باید ابوالمشاغل شد!
مطابق آخرین پیمایش میدانی، از مجموع ۲۳میلیون و ۴۰۰هزار نفر شاغل کشور، حدود ۷۲۷هزار نفر از شاغلان اظهار کردهاند که بیش از یک شغل دارند و در بیان علت این امر، مواردی همچون عدم پرداخت دستمزد مکفی برای یک شیفت کاری، نبود تأمین اجتماعی فراگیر و خدماتیبودن و دولتیبودن اقتصاد ایران ذکر میشود.
مطابق آخرین پیمایش میدانی، از مجموع ۲۳میلیون و ۴۰۰هزار نفر شاغل کشور، حدود ۷۲۷هزار نفر از شاغلان اظهار کردهاند که بیش از یک شغل دارند و در بیان علت این امر، مواردی همچون عدم پرداخت دستمزد مکفی برای یک شیفت کاری، نبود تأمین اجتماعی فراگیر و خدماتیبودن و دولتیبودن اقتصاد ایران ذکر میشود. دو شغله و یا چند شغله بودن پدیده ای است که این روزها بیش از گذشته به گوش میخورد. البته برخی کارشناسان با توجه به آسیبهایی که این پدیده میتواند در لایههای زیرین تر خود به خانواده و جامعه وارد کند ترجیح میدهند از آن با عنوان معضل یاد کنند. چند شغله ها در طول روز، ساعات کاری خود را بین چند شغل تقسیم و کسب درآمد میکنند، یا اینکه در خارج از ساعات کاری معین نیز به اشتغال در کار خود یا کار دیگری میپردازند.
بر اساس آخرین پیمایش میدانی صورتگرفته در کشور، از مجموع ۲۳میلیون و ۴۰۰هزار نفر شاغل کشور در سال گذشته، حدود ۷۲۷هزار نفر از شاغلان اظهار کردهاند که بیش از یک شغل داشتهاند. از این میزان ۵/۱۰درصد از افراد چندشغله در شغل اصلی خود مزد و حقوق بگیر بخش عمومی، ۲/۲۰ درصد مزد و حقوق بگیر بخش خصوصی و ۹/۶۳ درصد در سایر بخش ها مشغول فعالیت بوده اند.
اما سؤالی که به ذهن می آید این است که چرا افراد به سراغ شغل دوم و یا سوم می روند؟ عده ای عدم رضایت از شغل اول را علل گرایش به سمت شغلهای دیگر می دانند و برخی دیگر گله از کافی نبودن درآمد شغل اول میکنند. اما در نهایت باید گفت مشکلات اقتصادی مهمترین دغدغه مردم برای انتخاب شغل دوم است. اگر بخواهیم در بعد اقتصادی قضیه دقت کنیم قطعا از بین رفتن توازن بین درآمد یک شغل و هزینه های زندگی می تواند عاملی برای گرایش به چند شغلگی باشد. در گذشته تنها فردی که در خانواده کار می کرد پدر خانواده بود و درآمد وی نه تنها کفاف هزینه های جاری خانواده اش را می داد بلکه بخشی از این درآمد صرف سفر و یا حتی پس انداز می شد. اما امروزه تقریبا همه افراد بالغ یک خانواده کار می کنند اما همچنان از مشکلات مالی و به قول معروف جور نبودن دخل و خرج شان می نالند. این وسط چه اتفاقی افتاده است؟ شاید بتوان تغییر سبک زندگی و روی آوردن به تجملات و تحمیل شدن هزینه های اضافی و گاها غیر ضروری بر خانواده را یکی از عوامل این نارضایتی از درآمد و به تبع آن روی آوردن به شغل های دوم و سوم دانست. البته اگر همه چیز را گردن تجملاتی شدن خانواده ها بدانیم کمی از انصاف دور می شویم چرا که آمارهایی که از افزایش هزینه کل خالص یک خانوار شهری در سال ۹۷ نسبت به رقم مشابه در سال ۹۶ حکایت می کنند سهم عمده این هزینه ها را مربوط به موارد ضروری خوراکی و دخانی می داند. بر این اساس متوسط هزینه کل خالص سالانه یک خانوار شهری ۳۹۳ میلیون و ۲۲۷ هزار ریال بوده است که نسبت به رقم مشابه در سال قبل ۱۹/۳ درصد افزایش نشان می دهد. از هزینه کل سالانه خانوار شهری ۹۴ میلیون و ۵۰۵ هزار ریال با سهم ۰/۲۴ درصد مربوط به هزینههای خوراکی و ۲۹۸ میلیون و ۷۲۲هزار ریال با سهم ۰/۷۶ درصد مربوط به هزینههای غیرخوراکی بوده است. دربین هزینههای خوراکی ، بیشترین سهم با ۰/۲۱ درصد مربوط به هزینه گوشت و در بین هزینههای غیرخوراکی بیشترین سهم با ۰/۴۵ درصد مربوط به هزینه مسکن، سوخت و روشنایی بوده است.
