بیوگرافی فرح پهلوی/از نظافت خانه های فرانسه تا شهبانویی ایران
وخامت حال فرح پهلوی در بیمارستان
فرح پهلوی در بیمارستان بستری شد . دفتر فرح پهلوی، با انتشار اطلاعیهای از بستری شدن او در بیمارستان خبر داد...
فرید مدرسی در توئیتی نوشت:
وضعیت جسمانی خانم فرح دیبا وخیم است. هم اکنون همسر محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران در بیمارستانی در پاریس بستری است.
او دچار سرطان است که پزشکان از او، قطع امید کردهاند.
دفتر فرح پهلوی، با انتشار اطلاعیهای از بستری شدن او در بیمارستان خبر داد.
در این اطلاعیه که امروز، جمعه منتشر شده آمده که او "به دلیل عوارض جنبی دارویی برای مراقبت و درمان در بیمارستان بستری" شده است.
کامبیز اتابای، مسئول دفتر فرح پهلوی در این اطلاعیه نوشته که "تدابیر درمانی پزشکان موثر" بوده و افزود:
"انتظار میرود به زودی بهبودی کامل حاصل شود. "
بیوگرافی:
فرح دیبا (پهلوی) متولد 22 مهر 1317 در تبریز ، ملکه سابق ایران است
شاید بتوان یکی از تاثیر گذار ترین عوامل پهلویها را فرح دانست. بانویی که با ورود ناگهانیاش به دربار، بخش بزرگی از تاریخ ایرانِ قبل از انقلاب اسلامی را رقم زد.
تحصیلکرده ناتمام رشته (مهندسی) معماری در کشور فرانسه می باشد که در 21 سالگی بعد از ازدواج با محمدرضا پهلوی ، نایب السلطنه و شهبانوی ایران شد
خانواده و اصالت
فرح در شهر تبریز بعنوان تنها فرزند خانواده به دنیا آمد اما در تهران بزرگ شد ، پدرش «سهراب دیبا» از افسران ارتش شاهنشاهی و اهل محله ششگلان تبریز بود
مادربزرگش از مهاجران باکو بوده و مادرش خانم «فریده قطبی» هم اهل رشت می باشد که قبل از ازدواج خیاطی می کرد
استوار سهراب دیبا که در دادستانی لشگر تهران خدمت میکرد، در سال 1315 به رشت منتقل شد و در آنجا با دختری بنام فریده قطب شاگرد خیاطخانهای آشنا شد و ازدواج کرد. یک سال بعد دوباره حکم انتقال وی به آذربایجان صادر شد و سهراب دیبا به همراه همسر باردارش به این شهر سفر کرد.
در سال 1317 بود که فرح تنها فرزند این خانواده به دنیا آمد. سهراب دیبا 6 سال پس از تولد دخترش بر اثر ابتلا به سرطان معده از دنیا رفت.
مرگ او مشکلات فراوانی را برای خانوادهاش در پی داشت. آنها نتوانستند از پس مشکلات معیشتی خود برآیند، از این روز فریده تصمیم گرفت فرح را به تهران برده و به برادرش محمدعلی قطب بسپارد . سپس خود بازگشت و در منزل تاجری تبریزی بهنام ایپک چی به نظافت پرداخت.
رضا قطب فرزند محمدعلی، همبازی دوران کودکی فرح بود و رابطه آنها به قدری عمیق بود که فرح او را همچون برادر خود دوست میداشت. این ارتباط تا زمان ورودش به دربار ادامه داشت.
سالهای کودکی فرح در مدرسه ایتالیاییها و فرانسویها سپری شد.
مدارسی که وابسته به کلیسای کاتولیک بودند و به دست راهبهها اداره میشدند. او تلاش زیادی کرد تا بتواند در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهد اما نتوانست در آزمون ورودی دانشگاه پذیرفته شود.
در نتیجه برای تحصیل به فرانسه نزد پسرداییاش رفت و به مدت 2 سال در رشته معماری مشغول تحصیل شد.
