مدیریت پدیده ترامپ با اروپا و برجام
برجام یک سپر مستحکم در مقابل دونالد ترامپ است و او را مستاصل کرده و ایران می تواند با ابزار برجام، روابط خود را با جهان شکل داده و تعامل با اروپا را پشتوانه تراکنش با آمریکا قرار دهد.
، روزنامه شرق در سالنامه نوروزی خود در یادداشتی به قلم «سیدعلی خرم» استاد حقوق بینالملل نوشت: دو سال پیش در ایران عدهای درصدد بدبینکردن مردم به توافق هستهای -که یکی از موفقیتهای تاریخی کشور بهشمار میرود- برآمدند. آنان چاقوی جراحی برداشته و به جان برجام افتاده بودند و از تیرهکردن فضای سرمایهگذاری، امنیت سرمایهگذار و گذاشتن سنگ لای چرخ دولت، هیچ ابایی نداشتند. این مخالفان هیچگاه تصور نمیکردند بهزودی شرایط جهانی عوض شود و فردی مانند دونالد ترامپ بیاید که همه توان مهیب آمریکا را به استخدام درهمپیچیدن نسخه توافق هستهای درآورد.
همه صاحبنظران علوم سیاسی و روابط بینالملل در سطح جهان و در آمریکا، در همان آشنایی اولیه با نظرات و شخصیت ترامپ در دوره مبارزات انتخاباتی، فهمیدند جهان با چه موجودی در آینده روبهرو خواهد شد. بنابراین همداستان شدند از کلینتون در مقابل ترامپ حمایت کنند؛ نه به دلیل اینکه خانم کلینتون ایدهآل بود، بلکه برای دفع شر دونالد ترامپ این انتخاب را صورت دادند.
اروپاییها، چین، هند، آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا صاحب این دیدگاه بودند. تنها روسیه و بخشی از کشورهای عربی به رهبری سعودی و رژیم اسرائیل از رئیسجمهورشدن ترامپ استقبال کردند. اکنون روشن شده چرا روسیه از ترامپ در مقابل کلینتون حمایت کرد. اسرائیل وعربستان هم میخواستند کسی بر سر کار بیاید که بازی را برهم بزند تا آنها شانس مجددی برای شروع بازی داشته باشند. بعد از یک سال، اکنون روشن شده اسرائیل و عربستان چه طرحهای پنهانیای در سر داشتهاند.
در ایران هنوز دلیل کارشناسیای برای حمایت برخی جناحها از پیروزی ترامپ مشاهده نشده است؛ شاید تحتتأثیر نظرات روسیه، برخی در ایران فکر میکردند آمدن ترامپ برای جناحشان مفید است. آنچه از جمعبندی نظرات این جناحها در ایران به دست میآید، این است که آنقدر در دشمنی با توافق هستهای، عمیق، عجین و الینه شده بودند که حاضر بودند فردی شیطانصفت در آمریکا بر سر کار بیاید، ولی بتواند توافق هستهای را نابود کند. متأسفانه این جریانات بدون کوچکترین شناختی از منافع و امنیت ملی، چنین آرزویی را در سر میپروراندند و حالا مشاهده کردهاند حاصل نگاه سطحی آنان، چگونه علیه منافع حیاتی ایران حرکت میکند.
بدتر از آن، مشاهده میشود حتی یک چهره شاخص از آن جناح سیاسی علاقهمند به ترامپ، حاضر نشده رسما از جامعه عذرخواهی و اعتراف به اشتباه کند. همانها امروز به هر دری میزنند که از شر طرحها و برنامههای ترامپ راحت شوند و همین بزرگترین دلیل برای درک اشتباه آن جناحها محسوب میشود.
