بیوگرافی اصغر فرهادی+نظر منتقدان
اصغر فرهادی از موفق ترین نویسنده و کارگردانان ایران است. او متولد خمینی شهر است و با فیلم نامه نویسی وارد عرصه هنر شد. در اداکه با ما همراه باشید و با زندگی این کارگردان موفق که حواشی زیادی هم به دنبال دارد آشنا شوید.
اصغر فرهادی
تولد اصغر فرهادی: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۵۱
محل تولد: خمینیشهر اصفهان ایران
تحصیلات اصغر فرهادی: فوق لیسانس تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس
زمینه فعالیت: سینما
همسر اصغر فرهادی: پریسا بختآور
فرزندان اصغر فرهادی: سارینا فرهادی، ساغر فرهادی
اصغر فرهادی (زادهٔ ۱۳۵۱ در خمینی شهر) کارگردان و فیلمنامهنویس ایرانی است. اصغر فرهادی برنده سه جایزه سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در سالهای ۱۳۸۴، ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹ شدهاست.
خرس نقرهای جشنواره فیلم برلین به عنوان بهترین کارگردان برای فیلم دربارهٔ الی و خرس طلایی جشنواره برلین به خاطر فیلم جدایی نادر از سیمین از دیگر افتخارات فرهادی است.
اینجا بخوانید:
بیوگرافی زهره فکور صبور+علت مرگ
اصغر فرهادی همچنین برنده جایزه بهترین فیلم خارجی در جشنواره گلدن گلوب سال ۲۰۱۲ میلادی به خاطر کارگردانی و نویسندگی فیلم جدایی نادر از سیمین شد.
اصغر فرهادی اولین فیلمساز ایرانی است که توانستهاست این جایزه را به خود اختصاص دهد.
فارغ التحصیل لیسانس ادبیات نمایشی از دانشگاه تهران با رتبه 8 کنکور و فوق لیسانس کارگردانی از دانشگاه تربیت مدرس می باشد جهانی دارد
شروع از 13 سالگی
فعالیت خود را از 13 سالگی در انجمن سینمای جوان خمینی شهر شروع کرد
سپس همین سال بر حسب توانایی اش خود را به گروه کارگردانی مهدی معدنیان در فیلم «تفنگ شکسته» سال 1364 رساند و به عنوان دستیار فنی شروع کرد
رتبه 8 کنکور
سال 1370 با رتبه 8 کنکور وارد دانشگاه شد و همزمان شروع به نوشتن نمایشنامه تئاتر کرد ، پیگیری او برای اجر و به ثمر رساند کارها ان زمان زبان زد اهالی هنر بود
شروع کارگردانی مستقل
در سال 1373 وقتی 22 ساله و دانشجو بود اولین نمایش به نام «ماشین نشین ها» را به کارگردانی و بازی خود و همکلاسی اش پریسا بخت آور بروی صحنه برد
ازدواج و فرزندان
اصغر فرهادی سال 1374 با پریسا بخت آور همکلاسی و همکار تئاتری اش ازدواج کرد که ثمره این زندگی دو دختر بنام های سارینا و ساغر فرهادی می باشد
سارینا متولد سال 1377 از سال 1381 با سریال «پشت کنکوری ها» به کارگردانی مادرش وارد عرصه بازیگری شد و در فیلم «جدایی نادر از سیمین» هم بازی کرد
بیوگرافی پریسا بخت آور
پریسا بخت آور متولد 1351 در تهران ف فارغ التحصیل لیسانس ادبیات نمایشی از دانشگاه تهران می باشد با کارگردانی تئاتر شروع به کار کرد و
اسال 1371 در 20 سالگی «سریال خاله سارا» به کارگردانی او ساخته شد و با سریال «پشت کنکوری ها» در سال 81 به شهرت رسید و با کارگردانی فیلم سینمایی «دایره زنگی» در سال 86 به فعالیت خود خاتمه داد
کارگردانی برای تلویزیون
در سال 1375 اصغر فرهادی همزمان با کار تئاتر وارد نویسندگی رادیو شد و از سال 1375 با ساخت سریال 22 قسمتی «روزگار جوانی» رسما خود را بعنوان کارگردان تصویری معرفی کرد
اولین افتخار
سال 1380 با نوشتن فیلمنامه فیلم «ارتفاع پست» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا کار در سینما را تجربه کرد و یکسال بعد فیلم «رقص در غبار» را ساخت
رقص در غبار بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر شد و توانست جایزه های بهترین کارگردانی جشنواره آسیا پاسیفیک و جایزه بهترین فیلم پوسان را برنده شود
شهرت بین المللی
دومین تجربه سینمایی اش فیلم «شهر زیبا» در سال 82 بود که چندین جایزه بین المللی گرفت اما شهرت اش با فیلم «چهارشنبه سوری» سال 84 شروع شد
سال 87 با فیلم «درباره الی» دوباره درخشید اما فیلم «جدایی نادر از سیمین» بود که با گرفتن بیش از 30 جایزه بین المللی در سطج جهان او را مطرح کرد
جدایی ندار از سیمین جایزه اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی و بهترین فیلم خارجی زبان گلدون گلوب را گرفت و آوازه سینمای ایران را جهانی کرد
تکرار موفقیت
سال 91 با فیلم «گذشته» موفقیت خود را تکرار کرد و با فیلم «فروشنده» سال 94 علاوه بر تکرار جایزه اسکار بهترین فیلم ، توانست نخل طلایی جشنواره فیلم کن را نیز برنده شود
پرفروش ترین فیلم ایران
اکران فیلم فروشنده در 23 آبان 95 با شکست تمام رکوردهای تاریخ سینما تا آن زمان به فروش 15/7 میلیارد رسید ، این فیلم در چندین کشور دنیا هم اکران شد
آدم تنهایی هستم
آدم تنهایی هستم؛ کاملا هم فکر می کنم این موضوع ارثی است
شاید برای همه همین طور است، اینکه وقتی سن بیشتر می شود ما به دنبال خلوت هستیم تا جمع، الان به سختی می توانم وارد یک جمع بشوم
هرچه تنهاتر باشم برایم بهتر است مثلا یک زمان دسته جمعی کوه می رفتیم ولی الان دنبال این هستم که در تنهایی و در شب به کوه بروم
فیلم سازی برای مخاطبان
همیشه با این ذهنیت که مخاطب می تواند هرکسی در هرجایی از این کره خاکی باشد به سراغ سوژه هایم می روم، یعنی در واقع آنچه که دلم می گوید را بر صفحه کاغذ می آورم
سبک فیلمسازی
فرهادی از سبک رئالیسم پیروی می کند و داستان فیلم های او پایانی باز و دراماتیک دارند
او در فیلم هایش همه اتفاقات را آجر به آجر کنار هم می چیند تا ما را به سمت کشف حقیقت ببرد و در این مسیر حتی از کوچکترین المان ها هم صرف نظر نمی کند
خودش می گوید برای من فیلمسازی و نویسندگی مثل رانندگی کردن است ، شما برای اینکه رانندگی کنید باید حتماً قوانین را بدانید
تاثیر گرفته از
فرهادی اولین فیلمی که بر زندگی اش تأثیرگذار بوده است را فیلم ایتالیایی«دزد دوچرخه» ساخته سال 1948 توسط ویتوریو دسیکا معرفی کرد
هنرش را تاثیر یافته از آثار ویتوریو دسیکا، فدریکو فلینی، اینگمار برگمان، میکل آنجلو آنتونیونی، بیلی وایلدر و کریشتوف کیشلوفسکی می داند و از آنها پیروی می کند
فضای بسته در ایران !
