ساعتی با شخصیت خاکستری «آوای باران»
عاشق پیچیدگی های کیانوش شدم.
به گزارشافکارنیوز، «مهران رنجبر» کم بازی می کند اما خوب بازی می کند! او که کیانوش سریال «آوای باران» بود، متولد خرداد ۱۳۵۹ و فارغ التحصیل ادبیات دراماتیک است. او بازیگری را از چهار سالگی با تئاتر شروع و سعی کرده تا امروز در نقش هایش بهترین باشد. با استعداد و توانایی هم که داشته در طی این سال ها خوش درخشیده است. مهران رنجبر گزیده کار است اما کارهایش معمولاً پر مخاطب هستند. به بهانه حضور او در «آوای باران» مهمانش شدیم و حرف هایش را شنیدیم.
چه شد که در سریال «آوای باران» بازی کردی؟
سال گذشته قرار بود در سریال آقای سهیلی زاده بازی کنم اما این اتفاق نیفتاد تا اینکه امسال قرعه به نام من افتاد تا با ایشان همکاری داشته باشم. فیلمنامه جذاب و کیانوش هم نقش خوبی بود. فکر کردم حتماً کار خوبی می شود که خدا را شکر شد.
کیانوش را چطور آدمی دیدی؟
کیانوش پسر بدی نبود. او همان کسی بود که باران را در کودکی برای دوری از خطر پیش خودش برد و به شکیب سپرد. آنها هم بازی بودند و کیانوش عاشق او شده بود اما هیچ وقت نمی توانست این موضوع را به زبان بیاورد. کیانوش مثل همه آدم ها شخصیتی خاکستری داشت. نه خیلی خوب بود و نه خیلی بد. او در موقعیت های مختلف، عکس العمل های خاصی از خودش نشان می داد و همین موضوع شخصیتش را پیچیده کرده بود و همین کار را برای من خیلی سخت می کرد اما با کمک بزرگانی که در این سریال حضور داشتند توانستم به کیانوش برسم.
از این کیانوش ها در اطراف خودت هم دیده ای؟
حالا شاید نه به این شکل اما بله، دیده ام! آدم های منفعت طلبی که برای پول شاید هر کاری بکنند اما کیانوش انسان خاصی بود.
تا جایی که من می دانم شما با چند بازیگر دیگر مثل بهاره رهنما و امیرحسین رستمی در یک روز همپای بچه های کار در خیابان گل و فال فروختید!
بله، خیلی روز خوبی بود. همپای بچه های کار بودیم تا به آنها بگوییم که تنها نیستند و با بچه های دیگر خیلی فرق ندارند. این بچه ها گناهی نکردند که به این وضعیت دچار شده اند. باید به آنها رسیدگی کرد. آنها هم حق تحصیل و زندگی خوب دارند.
فکر می کنی ساخت چنین سریال هایی چقدر می تواند به رسیدگی به وضعیت بچه های کار کمک کند؟
رسالت هنر همین است. به نظرم ساخت چنین سریال هایی می تواند خیلی به این بچه ها کمک کند. ما هر روز از این بچه ها در کوچه و خیابان می بینیم اما خیلی به آنها توجه نمی کنیم و شاید نهایت کار ما برای آنها خرید یک شاخه گل باشد اما باید قبول کرد که باید به وضع این بچه ها به صورت ویژه رسیدگی شود.
خودت در برخورد با این بچه ها چه می کنی؟
دیدن این بچه ها واقعاً دل آدم را به درد می آورد. باید برای این بچه ها قانونی وضع شود تا بتوان به آنها رسیدگی کرد. من هم به عنوان یک شهروند مطمئن باشید هر کاری که از دستم بر بیاید برای آنها، انجام می دهم.
در سریال «آوای باران» گریم جالبی داشتی…
گریم باید در راستای نقش باشد تا به باورپذیر بودن آن کمک کند. مو و سبیل برای خودم بود که خیلی هم به من برای رسیدن به نقش کیانوش کمک کرد. باید تشکر کنم از همه عوامل فیلم که در این سریال حامی من بودند. تشکر ویژه ای هم از مهران احمدی دارم که با بازی در نقش شکیب و به عنوان بازیگر مقابل من، کمک زیادی به باورپذیری نقش کرد.
از آنجایی که بازیگری گزیده کاری هستی به نظر می رسد برای پذیرش نقش کیانوش ریسک کردی…
دقیقاً همین طور است. کیانوش نقش پیچیده ای بود. اما من همین پیچیدگی را دوست داشتم. بازیگر باید بتواند در ابعاد مختلف نقشش را ایفا کند و دنبال یک خط مستقیم نرود. من برای رسیدن به کیانوش زحمت زیادی کشیدم و سعی کردم آدم های زیادی را زیر ذره بین بگیرم تا بتوانم به این شخصیت نزدیک شوم.
خیلی ها منتظر بودند که این سریال هم با پایان کلیشه ای تمام شود اما این طور نشد…
بله و همین موضوع اتفاق جالبی بود. اینکه سریال طوری تمام شود که هیچ کس فکرش را هم نکند. ما باید از پایان بندی کلیشه ای دور می شدیم و امیدوارم که مردم کشورمان از این سریال خوش شان آمده باشد.