از مدرسه ایتالیایی ها تا مرگ پدر
فرح توسط مادرش در 6 سالگی به مدرسه ایتالیایی «خواهران روحانی» در تهران فرستاده شد چون پیانو درس می دادند و مادرش میخواست او این ساز را یاد بگیرد
گذشت تا اینکه سال 1326 در 9 سالگی پدرش را را بخاطر سرطان لوزالمعده از دست داد و او با مادر و دایی اش زندگی جدیدی را شروع کرد
مبلغی که محمدعلی قطب برای خواهر زاده اش می فرستاد کفاف مخارج تحصیل و زندگی فرح را نمیداد. فرح برای گذران زندگی مجبور به پرستاری از کودکان شد، گاهی هم در روزهای تعطیل و اوقات فراغتش به نظافت منازل میپرداخت.
به این ترتیب دوران دانشجویی فرح بسیار پرمشقت گذشت. هم اتاقی فرح در فرانسه شخصی بهنام ناهید کلهر بود که از قضا از دوستان نزدیک ثریا اسفندیاری همسر دوم محمدرضا بود و دست روزگار این دو را در فاصله صد متری یکدیگر آن هم در فرانسه قرار داده بود.
از بسکتبال تا قهرمان پرش ارتفاع
فرح از 10 سالگی وارد مدرسه ژاندارک شد و خیلی زود استعداد خود را در رشته بسکتبال نشان داد و توانست با تیم مدرسه سه بار قهرمان مسابقات تهران شود
در سال 1333 هم وقتی 16 سال داشت در رشته پرش ارتفاع و پرش طول به مقام اول رسید و در همین سال به عضویت گروه ورزشی پیشاهنگی درآمد
ادامه تحصیل در فرانسه
او سال 1335 در 19 سالگی پس از تحصیل در دبیرستان رازی به همراه پسر دایی اش رضا قطبی و با حمایت دایی اش برای تحصیل در رشته معماری به فرانسه رفت
فرح عقاید و افکار خود را داشت. او در فرانسه غیر از تحصیل در زمینههای سیاسی نیز فعالیت داشت و عضو گروه کمونیستی و چپ گرا بود. به لحاظ خلق و خو و ویژگیهای شخصیتی نیز به دلیل تحصیل در مدارس کاتولیک، غرب مآبانه بود و علاقه چندانی به فرهنگ سرزمین خود نداشت.
از جمله تفریحات او نوشیدن مفرط چای و شیر و رفتن به شنا بود که در جریان رفت و آمد هایش به رودخانه برای شنا با پسری ایرانی به نام کریم پاشا بهادری آشنا شد.
طبق اظهارات ناهید کلهر دوست نزدیک فرح، بیشتر اوقات وی با این فرد سپری میشد و رابطه عمیقی با یکدیگر داشتند که بعدها یعنی یک ماه پس از ازدواجش با محمدرضا، پاشا بهادری توسط او به سمت رئیس دفترش منصوب شد و این یکی از عجیبترین اتفاقات دربار پهلوی بود.
و اما ماجرای آشنایی فرح دیبا با محمدرضا پهلوی و رسیدن او به مقام ملکه کشوری چون ایران، در جای خود بسیار سبب شگفتی است.
همانطور که گفته شد فرح در فرانسه به فعالیت های سیاسی مشغول و جالب اینکه از مخالفان سرسخت شاه ایران بود. او محمدرضا را عروسک دست امپریالیسم و نوکر آمریکا میدانست.
اینجا بخوانید:
و حالا در اوج ناباوری آنهایی که میشناختندش، فرح به همسری همین عروسک دست نشانده غرب درآمده و ملکه ایران شده بود.
دختری که برای چند فرانک در فرانسه هر کاری میکرد در بازی تقدیر حالا به ثروتی عظیم دست یافته و به شکوه و عظمت یک ملکه رسیده بود.
