موفقیت و شکست تحصیلی در اصل به چه معناست و چگونه رخ میدهد؟
شکست تحصیلی دانشجویان، ضمن اینکه سرمایه های مادی و انسانی جامعه را فرسوده می کند، مشکلات زیادی را نیز برای خانواده ها ایجاد می کند.
یه گزارش سرویس روانشناسی امید نیوز، شکست تحصیلی دانشجویان، ضمن اینکه سرمایه های مادی و انسانی جامعه را فرسوده می کند، مشکلات زیادی را نیز برای خانواده ها ایجاد می کند. بدون شک اساتید دانشگاه که به طور مستقیم با دانشجویان سروکار دارند، و نتیجه زحمات خود را در موفقیت دانشجویان جستجو می کنند، دغدغه زیادی را در زمینه پدیده شکست تحصیلی دانشجویان دارند. اگر موفقیت تحصیلی را به معنای دستیابی به هدفهای آموزشی در دروس مختلف در نظر بگیریم، عدم دستیابی به این هدفها می تواند شکست تحصیلی تلقی گردد.
واقعیت این است که اگر عوامل مختلف اثر گذار بر موفقیت و شکست تحصیلی را بر رسی کنیم، به این نتیجه می رسیم که عوامل مختلف ودر عین حال متنوعی بر این فرایند تاثیر گذار هستند. بعضی از این عوامل در کنترل ما هستند و برخی خارج از کنترل. اگر فرایند تدریس را شامل سه رکن اساسی استاد، دانشجو و محتوای درسی در نظر بگیریم، راحت تر می توانیم عوامل قابل کنترل اثر گذار بر موفقیت و شکست تحصیلی را مطالعه کنیم.
بر رسی هایی که در حوزه روان شناسی تربیتی صورت گرفته حاکی از این است که دانشجویانی که در تحصیل موفقیت کسب می کنند لزوما دانشجویانی با بهره هوشی بالا نیستند و دانشجویان ناموفق نیز ضرورتا دارای بهره هوشی پایینی نیستند. عده زیادی از دانشجویان با هوشبهر متوسط و بالا، در فرایند موفقیت تحصیلی با شکست مواجه می شوند. علت چیست؟
یکی از مهمترین عوامل موثر در موفقیت و شکست تحصیلی " خویشتن پنداری " است. خویشتن پنداری به معنی برداشت و قضاوتی است که فرد در باره خود دارد. عموما دانشجویانی که در تحصیل شکست می خورند دارای " خویشتن پنداری منفی " هستند. این افراد در باره توانایی های خود قضاوتی شدیدا منفی دارند، یعنی باور دارند که نمی توانند موفقیت کسب کنند. این افراد در اثر چندین شکست هویتی کسب می کنند که به " هویت شکست " معروف است. کسی که دارای هویت شکست است می پذیرد که فردی شکست خورده و ناتوان است.
خویشتن پنداری منفی در اثر بازخوردی که فرد از اطرافیان دریافت می کند و همچنین تحت تاثیر نتایج عملکرد او شکل می گیرد. روان شناسی به نام " سلیگمن " در زمینه علت شکست تحصیلی به عاملی به نام " درماندگی آموخته شده " اشاره می کند. وی معتقد است علت شکست تحصیلی این است که فرد در فرایند تحصیل درماندگی را آموخته است یعنی به این نتیجه رسیده که ناتوان است. این نوع برداشت منفی از توانایی ها ی خود، می تواند به از بین رفتن کامل انگیزه تلاش منجر گردد. کسی که باور دارد که نمی تواند موفق شود فکوچکترین تلاشی نیز برای موفقیت انجام نمی دهد زیرا معتقد است تلاش بی فایده و بی تاثیر
است. شکستهای متعدد باعثمی شود یاد گیرنده به صورت پایداری به عقیده " من یاد نمی گیرم " و " من ناتوانم " پایبند گردد. زمانی که این باور در فردی پایدار گردد نمی توان از او انتظار یادگیری داشت.
درماندگی آموخته شده می تواند به ایجاد " احساس خود کار آمدی پایین " منجر شود. کسانی که احساس خود کارآمدی پایینی در زمینه تحصیل دارند، انتظار دارند که در تکالیف تحصیلی شکست بخورند. درماندگی و خود کارآمدی پایین ایجاد شده در زمینه تحصیل، می تواند بر تمامی جنبه های زندگی فرد تاثیر بگذارد. اگر دانشجویی شکست تحصیلی را به عدم توانایی خود نسبت دهد، دست از تلاش می کشد و این عامل می تواند به عدم تلاش و درماندگی در همه صحنه های زندگی گردد. چنین فردی به احتمال زیادممکن است در زمینه شغلی نیز با مشکل مواجه شود. افرادی که به خویشتن بد بین هستند در بسیاری از زمینه ها ناموفق
عمل می کنند. این افراد کاندید ابتلاء به انواع ناهنجاری های اجتماعی و روانی مانند اعتیاد و مشکلات اخلاقی هستند.
زمانی که در کلاسی استادی عنوان می کند که " هیچکدام از شما نمی توانید نمره بگیرید " یا " اکثر شما از این درس می افتید "، زمینه لازم را برای ایجاد درماندگی در کسانی که آمادگی دارند ایجاد کرده است. در چنین کلاسی ممکن است بعضی از دانشجویان نتیجه گیری کنند که تلاش کردن بی فایده است و به همین دلیل دست از تلاش بکشند. چه بسیار دانشجویانی هستند که برای بار دوم و سوم از یک درس می افتند. وقتی با این دانشجویان روبرو می شویم می گویند " از این استاد نمی توانم نمره بگیرم ".
از نظر سلیگمن راه برخورد با پدیده درماندگی پیشگیری از وقوع آن است. اگر اساتید به ایجاد خوشبینی نسبت به تواناییها در دانشجویان توجه کنند، می توانند بدون اینکه از استانداردهای آموزشی کم کنند، زمینه موفقیت همه دانشجویان را فراهم کنند. دانشجویی که می گوید " هر کار بکنم نمی توانم از این استاد نمره بگیرم "، واقعا هیچ انگیزه ای برای تلاش نخواهد داشت. حال پرسش اینجاست که در بین همه عوامل اثر گذار بر موفقیت و شکست تحصیلی دانشجویان، من به عنوان مدرس چه میزان سهم دارم؟ چگونه می توانم از ایجاد احساس درماندگی و خویشتن پنداره منفی در دانشجویان جلوگیری کنم؟ چگونه می
توانم به دانشجویانی که احساس خود کارآمدی پایینی دارند کمک کنم تا موفقیت تحصیلی را تجربه کنند؟
ارسال نظر