پنجره های تشنه؛ دری به روی روشنایی
ابراهیم حسن بیگی می گوید: کتاب «پنجره های تشنه» کتابی نیست که فقط خوانده می شود بلکه سفری است معنوی و زیارتی است که باید با کلمات لمسش کرد و اشک ریخت در واقع پنجره های تشنه دری است به سوی روشنایی.
گروه فرهنگی مشرق- کتاب پنجره های تشنه شامل خاطرات مهدی قزلی از هماهی با کاروان حمل ضریح ساخته شده برای حرم سید الشهدا(ع) که در زمستان سال گذشته از سوی انتشارات سوه مهر منتشر و رونمایی شد. ابراهیم حسن بیگی نویسنده و منتقد ادبیات در یادداشتی نوشت:
سفرنامه نویسی هنوز در ادبیات ما جایگاهی ندارد. با اینکه پیشینه تاریخی هزار ساله ای از ان داریم و ناصر خسرو قبادیانی اثری خلق کرد که انتظار می رفت سفرنامه نویسی هم چون شعرجایگاهی در ادبیات ایران پیدا کند. اما چنین نشد و علیرغم توجه به سفر نامه نویسی اروپاییان. ایرانیان سهم چندانی از این ژانر ادبی و تاثیر گذار تاریخی نبردند.
اما هر از چند گاه شاهدیم که نویسنده ای دستی به سفرنامه نویسی می برد و اثری خلق می کند که جنبه ماندگاری به خود می گیرد. مثل جلال آل احمد که چند اثر ماندگار در این زمینه خلق کرد. و یا غلامحسین ساعدی و محمود دولت آبادی که سفربه جنوب و شرق کشور را دستمایه نوشتن قرار دادند.
مدتی است که مهدی قزلی - نویسنده ای که با داستان کوتاه نویسندگی را تجربه کرده است - خود را در سفرنامه نویسی می آزماید. قزلی جوان است و می تواند از پس کاری که انرژی مضاعفی را در نوشتن می طلبد، برآید. سفرنامه نویسی شاید سخت ترین کار هر نویسنده ای باشد. رفتن به سفری معمولا دشوار و پر مشقت و پر هزینه و بعضا نفس گیرکاری نیست که هر نویسنده ای به آن تن در دهد. شاید به همین دلیل کمتر نویسنده ای حاضر است مشقت سفر و سفرنامه نویسی را به جان بخرد. نویسندگان ترجیح می دهند در کنج اتاقی بنشینند و در خلوتی آرام بنویسند.
مهدی قزلی نشان داده است که این توان و عشق به سفر نامه نویسی را دارد. و با پذیرش همه دشواری های کارقدم در راهی گذاشته است که اگر ادامه اش دهد شاید ما در ادبیات معاصرمان شاهد نویسنده ای باشیم که به عنوان تنها نویسنده حرفه ای در این حوزه خود را تثبیت کند.
پنجره های تشنه حاصل سفر و همراهی او با کاروانی است که ضریح ساخته شده حرم حضرت امام حسین(ع) را از قم به کربلا می برند. سفر این کاروان حدود سه هفته طول می کشد و نویسنده باید همه وقایع ریز و درشت طول سفر را به تصویر بکشد. سفری که شاید اتفاقات خاص و عجیب و غریبی در ان رخ ندهد. ازدحام مردم شهر ها و روستاهای بین راه شاید تنها اتفاق ممکن باشد که صد البته جز این هم نیست. لذا حضور فیزیکی مردم و ابراز غلاقه انها به دیدن ضریح امام چیزی نباشد که بتوان بیش از ۳۰۰ صفحه از یک کتاب را به ان اختصاص داد. کار نوشتن چنین سفرنامه ای زمانی مشکلتر می شود که نویسنده بخواهد احساسات عاطفی و مذهبی مردم را تصویر کند. این احساسات در نهایت با ریختن اشک و دویدن به دنبال کامیون حامل ضریح به پایان می رسد در حالی که این احساس در طول سفر تکرار می شود و نویسنده عملا مطلب چندانی برای نوشتن ندارد.