فعالیت سیاسی علیه شاه
فرح هر ماه 150 تومان از سوی مادر و دایی اش محمدعلی قطبی (معمار) دریافت می کرد اما برای تامین هزینه هایش مجبور بود بعنوان پرستار بچه هم کار کند
پس از آشنایی با همکلاسی اش «انوشیروان رئیس فیروز» به سازمان دانشجویی حزب توده پیوست و به مخالفان سرسخت شاه ایران تبدیل شد
آن مقطع محمدرضا پهلوی را عروسک دست امپریالیسم و نوکر آمریکا می دانست
تلاش برای ازدواج با همکلاسی
در سال 1337 فرح با ارسال یک عکس و نامه به خانواده ، از آنها اجازه خواست با یک جوان ایرانی بنام «کیم پاشا بهادری» ازدواج کند
با این حال پسر دایی اش از او می خواهد به ایران برگردد و برای ازدواج با مادرش مشورت کند ، فرح به ایران می آید و بعد از دو ماه رضایت ازدواجش را می گیرد
با این حال در زمان بازگشت به پاریس متوجه می شود بخاطر فعالیت در حزب توده علیه شاه ، ممنوع الخروج است
دریافت استخدام در سفارت
فرح با نفوذ دایی اش برای حل مشکل ممنوع الخروجی به وزارت خارجه می رود و علاوه بر حل مشکل حتی پیشنهاد کار در سفارت را هم دریافت می کند
به دنبال پر کردن فرم استخدام و اشاره به توانایی ورزشی و تسلط اش به زبان انگلیسی مورد توجه «اردشیر زاهدی» داماد شاه قرار می گیرد
پیشنهاد ازدواج از شاه
پس از سفارش دوست محمدعلی قطبی برای حل مشکل خواهرزاده اش از وزارت امور خارجه با آنها تماس گرفته میشود و از آنها میخواهند دوشیزه فرح به وزارت خارجه مراجعه کند.
فرح به همراه مادر نگران و دایی اش به محل وزارت خارجه در خیابان فروغی میروند حتی دایی فرح سند خانه مسکونی اش را همراهش میآورد تا اگر وزارتخانه خواست در یک اقدام پیشبینی نشده فرح را بازداشت کند با گذاشتن وثیقه از بازداشت خواهرزاده اش جلوگیری نماید.
به دلیل ممانعت مسئولان از ورود همراهان فرح به تنهایی به داخل وزارتخانه رفت و وقتی برگشت به مادرش فریده دیبا گفت برخورد مسئولان امور دانشجویی این بار بسیار متفاوت بود و حتی به وی پیشنهاد کار در سفارت ایران در پاریس نیز دادند.
قرار شد فرح در روز سه شنبه هم بار دیگر به وزارتخانه مراجعه کند و مدارک و گذرنامه اش را دریافت کند که مسئولان وزارتخانه به او گفتند آقای زاهدی پرسشنامهها و فرمهایی که او پر کرده را دیده است و میخواهد او را ببیند.
وقتی فرح به اتاق زاهدی رفت زاهدی از اینکه یک دختر ایرانی توانسته در رشته معماری تحصیل کند ابراز خوشوقتی میکند و وقتی تسلط فرح را به دو زبان انگلیسی و فرانسه میبیند احترامش به او فزونی مییابد و اورا برای آشنایی با همسرش شهناز به منزل خود دعوت میکند.
مراسم عروسی
در 1 آذر 1338 فرح 21 ساله با محمدرضا پهلوی شاه 40 ساله ایران در کاخ اختصاصی نامزد کرد که امام جمعه تهران (سید حسن امامی) خطبه عقد آنها را خواند
مراسم عروسی و تاج گذاری این زوج در روز 29 آذر 1338 با حضور 400 مهمان از سرتاسر جهان برگزار شد
عقد که شد یهو دیدیم که ما اصلا حلقه نداریم بدیم اعلیحضرت ، یعنی هیچکس فکر نکرده بود که ما باید برای شاه حلقه بخریم
خوشبختانه آنجا حلقه آقای اردشیر زاهدی را گرفتیم و دست اعلیحضرت کردیم
ماه عسل در رامسر
بعد از عروسی برای ماه عسل رفتیم به رامسر ، من همیشه با اعلیحضرت شوخی می کردم که من ایرانی الاصل هستم و من را بردی رامسر در صورتی که ماه عسل ازدواج قبلی به جزیره کاپری ایتالیا رفتید …
فرزندان
ده ماه پس از ازدواج ، نخستین فرزند فرح و محمدرضا بنام رضا در 9 آبان 1339 متولد شد
دخترشان فرحناز روز 21 اسفند 1341 ، فرزند سوم علیرضا در 8 اردیبهشت 1345 و فرزند چهارم بنام لیلا هم در 7 فروردین 1349 به دنیا آمدند
روابط نامشروع جنسی:
از قدیمیترین دوستان ایام تحصیل فرح در پاریس فریدون جوادی بود. به دنبال فرح، جوادی نیز به دربار راه یافت. جوادی دوست سفر و حضر فرح بود.