اصغر فرهادی سال 1400 در نشست معرفی فیلم خود در مراسم کن 2021 گفت: در ایران فضای بسته ای برای ابراز نظرات وجود دارد
به همین خاطر مردم برای ابراز نظرات از فضای مجازی استفاده میکنند و این واضح است در کشوری که می توان اظهار نظر آزادانه داشت فضای مجازی استفاده کمتری دارد
کارگردانی در سینما
● ارتفاع پست – 1380
● رقص در غبار – 1381
● شهر زیبا – 1382
● چهارشنبه سوری – 1384
● کنعان – 1386
● دایره زنگی – 1386
● محاکمه در خیابان – 1387
● درباره الی – 1387
● جدایی نادر از سیمین – 1389
● گذشته – 1391
● فروشنده – 1394
● همه می دانند – 1397
● قهرمان – 1399
کارگردانی آثار تلویزیون
● چشم به راه – 1377
● مجتمع مسکونی فرخ و فرج – 1377
● داستان یک شهر 1 – 1378
● داستان یک شهر 2 – 1380
نویسندگی آثار تلویزیون
● ماه مهربان – 1375
● پزشکان – 1377
● روزگار جوانی – 1377
● یادداشتهای کودکی – 1380
● پشت کنکوریها – 1381
حاشیههای اصغر فرهادی:
بیشتر منتقدین و اهالی سینما مهمترین ساخته های اصغر فرهادی را فیلم های درباره الی و جدایی نادر از سیمین میدانند دربارهٔ الی پیش از آغاز بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر به دلیل بازی گلشیفته فراهانی در آن توسط مقامات وزارت ارشاد از جشنواره کنار گذاشته شد.
سرانجام دستور حضور فیلم در جشنواره پس از رایزنیهای نهادهای غیردولتی سینما و برخی داوران جشنواره و در پی درخواست مشاور امور هنری رئیسجمهور وقت به وزیر ارشاد صادر شد.
پس از آن هم در حالی که فیلم از وزارت ارشاد پروانهٔ نمایش داشت و در برنامهٔ اکران نوروز قرار داشت، به دلایل نامعلومی از اکران آن جلوگیری شد که البته پس از گذشت نزدیک به چهارماه توقیف بیدلیل سرانجام اکران شد.
اصغر فرهادی در چهاردهمین جشن خانه سینما و پس از دریافت جایزه بهترین کارگردانی برای فیلم دربارهٔ الی گفت:
«ای کاش وضع مملکت طوری شود که گلشیفته (فراهانی) بتواند برگردد، امیدوارم که بهرام بیضایی برگردد، امیر نادری بتواند در ایران فیلم بسازد و امیدوارم که جعفر پناهی هم بتواند در ایران فیلم بسازد.»
بهدنبال انتشار این سخنان، بیدرنگ رسانههای خبری وابسته یا نزدیک به اصولگرایان و تندروها واکنشهای تندی از خود نشان دادند.
وبگاه جهاننیوز از لغو پروانه ساخت فیلم جدید اصغر فرهادی با عنوان جدایی نادر از سیمین به دلیل «اظهارات ساختارشکنانه»اش خبر داد، و وبگاه هنرنیوز متعلق به هیئت اسلامی هنرمندان نیز خبر داد که مجوز فیلم او با دستور مستقیم سیدعلیرضا سجادپور، مدیرکل اداره کل نظارت و ارزشیابی سینمای حرفهای وزارت ارشاد، لغو شدهاست.
اینجا بخوانید:
خبرگزاری فارس در یادداشتی ادعا کرد که اصغر فرهادی در جشن خانه سینما «خواستار تغییر هر چه زودتر وضعیت مملکت شد» و روزنامه کیهان این کارگردان را «هتاک» خواند و اعلام کرد که اصغر فرهادی «در موضعگیریهای اخیر خود با محافل جریان برانداز همنوایی میکند».
کیهان در رابطه با اصغر فرهادی اظهار داشت او «در تلاش است با ژست اپوزیسیون و بیان سخنان ساختارشکنانه حمایت جشنوارههای غربی و رسانههای ضدایرانی را نیز جلب نماید». در نهایت در اوایل مهرماه سال ۱۳۸۹ درحالیکه فیلمبرداری جدایی نادر از سیمین به پیشرفت ۲۰ درصدی رسیده بود، جواد شمقدری، معاون سینمایی وزارت ارشاد در گفتوگو با خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا اعلام کرد اصغر فرهادی به دلیل حرفهایش که «حرفهای جالبی نبودند» مجوز ساخت فیلم خود را از دست دادهاست و افزود که به آقای فرهادی یک هفته مهلت داده شده تا «حرفهایشان را اصلاح کنند»، اما ایشان نظرات خود را پس نگرفتهاست.
پس از توضیحات اصغر فرهادی درباره سخنانش در جشن سینما که اعلام کرده بود «داستان شکل دیگری به خود گرفته که من مایل و معتقد به آن نبودهام.» حمیدرضا دیبایی مدیر روابط عمومی معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد که منعی برای ادامه تولید فیلم اصغرفرهادی وجود ندارد.
اصغر فرهادی جایزه گلدن گلوب خود را در سال 2012 از دستان خواننده زن مشهور آمریکایی ((مدونا)) دریافت کرد. اصغر فرهادی همان لحظه در میان دیدگان بزرگ سینمای جهان در صحبت های خود گفت از مردم سرزمینم تشکر میکنم آنها مردمانی دوست داشتنی و صلح دوست هستند.
جوایز اصغر فرهادی:
برنده جایزه بهترین فیلمنامه در جشنواره کن 2016 .
برنده جایزه بهترین فیلم خارجی در جشنواره گلدن گلوب سال 2012 به خاطر کارگردانی و نویسندگی فیلم جدایی نادر از سیمین(2012).
برنده جایزه ویژه هیأت داوران (جایزه بزرگ و تندیس مروارید سیاه) پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم ابوظبی
انتخاب به عنوان بهترین فیلمساز سال خاورمیانه از طرف مجله آمریکایی «ورایتی» Variety
برنده جایزه بهترین فیلم از جشنواره فیلم سیدنی جدایی نادر از سیمین (۲۰۱۱)
برنده خرس طلایی بهترین فیلم در شصت و یکمین جشنواره فیلم برلین برای فیلم جدایی نادر از سیمین (۲۰۱۱)
برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)
برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)
برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)
برنده جایزه بهترین فیلمنامه در چهارمین دوره جوایزه اسکرین آسیا پاسیفیک برای فیلمنامه جدایی نادر از سیمین (۲۰۱۰)
برنده تندیس بهترین کارگردانی در چهاردهمین جشن خانه سینما برای فیلم درباره الی... (۱۳۸۹)
برنده تندیس بهترین فیلم در چهاردهمین جشن خانه سینما برای فیلم درباره الی به طور مشترک با محمود رضوی (۱۳۸۹)
فرزندان اصغر فرهادی
اصغر فرهادی و پریسا بخت آور دارای دو دختر به نامهای سارینا و ساغر فرهادی هستند، سارینا متولد سال ۱۳۷۷ از سال ۱۳۸۱ با سریال پشت کنکوریها به کارگردانی مادرش پریسا بخت آورد وارد عرصه بازیگری شد و در فیلم جدایی نادر از سیمین نیز بازی کرد.
رقص در غبار اصغر فرهادی
او یک سال بعد فیلم رقص در غبار را نوشت و کارگردانی کرد.