برهمین اساس کارشناسان مکفی نبودن دستمزدهای یک شیفت کاری را از دلایل اقدام افراد برای داشتن شغل دوم می دانند. حمید حاجی اسماعیلی، کارشناس بازار کار معتقد است: با وجود تورم بالا و شرایط بحرانی، بیش از ۷۰درصد کارمندان معمولی یا مشمولان وزارت کار کمتر از دومیلیون دریافتی دارند که این موضوع نشان میدهد که در ایران دستمزدهای مفید برای تأمین زندگی افراد پرداخت نمیشود. براساس برآوردی که از کشورهای مختلف انجام شده است، ایران جزو پنج یا ۶ کشوری است که دستمزد بسیار پایین پرداخت میکند.
او میگوید عامل دیگری که باعث میشود مردم به سمت دوشغله بودن بروند، این است که تأمین اجتماعی فراگیر در ایران وجود ندارد، یعنی مردم به شدت نگران آینده هستند و به همین دلیل تلاش میکنند پسانداز خوبی داشته باشند تا مقداری از این نگرانی کاهش یابد.
*اقتصاد ایران، مولد نیست
این کارشناس اقتصادی، خدماتی بودن اقتصاد ایران را عامل سوم این پدیده میداند و تأکید میکند: اقتصاد ایران، مولد نیست. وقتی افراد میتوانند در دو یا سه جا کار کنند که توان کافی برای حضور فیزیکی لازم را داشته باشند، معمولا اگر افراد در کار تولیدی مشغول باشند، توان انجام کار دوم را ندارند.
او ادامه میدهد: یکی دیگر از دلایل این موضوع این است که اقتصاد ما دولتی است و معمولا کارمندان دولتی برای شیفت دوم در بخشهای خصوصی کار میکنند. به دلیل وجود فساد اداری، خیلی از افراد از رانت قدرت استفاده میکنند و در مکانهای مختلف به عنوان هیئت مدیره یا به عنوان مشاور و… فعالیت میکنند. حاجاسماعیلی میگوید: به نظر من، یکی دیگر از علتها را باید در مطرح نبودن بهرهوری نیروی انسانی جستوجو کرد. اگر این موضوع دارای ارزش حیاتی بود، افراد متناسب با تخصصهایشان استخدام میشدند. چون شاخص بهرهوری مطرح نیست، افراد ترجیح میدهند دوشغله باشند. همچنین نظام دستمزد در ایران ساعتمزدی است نه کارمزدی. این درحالی است که در کشورهای توسعهیافته معمولا کارها را به صورت پروژه تعریف میکنند و کارمزدی است؛ در واقع افراد متناسب با کارآمدیشان مزد دریافت میکنند. بنابراین یک ساختار بیمار که چندجانبه است در اقتصاد ایران شکل گرفته و درنتیجه آن افراد به سمت چند شغله بودن رفتهاند.
در واقع دو شغله بودن به مثابه یک پدیده چند بعدی، کیفی و سیال در طیف وسیعی از رویکردهای روانشناختی، سازمانی و جامعه شناختی در چارچوب مفاهیمی هم چون عدم ارضای نیازها، احســاس محرومیت نسبی، احساس بی عدالتی مفهوم سازی شده است. بر مبنای نظریه سلسله مراتب نیازهای مازلو کارکنان بر پایه سطوح پنجگانه نیازها برانگیخته می شوند و چنانچه این نیازها با توجه به موقعیتی که دارند برآورده شوند، رضایت شغلی ایجاد می شود. این نیازها به ترتیب اولویت عبارتند از: نیازهای فیزیولوژیک، نیاز به امنیت، نیازهای اجتماعی، نیاز به احترام و نیاز به خودشکوفایی.
