :
یک سری از جملهها مفهوم سرزنش داشته و باعث آزار طرف مقابل میشوند. هنگامی که همسر کمال گرا شما کاری را شروع کرده و به نظر خودش شکست خورده؛ به هیچ عنوان او را سرزنش نکنید.
جملههایی همانند : ” اه بابا خوب شده دیگه، انقدر مته به خشخاش نذار”، “ول کن بابا توام، چشه مگه؟ خیلیم خوبه”، “دیدی بهت گفتم این کار و اینجوری انجام نده؟ آخرش رسیدی به حرف من؟ خیالت راحت شد؟”، برای افراد کمال گرا ویرانگر هستند و بسیار سریع تر از حالت طبیعی حس افسردگی را به آنها القا میکنند.
پس تحت هیچ شرایطی از این جملات استفاده نکنید. در چنین مواقعی شما باید آرامش خود را حفظ کرده و همانند یک مشاور و دوست، به او دلداری دهید و با لحنی آرام و جملات قانع کننده، مطمئنش کنید که کارش بهترین است و نیازی نیست که خود را سرزنش کند.
هنگامی که اضطراب دارد، آرامش کنید:
حس اضطراب در افراد کمال گرا بسیار شایع است. هنگامی که همسر شما مضطرب است، باید با آرامش و صبر همراه او باشید و او را آرام کنید. همسر خود را قانع کنید که بهترین است و نتیجه کار او برای هیچ کس اهمیت نداشته و خللی در زندگی افراد وارد نمیکند. پس نباید خود را انقدر سرزنش کرده و حس بدی داشته باشد.
اگر تمام این موارد را رعایت کردید و باز هم نتیجه حاصل نشد، به یک مشاور یا روانشناس مراجعه کرده و از او کمک بخواهید.
« نتیجهگیری »
در واقع کمالگرایی در روانپزشکی به عنوان یک اختلال روانشناختی طبقهبندی میشود. شخصیت ایدهآلگرا و یا همان کمالگرا شخصی است که در راه رسیدن به اهداف خود از انجام هیچ کاری کوتاهی نمیکند و این کار را به طرزی وسواسی انجام میدهد. چنین افرادی همیشه برای خود استانداردهای خیلی بالا و غیرممکنی را مد نظر قرار می دهند و سعی میکنند تا با تلاشهای بی وقفه خود به هدف خود نزدیک و نزدیک تر شوند.
اگرچه مردم گمان میکنند که آرمانگرایی امری سالم و نرمال است اما آنها نمیدانند که علاقه این افراد به دستیابی به کمال و یا آرمان باعث میشود تا همیشه از زندگی خود ناراضی باشند و از لحاظ ذهنی هیچ گاه نمیتوانند به کمال موردنظرشان برسند.
همچنین کمالگرا بودن منجر به بسیاری از بیماریهای روانشناختی مانند افسردگی، اضطراب، اختلال در خوردن و حتی خودزنی میشود و حتی در موارد نادری نیز مشاهده شده که این افراد پس از مدتی حتی تلاش برای رسیدن به موفقیت را متوقف کردند زیرا معتقد بودند که هر کاری انجام دهند کافی نیست و به کمال مورد نظر خود نخواهد رسید.
ارسال نظر