اولین اثر بلند اصغر فرهادی نظر مثبت افکار عمومی و منتقدان را جلب کرد و جایزه بهترین کارگردانی جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک، تندیس زرین بهترین فیلمنامه جشن خانه سینما، جایزه ویژه هیئتداوران جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۱ و جایزه بهترین فیلم پوسان را برایش به ارمغان آورد.
شهر زیبا اصغر فرهادی
فرهادی، دومین فیلم بلندش را بانام شهر زیبا در سال ۱۳۸۲ ساخت. این فیلم که داستانش را از دل جامعه وام گرفته و درونمایهی عاشقانه را در لابهلای ناملایمات اجتماعی درهمآمیخته است، روایتگر آخرین روزهای زندگی فردی به نام اکبر است که به اتهام قتل در انتظار چوبهی دار در کانون اصلاح و تربیت شهر زیبا به سر میبرد.
این فیلم جایزه جشنوارههای بینالمللی فیلم ورشو، هند و چهرههای عشق مسکو را از آن خود کرد.
چهارشنبه سوری اصغر فرهادی
اصغر فرهادی در سال ۱۳۸۴ فیلم چهارشنبهسوری را بر پرده سینما آورد، این فیلم در کنار فتح گیشه در سال ۱۳۸۴ و کسب مقام پرفروشترین فیلم سال موردتوجه منتقدین ایرانی و جهانی قرار گرفت و سومین سیمرغ را برای فرهادی به ارمغان آورد.
اصغر فرهادی و مسعود کیمیایی
فرهادی در سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷ با سه فیلمنامه در سینمای ایران حضور داشت: کنعان به کارگردانی مانی حقیقی، دایره زنگی به کارگردانی همسرش پریسا بخت آور و محاکمه در خیابان به کارگردانی مسعود کیمیایی.
درباره الی اصغر فرهادی
فرهادی در سال ۱۳۸۷ درباره الی را نوشت و خودش کارگردانی و تهیهکنندگی آن را به عهده گرفت. به عقیده بسیاری موج سوم سینمای ایران با این فیلم واقعگرا آغاز شد.
وی فرهادی در این فیلم درنهایت دقت و زیبایی جمعی دوستانه را به نمایش درمیآورد، که ناگهان با چالشی غیرقابل پیشبینی مواجه میشوند. این فیلم آغازگر دیدگاه اصغر فرهادی در رابطه با حقیقت و قضاوت است.
درباره الی علاوه بر سیمرغ جشنواره فیلم فجر جایزه خرس نقرهای بهترین کارگردانی جشنواره بینالمللی فیلم برلین در سال ۲۰۰۹ و چندین جایزه معتبر بینالمللی را برای فرهادی به ارمغان آورد. این فیلم به انتخاب منتقدین ایندیوایر بهعنوان یکی از ده فیلم برتر غیر انگلیسی زبان سال ۲۰۱۵ انتخاب شد.
جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
اصغر فرهادی در سال ۱۳۸۹ شاهکار سینمایی خود و پرافتخارترین فیلم تاریخ سینمای ایران یعنی جدایی نادر از سیمین را اکران کرد، این فیلم قسمتی از زندگی زن و شوهری را به تصویر میکشد که اختلاف و جدا شدن مسیرهایشان زندگی یک خانواده دیگر را تحت تأثیر قرار میدهد و برای دو خانواده مجموعهای از دوراهیهای اخلاقی را پدید میآورد.
جدایی نادر از سیمین این فیلم در سال ۱۳۸۹ بیش از پنجاه جایزه معتبر بینالمللی را از آن خود کرد و اولین جایزه گلدن گلوب و اسکار سینمای ایران را در سال ۲۰۱۲ به دست آورد.
سومین سیمرغ کارگردانی، اولین سیمرغ فیلمنامهنویسی و درمجموع پنجمین و ششمین سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر، جایزه هیئتداوران و جایزه خرس طلایی از جشنواره فیلم برلین، جایزه ایندیپندنت اسپیریت بهترین فیلم خارجی، جایزه بودیل بهترین فیلم خارجی و جایزه سزار بهترین فیلم خارجی ازجمله جوایز مهم این فیلم هستند.
جدایی نادر از سیمین با فروش ۲۰ میلیون دلاری پرفروشترین فیلم ایرانی در اکران جهانی لقب گرفت. راجر ایبرت منتقد مطرح سینما، فیلم جدایی نادر از سیمین را بهترین فیلم سال ۲۰۱۱ دانست.
اینجا بخوانید:
این فیلم در نظرسنجی بیبیسی در رده نهم فیلمهای برتر قرن ۲۱ بالاتر از آثار مطرحی چون جایی برای پیرمردها نیست ساخته برادران کوئن قرار گرفت. افراد مشهوری مانند مریل استریپ و برد پیت از این فیلم تمجید کردهاند و سایت اندساوند در لیستی آن را بهعنوان دومین فیلم برتر سینمای جهان در سال ۲۰۱۱ معرفی کرد.
جدایی نادر از سیمین در فرانسه، آمریکا، اسپانیا، آلمان، بلژیک و انگلستان با فروش و استقبال بالایی روبرو شد.
گذشته اصغر فرهادی
اصغر فرهادی اولین اثر غیرفارسی خود را به نام گذشته در فرانسه ساخت.
این فیلم در سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۳) اکران و نامزد دریافت نخل طلا جشنواره کن شد و درنهایت نخل طلای بهترین بازیگر زن و جایزه کلیسای جهانی کن را از آن خود کرد.
فروشنده اصغر فرهادی
اصغر فرهادی در سال ۱۳۹۴ فیلم فروشنده را کارگردانی و نویسندگی کرد، در این فیلم شهاب حسینی برای سومین بار و ترانه علیدوستی برای چهارمین بار با اصغر فرهادی بهعنوان بازیگر نقشهای اصلی همکاری کردند.
فرهادی با این فیلم در جشنوارهی فیلم کن برنده جایزه بهترین فیلمنامه و شهاب حسینی هم برندهی جایزهی بهترین بازیگر مرد شد و نیز دومین اسکار اصغر فرهادی را به همراه داشت.
همه میدانند اصغر فرهادی
اصغر فرهادی در سال ۱۳۹۷ فیلم همه میدانند را ساخت، این فیلم به زبان اسپانیایی ساختهشده و دو ستاره سینمای هالیوود یعنی خاویر باردم و پنه لوپه کروز را در دو نقش اصلیاش دارد. این فیلم در افتتاحیه جشنواره بینالمللی فیلم کن ۲۰۱۸ به نمایش درآمد و تحسین منتقدین به همراه داشت.