همچنین دوشغله بودن را می توان به مثابه یک کنش تطابقی و جبرانی جدا از ابعاد و زمینه های فردی از شــرایط ساختاری نیز تأثیر پذیر دانست. یکی از صاحب نظران مطرح در حوزه کنشهای تطابق پذیری، «رابرت مرتن» اســت. بر مبنای این تئوری، هر نــوع نظام اجتماعی به طور کلی متشــکل از اجزای ســاختاری مرتبط با هم می باشــد. یکی از این اجزاء، ســاختار فرهنگ، یعنی بعد نمادین حیات اجتماعی اســت که اهداف ارزشــی را به افراد جامعه معرفی میکند. دیگری، ساختار اجتماعی یا ساخت فرصتها و قواعد اجتماعی است که واسطه بین الگوهای نهادی فرهنگی و کنش ناشی از انتخابها هستند و به صورت روابط متقابــل اجتماعی الگویافته در بین مردم تجلی می یابد.
«مرتن» معتقد اسـت که اگر این دو عنصرساختاری هماهنگ با هم عمل کنند، همنوایی و نظم اجتماعی به عنوان الگوی غالــب تطابق افراد تحقق می پذیرد، ولی اگر در ایفای کارکرد این دو عنصر ناهماهنگی پدید آید، الگوهای ناهمنوایانه ای از تطابق شــکل می گیرد که انواع آنها تابعی از رابطه و نوع هماهنگی بین این دو عنصر اساســی نظام اجتماعی یعنی فرهنگ و اجتماع اســت؛ به طوریکه اگر ساختار اجتماعی به کارکرد خود خوب عمل نکند و از فرهنگ عقب بماند، نوآوری عمده می شود. بر مبنای نظریه مرتن چنین می توان اســتدلال کرد که انتخاب شــغل دوم، نوعی کنش تطابقی و نوآورانه در پاســخ به ناهماهنگی ســاختاری بین نظام فرهنگی و ساختار اجتماعی است.
برای درک بهتر موضوع به سراغ افرادی رفتیم که در همین شهر زندگی می کنند و دغدغه هایی مشابه ما دارند.
علی امیری، ۴۵ سال دارد و دبیر دبیرستان است. او می گوید: عصرها به عنوان مدیر یک مؤسسه آزاد آموزشی فعالیت می کند تا بتواند بخشی از هزینه های زندگی اش را جبران کند. وقتی از او می پرسیم که مگر درآمد حاصل از دبیری کفاف زندگی اش را نمی دهد، می گوید: بخش زیادی از درآمدش در شغل معلمی صرف اجاره بهای خانه اش می شود. اجاره بهایی که هر سال مبلغی به آن اضافه می شود. علاوه بر آن تأمین هزینه های دو فرزند مدرسه ای آن هم در شهری مثل تهران بسیار سخت است. مگر می شود به پسر و دخترم بگویم نخواهید؟ پسر ۱۰ ساله ام، کنسول بازی می خواهد چون همه دوستانش دارند و او خجالت می کشد بگوید که ندارم یا باید از خورد و خوراکمان بزنم و برایش تهیه کنم و یا باید شغل دیگری دست و پا کنم. تازه این یک نمونه از هزینه های اضافه بر امورات جاری زندگی مان است.
فریبرز کریمی نیز که حسابدار یک شرکت پخش مواد دارویی است، شب ها در یکی از خطوط تاکسی رانی کار خود را ادامه می دهد.
حقوق دو میلیون تومان کفاف هزینه های زندگی اش را نمی دهد. هر چند پسر و دختر بزرگش کار می کنند اما به قول خودش، تنها از پس هزینه های پوشاک و تفریحات خودشان برمی آیند و عملا با حقوق های ناچیزی که دریافت می کنند کمکی به مخارج خانه نمی توانند بکنند.
