مد شدن کریسمس در ایران!
چشم رو هم چشمی ایرانی ها اینبار به کریسمس رسیده، مردم این روزها آن چنان به دنبال لوازم و تزئینات برای جشن کریسمس هستند که کارهای روزمره خود را فراموش کرده اند.
به گزارش امید نیوز به نقل از خبرآنلاین اینجا، خیابان میرزای شیرازی، روزهای خاصی از سال که میشود، هیاهوی بیشتری دارد. در پیادهروی مقابل فروشگاهها، کاجهای قد و نیمقدی سبز شدهاند که با چراغها و تزیینات رنگارنگشان، رسیدن سال جدید میلادی را خبر میدهند. کوچک و بزرگ در مغازهها مشغول انتخاب وسایلی هستند که کاج کریسمس خانهشان را تزیین کنند و قیمت میپرسند و چانه میزنند. اما در کنار زبان ارمنی، جملههای فارسی زیادی هم شنیده میشود و کسانی هم برای خرید آمدهاند که مسلمان هستند و قرار نیست سال جدید میلادی برایشان معنای خاصی داشته باشد.
یوریک، فروشنده جوان حدودا ۳۰ سالهای است که میگوید سالهاست در این خیابان مغازه دارد. جواب مشتریهای مشتاق مغازهاش را میدهد و برای من از طیف خریداران درخت کاج میگوید: «همهجور مشتری داریم؛ از ارمنی تا مسلمان و دینهای دیگر. آنها که برای مراسم کریسمس آماده میشوند که هیچ، اما بقیه، دلایل مختلفی برای خرید تزیینات کریسمس دارند. مثلا این درختها و گلولههای برفی و چراغهای رنگی را برای تزیینات خانهشان به عنوان نمادی از زمستان در نظر میگیرند و به چشم زیباییشناسانه به این نمادها نگاه میکنند.»
بیشتر کدام طبقه اقتصادی و اجتماعی مشتری این کاجهای تزیینی هستند؟ یوریک میگوید همه قشری از همه گروههاى اقتصادی و اجتماعی؛ «قیمت کاجها و تزییناتی که داریم از ۲۰ هزار تومان هست تا ۲۰۰ هزار تومان و بیشتر. هرکس بنا بر وضعیت اقتصادیش یکى از اینها را انتخاب میکند. ما اینجا همه جور مشتری داریم. بعضیها هر سال برای خرید کاج میآیند، بعضیها فقط تزیینات درخت را عوض میکنند و بعضی هم یک محصول را چند سال استفاده میکنند.»
در سالهای اخیر، فروش تزیینات کریسمس بیشتر شده؟ جواب یوریک در پاسخ این سوال منفی است. او میگوید «همیشه همینطور بوده؛ سالهاست هم ارامنه و هم مسلمانها برای خرید کاج میآیند؛ اما حالا شاید کمی چشموهمچشمی بیشتری برای انتخاب وسایل وجود داشته باشد.»
منظور او را از چشموهمچشمی میپرسم که میگوید: «همین دیروز دو نفر آمده بودند که یک عکس درخت از خانه یکی از دوستانشان نشان دادند و گفتند ما درختی میخواهیم که از این بلندتر و آویزهایش بیشتر باشد، مدام هم تاکید میکردند قیمتش مهم نیست، میخواهند درختی بهتر و گرانتر از دوستشان داشته باشند! یا خانوادههایی میآیند که در حالی که بچهشان هیچ تمایلی به خرید این وسایل تزیینی ندارد، به زور برای او وسایلی انتخاب میکنند که در اتاقش بگذارد تا به دیگران نشان دهند که چقدر مدرن و به روز هستند! بعضیها فکر میکنند هرچه را از هر فرهنگ دیگری دور خودشان جمع کنند، جایگاه بهتری بین اطرافیانشان به دست میآورند.»