برخی دیگر از جوایز اصغر فرهادی
برخی از جوایز و افتخارات اصغر فرهادی عبارتاند از:
جایزه بهترین فیلمنامه در جشنواره کن ۲۰۱۶
- جایزه بهترین فیلم خارجی در جشنواره گلدن گلوب سال ۲۰۱۲ به خاطر کارگردانی و نویسندگی فیلم جدایی نادر از سیمین (۲۰۱۲)
- جایزه ویژه هیئت داوران (جایزه بزرگ و تندیس مروارید سیاه) پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم ابوظبی
- انتخاب بهعنوان بهترین فیلمساز سال خاورمیانه از طرف مجله آمریکایی «ورایتی» Variety
- جایزه بهترین فیلم از جشنواره فیلم سیدنی جدایی نادر از سیمین (۲۰۱۱)
- خرس طلایی بهترین فیلم در شصت و یکمین جشنواره فیلم برلین برای فیلم جدایی نادر از سیمین (۲۰۱۱)
- سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)
- سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)
- سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)
- جایزه بهترین فیلمنامه در چهارمین دوره جوایز اسکرین آسیا پاسیفیک برای فیلمنامه جدایی نادر از سیمین (۲۰۱۰)
- تندیس بهترین کارگردانی در چهاردهمین جشن خانه سینما برای فیلم درباره الی… (۱۳۸۹)
- تندیس بهترین فیلم در چهاردهمین جشن خانه سینما برای فیلم درباره الی بهطور مشترک با محمود رضوی (۱۳۸۹)
- جایزه بهترین فیلمنامهنویسی در سومین دوره جوایز اسکرین آسیا پاسیفیک استرالیا برای فیلم درباره الی (۲۰۰۹)
- جایزه ویژه هیئتداوران در سومین دوره جوایز اسکرین آسیا پاسیفیک استرالیا برای فیلم درباره الی (۲۰۰۹)
- جایزه روزنامه در استاندارد در ویناله برای فیلم درباره الی (۲۰۰۹)
- خرس نقرهای بهترین کارگردانی در پنجاه و نهمین جشنواره فیلم برلین برای فیلم درباره الی (۱۳۸۷)
- سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم چهارشنبهسوری (۱۳۸۴)
- سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم درباره الی (۱۳۸۷)
- جایزه ویژه هیئتداوران سال ۱۳۸۱ برای رقص در غبار
- قرقاول نقرهای بهترین کارگردانی در یازدهمین جشنواره فیلم کرالا برای فیلم چهارشنبهسوری (۲۰۰۶)
- جایزه بهترین فیلم داستانی هشتمین دوره جشنواره فیلم ترایبکا در سال ۲۰۰۹ به خاطر فیلم درباره الی
- جایزه بهترین فیلم خارجی در شصت و نهمین دوره گلدن گلوب در پانزده ژانویه ۲۰۱۲ میلادی برای فیلم جدایی نادر از سیمین
- جایزه فروز بهترین فیلم ۲۰۱۹ برای همه میدانند
نظرات منتقدین سینما در باره فیلم های اصغر فرهادی
فیلم سینمایی قهرمان، نهمین اثر اصغر فرهادی در کمتر از ۴۸ ساعت از آغاز اکران، به فروش ۴۵۰ میلیون تومانی دست یافته است. علاوه بر این استقبال جالب توجه، بیشتر مخاطبان و منتقدان قهرمان را اثری هم تراز جدایی نادر از سیمین، درباره الی و فروشنده میدانند.
فیلم تازه فرهادی که پیش از این جایزه بزرگ هیات داوران جشنواره کن را از آن خود کرد، هفته اخیر به عنوان نماینده ایران در جایزه اسکار معرفی شد.
به عقیده اهالی سینما، فیلم سینمایی قهرمان در نخستین روزهای اکران، مردم را پس از دو سال دوری، با سینما آشتی داده است. در حال حاضر نهمین اثر فرهادی در ۸۰ سینمای ایران به نمایش در آمده است.
فعالان حوزه سینما پیش بینی میکنند که قهرمان رکورد گیشه دو سال اخیر را در هفتههای پیش رو بشکند.
امیر جدیدی، محسن تنابنده، سحر گلدوست، فرشته صدرعرفایی، احسان گودرزی، مریم شاه داعی، علیرضا جهاندیده، فرخ نوربخت، محمد عاقبتی، صالح کریمیایی و سارینا فرهادی ترکیب بازیگران اصلی قهرمان را شکل میدهند.
منتقدان و مخاطبان درباره قهرمان اصغر فرهادی چه میگویند؟
برخلاف همه میدانند که انتظار منتقدان و مخاطبان را برآورده نکرد، قهرمان، بار دیگر اصغر فرهادی را در کانون توجهها قرار داده است. منتقدان و مخاطبان ایرانی ساعاتی پس از دیدن اثر تازه فرهادی، به بررسی این فیلم پرداختند. بیشتر آنها معتقدند که قهرمان، یک اثر درخشان همچون جدایی نادر از سیمین و فروشنده است.
اکثریت منتقدان و مخاطبان معتقدند که قهرمان یکی از سه اثر برتر اصغر فرهادی است.
منتقدان میگویند فرهادی در تمام لحظات فیلم کاملا بر اوضاع مسلط است، چه در زمانی که اوضاع برای رحیم بهتر میشود و چه وقتی که اوضاع از هم میپاشد، نشان میدهد کارگردانی فوق العاده است. جزئیات و چارچوب پیچیده داستان را طرح و دنبال میکند و اجازه نمیدهد اندکی از وقایع نادیده و ناگفته بماند.
کاربری هم در باره اصغر فرهادی و قهرمان میگوید در قهرمان یک عمل خوب به سرنوشتی بد منجر میشود، اثری تاملبرانگیز که شاید نامحسوسترین و خالصترین فیلم فرهادی پس از جدایی نادر از سیمین باشد.
اما در مقابل، ۴ هزار و ۵۰۰ نفر در IMDB به قهرمان رای داده اند و در مجموع این فیلم امتیاز ۶.۳ از ۱۰ را کسب کرده است. امتیازی که در میان تمام آثار اخیر او ضعیفترین عملکرد را به خود اختصاص داده است.
برخی از منتقدان نیز به تحسین بازی امیر جدیدی در قهرمان پرداخته اند، اما همزمان از کلیت فیلم انتقاد کرده اند. آنها بر این عقیده اند که بازی امیر جدیدی درخشان است، اما فیلم پراکنده و ضعیفتر از تمامی آثار گذشته فرهادی است.
در این میان تعدادی از رسانههای بین المللی حوزه سینما نیز در روزهای اخیر قهرمان را نقد و بررسی کردند. آنها معتقدند که قهرمان یکی از شانسهای اصلی اسکار بخش فیلمهای غیر انگلیسی زبان است.
قهرمان چه داستانی را روایت میکند؟ (خطر اسپویل شدن قصه)
قهرمان، روایت زندگی رحیم ( با بازی امیر جدیدی) است که شخصیتی سادهلوح، بی خبر از راه و چاه زندگی، و دچار یأس کامل است. همین ویژگیها هم باعث میشود که او سلسه تصمیمهای فاجعه انگیز بگیرد و نزدیکان اش تحت تاثیر این تصمیمها قرار بگیرند.
او که نتوانسته بدهیهایش را بپردازد محکوم و زندانی میشود. پس از مدتی کوتاه به او مرخصی میدهند و موقتاً از زندان خارج میشود. نقشهای میکشد که آبروی از دست رفته ناشی از بدهکاری خویش را ترمیم کند. اما در این حین، رحیم کیف پول خانمی را پیدا میکند، کیفی که پر از سکه طلا است.
رحیم ابتدا تلاش میکند سکهها را بفرشد تا بدهی هایش را بپردازد، اما بلافاصله نظرش تغییر میکند و تلاش میکند تا به وسیله این سکهها خود را قهرمان جلوه بدهد. تصمیم تازه شرایط رحیم را پله پله تغییر میدهد. اما...
محسن تنابنده، فرشته صدرعرفایی، سحر گلدوست، احسان گودرزی، علیرضا جهاندیده، صالح کریمایی، فرخ نوربخت و محمد عاقبتی، دیگر بازیگران نهمین فیلم فرهادی هستند که به تهیهکنندگی الکساندر مالهگی در شیراز فیلمبرداری شد.