کشف رابطه فرح با فریدون جوادی، معروفترین فساد جنسی او بود، اما رابطه فرح و جوادی در یک دربار فاسد، امر غیرمنتظرهای جلوه نمیکرد و تنها در موقع بروز رقابتها و حسادتها تجلی میکرد.
فرح نهتنها از فاش شدن این ماجرا واهمهای نداشت، بلکه دستور داد تا اتاق یکی از مأموران گارد را در اختیار جوادی قرار دهند تا نزدیک او باشد.
احمدعلی مسعود انصاری که مادرش، خاله فرح بود و به خاطر همین نسبت خانوادگی با فرح، به حلقه دوستان خصوصی شاه و فرح راه یافته بود، در خاطراتش به رابطه خاص و به قول خود او، غیرعادی بین فرح و فریدون جوادی اشاره کرده است:
«یک نکته مهم، مسئله فرح و جوادی بود و آن اینکه در رفت و آمدهای مکرر به دربار به وجود یک رابطه غیرعادی بین فرح و فریدون جوادی پیبرده بودم و چندبار به وسایل مختلف و با اخم و تَخم به جوادی حالی کرده بودم که این راز در پرده باقی نمیماند، اما تأثیری نداشت.
من هم این مسئله را با خالهام (مادر فرح) در میان گذاشتم.
خانم دیبا حقیقتاً ناراحت شد و ظاهراً بعداً این مسئله را با فرح در میان گذاشته بود، مدتی بعد فرح با حالت عصبانیت خطاب به من گفت:
حالا برای مادرم درباره رفتار من جاسوسی میکنی؟!»
دوست پسر شهبانوی ایران:
درست است که شهبانوی مملکت دوستپسر داشته باشد؟
ملکه مادر در این باره معتقد است فرح «عمداً و عالماً کاری میکرد که به محمدرضا لطمه بخورد.»
تاجالملوک مادر محمدرضا پهلوی که به گفته خودش از سال ۱۳۵۲ با فرح قهر کرده و کلمهای با او سخن نگفته بود، بارها برخوردهای تند و خشنی در قبال رفتارهای فرح داشت:
«یک بار آقای رئیس خدمه کاخهای سلطنتی با ترس و لرز و هزار، اما و اگر و ببخشید و جایی نگویید و اینگونه مقدمات گفت:
قربانت گردم، آیا این درست است که شهبانوی مملکت دوستپسر داشته باشد و او را با خود به داخل کاخ بیاورد؟ البته ما میدانستیم که فرح با فریدون جوادی قاطی شده است، اما نه اینکه او را به کاخ بیاورد!
این بود که یک روز، خود فرح را خواستم و به او نهیب زدم که زنیکه گدا ! خجالت نمیکشی این قبیل کارها را در جلوی چشم کارکنان دربار انجام میدهی؟
فرح گفت: درست گفتهاند که شاه میبخشد، شیخ علیخان نمیبخشد! خود محمدرضا مرا آزاد گذاشته، آن وقت باید به تو حساب پس بدهم؟ من آزاد هستم و اختیار پایینتنهام را دارم! خلاصه خیلی بیحیایی کرد.
اینجا بخوانید:
نازنین زاغری کیست+فیلم دستگیری
اعتراض یک سرباز گارد شاهنشاهی به فرح پهلوی:
در مسافرتی که فرح و دوستانش به خجیر در منطقه جاجرود رفته بودند، فرح با جوادی مشغول معاشقه بود که یکی از سربازان گارد آنها را دید. سرباز چون جرات اعتراض به فرح را نداشت، به فریدون جوادی اعتراض میکند. این سرباز از لرهای خرمآباد بود و چون متعصب بود، نزد فرماندهاش رفت و گفت: «ما خیال میکردیم که از یک زن عفیفه نگهبانی میکنیم و نمیدانستیم که اینطور مسائل هم در میان است.» سرانجام سرباز را با تهدید و تحبیب و خریدن یک مغازه مرخص کردند.