" نوعی بحران هویت؟ "
مشتری دیگری را راه میاندازد و ادامه میدهد: بحران هویت که نه، نمیدانم، شاید هم اسمش را بتوان این گذاشت. این که افراد زیباییشناسى خاص خودشان را داشته باشند و از فرهنگهای مختلف برای بهتر شدن زندگیشان تاثیر بگیرند خوب است، اما اگر این ابزار هیچ کارکردی در زندگیشان نداشته باشد، نه آنها را خوشحال کند، نه باعثفکر کردن به پیشینه و تاریخچه آن شود، خب به چه دردی میخورد؟ میشود همان چشم و همچشمی، که مبادا از دیگران عقب بمانیم! درواقع به جای بهتر کردن زندگی، میشود بلای جانشان.
اما فروشنده مغازی کناری نظر متفاوتی دارد. مرد میانسالی که به سختی جواب سوالهایم را میدهد، به این اشاره میکند که وقتی همه در یک کشور زندگی میکنیم، چرا از فرهنگ همدیگر تاثیر نگیریم؟ ما هم در خانوادهمان، نوروز که میشود، سفره هفتسین میچینیم یا در بسیاری از مناسبتهای ملی مانند همین شب یلدا، با هموطنان مسلمانمان شریک میشویم و در خوشیها و ناخوشیهای آنها احساس مشارکت میکنیم؛ حالا این که مسلمانها هم رسیدن سال نوی میلادی را جشن بگیرند، نشاندهنده بحران هویت نیست، این تاثیر متقابل فرهنگها بر همدیگر است.
او البته این را هم میگوید که «چیزی که به آن فکر می کنم این است که چرا کسى دنبال کتابى درباره این مراسم نیست، ما هیچ متقاضى درباره سى دى یا کتابى شامل تاریخچه استفاده از درخت کریسمس، بابانوئل و … نداریم. از خود ما هم سوالى درباره این موارد پرسیده نمیشود، فقط قیمتها را میپرسند و تنوع محصول، نظر مشتریها را جلب میکند. حتى وقتى هم خودمان مشغول دادن اطلاعات به مشترى بشویم، خیلى از آنها صبر و حوصله گوش دادن را ندارند.»
زن جوانى که براى خرید هدیه آمده، با شنیدن گفتگوهایمان، میگوید: «اما من مخالفم، این که بخواهیم هر چیزى را بخریم مصرفگرایى است. درست است که این درختها و گوىها و عروسکها زیبا هستند، اما نباید ببینیم داشتن این همه وسیله به چه کارمان مىآید؟»
او در مقابل این که چرا از جذابیتهای فرهنگهاى دیگر استفاده نکنیم، معتقد است: «خود فرهنگ ما چه اشکالى دارد که به فرهنگهای دیگر رجوع کنیم؟ ما ایرانىها و مسلمانها مراسم سنتى زیادى مثل نوروز، شب یلدا و چهارشنبه سورى داریم، چرا باید به مراسم کشورها و ادیان دیگر رجوع کنیم؟ من فکر میکنم دلیل این که مراسمى مثل ولنتاین و خرید تزیینات کریسمس به شکل افراطى در میان مردم رواج پیدا میکند، این است که آگاهى کافى از فرهنگ و سنت دیرینه کشور خودمان ندارند، اگر سپندارمذگان و امثال آن معرفى شوند، فرهنگ کشورهاى دیگر با این شدت میان مردم رسوخ نمىکند.»
و اشاره میکند: «در اطرافیانم مىبینم که انگار یک مسابقه از اجراى فرهنگ هاى دیگر برگزار شده؛ یکى مراسم هالوین برگزار میکند، یکى جشن ولنتاین میگیرد و یکى دیگر جشن کریسمس میگیرد؛ جالب است که همینها به اجراى آیینهاى ملى خودمان که مىرسد، مىگویند تاریخ انقضاى مراسم سنتى سر رسیده!»
اینها را که میگوید، به سمت صداى خنده چند نفر برمیگردد که مشغول عکس گرفتن با یک کاج بزرگِ تزیین شده هستند؛ " یک عکس اینستاگرامى بگیر ".
ارسال نظر