فرهادی پیشازاین سه بار دیگر نیز در بخش مسابقه جشنواره کن حضور داشت: «گذشته» با بازی برنیس بژو و علی مصفا در ۲۰۱۳ که بژو برای آن جایزه بهترین بازیگر زن را برد؛ «فروشنده» در ۲۰۱۶ که در آخرین روزها به فهرست فیلمهای بخش رقابتی جشنواره اضافه شد و درنهایت دو جایزه بهترین فیلمنامه و بازیگر مرد (شهاب حسینی) را دریافت کرد و در ادامه برنده جایزه اسکار بهترین فیلم خارجیزبان شد؛ و فیلم اسپانیاییزبان «همه میدانند» با بازی پنهلوپه کروز، خاویر باردم و ریکاردو دارین که در ۲۰۱۸ فیلم افتتاحیه هفتاد و یکمین دوره جشنواره کن بود.
اولین واکنشها به «قهرمان» فرهادی متفاوت بوده است. در این گزارش بخشهایی از نقدهای ۱۰ منتقد سینما بر فیلم جدید او را گردآوری کردهایم.
اوون گلیبرمن – ورایتی
اصغر فرهادی در فیلمهایی مانند «جدایی نادر از سیمین»، «گذشته» و «فروشنده» ثابت کرد توانایی منحصربهفردی دارد؛ ازاینجهت که او میتواند موقعیتهای «معمولی» انسانی را – که عموماً جنبه درونی دارد – به کار گیرد و با آن به روشی کاملاً معتبر و در عین حال پر تعلیق، بازی کند، طوری که در مقام تماشاگر حس میکنید، زندگی اگر بهاندازه کافی از نزدیک مشاهده شود، خودش نوعی تریلر است. «قهرمان»، تازهترین فیلم فرهادی (و چهارمین فیلم او که اولین بار در کن نمایش داده میشود)، خیلی دوست دارد درامی ازایندست باشد؛ داستان مردی کاملاً عادی و ناامید که خیلی سریع به شخصیتی بسیار مورد بحث در تلویزیون و شبکههای اجتماعی تبدیل میشود. و این داستانی است که بهراحتی میتوان تصور کرد در گرداب پرجوش و خروش فرهنگ تصویری دیوانهوار ما روی میدهد.
رحیم شخصیت اصلی فیلم برای یک بدهی پرداختنشده در زندان است. به او دو روز مرخصی داده میشود. رحیم میکوشد در این فرصت راهی برای نجات خود از این وضعیت آغاز کند. امیر جدیدی بازیگری که نقش رحیم را بازی میکند، آرام و گاهی اوقات تقریباً بیحرکت، و خوشتیپ است. او به آرماند آسانته جوان شباهت دارد و وقتی لبخند میزند، لبخندش آنقدر صمیمی است که نظر اطرافیانش را جلب میکند. بااینوجود رحیم نوعی انفعال دارد که از ترس درونی گرهخورده او خبر میدهد. بهتدریج متوجه میشویم او مردی است که بیسر و صدا غرق میشود.
رحیم برای این که کاری را شروع کند، از یک نزولخور پول قرض گرفت. بهرام (محسن تنابنده) باجناق سابق رحیم، بعداً پول نزولخور را داد و حالا رحیم را به زندان انداخته است. رحیم به بهرام بدهکار است، نه به این خاطر که آدم بیکار و بیعاری است، به این دلیل که شریکش پول را برداشت و فرار کرد. بااینحال رحیم باید راهی برای پرداخت بدهی خود پیدا کند، و وقتی فرخنده (سحر گلدوست) که رحیم مخفیانه او را میبیند، یک کیف دستی گمشده پیدا میکند که ۱۷ سکه طلا در آن است، به نظر میرسد یک راه نجات پیدا شده است.
اینجا بخوانید:
رحیم طلاها را راهی مطمئن برای پرداخت بدهیهای خود، بیرون آمدن از زندان و شروع زندگی جدید با فرخنده میبیند. بااینحال، وقتی این دو با هیجان پیش یک فروشنده طلا میروند، متوجه میشوند آنچه پیدا کردهاند، آنچنان که انتظار داشتند ارزشمند نیست. قیمت طلا پایین آمده است (حداقل در دو روزی که او از زندان خارج شده)، بنابراین رحیم یک نقشه بلندپروازانهتر و البته مبهم طراحی میکند. او اعلانهای مربوط به کیف گمشده را در محله میچسباند و امیدوار است بهنوعی پاداش کار خود را بگیرد، هم به لحاظ شهرت و هم مقدار کمی پول.
زنی درحالیکه اشک میریزد میآید و ادعا میکند طلاها متعلق به اوست، و رحیم از طریق خواهرش آنها را پس میدهد. اقدام فداکارانه زندانی سابق بهزودی در همه جا بازتاب پیدا میکند. حالا او در تلویزیون و روزنامهها و شبکههای اجتماعی است و توضیح میدهد چه اتفاقی افتاده است: این که برای پرداخت بدهی خیلی به سکهها نیاز داشت، بااینحال آنها را پس داد. به این شکل، رحیم به مثالی زنده از نوعدوستی ایرانی تبدیل میشود.
«قهرمان» که داستان آن در شهر شیراز روی میدهد، نشان میدهد ایران معاصر چقدر از این داستانها تغذیه میکند؛ اینها نوعی گواهیِ آیینی برای مردم است که بگویند چقدر خوب هستند. رحیم که از همسرش جدا شده و پسری با لکنت زبان دارد، بهعنوان یک چهره عذابدیده با انگیزههای انسانی متناقض به تماشاگر ارائه میشود. او میدانست باید پول را پس دهد و این کار را کرد (فکر کرد اگر این کار را نکند ممکن است گرفتار کارما شود)، اما در عین حال به دلایلی که بیشازحد معقول است میکوشد کار خوب خود را به نفع خود تمام کند. او خودش را بهعنوان یک پاسدار زندگی نشان میدهد. آیا این کار جواب میدهد؟
فرهادی صحنههای بسیار مؤثری خلق میکند، و نشان میدهد در جامعهای که مردم عادی را به «قهرمانان» ارتقا میدهد، چه اتفاقی میافتد، اما همین جامعه به داستانهایی که خودش میگوید هم اعتماد ندارد. رحیم در یک مراسم عمومی از سوی یک بنیاد خیریه تقدیر میشود. برای یک لحظه، او کسی است که عکسش روی پوسترهاست. اما هنوز پول کافی برای پرداخت بدهی خود به بهرام را ندارد، و در ادامه فاش میشود بهرامِ کچل، ریشو و اخمو که ما را یاد اسکروج / آقای پاتر میاندازد، برای سختگیری خود دلیل دارد.
او به خاطر پولی که به رحیم داد، جهیزیه دخترش (سارینا فرهادی) که با او یک لوازم تحریری را در یک مرکز خرید اداره میکند، از دست داد. بهرام همان چیزی را میخواهد که از رحیم طلب دارد، و وقتی نظامِ قهرمانسازی که رحیم را بالا برده است زیر سؤال میبرد و میگوید مردم نباید صرفاً برای این که کارِ درست را انجام دادهاند، تکریم شوند، بهنوعی به یک نکته اشاره میکند. رحیم برای بار دوم از زندان آزاد میشود، و میکوشد در جایی مشغول به کار شود، و وقتی یک مأمور فرمانداری احساس میکند داستان سکههای طلا مشکوک است، با تعصب یک پلیس دولتی شروع به تحقیق درباره این موضوع میکند. زنی که ادعا کرده بود سکهها متعلق به اوست، اکنون ناپدید شده، و رحیم ترتیبی میدهد که فرخنده تظاهر کند آن زن است – شاید این یک دروغ سفید باشد، اما دروغی است که مقدر شده در صورت او منفجر شود.