ریاست سازمان ها
فرح بعد از ازدواج و تاجگذاری بعنوان ملکه ، ریاست شماری از سازمان های پزشکی ، فرهنگی ، ورزشی ، آموزشی و رفاه اجتماعی را برعهده گرفت
دفتر مخصوص ایشان تا سال 1357 دارای 40 کارمند در 4 بخش آموزش و پرورش ، بهداشت و درمان ، رفاه اجتماعی و بخش فرهنگ و هنر بود
وی همچنین در برنامهریزی جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران شرکت داشت. در چهارچوب برنامهریزی این جشنها ۳۵۰۰ دبستان در سرتاسر کشور با اعانههای شخصی ساخته شد و برج آزادی در تهران ساخته شد.
در مرحلههای آغازین پروژه جشنهای شاهنشاهی در ساختار بنیادی کشور سرمایهگذاری گستردهای انجام گرفت که میتوان ساختن راهها، شبکههای ارتباطی از راه دور، فرودگاهها، هتلها، پخش سراسری برنامههای تلویزیونی و جهانگردی و گردشگری را نام برد.
فعالیت های بهداشتی و درمانی
بعد ازدواج ، مدیریت «کنگره پزشکی ایران» در مبارزه و یافتن راه درمان انواع بیماری ها و مدیریت «انجمن ملی حمایت از کودکان بی سرپرست» بر عهده وی قرار گرفت
او سپس مدیریت عالی جمعیت خیریه ای «بنیاد پهلوی» را بدست گرفت و بعدا نام آن را به بنیاد «فرح پهلوی» تغییر داد
در سال 1340 مرکز طبی کودکان ، سال 1344 جمعیت کمک به جذامیان ، 1346 جمعیت مبارزه با سرطان ، 1338 بنگاه حمایت از مادران و نوزادان و سال 1346 جمعیت حمایت از آسیب دیدگان سوختگی توسط شخص او تاسیس شدند
گروگان گیری ناموفق
در سال 1352 ساواک از دستگیری عده ای خبر داد که قصد داشتند فرح پهلوی و فرزندش رضا را در مراسم جشن سینمای کودک و نوجوان گروگان بگیرند
هدف آنها آزادی زندانیان سیاسی بود که قبل از هر اقدام توسط یکی از زندانیان سابق مارکسیست لو رفتند و در نهایت دستگیر و عده ای از آنها اعدام شدند
از انستیتو پاستور تا تئاتر شهر
مرکز رفاه خانواده جوادیه ، شورای عالی بهداشت ، سازمان ملی انتقال خون ، انستیتو پاستور و جمعیت بهزیستی از دیگر اقدامات فرح پهلوی بعنوان ملکه ایران بود
ساختمان تئاتر شهر تهران در سال 1351 ، موزه رضا عباسی در سال 1354 و موزه هنرهای معاصر در سال 1356 هم به دستور و ابتکار فرح پهلوی ساخته شد
جام شهربانو و شورای جهانگردی
ایشان سال 1354 هم جام شهربانو در رشته بسکتبال و والیبال زنان را ایجاد کرد
فدراسیون ورزشی کر و لال ها ، شورای عالی شهرسازی ، شورای عالی اطلاعات و جهانگردی ، سازمان مهد کودک و سازمان تنظم خانواده از دیگر اقدامت ایشان است
انقلاب و خروج از ایران
با نزدیک شدن به پیروزی انقلاب اسلامی در 26 دی ماه 1357 فرح به همراه همسرش محمدرضا شاه پهلوی در سال 13:08 خاک ایران را به مقصد مصر ترک کرد
آنها در جزیره ای میان رود نیل اقامت کردند و در نهایت به دعوت پادشاه مراکش به ایران کشور رفتند و 67 روز در کاخ «جنان الکبیر» ساکن شدند
حکم اعدام و عفو خلخالی
صادق خلخالی حاکم شرع بعد انقلاب ، شاه و اعضای خانواده اش را محکوم به مرگ کرد و گفت هر کس آنها را به قتل برساند دستور دادگاه را اجرا کرده است
او گفت اگر فرح شاه را بکشد علاوه بر اینکه جایزه هفتاد هزار دلاری را دریافت خواهد کرد بلکه مورد عفو قرار گرفته و می تواند به ایران برگردد
