چرا باید تشکیل خانواده داد؟
آیا می دانستید نفس ازدواج عامل تکامل است؟
به گزارشافکارنیوز، متوسط درآمد سالانه متاهل ها بیشتر از مجردهاست. پر واضح است که افراد متاهل برای آینده بهتر همسر و فرزندانشان، تلاش بیشتری می کنند، پول بیشتری پس انداز می کنند، وام می گیرند و…
بله… متاسفانه این سوال بسیاری از جوانان ما در عصر حاضر شده است، آداب و رسوم دست و پا گیر، هزینه های سنگین ازدواج، مشکل مسکن و تهیه جهازیه عروس و چشم و هم چشمی بعضی ها برای باشکوه شدن مراسم شان و… از یک طرف، آمار بالای طلاق و جدایی که امروزه در هر خانواده ای، چندین زن و مرد مطلقه پیدا می شود، نارضایتی و شکایت برخی تازه عروس دامادها از طرف دیگر، چشم بسیاری از جوانان ما را ترسانده و خیلی راحت می گویند: برای چی باید ازدواج کنم؟ من در خانه پدرم راحتم، سری رو که درد نمی کنه، دستمال نمی بندند!!!
البته تمام این ها که گفتم، نیمه خالی لیوان است. ازدواج خوب آنقدر مزایا دارد که صدها صفحه هم برای گفتن آنها کم است.
اهمیت و جایگاه خانواده بر هیچ کس پوشیده نیست. انسانها از کودکی در کانون خانواده رشد می یابند و معمولاً انسان هایی از موفقیت بیشتری برخوردارند که کانون خانواده آنها گرمتر و محکم تر بوده است.
ازدواج از همان روز نخست آفرینش جهان هستی، جزء قوانین آفرینش بود. آدم و حوا اگر باهم ازدواج نمی کردند الان انسانی روی زمین وجود نداشت. نه فقط انسان، بلکه قانون زوجیت برای همه موجودات جهان از گیاهان و جانوران گرفته تا مولکول ها و اتم ها وجود دارد و انسان هم برای این که به کامیابی حقیقی برسد، باید خودر ا با قوانین هستی هماهنگ کند.
هر انسانی احتیاجات و نیازهایی دارد که بسیاری از آن باید در کانون خانواده تأمین شود. این نیازها به طور کلی عبارت است از:
الف: نیازهای فیزیکی و جسمی
این دسته از نیازها شامل نیاز به غذا، لباس، و حتی روابط جنسی میان همسران است، هرچند نیاز به روابط جنسی را می توان در دایره نیازهای روانی نیز جای داد.
ب: نیازهای امنیتی
هر انسانی به طور طبیعی دوستدار آن است که در آرامش و امنیت باشد و حتی برای زندگی و آینده آن هراسی به دل راه ندهد. امنیت و آرامش نیازی است که بخش عمده ای از آن باید در خانواده تأمین شود. هر یک از اعضای خانواده سالم می داند که پناهگاه اول و آخر او خانواده است.
ج: نیازهای عاطفی
نیاز به محبت در وجود همه افراد بشر چه خردسال و چه بزرگسال وجود دارد، نیاز به مورد توجه واقع شدن، دوست داشتن و دوست داشته شدن و… اولین و مهمترین جایگاه تأمین عواطف خانواده است.
اهمیت و جایگاه خانواده بر هیچ کس پوشیده نیست. انسانها از کودکی در کانون خانواده رشد می یابند و معمولاً انسان هایی از موفقیت بیشتری برخوردارند که کانون خانواده آنها گرمتر و محکم تر بوده است
د: نیازهای شخصیتی
نیازهای شخصیتی ناظر به نیازهایی است که توجه به آن احترام و عزت نفس آدمی را پاس می نهد. هرکسی دوست دارد شخصیت و احترام او حفظ شود و با حرمت و بزرگواری با او برخورد گردد. احساس ذلت شاید از هر رنجی بدتر باشد. شکل گیری پایه اولیه این امر نیز به خانواده باز می گردد.
ه: نیاز به رشد و کمال
ازنظر فطری همه انسانها خواهان مسیر رشد و کمال اند، نیاز به کمال چندان به جنسیت ربطی ندارد. مردان و زنان مایلند که افراد محترم و توانمند و مۆثری باشند. مشکلات فکری و اقتصادی و اجتماعی شان حل شود و به ویژه در مسائل اخلاقی و معنوی ارتقاء یابند و مسأله هویت و هدف از زندگی را سامان دهند. خانواده اولین و مهمترین بستر برای رشد کردن و به کمال رسیدن افراد می باشد.