حرف دیگری داری؟
نه. من معمولاً کم حرف هستم. فقط از این همه محبت مردم عزیزم تشکر می کنم.
۷ روز زندگی / شماره ۱۸۷ / نیمه دوم بهمن ماه ۹۲ / صفحه ۱۷
چه شد که در سریال «آوای باران» بازی کردی؟
سال گذشته قرار بود در سریال آقای سهیلی زاده بازی کنم اما این اتفاق نیفتاد تا اینکه امسال قرعه به نام من افتاد تا با ایشان همکاری داشته باشم. فیلمنامه جذاب و کیانوش هم نقش خوبی بود. فکر کردم حتماً کار خوبی می شود که خدا را شکر شد.
کیانوش را چطور آدمی دیدی؟
کیانوش پسر بدی نبود. او همان کسی بود که باران را در کودکی برای دوری از خطر پیش خودش برد و به شکیب سپرد. آنها هم بازی بودند و کیانوش عاشق او شده بود اما هیچ وقت نمی توانست این موضوع را به زبان بیاورد. کیانوش مثل همه آدم ها شخصیتی خاکستری داشت. نه خیلی خوب بود و نه خیلی بد. او در موقعیت های مختلف، عکس العمل های خاصی از خودش نشان می داد و همین موضوع شخصیتش را پیچیده کرده بود و همین کار را برای من خیلی سخت می کرد اما با کمک بزرگانی که در این سریال حضور داشتند توانستم به کیانوش برسم.
از این کیانوش ها در اطراف خودت هم دیده ای؟
حالا شاید نه به این شکل اما بله، دیده ام! آدم های منفعت طلبی که برای پول شاید هر کاری بکنند اما کیانوش انسان خاصی بود.
تا جایی که من می دانم شما با چند بازیگر دیگر مثل بهاره رهنما و امیرحسین رستمی در یک روز همپای بچه های کار در خیابان گل و فال فروختید!
بله، خیلی روز خوبی بود. همپای بچه های کار بودیم تا به آنها بگوییم که تنها نیستند و با بچه های دیگر خیلی فرق ندارند. این بچه ها گناهی نکردند که به این وضعیت دچار شده اند. باید به آنها رسیدگی کرد. آنها هم حق تحصیل و زندگی خوب دارند.
فکر می کنی ساخت چنین سریال هایی چقدر می تواند به رسیدگی به وضعیت بچه های کار کمک کند؟
رسالت هنر همین است. به نظرم ساخت چنین سریال هایی می تواند خیلی به این بچه ها کمک کند. ما هر روز از این بچه ها در کوچه و خیابان می بینیم اما خیلی به آنها توجه نمی کنیم و شاید نهایت کار ما برای آنها خرید یک شاخه گل باشد اما باید قبول کرد که باید به وضع این بچه ها به صورت ویژه رسیدگی شود.
خودت در برخورد با این بچه ها چه می کنی؟
دیدن این بچه ها واقعاً دل آدم را به درد می آورد. باید برای این بچه ها قانونی وضع شود تا بتوان به آنها رسیدگی کرد. من هم به عنوان یک شهروند مطمئن باشید هر کاری که از دستم بر بیاید برای آنها، انجام می دهم.
در سریال «آوای باران» گریم جالبی داشتی…
گریم باید در راستای نقش باشد تا به باورپذیر بودن آن کمک کند. مو و سبیل برای خودم بود که خیلی هم به من برای رسیدن به نقش کیانوش کمک کرد. باید تشکر کنم از همه عوامل فیلم که در این سریال حامی من بودند. تشکر ویژه ای هم از مهران احمدی دارم که با بازی در نقش شکیب و به عنوان بازیگر مقابل من، کمک زیادی به باورپذیری نقش کرد.
از آنجایی که بازیگری گزیده کاری هستی به نظر می رسد برای پذیرش نقش کیانوش ریسک کردی…
دقیقاً همین طور است. کیانوش نقش پیچیده ای بود. اما من همین پیچیدگی را دوست داشتم. بازیگر باید بتواند در ابعاد مختلف نقشش را ایفا کند و دنبال یک خط مستقیم نرود. من برای رسیدن به کیانوش زحمت زیادی کشیدم و سعی کردم آدم های زیادی را زیر ذره بین بگیرم تا بتوانم به این شخصیت نزدیک شوم.
خیلی ها منتظر بودند که این سریال هم با پایان کلیشه ای تمام شود اما این طور نشد…
بله و همین موضوع اتفاق جالبی بود. اینکه سریال طوری تمام شود که هیچ کس فکرش را هم نکند. ما باید از پایان بندی کلیشه ای دور می شدیم و امیدوارم که مردم کشورمان از این سریال خوش شان آمده باشد.
حرف دیگری داری؟
نه. من معمولاً کم حرف هستم. فقط از این همه محبت مردم عزیزم تشکر می کنم.
۷ روز زندگی / شماره ۱۸۷ / نیمه دوم بهمن ماه ۹۲ / صفحه ۱۷
ارسال نظر