بههرحال ترامپ مانند هر پوپولیست دیگری، بر شکافهای اجتماعی جامعه آمریکا سوار شد و توانست در اوج ناباوری و با کمک روسیه، بر رقیب خود پیروز و جایگاه مهم ریاستجمهوری آمریکا را تصاحب کند. روابط آمریکا با جهان در دوره اوباما گرم و دوستانه بود. اروپا با آمریکای اوباما عمدتا همنظر بود و روسیه و چین نیز به نقد مثبت آمریکایی اوباما رضایت میدادند. اما با ظهور دونالد ترامپ، بیثباتی در همه ابعاد صلح جهانی سرایت کرد؛ زیرا ترامپ شخصی نبود که بتواند در رأس کشوری قدرتمند قرار بگیرد و این دنیای پیچیده را با مسائل متنوع گردهم آورد.
در دوره اوباما، اروپاییها رهبری آمریکا را پذیرفته بودند و حتی آن سیاستها را ترویج میکردند. نمونه آن، همین توافق هستهای ایران با گروه ١+٥ بود که با هماهنگی اوباما و جان کری، همه قدرتهای جهانی همکاری و از بروز درگیری بیدلیل جلوگیری کردند. به عبارت دیگر، به صلح جهانی کمک کردند و بهجای چالشها، تحریمها و تهدیدات دوره جورج بوش، از مذاکرات دیپلماتیک و همکاری بین ایران و جامعه جهانی پشتیبانی کردند و اوباما توانست از خود در تاریخ سیاسی آمریکا و جهان، سابقه مثبتی بر جای بگذارد که از خصومتهای نابجا عبور کرده و بهجای تهدید و تحریم، به نظرات دیگران و ازجمله ایران احترام گذاشته و همکاری را ترویج کرد. همین سیاست و تحملپذیری از سوی اوباما در قبال کرهشمالی نیز صورت گرفت و او کرهشمالی را که چیزی برای ازدستدادن نداشت، تحریک نکرد.
اما در دوره ترامپ، این سیاست برعکس شد و آمریکا دوباره چهرهای استکباری و با تکبر و تفرعن به خود گرفت و همین عامل باعث شد نظم در درون آمریکا و در جهان بههم بریزد و تشنج و آشوب در جهان و بهویژه در خاورمیانه به ظهور برسد. ترامپ طرحهای غیرمعقول، غیرکارشناسی و مخالف صلح جهانی در سر میپروراند و با تکبر خاصی با طرح همه چیز اول برای آمریکا، فکر میکرد میتواند این طرحها را پیاده کند؛ ولی در کمتر از یک سال همه آنها، چه در زمینه سیاست داخلی و چه در زمینه سیاست خارجی، با شکست مواجه شدند.
از این رو، ترامپ عصبی شد و سعی کرد برای خود دستاوردی دستوپا کند تا به ریاستجمهوری خودش مشروعیت بدهد. همین امر باعث شد از طرح تفرقهافکنانه بیتالمقدس بهعنوان پایتخت اسرائیل که مخالف حقوق بینالملل و مصوبات سازمان ملل متحد بود، حمایت کند، یا به عربستان اجازه دهد اینهمه جنایت در یمن انجام دهد و هیچ صدایی از جامعه جهانی درنیاید، یا قطر را برخلاف منشور ملل متحد و حقوق بینالملل، محاصره دریایی و هوایی کند و هیچ قطعنامهای در شورای امنیت علیه این اقدامات عربستان به تصویب نرسد، یا عربستان با بیاعتنایی به جامعه جهانی، سعد حریری، نخستوزیری لبنان را احضار و زندانی کند تا او را وادار به استعفا و سخنان ضدایرانی کند.
دونالد ترامپ در واکنش به این اقدامات غیرقانونی عربستان، فقط اظهار کرد او به اقدامات رهبران سعودی اعتماد دارد که نشان از مغز معیوب دونالد ترامپ دارد! به اینترتیب، ترامپ در سال ٢٠١٧ ترویجکننده بیثباتی، جنگ، درگیری و آشوب در خاورمیانه بوده و مشخص نیست چه زمان و چگونه شر او از سر جهان کم خواهد شد. مورد کرهشمالی نشان میدهد چگونه با تهدیدات ترامپ این کشورتحریک شد و دست به گسترش سلاحهای هستهای و هیدروژنی و موشکی خود زد و جهان را در لبه یک جنگ هستهای قرار داد و بعد هم ترامپ وضع موجود کرهشمالی را بیسروصدا پذیرفت.