فیلم پیچیدگیهای دیگری نیز دارد، و هر صحنه جدید درمورد جامعهای که بین اصول اخلاقیِ خودآفریده و واقعیت اقتصاد ویرانشده، گیر افتاده است، چیزی برای گفتن دارد. بااینوجود، «قهرمان»، در پایان، یک فیلم پراکنده است: سنگین از «بینش»، اما تا حدی مبهم و جدا از حماسه یک انسان عادی که میخواهد خود را نجات دهد. فیلم دو ساعت و ۷ دقیقه است، و ساختار آن بیش از آن که رو به رشد باشد، تکراری است.
بعدازاین که رحیم به مرکز خرید میرود و با بهرام درگیری فیزیکی پیدا میکند، شبکههای اجتماعی وارد صحنه میشوند. انتشار یک فیلم از حمله، رحیم را فردی دورو جلوه میدهد. آیا رحیم، خودش برای مقابله، از شبکههای اجتماعی بهعنوان یک سلاح استفاده میکند؟ «قهرمان» با همه چیزهای خوبی که دارد، یک فیلم از فرهادی است که بیشتر از این که با قلب ما صحبت کند، با ذهن ما صحبت میکند (و گاهی اوقات ما را وامیدارد به فکر فرو رویم).
جیسن سالومونز – دِ رَپ
اصغر فرهادی کارگردان دو بار برنده اسکار برای فیلمهای «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده»، پس از نمایش «قهرمان»، تازهترین ساخته خود در بخش مسابقه جشنواره کن ۲۰۲۱، نام خود را بهعنوان یکی از مدعیان اصلی مطرح کرد تا نخل طلا را نیز به مجموعه پرزرق و برق خود اضافه کند.
درواقع، طلا همه چیز فیلم جدید اوست، پیرنگ و پیشفرض فیلم بر مبنای پیدا کردن یک گنجینه است – در این مورد، ۱۷ سکه طلا که در یک کیف دستی در یک ایستگاه اتوبوس در شهر شیراز پیدا میشود. وقتی رحیم سکههای طلا را پس میدهد، به چهرهای محبوب در تلویزیون و روزنامهها و – ظاهراً – شبکههای اجتماعی تبدیل میشود، گرچه فرهادی به طرز عجیبی بهندرت تلفن همراه یا کامپیوتر به ما نشان میدهد، حتی اگر سیاوش پسرِ دچار لکنت زبان رحیم، ، دائماً سرش در تبلت باشد.
این نقشه ساده بهسرعت بسیار پیچیده میشود. چهره سنگی داستان، شکافهایی دارد، مانند ویرانههای باستانی تخت جمشید که در صحنههای ابتدایی فیلم به شکلی دراماتیک نشان داده میشود. چه کسی واقعاً کیف دستی را پیدا کرده است؟ زنی که ادعا میکند طلاها متعلق به اوست، کیست؟ چرا مسئولان زندان اینقدر سریع از زندانیِ اصلاحشده خود که حالا یک ستاره است، تقدیر میکنند؟ چرا بهرام طلبکار عبوس رحیم، دست از سر او برنمیدارد؟
وقتی میبینیم رحیم خودش را بیشتر در دسیسههای خود میپیچد، گلویمان فشرده میشود. با بازی امیر جدیدی، او شبیه یک مرد بیگناه است که لبخندی خوشبینانه دارد، اما در عین حال با نوعی ناامیدی و نگاهی به فریبکاری در خود میجوشد. حتی مشخص نیست او اصلاً سزاوار همدردی ما هست یا نه. در طول راه با کمی اغراق روبرو میشویم و ناگهان در جامعهای به دنبال حقیقت و شرافت اخلاقی میگردیم که به نظر میرسد برای دفاع از شرف خود و داشتن یک قهرمان، خیلی عجله دارد، نقشی که صادقانه بگوییم رحیم از پس آن برنمیآید… «قهرمان» با دقت فیلمبرداری شده، فیلمنامه آن با ظرافت نوشته شده و داستان خود را با ضربآهنگ یک فیلم تریلر روایت میکند. فیلم پس از اولین نمایش جهانی در کن باید عملکرد بسیار خوبی در سراسر جهان داشته باشد.
اریک کان – ایندیوایر
اصغر فرهادی با اولین فیلم خود پس از «فروشنده» که جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد جشنواره کن را دریافت کرد و بعداً دومین اسکار بهترین فیلم بینالمللی را برای او به همراه داشت، به بخش مسابقه کن بازگشت.
شرکت آمازون استودیوز بهوضوح همین هدف را درباره «قهرمان» دنبال میکند که فرهادی را پس از فیلم اسپانیاییزبان «همه میدانند» به ایران بازگرداند. به نظر میرسد انتخاب آمازون استودیوز عاقلانه بوده است: از «قهرمان» بهعنوان بهترین فیلم این کارگردانِ نکتهسنج، از زمانی که با «جدایی نادر از سیمین» برای اولین بار در سطح بینالمللی به موفقیت رسید، یاد شده است.
تازهترین تلاش او داستان مردی است که یک کیف پر از سکههای طلا پیدا میکند. به روش معمول فرهادی، او در حفرهای طولانی و پر پیچ و خم با پیامدهای غیرمنتظره و سردرگمیهای اخلاقی سوق داده میشود. فرهادی در ارائه پرترههای ظریف از شخصیتهایی که میکوشند ارزشهای خود را با منافع شخصی سازگار کنند، بینظیر است، و «قهرمان» میتواند دقیقاً تجسم قابل قبول مهارت او باشد.
این چیزی است شاید هیئت داوران کن بتوانند با تکیه بر آن نقاط مشترکی پیدا کنند. همزمان، ممکن است بسیاری از داوران از قبل با کار فرهادی آشنا باشند و فکر کنند ازآنجاکه او این بار دقیقاً چرخ را از نو اختراع نکرده، جایزه نخل طلا میتواند به یک کار چالشبرانگیزتر برسد، اما نمیتوان انکار کرد که «قهرمان» جزو فیلمهایی است که همه قدر آن را میدانند و تا پایان جشنواره جزو مدعیان اصلی جوایز باقی میماند.
بهناز شیربانی: زمان زیادی از اکران «قهرمان»، تازهترین فیلم اصغر فرهادی نمیگذرد؛ اما بیتردید میتوان آن را یکی از پربحثترین فیلمهای سینمای ایران و البته کارنامه اصغر فرهادی دانست.
موافقان و مخالفان این فیلم، هریک در رد یا قبول مضمونی که فرهادی در فیلمش تصویر کرده، دلایلی را متذکر میشوند. اما شاید بتوان با قطعیت گفت که بسیاری از تحلیلها چندان ارتباطی با نقد مفهومی اثر ندارد و چیزی شبیه نقد نیست!
اما ایجاد فضایی دوقطبی پیرامون اثر جدید فرهادی نکتهای است قابل تأمل و بررسی. حسین معززینیا از منتقدان صاحبنام سینمای ایران در گفتوگو با «شرق» صحبتهایش را درباره چرایی ایجاد این فضای دوقطبی اینطور آغاز کرد: «این فضا از نمایش فیلم در جشنواره کن آغاز شد و تا به امروز هم به شکلهای مختلف ادامه پیدا کرده است.
آنچه را تا الان ابراز شده نمیشود نظر عمومی مخاطبان فیلم به معنی مطلق کلمه فرض کرد. فکر میکنم هنوز جمعیتی به اسم تماشاگر عام داریم که مستقل از این حرفها به تماشای فیلمها مینشیند و ما هنوز دقیق نمیدانیم که ارزیابی آنها چیست.