او که به تازگی از اقساط تعویض مبلمان خانه رهایی یافته می گوید برای ما که فرزندان در آستانه ازدواج داریم این تغییرات لوازم منزل ضروری است به هر حال مردم عقلشان به چشم شان است. به علاوه باید مبلغی را هم برای جهیزیه دخترمان و ازدواج پسرمان پس انداز کنیم.
علی منفرد که ۳۵ سال دارد در یک سوپر مارکت شراکتی مشغول به کار است. او می گوید: از کودکی عاشق نقاشی بودم به همین دلیل از فضای کاری در سوپرمارکت احساس رضایت ندارم، اصلا با روحیه هنری ام سازگار نیست. عصرها مغازه را به شریکم می سپارم و به یک آموزشگاه آزاد هنری می روم و در آنجا نقاشی تدریس می کنم.
او تأکید می کند: تدریس نقاشی پول زیادی ندارد اما همین که بخشی از روزم را در فضایی متناسب با علاقه ام کار می کنم احساس رضایت دارم.
البته در مثال های فوق روی آوردن به شغل دوم درباره لایه های پایین و عامه جامعه بوده و نشان دهنده این است که حقوق و مزایای شغل اول کفاف خرج و مخارج زندگی را نمی دهد و یا در مورد شغل اول نارضایتی وجود دارد ولی درباره سرمایه داران بازار آزاد و بعضی مدیران دولتی که نه از سر نیاز، بلکه به عللی مثل حرص و طمع و شهرت و دلایل دیگر به مشاغل دوم و چندم روی می آورند قضیه فرق می کند. قطعا تا زمانی که جوانان شایسته و تحصیلکرده و نخبه بیکار هستند تصدی سمت های دوم و سوم برای برخی از این مدیران اصل عدالت اجتماعی و شایسته سالاری را زیر سؤال می برد و جامعه را به سمت سرخوردگی و ناامیدی سوق می دهد.
*پیامدهای چند شغلگی
دو شغله بودن افراد قطعا سبب بروز مشکلات عدیده ای می شود. در شرایطی که تعداد زیادی از جوانان در جامعه بیکار هستند تصدی دو و یا سه شغل توسط یک فرد می تواند به تعداد همان مشاغلِ اضافه امکان تصدی آنها را از دیگران سلب کند. گزارش مرکز آمار ایران در رابطه با وضعیت نرخ بیکاری افراد ۱۰ ساله و بیشتر نشان میدهد تعداد شاغلان در سال ۹۷ به حدود ۲۳ میلیون و ۸۱۳ هزار و ۴۵ نفر رسیده که نسبت به سال ۹۶ حدود چهار میلیون و ۶۴۰ هزار نفر افزایش دارد. با این حال، نرخ بیکاری در سال قبل بیانگر آن است که ۱۲درصد از جمعیت فعال، بیکار بودهاند که حدود ۱/۰ درصد نسبت به سال ۹۶ افزایش یافته است.
یکی دیگر از آفت های پدیده چند شغلی پایین آمدن کیفیت و کمیت در کار است. به وجود آمدن رابطه ناگریزانه بین کار و ابزار و محیط کار، فرسودگی و کسالت روانی و به تبع آن سستی و کم گذاشتن از کار، اضطراب و گلایه مندی از زندگی همه از تبعات دو یا چند شغله بودن است.
*ایجاد تعارض در نقش ها
ایجاد تعارض در نقش ها را یکی دیگر از پیامدهای چند شغله بودن می توان برشمرد. این تعارض در جامعه امروز، به دو صورت خود را نشان می دهد: یکی در خصوص اشتغال مردان؛ و دیگری در خصوص اشتغال زنان. بعضی از ویژگی ها، مثل به وجود آمدن دوگانگی در شغل های گوناگون، فقدان تخصص در شغل های گوناگون، و پایین آمدن کیفیت کاری در آنها از ویژگی های مشترکی هستند که در هر دو گروه مردان و زنان مصداق دارد.
بدون شک پدری که بعد از اتمام کار اول خود، باقی مانده روزش را به سراغ کاری دیگر می رود و یا مادری که مجبور است در کنار نقش مادری و خانه داری بخش زیادی از وقت خود را بیرون از خانه بگذراند، در حال هزینه کردن از زمانی است که باید برای استراحت و گذراندن با خانواده و فرزندانش صرف شود و این فقدان حضور در مناسبات خانوادگی فرد اختلال ایجاد خواهد کرد.