اروپا، روسیه و چین آشکارا زبان به انتقاد از دونالد ترامپ گشودند و او را مسئول هرگونه جنگ در شبهجزیره کره معرفی کردند. همین کشورها، ترامپ را مسئول نقض سلامتی کره زمین دانستند که با عوامفریبی سعی کرده دانش بشری و همفکری و همداستانی همه کشورهای جهان برای حفظ کره زمین را زیر سؤال برده و تعهدات خود برای پایینآوردن گازهای گلخانهای و گرمترشدن جو کره زمین را نقض کرده است. همین امر باعث شد بقیه کشورهای جهان که با اوباما همکاری کرده بودند، بهطور رسمی اعلام کنند به تعهدات خود ادامه میدهند و برای نجات کره زمین از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند کرد و این یعنی دونالد ترامپ در مقابل جهان و جهان در مقابل دونالد ترامپ.
بزرگترین معضل ایران با ترامپ همانطور که گفته شد، موضوع توافق هستهای است. مدتها بود در جهان بحث میشد که رئیسجمهور جدید آمریکا چه سیاستی در قبال توافق هستهای با ایران اتخاذ خواهد کرد؟ آیا از برجام خارج میشود؟ آیا بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پایبندی ایران را اعلام خواهد کرد یا برخلاف اصول حقوقی، دیدگاه سیاسی خود مبنی بر پایبندنبودن ایران به توافق هستهای را دنبال میکند؟ یا به نوعی پرونده هستهای را در اختیار کنگره نمایندگان آمریکا قرار میدهد تا خود مجبور به تصمیمگیری نباشد؟ بالاخره انتظارات به پایان رسید و مشخص شد او قادر نیست برخلاف اصول حقوقی، نظر سیاسی بدهد و گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی را نقض کند. اما تلاش دارد با هیاهوهای توخالی تبلیغاتی، افکار را از آنچه باید نظر میداد؛ یعنی اعلام پایبندی جمهوری اسلامی ایران به توافق هستهای، به سوی دیگر مسائل منحرف کند تا شاید ناکامیهای او در این میان گم شود.
در این اعلام موضعگیری ترامپ، وزرای امور خارجه و دفاع در صف مقابل قرار داشتند؛ زیرا با وجود پایبندی ایران به توافق هستهای، هرگونه سخن درباره تضعیف یا نقض توافق هستهای، آمریکا را در نظر دولتها و افکار عمومی جهانی بیاعتبار میکرد. همین بیاعتباری و سخنان توهینآمیز و نامعقول دونالد ترامپ، باعث شد خانم موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در فاصله چند دقیقه بعد از سخنرانی ترامپ در کنفرانس مطبوعاتی اروپا، قویا اعلام کند که اتحادیه اروپا تمامقد پشت توافق هستهای با ایران ایستاده است و نه نقضی صورت گرفته و نه میتوان به توافق هستهای بندی اضافه یا از آن کم کرد؛ مگر اینکه توافق شود پرونده دیگری ایجاد شود که آنهم بستگی به توافق همه اعضا دارد.
نگرانی اتحادیه اروپا از سخنان ترامپ، آنقدر افزون بود که علاوه بر خانم موگرینی، رؤسای فرانسه، آلمان و انگلیس، بهعنوان رؤسای سه کشور عضو گروه ١+٥، در بیانیهای مشترک ضمن رد اتهامات دونالد ترامپ، از توافق هستهای حمایت به عمل آوردند و بر پایبندی ایران بر این توافق، به استناد گزارش آژانس تأکید کردند. این حمایت بسیار ارزشمند و کارساز بود که در راستای حفظ امنیت ملی ایران در مقابل هتاکیها و تجاوزهای احتمالی ترامپ کاربرد دارد. مناسب است ایران حمایت سه کشور مهم انگلیس، فرانسه و آلمان را پاس بدارد و برای تحکیم دوستی با این سه کشور اقدام کند. تا زمانی که جهان به رهبری اتحادیه اروپا مقابل زورگوییهای ترامپ بایستد، نیاز به سرمایهگذاری ویژه ایران نیست.