البته میتوان فروش فیلم را یکی از نشانههایی دانست که براساس آن میزان استقبال تماشاگر عام را میتوان محاسبه کرد اما این روزها نمیشود با توجه به شرایط جامعه از تحلیل آمار فروش به نتیجه دقیقی رسید. طبق آمار فعلی، «قهرمان»، فروش چشمگیری ندارد، اما این به کارشناسی نیاز دارد.
باید کسی که به این نوع تحلیل مسلط است به ما بگوید که تا چه حد وضعیت کرونا، شرایط اقتصادی مردم، بیحوصلگی عموم جامعه، دوربودنشان از تفریحات دستهجمعی و تمام شرایط عجیب و غریبی که در این دو سال جامعه ایران تجربه کرده، بر فروش فیلم تأثیر داشته است. اینها مواردی است که باید لحاظ شود.
پس بحث فروش را میتوان مستقل ارزیابی کرد، اما جدا از بحث فروش، حتما میدانیم که چیزی به اسم رضایت عمومی تماشاگر و نوع درگیریاش با فیلم هم مهم است.
میخواهم بگویم لازم است نظر تماشاگرانی که «قهرمان» را دیدهاند، از چیزی که ما اسمش را نظر منتقدان یا تمام صاحبنظران عرصه فرهنگ و هنر میگذاریم، جدا شود. پس ابتدا این را جدا کنیم و نگوییم به طور کلی با یک فضای دوقطبی مواجهیم. بگوییم در میان آنها که فضایی برای اظهارنظر دارند، اختلافی شکل گرفته است». او ادامه داد:
«حالا این بخش دوم هم باید کمی کارشناسی شود، چراکه تصور میکنم این روزها در اظهارنظرهایمان همه چیز را راحت با هم ترکیب میکنیم و نتیجهگیری میکنیم.
اینجا بخوانید:
منظورم این است که آن نوشتهها و نظرهایی که دیدهایم، شامل چند درصد کسانی میشود که واقعا صاحبنظرند؟ و چند درصد تماشاگرانی که فیلم قهرمان را میبینند، صفحات اینستاگرام این اظهارنظرکنندهها را دنبال میکنند یا در جای دیگر، نقدهایشان را میخوانند؟
میخواهم دعوت کنم دقیقتر توضیح دهیم وقتی درباره این فضای دوقطبی صحبت میکنیم اساسا به چه چیزی استناد میکنیم؟». معززینیا در بخش دیگری از صحبتهایش گفت:
«طیفی از منتقدان سینمایی که سابقهای طولانی در نقدنویسی دارند، کجا نظراتشان را بروز میدهند؟ بخش قابل توجهی از آنها شاید هنوز به فیلم «قهرمان» واکنش نشان نداده، شاید حوصله نوشتن ندارند، چون احساس میکنند نوشتار مکتوب تأثیر قدیم را بر مخاطبان ندارد یا شاید حوصله آمدن در فضای مجازی را ندارند.
در این لحظه میانگین دقیقی نداریم تا بتوانیم بگوییم چند نفر از آدمهایی که فکر میکنیم صاحبنظرند و میتوانند حرفی قابل اعتنا درباره یک فیلم تازهاکرانشده بر زبان بیاورند، نظراتشان را اعلام کردهاند. تصور نمیکنم اگر چند نفر در توییتر یا اینستاگرام جوی به راه بیندازند، این بتواند میانگین ارزیابی نقد فیلم در کشور به حساب بیاید. بهویژه که حتما باید دقت کرد مبنای این اظهارنظرها سینماست یا اهداف دیگری وجود دارد.
به نظرم باید روی همه اینها دقت بیشتری به خرج داد تا بتوانیم با اطمینان بگوییم که جامعه منتقدان سینمایی کشور نسبت به فیلم «قهرمان» چه نظری دارد». معززینیا ادامه داد:
«حالا اگر قرار است به این سؤال پاسخ دهیم که نه لزوما منتقدان سینمایی بلکه همانها که در فضای مجازی فعالیت دارند، چرا از زمان حضور «قهرمان» در جشنواره کن تا اکران فعلی در کشور واکنشهای منفی دارند، پاسخ من این است که مردم ما در این ماهها عصبانیاند. خشمگیناند. نمیخواهم وارد این بحث شوم که دلیل این عصبانیت چیست.
کم و بیش دلایلش را میدانیم. طبیعتا مجموعهای از شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور که رضایتبخش نیست و کلافهکننده است، باعث شده مردم دنبال راهی برای اعتراض بگردند. زمینه علنیکردن این اعتراض در بستر واکنشهای اجتماعی مهیا نیست؛ بنابراین مردم دوست دارند کسی به جای خودشان اعتراض کند. دنبال سردمداری میگردند که اعتراض کند.
این سردمدار میتواند گاهی در سیاست بروز پیدا کند، گاهی در ورزش، گاهی در واکنش یک چهره تلویزیونی، گاهی در یک رمان جدید یا فیلمی که ساخته میشود. مردم ترجیح میدهند کسی صدای آنها باشد. همین موج است که حالا متوجه اصغر فرهادی شده است. کسانی که چنین اعتقادی دارند، از اصغر فرهادی میخواهند صدای آنها باشد.
میگویند چرا خودمان را در رفتار و فیلمهای تو نمیبینیم. آغاز این جدل را در جشنواره فیلم کن دیدیم و حواشی مصاحبههای فرهادی. گفتند فرهادی چرا از تریبونی که در اختیار داشت استفاده نکرد تا اعتراض مردم خوزستان را منعکس کند.
چرا به سؤالهایی که از او پرسیده میشد، با صراحت جواب نداد. چرا همان جوابهایی را نداد که ما دلمان میخواست. همین جو است که ادامه پیدا کرده تا به امروز که بحثهای دیگری به بهانه فیلم پیش آمده. عدهای میگویند هنرمند را جامعه است که تبدیل به هنرمند میکند و اگر ما از فیلمهای فرهادی استقبال نمیکردیم اصغر فرهادی این نمیشد که الان هست، بنابراین باید دینش را ادا کند، صدای ما باشد و حرف ما را بزند.
خب راستش من درباره تکتک این گزارهها تردید دارم. فکر میکنم درمورد هرکدام از این ادعاها میشود بحث کرد و هرکدام را مورد پرسش قرار داد. عقیده ندارم جامعه است که به هنرمند جایگاه میدهد و تصور نمیکنم ما میتوانیم برای هنرمند تعیین تکلیف کنیم که در هر مقطع از تاریخ باید چه ویژگیهایی از خودش بروز بدهد و چگونه رفتار کند».
معززینیا در پاسخ به این پرسش که طی چند سال اخیر این را تجربه کردهایم که اساسا اختصاصدادن تریبون رسمی به برخی منتقدان باعث شده تا میزان تأثیرگذاری آنها در بخش قابل اعتنایی از افراد جامعه بیشتر شود و مسیر بدهد و نظر طیف عظیمی از منتقدان را نمایندگی کند و در چنین شرایطی تا چه حد منتقد میتواند به وظیفهاش درست عمل کند؟
گفت: «این نکته مورد اشاره شما هم چند وجه دارد. باید دستهبندیهای جداگانهای را در نظر بگیریم. یکی از دلایل شروع این بحثها، سؤال مطرحشده از سوی خبرنگاری بود که قبلا در نشریات داخلی کار میکرد ولی درحالحاضر عضو رسانهای است که مخالف نظام است و بدیهی است که او وظیفه دارد اهداف رسانه متبوعش را دنبال کند.