*اضافه کاری، برای سلامت افراد، مخاطره آمیز است
به اعتقاد دکتر یار احمدی، معاون پژوهشی مرکز تحقیقات بهداشت کار ایران، اضافه کاری برای سلامت افراد مخاطره آمیز است در حالی که بسیاری از افراد اضافه کاری و شغل دوم و سوم را برای رفاه بیشتر انتخاب می کنند.
او می گوید: « تحقیقات نشان می دهد این کار می تواند بر سلامت آن ها تأثیر منفی بگذارد و رفاه نسبی را از آن ها بگیرد به عبارت دیگر، پول بیشتری که در قبال کار زیاد به دست می آید می تواند صرف درمان بیماری های ناشی از کار زیاد شود.
به گفته این استاد دانشگاه، «کار بیش از حد به دلایلی نظیر افزایش فشار خون، استرس، افسردگی ، پرخاشگری، بی تحرکی و تغذیه نامناسب سلامت قلب را به خطر می اندازد.»
دکتر یاراحمدی چند شغله بودن را تأثیرگذار در سلامت روان می داند و می گوید: « عوامل ریسک روانی در افرادی که چند شغله هستند بیشتر از سایر افراد است از این رو وقتی فردی دچار مشکلات روحی و روانی می شود قطعاً این مسئله تهدیدی بر سلامت خانواده و اجتماع است و فرد انرژی منفی را که از شغلش دریافت می کند به خانواده و خانواده هم آن را به اجتماع منتقل می کند.».
وقتی از علی امیری، می پرسم که رابطه اش با همسر و فرزندانش چه طور است، می گوید: «بچه ها خدا رو شکر همه جور امکانات رفاهی دارند. به علاوه هر کلاسی که دلشان بخواهد ثبت نامشان می کنم. ولی در مورد تفریح خودشان می دانند که باید دور من را خط بکشند و آنها هم این را پذیرفته اند و همه جا با مادرشان می روند. برای من زندگی در کار خلاصه می شود.»
بی تردید شأن و شخصیت افراد در شغل دوم تابع هیچ نظام تعریف شده و حمایتی قرار ندارد. به طور مثال معلمی که بعد از ساعات تدریس به حمل و نقل مسافر می پردازد نباید انتظار داشته باشد که پشت فرمان اتومبیل همان رفتاری با او بشود که در کلاس درس می شود. در شغل دومی که او انتخاب کرده است احتمال درگیری لفظی و حتی فیزیکی با توجه به مختصات شغل متصور است.
فریبرز کریمی دقیقا به همین تنش ها اشاره می کند و می گوید:
«اوایل که مسافرها هزاری یا دوتومنی را گاهی با بی تفاوتی و عجله سمتم می گرفتند خیلی به هم بر می خورد و خودم را سرزنش می کردم که چرا این کار را انجام می دهم ولی چاره ای نبود چرا که ساعت کاری در شغل اول اجازه کار دیگری را به من نمی داد. حتی گاهی دلم می خواست با مسافرهای بی ادب و طلبکار دست به یقه شوم ولی خودم را کنترل می کردم.» وقتی در مورد تفریحات خانوادگی از او سؤالمی کنم، می گوید از بوی بنزین و دود و ترافیک حالم به هم می خورد و یک روز تعطیل را ترجیح می دهم به سراغ ماشین نروم و در خانه بمانم.
از آنجایی که اصلی ترین گرایش به چند شغلی در بین افراد را می توان به نیاز نیروی کار به درآمد بیشتر برای جبران هزینه های زندگی عنوان کرد در نتیجه دولت با اصلاح سیاست های اقتصادی خود و کنترل نرخ تورم و به تبع آن بالا بردن قدرت خرید مردم و همچنین افزایش دستمزدها به ویژه در جوامع کارگری و کارمندی و اجرایی کردن قوانینی که برای منع انتصاب افراد در چند شغل در قانون تنظیم شده، می تواند نقش مؤثری در حل این معضل ایفا کند.
ارسال نظر