بعد انقلاب و مرگ شاه
بعد از وقوع انقلاب و بازگشت امام خمینی ، خانواده سلطنتی 10 فروردین 1357 به جزیره باهاما رفتند و بعد از 67 روز در 20 خرداد 1358 راهی ویلایی در مکزیک شدند
در 30 مهر 1358 بعد از عود بیماری محمدرضا به بیمارستانی در نیویورک رفتند سپس پس از 54 روز بستری در بیمارستان ، مدتی در تگزاس بودند تا اینکه به پاناما رفتند
این خانواده 3 فروردین 1359 به قاهره بازگشتند تا اینکه 5 مرداد 1359 ، محمدرضا پهلوی بخاطر سرطان بدخیم و درگیری خون و کبد ، درگذشت
مهاجرت به فرانسه
فرح بعد از مرگ شاه یک سال در مصر ماند تا اینکه سال 1360 به آمریکا رفت و بعد از سر و سامان دادن به اقامت فرزندانش ، خودش به پاریس شهر رویایی اش بازگشت
او در پاریس تشکیلاتی شبیه دفتر مخصوص ملکه ایجاد کرد که هدف آن ارتباط با گروه ها ، نشریات و فعالیت های براندازی بود
کتاب زندگی
فرح پهلوی در سال 1382 اولین کتاب خود بنام «کهن دیارا» در مورد خاطرات زندگی اش منتشر کرد که این کتاب به 16 زبان ترجمه شد و به فروش بالایی هم دست یافت
با این حال مدتی بعد کتاب هایی بنام «دختر یتیم» و «دخترم فرح» با نویسندگی فرح و مادرش در ایران منتشر شد که هیچکدام به وی مربوط نبود
خاک ایران
در اتاق نشیمن من در پاریس یک میز شیشه ای هست که در داخل آن جعبه ای از خاک وطنم می باشد که آنرا در تمام این سال ها نگه داشته ام
تجربه آشپزی ندارم
متاسفانه تا امروز نمی دانم آدم چطور غذا می پزد ! اما غذای مورد علاقه ام آبگوشت است ، تنها عطر سوپ گوشت در حال پختن برای من وطن است
خودکشی فرزندان
لیلا دختر کوچک اش سال 1380 وقتی 31 ساله بود با داروی خواب آور و پسر کوچکترش علیرضا هم سال 1389 در 44 سالگی با شلیک گلوله به زندگی خود پایان دادند
فرح می گوید لیلا در 9 سالگی و علیرضا در 12 مجبور به ترک ایران شدند ، وابستگی شدید این دو به پدرشان آنها را غمزده و مایوس کرد و دچار افسردگی شدند
من زندگی را انتخاب کردم
من موسیقی ، هنر ، نقاشی کردن ، مدیتیشن و یوگا را دوست دارم ، من واقعا هر چه را امتحان کردم تا بتوانم به زندگی ادامه بدهم
من دو مسیر داشتم یا باید سعی می کردم دید مثبتی به زندگی داشته باشم و یا خودم را بُکشم ، که من اولی را ترجیح دادم
بله ، همسرم اشتباه کرد
در دوران حکومت همسرم ، ما اشتباه کردیم ، آنچه در زمان ما رخ داد بد بود ، مشاوران اعلیحضرت و دولت اخطارها را ناشنیده گرفتند
شاه بیش از حد سرگم سیاست خودش بود و به آدم های عوضی اعتماد کرد و دست بسیاری از ژنرال ها و کارمندان بلند پایه را باز گذاشت
آهنگ مورد علاقه
یک آهنگی هست بنام «مرغ سحر» که محمدرضا شجریان می خواند ، من خیلی این آهنگ را دوست دارم ، البته خواننده های زیادی هستند که آهنگ هایش را گوش می کنم
یک سگ دارم و محل زندگی
من یک سگ دارم که بتازگی سال 1400 نوه ام «نور» به من هدیه داده است ، سگی که 17 سال با من بود چند سال پیش مرد و من جرات پیدا نکردم سگ دیگری بیاورم
سعی می کنم دو ماه در بهار و دو ماه در پاییز هر سال را در آمریکا کنار فرزندانم رضا و فرحناز و 4 نوه ام بگذارنم و باقی ایام در فرانسه و پاریس هستم
ارسال نظر