و: نیاز به معنویات
گذشته از پنج نیاز فوق نیاز دیگری در همه انسانها وجود دارد که گاه از آن غفلت می شود. مهمترین و بالاترین نیاز هر فرد نیاز به معنویات است. نیاز به ارتباط با خدای سبحان در وجود هر فردی سرشته شده است و باعثجلوگیری از بسیاری از اضطرابها و نگرانیها می شود؛ زیرا دلها با نام و یاد خدا آرام می گیرد. «اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش می یابد.
در روایت داریم که اگر همسر انسان صالح و مومن باشد، انسان را در رسیدن به امور آخرت خیلی کمک می کند.
حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از ازدواج فاطمه سلام الله علیها به ایشان سر زدند و گفتند علی جان، فاطمه را چگونه می بینی؟ عرض کردند: خوب همکاری است بر اطاعت خدا.
پس اگر ازدواج خوب انجام گیرد، عامل معنویت است و معنویت یعنی تکامل.
چند سوال
آیا می دانید بیشترین رشد در مردان زمانی است که مسئولیت خانه و زندگی را به دوش می گیرند و برای رفع نیازهای خانواده خود تلاش می کنند؟
آیا می دانید که زمانی که بانویی همسر و سپس مادر می شود، کمالات بیشتری از جمله گذشت، فداکاری و… را به دست می آورد و عشق بیشتری را از دیگران دریافت می کند؟
آیا می دانستید نفس ازدواج عامل تکامل است؟
یک داستان
در زمان حضرت امام محمد باقر(علیه السلام)، خانمی خدمت ایشان رسید و گفت: می خواهم مجرد بمانم تا به کمال برسم.
حضرت فرمودند: این کار را نکن، اگر انسان می توانست با مجرد بودن به کمال برسد، حضرت فاطمه سلام الله علیها، شایسته تر از تو بود به این فضیلت. اگر مجرد بودن فضیلت بود، فاطمه ازدواج نمی کرد و مجرد می ماند، ولی فاطمه ازدواج کرد تا به کمال الهی برسد.
مقایسه ی افراد متاهل و مجرد
در یک مطالعه که اخیرا در ۱۷ کشور پیشرفته دنیا انجام شد، مشخص شد که:
۱) «افراد متاهل بسیار خوشبخت تر از مجردها هستند و آرامش بیشتری در زندگی دارند» وقتی ازدواج می کنیم رابطه مان را با کسی که به او عشق می ورزیم، دایمی و همیشگی می کنیم و همین می تواند ما را از استرس ها و تنش های یک رابطه عاشقانه نجات دهد. با ازدواج رابطه ما از آن چه که هست استوارتر می شود و دیگر این نگرانی را نداریم که ممکن است او را از دست بدهیم.
یک علت این آرامش، عشق است. نیروی عشق، آرامشی بی نظیر به ما می دهد که در کمتر جایی می توانیم آن را پیدا کنیم. این نکته را خداوند هم در قرآن مجید فرموده است: «برای شما همسرانی از جنس خودتان آفریدیم تا به واسطه آنها به آرامش برسید و بین شما محبت و دوستی برقرار کردیم.»
۲) رابطه خوب با همسر سیستم دفاعی بدن را به میزان قابل توجهی تقویت می کند و این که حتی زخم های افرادی که رابطه خوبی با همسرشان دارند زودتر خوب می شود!
نقش ازدواج در سلامتی روان هم به همین میزان ثابت شده است. نتایج یکی از این مطالعات بسیار جالب توجه بود: افراد متاهل درصد کمتری از افراد بستری شده در بیمارستان های روانی را تشکیل می دهند. بیشترین تعداد، مربوط به کسانی بود که در رابطه شکست خورده و از همسر خود جدا شده بودند. ازدواج سالم می تواند شما را از گرفتاری به بسیاری از ناراحتی های روانی ازجمله افسردگی نجات دهد.
۳) متوسط درآمد سالانه متاهل ها بیشتر از مجردهاست. پر واضح است که افراد متاهل برای آینده بهتر همسر و فرزندانشان، تلاش بیشتری می کنند، پول بیشتری پس انداز می کنند، وام می گیرند و…
۴) رشد سحر آمیز، بیشتر از پیش. شما وقتی ازدواج می کنید، مسئولیت پذیری در شما ایجاد می شود، چون احساس مسئولیت بیشتری می کنید، هوشتان را بکار می گیرید و ابتکارتان بیشتر می شود و استعدادهایتان شکوفا می شود و خود شکوفایی، می تواند ما را در مسیر تکامل کمک کند.