اما مهدی قزلی با آگاهی از چنین امری و با اطلاع از دشواری چنین کاری مسئولیت این کار بزرگ را می پذیرد و به خوبی از عهده آن بر می آید. نویسنده در طول سفری بسیارکند و سخت و خسته کننده شور و هیجان و ازدحام مردم را می بیند اما در نوشتن انها هرگز دچار تکرار نمی شود. عبور از ظواهر و رسوخ در درون و مکاشفات مردم و ترسیم هیجانات و عشق و محبت انها به امام حسین(ع) چنان از زوایای مختلف و متنوع بیان می شود که خواننده هرگز فکر نمی کند که ماجراهایی تکراری و شبیه هم را مطالعه می کند.
زاویه دید نویسنده به حوادثپیرامونش محدود به آن چیزی است که می بیند و او جز روز اول چیز تازه ای هم نمی بیند اما همان حوادثمحدود ضمن اینکه تکثر می یابد اما جستجو و کاوش نویسنده در عمق حوادث، کتاب را سرشار از مطالبی کاملا خواندنی می کند به گونه ای که این حجم از صفحات کتاب را می شود یک نفس خواند و ان را به پایان رساند.
قزلی در این کتاب نگاه تیزبینی دارد. هم می تواند مثل یک عکاس حرفه ای عکس بگیرد و نمایشگاهی از عکس هایش را ترتیب بدهد و هم مثل یک شاعر از تک تک عکس هایش غزلی بسراید. او چون آن پیرمردی که با اسبش به دنبال کامیون یورتمه می رود شور و عشق خود را به کاری که پی گرفته نشان می دهد.
سفرنامه نویسان حرفه ای در سفرهای حرفه ای شان مشاهدات خود را می نویسند تا نادیده هایی را به خواننده خود نشان دهند اما قزلی در این سفر تنها عکاس و نقاش نادیده ها نیست بلکه مجبور است فراتر از یک سفرنامه معمولی هم اشکال را نشان دهد و هم عواطف و احساساتی را که از جنس معنویت است.
پنجره های تشنه کتابی نیست که فقط خوانده می شود بلکه سفری است معنوی و زیارتی است که باید با کلمات لمسش کرد و اشک ریخت در واقع پنجره های تشنه دری است به سوی روشنایی
سفرنامه نویسی هنوز در ادبیات ما جایگاهی ندارد. با اینکه پیشینه تاریخی هزار ساله ای از ان داریم و ناصر خسرو قبادیانی اثری خلق کرد که انتظار می رفت سفرنامه نویسی هم چون شعرجایگاهی در ادبیات ایران پیدا کند. اما چنین نشد و علیرغم توجه به سفر نامه نویسی اروپاییان. ایرانیان سهم چندانی از این ژانر ادبی و تاثیر گذار تاریخی نبردند.
اما هر از چند گاه شاهدیم که نویسنده ای دستی به سفرنامه نویسی می برد و اثری خلق می کند که جنبه ماندگاری به خود می گیرد. مثل جلال آل احمد که چند اثر ماندگار در این زمینه خلق کرد. و یا غلامحسین ساعدی و محمود دولت آبادی که سفربه جنوب و شرق کشور را دستمایه نوشتن قرار دادند.
مدتی است که مهدی قزلی - نویسنده ای که با داستان کوتاه نویسندگی را تجربه کرده است - خود را در سفرنامه نویسی می آزماید. قزلی جوان است و می تواند از پس کاری که انرژی مضاعفی را در نوشتن می طلبد، برآید. سفرنامه نویسی شاید سخت ترین کار هر نویسنده ای باشد. رفتن به سفری معمولا دشوار و پر مشقت و پر هزینه و بعضا نفس گیرکاری نیست که هر نویسنده ای به آن تن در دهد. شاید به همین دلیل کمتر نویسنده ای حاضر است مشقت سفر و سفرنامه نویسی را به جان بخرد. نویسندگان ترجیح می دهند در کنج اتاقی بنشینند و در خلوتی آرام بنویسند.