واضح است که او قرار نیست با فیلم فرهادی بهعنوان یک فیلم برخورد کند بلکه وظیفه دارد به جنبهای از فیلم «قهرمان» و شخصیت فرهادی اشاره کند که ربطی به مخالفت یا موافقت با نظام پیدا خواهد کرد. یعنی آن چیزی که اسمش را گذاشتید فضای دوقطبی موجود خودبهخود در سؤال آن خبرنگار به یک پرسش سیاسی تبدیل شد.
بهوضوح میخواست فرهادی را وادار کند بگوید همراه نظام است یا علیه نظام. همین رویه بود که در توییتر و اینستاگرام ادامه پیدا کرد و زمینه بحثهای بعدی را هم فراهم کرد. من قصد ندارم کل این جریان را تحلیل کنم و بگویم هرکس چه رفتاری کرده و آیا درست بوده یا غلط، اما گمان میکنم یک نکته بسیار واضح و قطعی است: اسم این نوع ورود به بحث، نقد فیلم نیست. به چنین فضایی نمیگویند واکنش منتقدان به فیلم «قهرمان». این ماجرای دیگری است. خیلیها دلشان میخواهد در فضای مجازی همین رویه را ادامه دهند. خب ادامه دهند اما در هیچ جای دنیا به چنین مباحثی نمیگویند نقد فیلم».
او در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «اما بخش دیگری از سؤالی که شما مطرح کردید به شرایط امروز نقد فیلم در کشور بازمیگردد. بدون تردید نقد فیلم، امروز، یکی از متشتتترین و عجیبوغریبترین دورههایش را در کشور ما میگذراند. من مشکلی با اظهارنظر در فضای مجازی ندارم. اما سؤال اساسی این است که آیا مخاطب امروز تفاوت یکی مثل آقای فراستی را که نقد تلویزیونی میکند، با کسی که چند خط در اینستاگرام مینویسد یا کسی که در یک مجله تخصصی نقد بلند مینویسد با کسی که در یک کتاب نقد تحلیلی مینویسد، میداند؟
آیا همه آنها که امروز منتقد نامیده میشوند، مدیوم خودشان را میشناسند؟ آیا نوع استفاده ما از پلتفرمهای مختلف در استاندارد جهانی پذیرفته شده است؟ کاربر فارسیزبان، ماهیت اینستاگرام را دفرمه کرده، به چیزی تبدیلش کرده که در هیچ جای دنیا چنین سر و شکلی ندارد. کجای دنیا از اینستاگرام چنین استفادهای میشود؟
تصویر هیچ ارتباطی با متن ندارد، از حداکثر فضای کپشننویسی استفاده میشود و باقی متن در کامنتها گذاشته میشود! ما داریم در اینستاگرام مقاله مینویسیم! چرا؟ چون به دلیل شرایط فیلترینگ از اینستاگرام استفادهای میکنیم که اصلا برای این کار طراحی نشده است. مخاطب عضو این صفحات میشود، فکر میکند چیزی که در این صفحات منتشر میشود، اسمش نقد فیلم است. به همین دلیل میگویم الان اگر بخواهیم نظر صاحبنظران سینمایی کشور در مورد «قهرمان» را بدانیم، ابتدا باید از خودمان بپرسیم به کجا رجوع میکنیم؟ نظر چه کسی را ملاک میگیریم».
او صحبتهایش را اینطور ادامه داد: «به نظرم کل برنامههای تلویزیونی که در این چهار، پنج سال درباره سینما تولید شده و به نقد فیلم پرداخته هم بهشدت این مرزها را به هم ریخته است. تعاریف عوض شده و مخاطب جوانی که میخواهد نقد فیلم بخواند، اصلا بستر یادگرفتن مبانی نقد فیلم را پیدا نمیکند. همان مخاطب حق دارد اگر در مورد فیلم «قهرمان» دچار سرگردانی شود که بالاخره چه کسی درست میگوید؟
چطور عدهای فیلم را شاهکار مطلق میدانند و عدهای معتقدند که فیلم واجد هیچ ارزشی نیست؟ ملاکها چیست و دعوا بر سر چیست؟ تا وقتی که معیارها در اداره بخش رسانهای کشورمان اینقدر مغشوش است، تا وقتی که فیلترینگ اپلیکشنهایی مثل تلگرام و فیسبوک که متنمحورتر هستند، آدمها را سوق میدهد به اینستاگرام که عکسمحور است و همه چیز دفرمه میشود، این درهمبودنها، طبیعتا تأثیری روی مخاطب میگذارد که اصلا چه میبیند و میخواند. در این شرایط آسیبها تشدید میشود». او در پاسخ به این پرسش که تا چه حد حواشی بهوجودآمده، ناشی از اکران فیلمی پس از مدتها بیرونقی سینماها است و تا چه حد به ماهیت وجودی آثار فرهادی ارتباط دارد؟
گفت: «با درنظرگرفتن وضع و حال عمومی فرهنگوهنر در کشور ما هیچ عجیب نیست که «دینامیت» بیشتر از «قهرمان» بفروشد. با وضعیت فعلی، با تیراژ امروز کتاب و نشریات، با فشارهایی که متوجه طبقه متوسط شده، با تلاشهایی که برای نابودی فرهنگ و هنر به خرج دادهاند و میدهند، وضعیت عادی همین است که «مطرب»، «هزارپا» ،«رحمان 1400» و... بیش از «قهرمان» بفروشند. برای من تعجبی ندارد. اما فیلم فرهادی البته در هر صورت باید به اندازه قابل قبولی بفروشد. «قهرمان» فیلمی است که پتانسیل جذب مخاطب را دارد.
میتواند برای تماشاگر عادی تأملبرانگیز باشد، حتی بخواهد چند بار آن را ببیند. این فضایی که در موردش حرف زدیم هم نمیتواند مانع حضور تماشاگر عام شود، چراکه تماشاگر عادی لزوما مخاطب این بحثها نیست. این هیاهوها نمیتواند باعث شود آنها از سینمارفتن منصرف شوند.
فکر میکنم مخاطب عام فارغ از فیلم «قهرمان» ارتباطش را با اصغر فرهادی از دست نداده است. فرهادی چهرهای است جهانی که در کنار عباس کیارستمی مهمترین سینماگر ما در دهههای اخیر محسوب میشود. بردن دو جایزه اسکار و باقی افتخاراتش را جامعه به یاد سپرده است. بخشی از مخاطب از این جهت رابطهاش با فرهادی برقرار است. اما گذشته از این، از دیدگاهی کاملا سینمایی من خود «قهرمان» را فیلمی نمیبینم که پتاسیل این را داشته باشد که در نظر عموم مردم موفقیتی در اندازه «درباره الی» یا «جدایی نادر از سیمین» داشته باشد.
یک دلیلش به کیفیت ساختاری فیلم مربوط است، یک بخش دیگر به ترکیب بازیگرانش، دلیل مهمتر هم شاید این باشد که بخش عمده تماشاگر سینمارو امروز ما طبقه متوسط شهری است. «چهارشنبهسوری»، «درباره الی» و«جدایی نادر از سیمین» درباره مسائل طبقه متوسط شهری بود. دغدغه همان روز این بخش از جامعه بود. «فروشنده» هم همینطور. ولی «قهرمان» آن پتانسیل را ندارد. نمیتواند برای طیف عظیمی از مخاطب سینمارو امروز آن جذابیت را ایجاد کند؛ بنابراین فروختن و نفروختنش فقط به فضایی که ایجاد شده مربوط نیست».
ارسال نظر