مارک تواین می گوید: «ازدواج دو خط شکسته را یکی می کند، به دو زندگی بی هدف، کار می بخشد و نیروی هرکدام را برای انجام آن کار، دوبرابر می کند. به دو سرشت جست و جو گر، دلیلی برای زندگی کردن می دهد و چیزی که به خاطر آن زندگی کنند»
بله… متاسفانه این سوال بسیاری از جوانان ما در عصر حاضر شده است، آداب و رسوم دست و پا گیر، هزینه های سنگین ازدواج، مشکل مسکن و تهیه جهازیه عروس و چشم و هم چشمی بعضی ها برای باشکوه شدن مراسم شان و… از یک طرف، آمار بالای طلاق و جدایی که امروزه در هر خانواده ای، چندین زن و مرد مطلقه پیدا می شود، نارضایتی و شکایت برخی تازه عروس دامادها از طرف دیگر، چشم بسیاری از جوانان ما را ترسانده و خیلی راحت می گویند: برای چی باید ازدواج کنم؟ من در خانه پدرم راحتم، سری رو که درد نمی کنه، دستمال نمی بندند!!!
البته تمام این ها که گفتم، نیمه خالی لیوان است. ازدواج خوب آنقدر مزایا دارد که صدها صفحه هم برای گفتن آنها کم است.
اهمیت و جایگاه خانواده بر هیچ کس پوشیده نیست. انسانها از کودکی در کانون خانواده رشد می یابند و معمولاً انسان هایی از موفقیت بیشتری برخوردارند که کانون خانواده آنها گرمتر و محکم تر بوده است.
ازدواج از همان روز نخست آفرینش جهان هستی، جزء قوانین آفرینش بود. آدم و حوا اگر باهم ازدواج نمی کردند الان انسانی روی زمین وجود نداشت. نه فقط انسان، بلکه قانون زوجیت برای همه موجودات جهان از گیاهان و جانوران گرفته تا مولکول ها و اتم ها وجود دارد و انسان هم برای این که به کامیابی حقیقی برسد، باید خودر ا با قوانین هستی هماهنگ کند.
هر انسانی احتیاجات و نیازهایی دارد که بسیاری از آن باید در کانون خانواده تأمین شود. این نیازها به طور کلی عبارت است از:
الف: نیازهای فیزیکی و جسمی
این دسته از نیازها شامل نیاز به غذا، لباس، و حتی روابط جنسی میان همسران است، هرچند نیاز به روابط جنسی را می توان در دایره نیازهای روانی نیز جای داد.
ب: نیازهای امنیتی
هر انسانی به طور طبیعی دوستدار آن است که در آرامش و امنیت باشد و حتی برای زندگی و آینده آن هراسی به دل راه ندهد. امنیت و آرامش نیازی است که بخش عمده ای از آن باید در خانواده تأمین شود. هر یک از اعضای خانواده سالم می داند که پناهگاه اول و آخر او خانواده است.
ج: نیازهای عاطفی
نیاز به محبت در وجود همه افراد بشر چه خردسال و چه بزرگسال وجود دارد، نیاز به مورد توجه واقع شدن، دوست داشتن و دوست داشته شدن و… اولین و مهمترین جایگاه تأمین عواطف خانواده است.
اهمیت و جایگاه خانواده بر هیچ کس پوشیده نیست. انسانها از کودکی در کانون خانواده رشد می یابند و معمولاً انسان هایی از موفقیت بیشتری برخوردارند که کانون خانواده آنها گرمتر و محکم تر بوده است
د: نیازهای شخصیتی
نیازهای شخصیتی ناظر به نیازهایی است که توجه به آن احترام و عزت نفس آدمی را پاس می نهد. هرکسی دوست دارد شخصیت و احترام او حفظ شود و با حرمت و بزرگواری با او برخورد گردد. احساس ذلت شاید از هر رنجی بدتر باشد. شکل گیری پایه اولیه این امر نیز به خانواده باز می گردد.
ه: نیاز به رشد و کمال
ازنظر فطری همه انسانها خواهان مسیر رشد و کمال اند، نیاز به کمال چندان به جنسیت ربطی ندارد. مردان و زنان مایلند که افراد محترم و توانمند و مۆثری باشند. مشکلات فکری و اقتصادی و اجتماعی شان حل شود و به ویژه در مسائل اخلاقی و معنوی ارتقاء یابند و مسأله هویت و هدف از زندگی را سامان دهند. خانواده اولین و مهمترین بستر برای رشد کردن و به کمال رسیدن افراد می باشد.
و: نیاز به معنویات
گذشته از پنج نیاز فوق نیاز دیگری در همه انسانها وجود دارد که گاه از آن غفلت می شود. مهمترین و بالاترین نیاز هر فرد نیاز به معنویات است. نیاز به ارتباط با خدای سبحان در وجود هر فردی سرشته شده است و باعثجلوگیری از بسیاری از اضطرابها و نگرانیها می شود؛ زیرا دلها با نام و یاد خدا آرام می گیرد. «اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش می یابد.