مهدی قزلی نشان داده است که این توان و عشق به سفر نامه نویسی را دارد. و با پذیرش همه دشواری های کارقدم در راهی گذاشته است که اگر ادامه اش دهد شاید ما در ادبیات معاصرمان شاهد نویسنده ای باشیم که به عنوان تنها نویسنده حرفه ای در این حوزه خود را تثبیت کند.
پنجره های تشنه حاصل سفر و همراهی او با کاروانی است که ضریح ساخته شده حرم حضرت امام حسین(ع) را از قم به کربلا می برند. سفر این کاروان حدود سه هفته طول می کشد و نویسنده باید همه وقایع ریز و درشت طول سفر را به تصویر بکشد. سفری که شاید اتفاقات خاص و عجیب و غریبی در ان رخ ندهد. ازدحام مردم شهر ها و روستاهای بین راه شاید تنها اتفاق ممکن باشد که صد البته جز این هم نیست. لذا حضور فیزیکی مردم و ابراز غلاقه انها به دیدن ضریح امام چیزی نباشد که بتوان بیش از ۳۰۰ صفحه از یک کتاب را به ان اختصاص داد. کار نوشتن چنین سفرنامه ای زمانی مشکلتر می شود که نویسنده بخواهد احساسات عاطفی و مذهبی مردم را تصویر کند. این احساسات در نهایت با ریختن اشک و دویدن به دنبال کامیون حامل ضریح به پایان می رسد در حالی که این احساس در طول سفر تکرار می شود و نویسنده عملا مطلب چندانی برای نوشتن ندارد.
اما مهدی قزلی با آگاهی از چنین امری و با اطلاع از دشواری چنین کاری مسئولیت این کار بزرگ را می پذیرد و به خوبی از عهده آن بر می آید. نویسنده در طول سفری بسیارکند و سخت و خسته کننده شور و هیجان و ازدحام مردم را می بیند اما در نوشتن انها هرگز دچار تکرار نمی شود. عبور از ظواهر و رسوخ در درون و مکاشفات مردم و ترسیم هیجانات و عشق و محبت انها به امام حسین(ع) چنان از زوایای مختلف و متنوع بیان می شود که خواننده هرگز فکر نمی کند که ماجراهایی تکراری و شبیه هم را مطالعه می کند.
زاویه دید نویسنده به حوادثپیرامونش محدود به آن چیزی است که می بیند و او جز روز اول چیز تازه ای هم نمی بیند اما همان حوادثمحدود ضمن اینکه تکثر می یابد اما جستجو و کاوش نویسنده در عمق حوادث، کتاب را سرشار از مطالبی کاملا خواندنی می کند به گونه ای که این حجم از صفحات کتاب را می شود یک نفس خواند و ان را به پایان رساند.
قزلی در این کتاب نگاه تیزبینی دارد. هم می تواند مثل یک عکاس حرفه ای عکس بگیرد و نمایشگاهی از عکس هایش را ترتیب بدهد و هم مثل یک شاعر از تک تک عکس هایش غزلی بسراید. او چون آن پیرمردی که با اسبش به دنبال کامیون یورتمه می رود شور و عشق خود را به کاری که پی گرفته نشان می دهد.
سفرنامه نویسان حرفه ای در سفرهای حرفه ای شان مشاهدات خود را می نویسند تا نادیده هایی را به خواننده خود نشان دهند اما قزلی در این سفر تنها عکاس و نقاش نادیده ها نیست بلکه مجبور است فراتر از یک سفرنامه معمولی هم اشکال را نشان دهد و هم عواطف و احساساتی را که از جنس معنویت است.
پنجره های تشنه کتابی نیست که فقط خوانده می شود بلکه سفری است معنوی و زیارتی است که باید با کلمات لمسش کرد و اشک ریخت در واقع پنجره های تشنه دری است به سوی روشنایی
ارسال نظر