این اجماعِ متشکل از اتحادیه اروپا، روسیه، چین و بقیه کشورهای جهان، موتور محرکه مقابله با سیاستهای تجاوزکارانه آمریکا، نهفقط در زمینه توافق هستهای بلکه در سایر زمینهها، بهشمار میرود و ایران در زمینههای مختلف نیازمند این حمایت است. ترامپ سه ماه پیش با گستاخی از تأیید پایبندی ایران به توافق هستهای خودداری و پرونده را به کنگره ارسال کرد. درحالیکه به قول خانم موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، اگر رئیسجمهور آمریکا بتواند خیلی کارها انجام دهد، قادر نیست توافق هستهای یا برجام را ابطال کند؛ چراکه اولا مرجع اعلام پایبندی ایران به توافق هستهای، آژانس بینالمللی انرژی اتمی است و رئیسجمهور آمریکا باید از منظر حقوقی پیرو نظر آژانس باشد. ثانیا توافق هستهای توافقی چندجانبه و بینالمللی است که با یک قطعنامه شورای امنیت، مورد حمایت و ضمانت قرار گرفته و اگر یک طرف مانند آمریکا از برجام خارج شود، هفت طرف دیگر (ایران، بریتانیا، آلمان، فرانسه، روسیه، چین و اتحادیه اروپا ) باید آن را ادامه دهند.
هدف رئیسجمهور آمریکا از ارجاع پرونده برجام به کنگره، سپردن توافق هستهای به دست تندروهای جمهوریخواه بود تا بلکه آنان با تصویب تحریمهای جدید، عملا توافق هستهای را نقض کرده و جهان بهجای روبهروشدن با رئیسجمهور آمریکا، با مجلس قانونگذاری این کشور طرف شود. اما چنین نشد و کنگره نمایندگان آمریکا بدون دخلوتصرف پس از ٦٠ روز مهلت قانونی خود، پرونده توافق هستهای را به ریاستجمهوری آمریکا بازگرداند. ترامپ نیز با گلایه، ناگزیر لغو تحریمها را برای ١٢٠ روز دیگر تمدید کرد؛ ولی با اروپا اتمام حجت کرد که اگر این اتحادیه کاری نکند، نوبت بعد برجام را تمدید نخواهد کرد.
اکنون مشکل جدی دولت آمریکا، قولها و شعارهایی بوده که ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتیاش داده است. بخش درخور توجهی از این قولهای انتخاباتی، تاکنون با ناکامی مواجه شده است. همین مسئله باعث میشود رئیسجمهوری آمریکا بیمحابا دنبال کسب دستاورد و خوراکی داخلی باشد. اروپا خود نیز از ترامپ دل خوشی ندارد و او را مظهر عقل و درایت نمیداند. اروپا کاملا مخالف سیاست «آمریکا اول» است و او را مظهر نبود تعادل و درهمریختگی جهان میداند.
اروپا به دلیل اینکه میزان تخریب ترامپ را زیاد از حد میبیند، سعی در اداره و مدیریتکردن او دارد. برای این کار، سعی میکند ضمن پایبندی به برجام و حمایت از ایران، تا حدی خود را با مواضع ترامپ همسو نشان دهد تا هم خشم او را فرو نشانده و هم برای عبور از چالشهای اینچنینی زمان بخرد تا ترامپ صحنه را ترک کند.