در روایت داریم که اگر همسر انسان صالح و مومن باشد، انسان را در رسیدن به امور آخرت خیلی کمک می کند.
حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از ازدواج فاطمه سلام الله علیها به ایشان سر زدند و گفتند علی جان، فاطمه را چگونه می بینی؟ عرض کردند: خوب همکاری است بر اطاعت خدا.
پس اگر ازدواج خوب انجام گیرد، عامل معنویت است و معنویت یعنی تکامل.
چند سوال
آیا می دانید بیشترین رشد در مردان زمانی است که مسئولیت خانه و زندگی را به دوش می گیرند و برای رفع نیازهای خانواده خود تلاش می کنند؟
آیا می دانید که زمانی که بانویی همسر و سپس مادر می شود، کمالات بیشتری از جمله گذشت، فداکاری و… را به دست می آورد و عشق بیشتری را از دیگران دریافت می کند؟
آیا می دانستید نفس ازدواج عامل تکامل است؟
یک داستان
در زمان حضرت امام محمد باقر(علیه السلام)، خانمی خدمت ایشان رسید و گفت: می خواهم مجرد بمانم تا به کمال برسم.
حضرت فرمودند: این کار را نکن، اگر انسان می توانست با مجرد بودن به کمال برسد، حضرت فاطمه سلام الله علیها، شایسته تر از تو بود به این فضیلت. اگر مجرد بودن فضیلت بود، فاطمه ازدواج نمی کرد و مجرد می ماند، ولی فاطمه ازدواج کرد تا به کمال الهی برسد.
مقایسه ی افراد متاهل و مجرد
در یک مطالعه که اخیرا در ۱۷ کشور پیشرفته دنیا انجام شد، مشخص شد که:
۱) «افراد متاهل بسیار خوشبخت تر از مجردها هستند و آرامش بیشتری در زندگی دارند» وقتی ازدواج می کنیم رابطه مان را با کسی که به او عشق می ورزیم، دایمی و همیشگی می کنیم و همین می تواند ما را از استرس ها و تنش های یک رابطه عاشقانه نجات دهد. با ازدواج رابطه ما از آن چه که هست استوارتر می شود و دیگر این نگرانی را نداریم که ممکن است او را از دست بدهیم.
یک علت این آرامش، عشق است. نیروی عشق، آرامشی بی نظیر به ما می دهد که در کمتر جایی می توانیم آن را پیدا کنیم. این نکته را خداوند هم در قرآن مجید فرموده است: «برای شما همسرانی از جنس خودتان آفریدیم تا به واسطه آنها به آرامش برسید و بین شما محبت و دوستی برقرار کردیم.»
۲) رابطه خوب با همسر سیستم دفاعی بدن را به میزان قابل توجهی تقویت می کند و این که حتی زخم های افرادی که رابطه خوبی با همسرشان دارند زودتر خوب می شود!
نقش ازدواج در سلامتی روان هم به همین میزان ثابت شده است. نتایج یکی از این مطالعات بسیار جالب توجه بود: افراد متاهل درصد کمتری از افراد بستری شده در بیمارستان های روانی را تشکیل می دهند. بیشترین تعداد، مربوط به کسانی بود که در رابطه شکست خورده و از همسر خود جدا شده بودند. ازدواج سالم می تواند شما را از گرفتاری به بسیاری از ناراحتی های روانی ازجمله افسردگی نجات دهد.
۳) متوسط درآمد سالانه متاهل ها بیشتر از مجردهاست. پر واضح است که افراد متاهل برای آینده بهتر همسر و فرزندانشان، تلاش بیشتری می کنند، پول بیشتری پس انداز می کنند، وام می گیرند و…
۴) رشد سحر آمیز، بیشتر از پیش. شما وقتی ازدواج می کنید، مسئولیت پذیری در شما ایجاد می شود، چون احساس مسئولیت بیشتری می کنید، هوشتان را بکار می گیرید و ابتکارتان بیشتر می شود و استعدادهایتان شکوفا می شود و خود شکوفایی، می تواند ما را در مسیر تکامل کمک کند.
مارک تواین می گوید: «ازدواج دو خط شکسته را یکی می کند، به دو زندگی بی هدف، کار می بخشد و نیروی هرکدام را برای انجام آن کار، دوبرابر می کند. به دو سرشت جست و جو گر، دلیلی برای زندگی کردن می دهد و چیزی که به خاطر آن زندگی کنند»
ارسال نظر