بهاینترتیب، اروپا قطعا به برخی خواستهای ترامپ در این چهار ماه توجه کرده و تلاش خواهد کرد که نشان دهد قصد برآوردهکردن برخی خواستههای او را دارد. مثلا از ایران خواهد خواست که دوره توافق هستهای را بیشتر از هفت سال و ١٥ سال مورد بررسی قرار دهد، یا اینکه درباره مسئله موشکی، سعی میکند با ایران گفتوگوهایی را صورت دهد. این یک حرکت تاکتیکی خواهد بود که اروپا از طریق آن همراهی بیشتر ایران با جامعه جهانی را به کاخ سفید گوشزد میکند.
دلایل حمایت اروپا از ایران متعدد است که بخشی از آن حتی حمایت از ایران نیست، بلکه حمایت از سیاستهای جهانی خود اروپاست.
اتحادیه اروپا نسبت به توافق هستهای، همان تعهدات حقوقیای را دارد که سایر شرکای برجام این تعهدات را بر عهده دارند. بنابراین آنها مستقل از ایران و آمریکا به تعهدات حقوقی خود عمل کرده و آن را محترم میشمارند. اگر فرضا آلمان، انگلیس و فرانسه به دست خود یک توافق بینالمللی را برهم بزنند، این امر برای آنها مستقل از حمایت یا مخالفت با ایران و آمریکا، شکست حقوقی بینالمللی محسوب میشود. نکته دوم این است که اروپا اکنون به آمریکا به گونهای مینگرد که رهبری پوپولیست در آن نهتنها داخل آمریکا، بلکه جهان را نیز با چالش مواجه کرده و به لبه پرتگاه میبرد. در نتیجه، قصد آنها آشکارا جلوگیری از این مسئله است و شاهد آن نیز گفتههای متعدد اروپاییها مبنی بر ناتوانی ترامپ در برقراری صلح و امنیت جهانی است. از این بُعد، اروپاییها معتقدند ایران نباید به کرهشمالی دیگری تبدیل شود.
نکته سوم این است که اروپا مشاهده میکند کشوری مانند ایران که به تمام تعهدات خود عمل کرده و از راه مذاکرات دیپلماتیک به نتیجه رسیده است، نباید دوباره به مسیر پرتنش سابق بازگردد؛ پس تا زمانی که ایران به تعهدات خود زیر نظر آژانس پایبند باشد، آنها نیز با ایران همراهی خواهند کرد.
درباره نکته چهارم نیز باید خاطرنشان کنم اروپاییها از دوران بوش دنبال همکاری با ایران بودهاند. برای نمونه، در زمان دولت اصلاحات حجم روابط ایران و اروپا به چیزی بالغ بر ٣٥ میلیارد دلار رسیده بود؛ درحالیکه امروز با توجه به توافق هستهای، حجم این روابط به حدود پنج میلیارد دلار میرسد. شما ملاحظه میکنید که بسیاری از کارخانههای اروپایی با ایران روابط سنتی داشتهاند که این روابط در دوران بوش تهدید، در دوران اوباما ترمیم و در دوران ترامپ زیر سؤال رفته است.
بنابراین اروپا اکنون، با تمام چالشهای موجود، معتقد به همکاری با ایران است و ما بازگشت شرکتهای بزرگی مانند توتال، الف، رنو، پژو و بنز را میتوانیم به نگاه اروپاییها از منظر شریک اقتصادیبودن ایران تعبیر کنیم. آنها دلیلی نمیبینند که وقتی آمریکا دستش به بازار ایران نمیرسد، دست اروپا نیز از منافع در ایران قطع شود.
در مجموع، با وجود استقبال اولیه برخی ناآگاهان در ایران از ترامپ، کشورمان دنبال آن است که این موجود نامتعادل را با پختگی مدیریت کند. بدانیم برجام یک سپر مستحکم در مقابل بلای دونالد ترامپ است که رئیسجمهور آمریکا را مستأصل کرده. پس باید با همین ابزار برجام، روابط خود را با جهان شکل داده و تعامل با اروپا را پشتوانه تراکنش با آمریکا قرار دهیم.
پژوهشم**458**1601**
ایرنا پژوهش، کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و پژوهش های خبری ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearchهمراه شوید.
ارسال نظر